برای ایجاد پرسش جدید، باید وارد حساب کاربری خود شوید.
دیگ چدنی 2 پاسخ
یکی از دیگ چدن هام داخلش پوسته شده و تصمیم گرفتم با سیم ظرفشویی همه پوسته هاشو بکنم تا داخل غذا نره حالا اگه از اون دیگ استفاده کنم اشکالی داره؟
باز مامی کیانا ارسال : 1392/6/17 آخرین پاسخ : 92/6/17 بحث های آزاد > گونـــاگون
ماخونمون رو کاغذ دیواری کردیم وحالا بعد از گذشت 1 سال خسته شدم.چون دیگه نمیتونم روی دیوارم کاری انجام بدم و قابی بزنم.به نظرتون کاری میشه کرد؟
باز مامان نازی ارسال : 1392/6/16 آخرین پاسخ : 92/6/16 بحث های آزاد > گونـــاگون
سلام دوستای گلم جدیدا کسی تبریز رفته؟ از همه چیزش واسم بگین؟ بهترین مرکز خریدش کجاس؟ ؟آب و هوا الان چطوره؟ خلاصه ممنون میشم هرچی که فکر میکنید به دردم میخوره واسه اینکه یه مسافرت خوبی رو داشته باشیم بهم بگین؟
بسته مامان ارسال : 1392/6/3 آخرین پاسخ : 92/6/16 بحث های آزاد > گونـــاگون
ماخونمون رو کاغذ دیواری کردیم وحالا بعد از گذشت 1 سال خسته شدم.چون دیگه نمیتونم روی دیوارم کاری انجام بدم و قابی بزنم.به نظرتون کاری میشه کرد؟
باز مامان نازی ارسال : 1392/6/13 آخرین پاسخ : 92/6/14 بحث های آزاد > گونـــاگون
مادر شوهر 11 پاسخ
سلام دوستان عزيز دربين شما هيشكي هست كه از مادر شوهرش راضي باشه؟اگه هست چجوري رفتار كردين كه باهاتون خوبه؟يا ميتونين تحملش كنيد. چرا بيشتر عروسها از مادر شوهرشون ناراضين؟ دوست دارم رفتارهايي رو كه انجام دادين و نتايج مثبت گرفتين رو بنويسيد.
بسته مامان نجمه ارسال : 1392/6/13 آخرین پاسخ : 92/6/14 بحث های آزاد > گونـــاگون
کمکتون رو دریغ نکنید!خیلی دلتنگ بچه اشون هستند!چشماشون به در مونده!خودتون بیشتری ها مادر وپدرید واین پدرو مادر دلواپس ومنتظر رو درک میکنید! خدااین بلا رو سر هیچ پدرومادری نیاره !واین کوچولو رو صحیح وسلامت به خانوادش برگردونه!آمین!برای بر آورده شدن دعامون یه الهی آمین از ته دل بگید ویه صلوات بفرستید! به این وبلاگ مراجعه کنید:واگه ازمحمدطاها خبری دارید خوشحالی رو دوباره به این پدرو مادر هدیه کنید: http://92329.blogfa.com/ یا علی منتظر خبرای خوبتون هستیم!
بسته معصومه ارسال : 1392/5/21 آخرین پاسخ : 92/6/12 بحث های آزاد > گونـــاگون
سلام به همه دوستای خوبم.... من 6 ساله ازدواج کردم.... از روز اول ازدواجم با خانواده شوهرم اختلاف داشتیم ، چون با ازدواج ما مخالف بودن، همسرم تهرانی هست و من بچه رشت و میگفتن که چون شهرستانی هستم به درد برادرشون نمیخورم و (با عرض پوزش و شرمندگی) رشتی ها خراب هستن.... شوهرم 5 تا خواهر داره که سه تاشون با سنهای 47 و 42 و 35 مجرد هستند .... خیلی تو زندگیم دخالت میکنن... کلا تو همه جای زندگیم هستن و تا حالا به خاطر اونا با همسرم زیاد مشاجره و دعوا داشتم.... حتی نزدیک بود کارمون به جاهای باریک بکشه.... واقعا زندگی رو برام سخت کردن.... بدون اجازه اونا نمیتونیم مسافرت بریم.... یعینی تو این 6 سال هیچ جا نتونستیم بریم.... امار همه زندگیم و دارن.... مثلا حتی یخچال خونم.... وقتی میرم خونه پدرم حتما کلید خونمون باید دستشون باشه.... اگه بخوایم چیزی بخریم یا جایی بریم یا حتی کسی بیاد خونمون باید در جریان باشن و بدیش اینه که تو گوش شوهرم حرف میخونن و اونو تحت تاثیر قرار میدن.... مثلا چند ماه قبل من قهر کردم و رفتم خونه پدرم بعد از حدود 1 ماه شوهرم اومد دنبالم و خلاصه من برگشتم.... از روزی که برگشتم اینا شاکی شدن که چرا همسرم اومده دنبالم و من و برگردونده.... همش میگن ما که اینقدر بهش میرسیم و تحویلش میگیریم چرا بازم میره سراغ زنش.... خلاصه با همه اینا من باز هم کوتاه اومدم و رفتم خونشون ولی تا خواهر شوهرم در خونه رو باز کرد و من و دید در و روم بست و رفت تو.... حال با این اوضاع همسرم باز هم میره خونشون و میگه مگه چی شده خوب شما با هم قهر بودید دیگه.... و اصلا از من حمایت نمیکنه.... خسته شدم به خدا.... همش تو این 6 سال کوتاه اومدم.... خانوادم به خاطر اینا جرات نمیکنن بیان خونمون.... همسرم همه چیزای خصوصی زندگیمون و بهشون میگه حتی تصماتی گرفتیم و هنوز اجرا نکردیم.... وقتی هم که اعتراض میکنم بهم میگن ما از تو به بهش نزدیکتریم تو غریبه ای ولی ما خواهراشیم.... همش بد من و به شوهرم میگن و اونم تحت تاثیر قرار میگیره.... مثلا میگن به بچش یاد میده مارو دوست نداشته باشه.... اخه پسر من 2 سالشه من چه طوری بهش یاد بدم؟؟؟ و خیلی چیزای دیگه.... خیلی داغونم .... احساس میکنم زندگیم داره از هم میپاشه ... تو رو خدا کمکم کنید چهطور وابستگی شوهرم و به خواهراش کم کنم؟؟؟؟ یه دنیا ممنونم :*
بسته مامان متین ارسال : 1392/6/3 آخرین پاسخ : 92/6/11 بحث های آزاد > گونـــاگون