سوال و 20 جواب
(آخرین جواب : 92/9/4)مامانایی که بچه های دو سال به بالا دارن یه لحظه بیاین لطفا
سلام. لطفا اگه میشه در مورد خصوصیات و کارایی که مختص سن بچه های دو سال به بالاست بگید. مثلا الما خیلی لجباز شده . وابستگیشم دیگه از حد گذشته. ممنون میشم توضیح بدین
1392/9/2
#کودک
#تربیت و آموزش كودک
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
مام
07:48 1392/9/3
وای آره سهند و سپهر هم خیلیییییییییییییییی لجوج شدن خیلی! من سعی می کنم باهاشون کنار بیام و تا جایی که میشه اجازه بدم انجام بدن کاری رو که می خوان . جایی هم که نمیشه سریع حواسشونو پرت کنم . مثلا دیروز برای پرت کردن حواسشون در اوج گریه و لجبازیشون رفتم یه جا قایم شدم که منو نمیدیدن و صدای گربه درآوردم اصلا از این رو به اون رو شد حالشون..
یا از این دست کارها می کنم دیگه ! چاره ای نیست.
ولی واقعا کلافه کنندست یه مواقع که خسته باشم که دیگه اعصابم واقعا خورد و خاکشیر میشه...
مثلا می خوام لباسشونو در بیارم تعویض کنم اجازه نمیدن دربیارم باز به هر کلکی درمیارم دوباره نمیذارن تنشون کنم و هی فرار می کنن!!!
میگم بریم دستشویی نمیان وقتی هم بیان از اون تو دیگه بیرون نمیان (
اصلا یه اوضاعی هست !
یا از این دست کارها می کنم دیگه ! چاره ای نیست.
ولی واقعا کلافه کنندست یه مواقع که خسته باشم که دیگه اعصابم واقعا خورد و خاکشیر میشه...
مثلا می خوام لباسشونو در بیارم تعویض کنم اجازه نمیدن دربیارم باز به هر کلکی درمیارم دوباره نمیذارن تنشون کنم و هی فرار می کنن!!!
میگم بریم دستشویی نمیان وقتی هم بیان از اون تو دیگه بیرون نمیان (
اصلا یه اوضاعی هست !
مامان فاطمه زهرا
09:05 1392/9/3
دقیقا مثل فاطمه زهرای ما ...
دوستان راهنمایی کنید منم خیلی سوال مطرح کردم ولی به نتیجه نرسیدم...
دوستان راهنمایی کنید منم خیلی سوال مطرح کردم ولی به نتیجه نرسیدم...
ليلا مامانيه ايليا
09:32 1392/9/3
دقيقا مثل ايلياي من . واي اگه بدونيد چي به روزم آورده . به هزار و يك كلك بايد لباسهاشو عوض كني . كلي اسباب بازي براش بياري تا باهات بياد حموم . بيرون ميخوايم بريم يه جور ماجرا داريم من اينجا نميام و اونجا ميام وقتي هم كه حواسش و پرت ميكنم و رضايت ميده بياد بيرون ديگه برگشت از اون جا با خداست حالا بيا يه جور ديگه حواسش و پرت كن كه رضايت بده بياد خونه . غذا خوردنش هم كه يه ماجراي ديگه . خيلي لجبازي ميكنه .
اگه كسي به سوال ماماني آلما جواب داد بگه تا ما هم استفاده كنيم چون اين سئوال منم هست .
اگه كسي به سوال ماماني آلما جواب داد بگه تا ما هم استفاده كنيم چون اين سئوال منم هست .
مامانِ عسل، عماد، آیسا
09:44 1392/9/3
دختر منم اینجوریه. یعنی تا میخوایم بریم جایی نفسمون درمیاد....
اونجایی که میخوایم بریم همیشه این نمیاد. بعد فرداش دقیقاً بهونه همونجا را میگیره...
اگه تو پله ها دستش را بگیریم یه بدبختیه... اگه نگیریم صدتا....
من که قرار با روانشناس گذاشتم این هفته برم یه کم کمکم کنه... استانه تحملم سراومده
اونجایی که میخوایم بریم همیشه این نمیاد. بعد فرداش دقیقاً بهونه همونجا را میگیره...
اگه تو پله ها دستش را بگیریم یه بدبختیه... اگه نگیریم صدتا....
