سوال و 7 جواب
(آخرین جواب : 98/7/18)مامان چطوری میرن پیش خدا
دخترم میپرسه چطور کسی میره پیش خدا؟؟؟؟ نمیدونم دقیقا بهش چی بگم که بتونم قانعش کنم؟ دیروزمادربزرگ همسرم فوت کردن و ذهنش درگیره...میشه تجربه هاتون رو در اختیارم بذارین؟
1393/10/15
#پرسش های کودکانه
#کودک
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
مامان مریم
14:26 1393/10/15
سلام عزیزم....خدا رحمتشون کنه
من هم حرفای مریم جونو کامل قبول دارم
بهتره در حد فهمشون براشون توضیح بدیم
یه پستی تو نی نی آی کیو خوندم که خیلی خوشم اومد
براتون میزارم امیدوارم براتون مفید باشه
http://niniq.niniweblog.com/post210.php
من هم حرفای مریم جونو کامل قبول دارم
بهتره در حد فهمشون براشون توضیح بدیم
یه پستی تو نی نی آی کیو خوندم که خیلی خوشم اومد
براتون میزارم امیدوارم براتون مفید باشه
http://niniq.niniweblog.com/post210.php
ماناز
14:41 1393/10/15
دوست عزیز به برخی سوالات کودکان تمام وکمال نمی توان پاسخ داد مانند پدیده مرگ ،تشکیل جنین وتولد و....ولی انچه که باید در تمام اینها رعایت گردد این که متناسب با سن انها ودرک انها پاسخ داد نه این که انها را فریب دهیم بیان واقعیت باید طوری باشد که بعدها بچه با بزرگ شدنش به جوابهای ما فکر کند وانها را مانند پازلی در ذهنش بچیند وخودش به یک جمع بندی کلی برسد اگر از الان پاسخ درست وصحیح نگیرد بعدا دچار مشکل وسردرگمی می گردد .شما بهتر است پدیده مرگ را مانند زندگی جدید ونوعی مسافرت بی بازگشت برایش توضیح دهید نه این که او را از زندگی واین دنیا ناامید کنید بگویید همه ما روزی به این سفر خواهیم رفت برخی زودتر وبرخی دیرتر. واگر نزدیکان هم برای او گریه میکنند چون دیگر نمیتوانند اورا ببینند .انچه که مهم است این که برای بچه ها شرکت در این مراسم ها اشکالی ندارد شاید برخی صحنه ها هم روحشان را ازرده کند اما دیدن جسد مرده ونحوه گذاشتن در قبر وحتی رفتن به غسالخانه هیچ ضرورتی ندارد اشتباهی که برخی والدین بی توجه انجام می دهند.مطمئن باشید اگر از الان اورا خوب توجیه کنید اسیبی نخواهد دید.مرگ را امری عادی جلوه دهید که همه درگیرش خواهند شد اما به زبان بچه گانه وحتی در قالب بیان داستان .این دیگر به مهارت شما بستگی دارد.
گیلدا
14:46 1393/10/15
سوگواران کوچک / چگونه مرگ اطرافيان را به کودکان توضيح دهيم؟
از دست دادن افرادي که براي کودک از اهميت ويژه اي برخوردار هستند، تجربه سختي در زندگي او محسوب مي شود. به طور کلي فشار ناشي از مرگ عزيزان در زمره دشوارترين و استرس زا ترين مسائلي است که يک انسان با آن مواجه مي شود. اما زماني که يک کودک، فقدان عزيزي را تجربه مي کند اين موقعيت چالش هاي بيشتري را ايجاد مي کند زيرا کودک با محدوديت هاي شناختي فراواني روبه رو است که درک موضوع مرگ را براي او دشوارتر و پيچيده تر مي سازد. در ادامه ضمن ارائه پاسخ به سوال شما مخاطب گرامي، به سوالات متداول ديگر در اين باره نيز پاسخ مي دهيم:
آيا بايد کودک را مطلع کرد؟
در پاسخ به اين سوال که آيا کودک را در جريان مرگ عزيزانش قرار دهيم بايد گفت: کودک در نهايت بايد بداند که فردي را از دست داده است و آن شخص ديگر پيش او باز نخواهد گشت. بنابراين بايد موضوع فوت شخص را به اطلاع او رساند؛ اما نحوه گفتن اين واقعه اهميت بسزايي دارد. بنابراين براي توضيح فوت يک فرد به او اطلاعات دقيق و درستي ارائه دهيد اما در نظر داشته باشيد که اين اطلاعات بايد در سطح درک او از واقعه باشد. مثلاً بيان اين که مرگ از نظر پزشکي چگونه روي مي دهد يا بر مبناي اعتقادات ارزشي ما مسلمانان، سرانجام فردي که فوت مي کند چيست، مي تواند در ايجاد درک صحيح اين موضوع بسيار کمک کننده باشد. همچنين اهميت بسزايي دارد که از گفتن دروغ و داستان هاي غير واقعي در توضيح اين موضوع پرهيز شود. از دادن وعده هايي مبني بر بازگشت فرد، نيز حتماً اجتناب کنيد. به عنوان مثال نبايد گفت مادربزرگت به مسافرت رفته است، زيرا در چنين شرايطي کودک همواره به اميد بازگشتن او از سفر خواهد بود.
