مامانایی که زایمان طبیعی داشتن چی جوری بود کمک کنید

مامان علی مرتضی 13:40 1390/11/22 سلام عزیزم من زایمان طبیعی داشتم خیلی خیلی راضیم نزار خیلیا که تجربه ی بدی از زایمان طبیعی داشتن روی روحیت تاثیر منفی بزارن شما مث من خودتون رو جز آدمای خوشانسی بزارید که همه چیزشون قراره عالی اتفاق بیفته دیدن اتاق زایمان صحبت وآشنایی با پرستارهایی که قراره کار زایمان شما رو انجام بدن یا حداقل اگه اونموقع اونجا نباشن همین صحبت با اونا کلی آرامش بخشه من که اینکارو کردم ....خیلیارو هم دیده بودم که از زایمان طبیعی مینالیدن وخیلیا هم از زایمان سزارینی ...بدن همه ی افراد با هم فرق میکنه من توی خونه فعالیت زیاد میکردم پیاده رویم ترک نمیشد و جثه ی کوچیکی دارم چون میگن آدمای چاق زایمانشون سختتره من توی نه ماهگی 65 کیلو بودم وبه جرات میتونم بگم زایمانم یه معجزه بود ،قران خوندن وارتباط دائم وزیاد با خدا هم شک نکنید که توی راحتیه زایمانتون تاثیر زیادی داره بعضی از موارد دیگه رو میام توی وبتون واستون میگم.

آرزو 17:46 1390/11/22 منم تجربه خیلی خوبی از زایمان طبیعی داشتم خیلی خیلی خوب بود تمام افراد دور و برم میگفتن سزارین حتی همسرم ولی خودم اصرار داشتم که هر چی خدا آفریده حتما بهترینه
بعد از زایمان اونقدر حالم خوب بود که همه نظرشون عوض شد من خاطره زایمانم رو تو وبلاگ نوشتم خواستی برو بخون
راستی اگه خیلی طاقت درد نداره از اپیدورال استفاده کن بهش میگن زایمان بدون درد
به خدا توکل کن با آرامش همه چی خوب پیش میره

مامان ِ هدی 16:28 1390/11/23 سلام عزیزم:
من 18 سالمه...قبل از زایمان برام فرقی نمیکرد که سزارین بشم یا طبیعی به دنیا بیاد...
تازه،نی نیم یه ماه زودتر به دنیا اومد،کیسه آبم پاره شد...بستری شدم،آمپول فشار زدند...
دردهام هم مثل درد پری بود...کم کم شدت گرفت...و بیست دقیقه مونده به بدنیا اومدن بچه،شدتش به اوج رسید.
هیچ کس فکر نمیکرد من با این سن کم بتونم زایمان طبیعی داشته باشم...
اما برای خدا کاری نداره.فقط باید ازش بخوای.
من موقع زایمان قران برده بودم و حدود 20 بار سوره "انشقاق " خوندم...
کلا زایمان طبیعی خیلی بهتره...اما خودت هم باید همت کنی.
پیاده روی یادت نره

مامان امیر علی و حلــــــــــما 17:01 1390/11/24 منم طبیعی زایمان کردم.خیلی باحال بود.هم دردش رو دوست داشتم هم موقعی که نینی مو رو شکمم حس کردم

مامان مهسا 09:22 1391/4/12 منم زایمان طبیعی داشتم وباور کن هر روز با یاد اوری اون روز لبخند رو لبهام جاری میشه ومیگم کاش تموم نمیشد.اگه خواستی از وبلاگ دخترم خاطره زایمانمو بخون.
tabasom456.niniweblog.com