من که قرار با روانشناس گذاشتم این هفته برم یه کم کمکم کنه... استانه تحملم سراومده
ارام
10:12 1392/9/3
سلام
به نظرم فقط و فقط خونسرد باشيد
دوسالگي عرصه نقش افريني كودكان در شخصيتهاي جديد و گاهي دور از انتظاره...همه مواردي رو كه دوستان اشاره كردند من هم به وفور در پسركم ديدم
اما با همسرم نشستيم و صحبت كرديم و قرار شد توو اين يكسال كه اوج فرمانروايي كودكانه اوست بذاريم توو نقشهاي دلخواهش بازي كنه و تا جاييكه امكان داره بچگيشو بكنه
اگه ما صبر و تحمل و حوصله ش رو نداريم اشكال از ماست و گرنه طبيعت اونا در اين سن حساس همينه
با ما غذاش رو نميخوره:من سفره رو جمع ميكنم و غذاش رو ميذارم روو ميز !خودش يك مدت بعد كه گرسنه ش شد مستقيم ميره طرف ميز
شبها دير ميخوابه:همه جا رو تاريك ميكنم فقط چراغ اشپزخونه روشنه كه به فضا نور ميده بازيشو ميكنه و هر وقت احساس خواب كرد فوري ميره توو جاخوابش
توو انتخاب لباس بدقلقلي ميكنه:لباسهاي خونه و لباسهاي بيرون رو از هم جدا كردم و انتخاب با خودشه مطمئنا از قبل چاره انديشيدم كه كدوم لباسها ديگه مناسب نيستند كلا جمعشون كردم بنابراين هرچي برداره قابل احترامه
حموم رو اول اماده ميكنم وانش رو پر ميكنم اسباب بازيهاي حمومش رو ميريزم توو وان تا ميبينه به سرعت ميره سمت حموم و ميگه لباسهاشو درارم اتفاقا من براي بيرون اوردنش از حموم مشكل دارم:دي
شما هم شرايط رو بسنجيد به جاي اينكه روح و روان خودتونو ازار بدين بذارين از اين موقعيتها خوب استفاده كنه باور كنيد همه بچگي اين طفل معصوم ها تا 5 سالگي معنا پيدا ميكنه بعد اون ناخوداگاه خودشونم بزرگ ميشن
به نظرم فقط و فقط خونسرد باشيد
دوسالگي عرصه نقش افريني كودكان در شخصيتهاي جديد و گاهي دور از انتظاره...همه مواردي رو كه دوستان اشاره كردند من هم به وفور در پسركم ديدم
اما با همسرم نشستيم و صحبت كرديم و قرار شد توو اين يكسال كه اوج فرمانروايي كودكانه اوست بذاريم توو نقشهاي دلخواهش بازي كنه و تا جاييكه امكان داره بچگيشو بكنه
اگه ما صبر و تحمل و حوصله ش رو نداريم اشكال از ماست و گرنه طبيعت اونا در اين سن حساس همينه
با ما غذاش رو نميخوره:من سفره رو جمع ميكنم و غذاش رو ميذارم روو ميز !خودش يك مدت بعد كه گرسنه ش شد مستقيم ميره طرف ميز
شبها دير ميخوابه:همه جا رو تاريك ميكنم فقط چراغ اشپزخونه روشنه كه به فضا نور ميده بازيشو ميكنه و هر وقت احساس خواب كرد فوري ميره توو جاخوابش
توو انتخاب لباس بدقلقلي ميكنه:لباسهاي خونه و لباسهاي بيرون رو از هم جدا كردم و انتخاب با خودشه مطمئنا از قبل چاره انديشيدم كه كدوم لباسها ديگه مناسب نيستند كلا جمعشون كردم بنابراين هرچي برداره قابل احترامه
حموم رو اول اماده ميكنم وانش رو پر ميكنم اسباب بازيهاي حمومش رو ميريزم توو وان تا ميبينه به سرعت ميره سمت حموم و ميگه لباسهاشو درارم اتفاقا من براي بيرون اوردنش از حموم مشكل دارم:دي
شما هم شرايط رو بسنجيد به جاي اينكه روح و روان خودتونو ازار بدين بذارين از اين موقعيتها خوب استفاده كنه باور كنيد همه بچگي اين طفل معصوم ها تا 5 سالگي معنا پيدا ميكنه بعد اون ناخوداگاه خودشونم بزرگ ميشن
ارام
10:28 1392/9/3
سمانه جان!پسر كوچولوي نازت تازه دوساله شده...انشاءالله كه همينطور بمونه ولي معلوم نيست چرا هورمونهاي شيطنتشون دقيقا يكي دو هفته بعد از دوسالگيشون شروع به ترشح ميكنه
مامان مهدیه
11:05 1392/9/3
سلام به ماماني آلما و همه ي مامان هاي مهربوني كه اين مشكلات رو با بچه دو سالشون دارن . من هم مثل شما همه ي اين درگيري ها و بهوونه گيري هاي مهبد رو تجربه كردم و هنوزم دارم باهاش دست و پنجه نرم ميكنم . اتفاقا ً همين ديشب داشتم راجع به همين مسائل با يه روانشناس كودك خبره صحبت ميكردم و ايشون كلي راهنمايي مثبت كردند . بخشي از نظرات ايشون رو براتون مي نويسم ايشالله كه به دردتون بخوره .
