چگونه میتوانیم به مستقل شدن کودکان با نیازهای ویژه کمک کنیم؟
رپورتاژ :
سامان با خانوادهاش در یک از شهرهای شیراز زندگی می کنند، سامان اوتیسم دارد و در ضمن کم شنواست!! پدر سامان برای کمک به همسرش، زودتر از زمان مقرر خودش را بازنشسته کرد. تا به مادر در نگهداری از سامان کمک کند.؛ چون مامان سامان، مثل سابق توان ندارد و نمی تواند به تنهایی کارهای سامان را انجام دهد!!!
باباِ سامان بعد از همفکری با همسرش، تصمیم گرفتند دوباره کارهای آموزشی سامان را شروع کنند، قبلا که تهران بودند سامان کلاس های آموزش شرکت می کرد ولی به خاطر مشکلات سامان مجبور شدند، آپارتمانشان را در تهران بفروشند و در یکی از شهرستان های شیراز، خانه ویلایی بخرند تا همسایه ها اذیت نشوند!!!
سامان بعد از نقل مکان به خانه ویلایی در هیچ کلاس آموزشی ثبت نام نشد؛ چون در شهر جدید برای کودکان با نیازهای ویژه به خصوص اوتیسم کلاس آموزشی اختصاصی وجود نداشت!!!
سامان طی سه سال هیچ آموزشی ندیده بود!! و پدر و مادر تمایل به آموزش کودک دلبندشان داشتند، اما مهارتی نداشتند تا بتوانند کودک خود را آموزش دهند و نمیدانستند از کجا آموزش او را باید شروع کنند!!!
ماجرای خورشید
خورشید به همراه والدین خود در تهران ساکن هستند، خورشید نابیناست و قدرت تکلم ندارد!!! مادر خورشید برای تقویت مهارت کلامی فرزندش که حس بینایی نیز ندارد چندسالی از خدمات گفتاردرمانی استفاده کردند اما به نتیجه مطلوب نرسیدند و خورشید همچنان فاقد مهارت کلامی بود! اما آیا این آخر داستان خورشید بود؟؟
ماجرای علی
علی با پدر و مادر خود در یکی از شهرهای شمالی کشور زندگی می کنند. در چند ماهگی علی، متخصصین به خانواده او تشخیص فلج مغزی را دادند و از آن زمان علی به همراه مادر و پدرش در کلاس های مختلف کاردرمانی جسمی برای گردن گرفتن، نشستن، ایستادن و ... شرکت کردند او کودکی خود را در کلینیکهای مختلف توانبخشی گذارند چرا که برای خوردن نیز باید تحت نظر گفتاردرمانگر متخصص بلع می بود تا غذا به جای معده به ریه نرود!
جلسات برای او نتیجه بخش بودند و او توانسته بود در این جلسات کلمات بسیاری را درک و تلفظ کند و به طرق مختلف منظور و درخواست خود را با اطرافیانش در میان بگذارد. اما هنوز بعد از 7 سال کاردرمانی جسمی علی نتوانسته بود راه برود. بنظر شما پدر و مادر علی برای حل این مشکل باید چکار میکردن؟
این تنها مشکل پدر و مادر سامان و خورشید و علی نیست. مشکل خیلی از پدر و مادرهای است که کودک با نیاز ویژه (استثنایی) دارند. حال سوال اساسی اینجاست که چگونه میتوانیم این مشکل را حل کنیم؟ یا بهتر بگوییم برای حل این مشکلات باید چکار کنیم؟
بهترین راهکار برای حل مشکلات این کودکان با نیاز ویژه چیست؟
در قدم اول اولین جایی که برای حل مشکل این کودکان به ذهن ما می آید سازمان بهزیستی است. شاید خیلی از خانواده ها این فکر را دارند و خواهند داشت. که یک کودک با نیاز خاص هیچ توانایی ندارد و آن ها هیچ وقت رشد نمی کنند و همیشه سربار زندگی هستند برای همین خیلی از والدین ترجیح می دهند که کودکان خودشان را در مرکزهای نگهداری خاص بگذارند. اما باز هم سوال اینجا است که آیا این تنها راهکار است؟ آیا نمی شود که اگر سایت یا پلتفرمی باشد که بتوانند آموزش، خدمات کاردرمانی و گفتاردرمانی یا مشاوره و راهنماییهای رایگان در اختیار خانواده این کودکان بگذارد تا آنها توانمندتر شوند؟
زندگی با کودکِ با نیازهای ویژه بدین معنا نیست که تسلیم آن شویم و دست روی دست بگذاریم، بلکه باید تلاش کرد از تمام امکانات، روشها، فرصتها و وسایل ارتباطی استفاده کرد.
بسیاری از خانواده کودکان با نیازهای ویژه به دلیل عدم آگاهی از خدمات موردنیازشان سرگردان هستند اکثر خانوادهها اولین باری که یک کودک با نیازهای ویژه را در محیط خانواده خود احساس میکنند به دلیل نداشتن تجربه کافی در برخورد با چنین کودکانی ترجیح میدهند که مسئولیت نگهداری آنها را به گردن دوست و آشنا یا سازمان و نهادی خاصی بیندازند.
خیلی از آنها به دلیل عدم شناخت نیازهای این کودکان نمیدانند چگونه باید با این کودکان زندگی کنند، خیلی از این خانوادهها از روشهای درمان و آموزش این کودکان ناآگاهاند و نمیدانند برای دریافت خدمات آموزش و درمانی به کجا مراجعه و از کجا خدمات حمایتی دریافت کنند تا بتوانند از پس هزینههای سرسام آور این حوزه بربیایند! و وجود دلایل مشابه این موضوعات.
در نهایت اگر شما خانوادهی میشناسید که از این مشکلات رنج میبرند میتوانید خانواده توانمند را به آنها معرفی کنید و یا برای مشاوره رایگان شماره تماس 09054146911 ما را به آنها بدهید.