سوال و 8 جواب
(آخرین جواب : 92/4/24)مامانایی که زایمان طبیعی داشتن....
سلام به همه ی مامانای گل...
خیلی دوس دارم خاطره ی زایمانتون رو به طور خلاصه بدونم....البته اون لحظه ای که خودتون خیلی دوس داشتید....
خیلی دوس دارم خاطره ی زایمانتون رو به طور خلاصه بدونم....البته اون لحظه ای که خودتون خیلی دوس داشتید....
1392/4/23
#بارداری و زایمان
#زایمان و تولد
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
خلاصه دیگه لحظه ای که نی نی میخواست بدنیا بیاد پاهام شروع کردن به لرزیدن واصلا اختیارشون دستم نبود واونجا یادم اومد که همین حالتو زن برادر موقع زایمانش داشت وبرام تعریف کرده بود ولی باز نه جیغ میکشیدم نه چیزی میگفتم فقط اشک از چشام می اومد بیرون ومرتب میگفتم الله محمد علی وصلوات میفرستادم اونم آروم .پرستارا کلی از من که آروم بودم خوششون اومده بود آخر سر سر پرستار اومد نگاهی انداخت گفت:بدوید ببرینش اتاق زایمان.حالا من نمیتونستم بلند شم چون سر بچه...
وتا رفتم بالای صندلی زور زدن یاد رفت وپرستار یادم اورد و فقط با ی زور دادن نی نیوجفتش باهم اومدن.وهمون لحظه اونقدر حالم خوب بود که به بچه ی دوم هم فکرمیکردم
میتونی اینجا خاطره زایمان منو بخونی
در ضمن خاطره های دیگران هم هست که خیلی جالب هستن
(زایمان شیرین ترین سختی دنیا)
http://niniweblog.com/usercp.php
www.madari.niniweblog.com/