1 - دو سالگي سنيه كه بچه ها خودشون رو بيشتر ميشناسن و ميخوان استقلال رو تجربه كنن . اگه بتونيم استقلالشون رو خوب هدايت بكنيم بچه ها اعتماد به نفس ميگيرن ، اگر باهاشون لج كنيم و مقابل كنيم لجبازي رو ياد ميگيرن و اين صفت رو تا هميشه با خودشون همراه دارن . 2- توجه به رفتارهاي مثبت و تعريف و تمجيد از كودك باعث ميشه اعتماد به نفس پيدا كنه هرچند كار خيلي كوچيكي كرده باشه . عدم توجه به رفتارهاي آزار دهنده مثل تف كردن ، فحش دادن و .... باعث ميشه كه اون رفتار در كوتاه ترين زمان ممكن از بين بره . اصلا ً اخم و واكنش در مقابل رفتارهاي بد نبايد نشون داد . در مقابل خنده هم باعث ميشه اون رفتار بد تبديل به بازي بشه . ايشون مي فرمود كودكان در اين سن بهترين روانشناسان هستن كه از روي حالات صورت شما هم تغيير روش ميدن يعني اگه فكر كنن شما با اخم يا حتي گزيدن لب و خنده و ..... توجهتون جلب ميشه چون طالب توجه هستن به كارشون ادامه ميدن . ديگه جونم براتون بگه كه گفت توي اين سن بايد حداكثر روزي نيم ساعت TV ببينن و بيشتر از اون آسيب هاي جدي به يادگيريشون ميزنه . ديگه اينكه گفتن بازي با عروسك هاي انگشتي و اجراي نمايش هاي كوتاه كه بتونه كار خوب و بد رو بهشون ياد بده خيلي مفيده . ضمنا ً گفت هم پدر و هم مادر بايد دو تا تايم نيم ساعته براي بازي با بچه زمان بزارن . قانون گذاري و اخطار و تايم اوت هم از روشهاي كاربردي در تربيت كودكانه . ايشون گفتن در اين سن هيچ تنبيهي براي بچه نمبشه در نظر گرفت به جز تايم اوت . يعني اينكه اگه براش قانون گذاشتي كه فرضا ً نيشگون گرفتن و .... توي خونه ي ما ممنوعه ! و اين قانون رو هر روز براش تكرار ميكني و اگه بعد اين كار رو كرد شما بهش اخطار ميدي يعني بدون تغيير در حالات صورتت و با جديت بهش ميگي فلان چيز ممنوعه ، يادت كه نرفته ! اگر تكرار شد يه صندلي كوتاه در گوشه اي از اتاق پذيرايي يا هر جايي كه خودتون حضور دارين ميزاري ، جايي كه TV و يا وسيله اي كه بتونه خودش رو سرگرم كنه نباشه و به ازاي هر سال سنش يه دقيقه براش در نظر ميگيري و بهش ميگي چون فلان كار بد رو كردي بايد دو دقيقه اينجا بشيني تا ديگه يادت بمونه كه فلان كار ممنوعه . اگر دنباي شما اومد با آرامش به جاي خودش بر ميگردونيش و ادامه ي زمان رو در نظر ميگيري .....تا دو دقيقه اش تموم بشه . فقط حفظ آرامش مهمه . ممكنه گريه كنه جيغ و داد بزنه اما بايد صبور باشي به زودي ياد ميگيره كه قانون ها رو رعايت كنه ......
مامانها من كه در حال تمرينم . همتون موفق باشيد ..... ببخشيد اگه طولاني بود .
