سلام پیرو سوال مامان علیرضا جان منم یه سوال دیگه که مدتهاس تو ذهنمه مطرح میکنم: من زبان مادریم ترکی آذری هس و همسرم فارسی . الان فقط با پسرمون فارسی صحبت میکنیم با توجه به اینکه دیگه ساکن شیرازیم بنظرتون آیا لزومی داره بهش ترکی هم یاد بدم تا راحتتر باخانواده من ارتباط داشته باشه یا نه اگه آره بنظرتون از چه سنی بهتره . مامانهایی که شرایط مشابه من دارن (پدر و مادر زبان متفاوتی دارن)چیکار کردن؟
سلام
اطلاعاتی در مورد کارگاه مادر و کودک خلاق میخوام ممنونم میشم کسانی که تجربیاتی در این زمینه دارند من را راهنمایی کنند
دوستان به نظرتون از کی باید به بچه ها لغات انگلیسی مثل اعضای بدن و ... رو یاد داد؟ سن خاصی داره یا نه؟ ممنون میشم اگر تجربه ای در این زمینه دارین در اختیارم بذارین
در ضمن از چه وسیله کمک آموزشی استفاده میکنین؟
ممنونم
سلام مامانیا
یه سوال دارم میشه کمکم کنین
دخترم سه سالشه دستشویی رفتن رو بلده و خودش میره ولی نمیتونه خودشو کنترل کنه یعنی بهش آموزش ندادم که چطوری و چیکار کنه(باد شکم)شما چطوری به بچه هاتون یاد دادین
خیلی خجالت می کشم مخصوصا وقتی که جلوی کسی باشه چیکار کنم چطوری بهش یاد بدم
بعضی وقتها که این اتفاق می افته میگه مامان چی بود؟؟ چه اسمی واسش بذارم
میشه کمکم کنین
امروز 7 روزه از بابای پوشک دخملی گذشته...(در 19 ماهگی)هنوز باورم نمیشه که خودم بودم تو تمام پرسش و پاسخ های از پوشک گرفتن مینوشتم(از این پروژه وحشت دارم)ولی عالی بود...بیایین برا هم تجربه هامونو بزاریم
سلام به همه مامانهای مهربون میخواستم بدونم همسر شما تو کارهای بچه هاتون چقد کمکتون میکنه ؟ هم روزهایی که تعطیلن و سرکار نمیرن و هم روزهاییکه از سرکار برگشتن.راستش تقریبا تمام کارهای پسرم بعهده منه و باباش هیچ کمکی بهم نمیکنه . من از صبح تا شب با بچه و کارهای خونه وقتم پره .( پسرم خیلی شیطون و بازیگوش هست ) . شبها هم چون پسرم خیلی شیر میخوره . همش بیدار میشم اصلا وقت استراحتی ندارم .و چون تو این شهر هیچ دوست و فامیلی ندارم تا باهاشون رفت و آمد داشته باشم احساس میکنم دارم افسردگی میگیرم. و بخاطر اینکه همسرم کمکی نمیکنه ازش خیلی دلگیر میشم و سر هر موضوعی زود از دستش عصبانی میشم . میشه از تجربیات شما کمک بگیرم؟ مرسی
سلام. لطفا اگه میشه در مورد خصوصیات و کارایی که مختص سن بچه های دو سال به بالاست بگید. مثلا الما خیلی لجباز شده . وابستگیشم دیگه از حد گذشته. ممنون میشم توضیح بدین
یادتونه بچه بودیم مامان بلزی میکردیم و همیشه هم بچه داشتیم وچه لذتی میبردیم ...حالا تکرار همون روزهاست اما تو واقعیت...آیا فکر نمیکنید الان بچه داریهامون همون قدر که با عشق ومحبت وعلاقه همراهه پر از استرس ونگرانی وترس هم هست؟؟؟ترس از مبادا اتفاقی براشون بیفته ...مبادا نتونیم خوب تربیت شون کنیم ...مبادا...نظر شما چیه؟؟بچه داریتون خیلی ریلکس وبدون استرسه یا همراه با ...؟
عزیزان کمکم کنین که دیگه دارم کم میارم نورای من هر چی رو که برداشت پرت میکنه از کنترل گرفته تا بیسیم و شیشه شیر و لیوانا ومن مجبورم جارو برقی به دست شکسته هارو جارو بزنم
آرمیتای من تازه داره 6ماهگیش روتموم میکنه ولی خیلی خیلی بازیگوشه .. برای همین حتی شیرخوردنش هم با هزار تا ترفند باید باشه بیشتر وقتها هم فقط وقتی خوابه بهش شیرمیدم ..حس میکنم اصلا نتونم بهش غذا بدم چون تا یه ذره فرنی براش میارم دست و سر و دماغ و ..تمام هیکل من وخودش رو باهاش پرمیکنه حتی رو صندلی مخصوصش که میشینه مثل فنر بالا و پایین میره .. به نظرتون چیکار کنم دریافتی شیرش شاید به 700 سی سی نمیرسه غذا هم که نمیخوره از رشدش داره عقب میفته.. خیلی ناراحتم از این موضوع بعضی وقتها به خاطر شیر دادن بهش واقعا اشکم درمیاد