1 - دو سالگي سنيه كه بچه ها خودشون رو بيشتر ميشناسن و ميخوان استقلال رو تجربه كنن . اگه بتونيم استقلالشون رو خوب هدايت بكنيم بچه ها اعتماد به نفس ميگيرن ، اگر باهاشون لج كنيم و مقابل كنيم لجبازي رو ياد ميگيرن و اين صفت رو تا هميشه با خودشون همراه دارن . 2- توجه به رفتارهاي مثبت و تعريف و تمجيد از كودك باعث ميشه اعتماد به نفس پيدا كنه هرچند كار خيلي كوچيكي كرده باشه . عدم توجه به رفتارهاي آزار دهنده مثل تف كردن ، فحش دادن و .... باعث ميشه كه اون رفتار در كوتاه ترين زمان ممكن از بين بره . اصلا ً اخم و واكنش در مقابل رفتارهاي بد نبايد نشون داد . در مقابل خنده هم باعث ميشه اون رفتار بد تبديل به بازي بشه . ايشون مي فرمود كودكان در اين سن بهترين روانشناسان هستن كه از روي حالات صورت شما هم تغيير روش ميدن يعني اگه فكر كنن شما با اخم يا حتي گزيدن لب و خنده و ..... توجهتون جلب ميشه چون طالب توجه هستن به كارشون ادامه ميدن . ديگه جونم براتون بگه كه گفت توي اين سن بايد حداكثر روزي نيم ساعت TV ببينن و بيشتر از اون آسيب هاي جدي به يادگيريشون ميزنه . ديگه اينكه گفتن بازي با عروسك هاي انگشتي و اجراي نمايش هاي كوتاه كه بتونه كار خوب و بد رو بهشون ياد بده خيلي مفيده . ضمنا ً گفت هم پدر و هم مادر بايد دو تا تايم نيم ساعته براي بازي با بچه زمان بزارن . قانون گذاري و اخطار و تايم اوت هم از روشهاي كاربردي در تربيت كودكانه . ايشون گفتن در اين سن هيچ تنبيهي براي بچه نمبشه در نظر گرفت به جز تايم اوت . يعني اينكه اگه براش قانون گذاشتي كه فرضا ً نيشگون گرفتن و .... توي خونه ي ما ممنوعه ! و اين قانون رو هر روز براش تكرار ميكني و اگه بعد اين كار رو كرد شما بهش اخطار ميدي يعني بدون تغيير در حالات صورتت و با جديت بهش ميگي فلان چيز ممنوعه ، يادت كه نرفته ! اگر تكرار شد يه صندلي كوتاه در گوشه اي از اتاق پذيرايي يا هر جايي كه خودتون حضور دارين ميزاري ، جايي كه TV و يا وسيله اي كه بتونه خودش رو سرگرم كنه نباشه و به ازاي هر سال سنش يه دقيقه براش در نظر ميگيري و بهش ميگي چون فلان كار بد رو كردي بايد دو دقيقه اينجا بشيني تا ديگه يادت بمونه كه فلان كار ممنوعه . اگر دنباي شما اومد با آرامش به جاي خودش بر ميگردونيش و ادامه ي زمان رو در نظر ميگيري .....تا دو دقيقه اش تموم بشه . فقط حفظ آرامش مهمه . ممكنه گريه كنه جيغ و داد بزنه اما بايد صبور باشي به زودي ياد ميگيره كه قانون ها رو رعايت كنه ......
مامانها من كه در حال تمرينم . همتون موفق باشيد ..... ببخشيد اگه طولاني بود .
مامانی آلما
13:56 1392/9/3
ممنونم از راهنماییاتون. یعنی الما هر چی با گریه و جیغ میخاد باید بهش بدم یا نه؟ اگه ندم دیگه سردرد میگیرم از بس جیغ میکشه. بهش بدم هم میترسم عادت کنه.
مامانی آلما
13:57 1392/9/3
حالا من روشهای مامان مهدیه جون و بقیه دوستان رو در پیش میگیرم ببینم نتیجه چی میشه
ارام
14:01 1392/9/3
سلام
براي بحث جيغها و گريه هاي بي بهونه شون تجربه يكي از مادرها خيلي به درد خورد و واقعا ازش تشكر هم كردم لطفا اينجا رو بخونيد:
http://teflrobab.blogfa.com/post/33
براي بحث جيغها و گريه هاي بي بهونه شون تجربه يكي از مادرها خيلي به درد خورد و واقعا ازش تشكر هم كردم لطفا اينجا رو بخونيد:
http://teflrobab.blogfa.com/post/33
فاطمه
14:02 1392/9/3
لباس پوشیدنش غذا خوردنش بازی کردنش همه با جنگولک بازی.یه چیزی بخواد تا نگیره ول کن نیس.دوپاش میکوبه زمین ،خودش میندازه ، جیغای بنفش میکشه ،اشکاش سرازیر میشه خلاصه اینکه جریانات داریم.منم برای اینکه حواسش پرت کنم مثل مامان سهند و سپهر جونا میرم جایی قائم میشم تا بیاد پیدام کنه و حواسش پرت میشه و بعد از اون تا یک ساعت باید باهاش قائم باشک بازی کنم !!!!!!!!
مامان مهدیه
15:41 1392/9/3
نه نه نه اصلا ً چيزي رو با جيغ بهش نميدي . وقتي جيغ ميكشه حواسش رو پرت ميكني مثلا ً ميگي اي واي من صدات چقدر بلنده اصلا ً نميشنوم چي ميگي . صدات الان قرمز شد ، يه خورده صداش مياد پايين تر مطمئن باش . من امتحان كردم . بعد بگو آهان حالا زرد شد . باز صداي جيغش كمرنگ تر ميشه بعد بگو آفرين صدات سبز شد . حالا بگو چي ميخواي ؟ بعد احتمالا ً با لحني آميخته با گريه اما آروم ميگه مثلا ً بشقاب ِ سبز رو ميخوام . اون رو بهش ميدي . اما اگه جيغ زد اصلا ً نميدي . يه نكته ي مهم هم اينه كه كل چيزهايي رو كه صلاح نميدوني بهش بدي از جلوي ديدش جمع كني ، اما چيزي كه دادنش به آلما براش مشكلي ايجاد نميكنه رو يا قبل از جيغ بهش بده يا اگه فورا ً جيغ كشيدن رو شروع كرد بعد از حواس پرت كردنش به رنگ ها و .... و پايين تر اومدن صداش بهش بده . موفق باشي عزيزم .
زهره مامانی فاطمه
15:50 1392/9/3
مامان آلما جونم .فاطمه هم اینطو هست ولی نه به این حد که شماها میگید شایدهم من چون پیشش نیستم یعنی تاساعت4 ادارم متوجه نمیشم.ولی من به این نتیجه رسیدم که اگر بچه افتاد روی گریه دیگه نمیشه ساکتش کرد وحواسشو پرت کرد من هرکاری میخوام بکنم تاقبل از گریه افتادنش میکنم مثلا اگر میگه بریم پارک ونمیشه بریم نمیزارم کار به گریه زاریش برسه چون دیگه نمیشه کاریش کرد منم اعصاب ندارم .پس همون موقع که میگه پارک ،حواسشو به یه چیزه دیگه جلب میکنم مثل نقاشی یا خونه سازی .
مامانی آلما
16:50 1392/9/3
یه مثال بزنم. عصر قرار بود ببرمش جلو موهاشو کوتاه کنم. رفت از توی کمدش کفشی رو که واسش کوچیک شده بود برداشت و گفت با این بریم. کردم پاش و بش گفتم واست تنگ شده باید اون یکی رو بپوشی. کلی گریه کرد که نه اینو میخام. گفتم اگه نپوشی نمیریم. قبول نکرد منم لباسامو بیرون اوردم و نشستم. اومد کلی جیغ بنفش کشید و گریه که پاشو بریم. منم گفتم هروقت رفتی کفشتو پوشیدی منم اماده میشم . بازم قبول نکرد اونقدر گریه کرد تا توی بغلم خواب رفت!
ارام
17:13 1392/9/3
دو تا مسئله توو این مثال شما دیدم که برای خودم هم تجربه شده:
1-کفشهای تابستونی پسرم برای مهد مناسب نبود براش یه جفت جدید خریده بودیم اصلا بهشون نگاه نمیکرد و صبحها که میخواستم ببرمش مهد کلی گریه میکرد که من کفشهای خودمو میخوام دو سه روزی باهاش کنار اومدمو و بعد در فرصت مناسب کلا کفشها رو کنار گذاشتم تا هروقت سراغ جاکفشی رفت نبینتشون و خیلی زود اونا رو فراموش کرد
2-ماشاءالله بچه های دوساله هم خوب حرفشونو میزنند و هم باهوشن و هرناراحتی رو احساس کنند بیان میکنند مطمئنا اگه کفشها براش کوچیکه باشه چند قدم که بره خودش اذیت میشه اینجور وقتها کفشهای مناسب رو با خودتون ببرین تا اولا خودشون تنگی و کوچیکی کفش رو درک کنند در ثانی دیگه اذیت نمیشین برای برگشت وسط راه کفشهاشو عوض میکنین
1-کفشهای تابستونی پسرم برای مهد مناسب نبود براش یه جفت جدید خریده بودیم اصلا بهشون نگاه نمیکرد و صبحها که میخواستم ببرمش مهد کلی گریه میکرد که من کفشهای خودمو میخوام دو سه روزی باهاش کنار اومدمو و بعد در فرصت مناسب کلا کفشها رو کنار گذاشتم تا هروقت سراغ جاکفشی رفت نبینتشون و خیلی زود اونا رو فراموش کرد
2-ماشاءالله بچه های دوساله هم خوب حرفشونو میزنند و هم باهوشن و هرناراحتی رو احساس کنند بیان میکنند مطمئنا اگه کفشها براش کوچیکه باشه چند قدم که بره خودش اذیت میشه اینجور وقتها کفشهای مناسب رو با خودتون ببرین تا اولا خودشون تنگی و کوچیکی کفش رو درک کنند در ثانی دیگه اذیت نمیشین برای برگشت وسط راه کفشهاشو عوض میکنین
مامانی آلما
17:59 1392/9/3
ممنونم بابت پاسخهاتون
مامان فاطمه زهرا
13:12 1392/9/4
مامانی الما جون من کاملا درکت میکنم ولی با اینکه کارای فاطمه زهرا و اینکه واقعا تو تربیت کردنش میمونم خیلی ازارم میده ولی با این حال اصلا نمیتونم بگم اذیتاشو تا بخوام راهنمایی بگیرم...
مثلا همیشه این نیست که یه چیزو بخواد گریه کنه منم بخوام هواسشو پرت کنم وابستگیش... اینکه تا الان از من میخواد بغلش کنم . خیلی چیزای دیگه ...
مثلا همیشه این نیست که یه چیزو بخواد گریه کنه منم بخوام هواسشو پرت کنم وابستگیش... اینکه تا الان از من میخواد بغلش کنم . خیلی چیزای دیگه ...
مامان شادی
14:35 1392/9/4
شاران دختر منم 2 سال و 2ماهشه
معمولا لجبازی که میکنه میتونم باهاش کنار بیام مثلا تازگیها بد لباس میپوشه وقتی میگم خودت انتخاب کن راضی میشه فکر میکنم یجور استقلال میخواد و وقتی ما بهشون وانمود میکنیم که شما مستقلید آرامش پیدا میکنند نمایشهای عروسکی هم خیلی کمک کنه حتما بهره ببرید من حتی وقتی ظرف که میشورم با دستکشها روش تربیتی بکار میبرم یه دستکش بد میشه یکی خوب و با هم صحبت میکنند و شاران هم گوش میکنه امتحان کنید عروسکهای انگشتی هم برای آرامش بچه ها خوبه از مامان مهدیه هم مممنونم نکات خوبی رو گفتند
معمولا لجبازی که میکنه میتونم باهاش کنار بیام مثلا تازگیها بد لباس میپوشه وقتی میگم خودت انتخاب کن راضی میشه فکر میکنم یجور استقلال میخواد و وقتی ما بهشون وانمود میکنیم که شما مستقلید آرامش پیدا میکنند نمایشهای عروسکی هم خیلی کمک کنه حتما بهره ببرید من حتی وقتی ظرف که میشورم با دستکشها روش تربیتی بکار میبرم یه دستکش بد میشه یکی خوب و با هم صحبت میکنند و شاران هم گوش میکنه امتحان کنید عروسکهای انگشتی هم برای آرامش بچه ها خوبه از مامان مهدیه هم مممنونم نکات خوبی رو گفتند
مامانی آلما
14:51 1392/9/4
با لباس پوشیدنش مشکلی ندارم. چون معمولا کوتاه میاد. سر خوردن خوابیدن کارتون دیدن و ... قبلا تا این حد نبود الان زیاد تر شده لجبازیش. یعنی واقعا اقتضای سنشونه؟
http://psychology.niniweblog.com/pat37-1.php