چه کسي اين واقعه را به کودک بگويد؟
براي گفتن ماجرا به کودک مهم است که شخصي مورد اعتماد و دوست داشتني از نظر کودک که با او احساس راحتي دارد و در عين حال به او اطمينان دارد اين خبر را به کودک بدهد. در خصوص زمان هايي که خود کودک نيز در فرآيند فوت شخص حضور داشته است مثلاً در موقعيت تصادف حتي مي توان از کادر پزشکي براي توضيح موضوع به کودک کمک گرفت.
آيا بردن کودک به مزار متوفي کار صحيحي است؟
مسئله و موضوع چالش برانگيز ديگري که در اين باره مطرح است، بردن کودک به مزار فرد متوفي است، اين موضوع به سن کودک و نسبت او با فرد فوت شده بستگي دارد. با اين حال بعد از 9 سالگي زمان مناسب تري است که کودک بر مزار فرد فوت شده حاضر شود. اما با مراعات حال کودک، ايجاد جو حمايتي و آمادگي ارائه پاسخ هاي حقيقي و علمي به پرسش هاي کودک.
آيا طبيعي است اگر کودک غمگين باشد گريه کند و يا به متوفي فکر کند؟
کودکان نيز مانند بزرگسالان در مواجهه با فقدان عزيزان خود غمگين مي شوند و براي سازگاري با اين موقعيت جديد نيازمند درک و پذيرش فقدان هستند بنابراين آن ها به گذشت زمان احتياج دارند. با اين حال واکنش هاي کودکان با بزرگسالان اندکي متفاوت است. ممکن است آن ها در مواجهه با فقدان بلافاصله واکنشي بروز ندهند و عزاداري يا غمگيني آشکاري نداشته باشند. از اين رو، نبايد تصور شود که کودک غمگين نيست يا متوجه از دست دادن آن شخص نيست.
همچنين کودک نيز مي تواند مانند بزرگسالان در مراسم ترحيم شرکت کند، در کنار ديگران آيين هاي سوگواري را تجربه کند تا او نيز از اين شيوه هاي تخليه هيجاني بهره مند شود. خصوصاً اينکه کودک با مشاهده سوگواري و اشک ريختن ديگران مي تواند درک کند که ديگران نيز براي آن فرد ارزش قائل هستند و براي او دلتنگ هستند هرچند که اگر اين مراسم در کنار ارائه توضيحاتي به کودک باشد مناسب تر است تا بهتر درک کند که فرد را دوست داشتيم و داريم اما ديگر نمي توان او را ديد و از اين بابت غمگين هستيم. به علاوه اگر کودک خواست گريه کند نبايد مانعش شويم بلکه بهتر است محيط امن و حمايت گرانه را برايش ايجاد کنيم تا از اين لحاظ در آرامش باشد.
با اين حال شرکت در مراسمي که برخي افراد براي نشان دادن احساسات خود از رفتارهايي مانند شيون يا آسيب زدن به خود استفاده مي کنند که موجب وحشت کودک مي شود اصلاً توصيه نمي شود. همچنين طبيعي است که کودک بارها سوال هايي در اين زمينه بپرسد و يا سوگواري خود را با تحريک پذيري يا گوشه گيري نشان دهد. به طور کلي در مواجهه با فقدان يک شخص، اغلب، مراحلي که براي همه عموميت دارد طي مي شود که شامل شوک، ناباوري، خشم، غمگيني و در نهايت سازگاري با واقعه است. اين فرآيند احتمال دارد که بين 6ماه تا 2 سال به طول انجامد با اين حال رفتارهاي افراطي که کارکرد روزمره فرد را به شدت مختل سازد طبيعي نيست و بايد براي ممانعت از آسيب هاي احتمالي در چنين شرايطي از راهنمايي يک روان شناس کمک گرفته شود.
بايدها و نبايدهاي رفتار با کودکان داغدار
او را در فرصت هاي مناسب همراه با سکوت در آغوش بگيريد: اين کار براي تقويت حس همدردي و همدلي موثر است. همراه با کودک نقاشي کنيد: اين که شما همراه با کودک داغدار مشغول نقاشي کردن شويد به دليل بيان احساساتش درباره افرادي که تصويرشان را نقاشي مي کند مي تواند موثر باشد.
همراه با او آلبوم عکس هاي خانوادگي و آلبوم خودش را مرور کنيد: اين کار باعث مي شود خاطرات مربوط به فرد فوت شده را با هم مرور کنيد. هرگز از او نخواهيد که عزيز از دست رفته اش را فراموش کند: اين کار ممکن است در او احساس گناه ايجاد کند.
همدردي را به کودک بياموزيد: کودک بايد بفهمد که او تنها کسي نيست که عزيزي را از دست داده است و افراد ديگري هم سوگوارند و او مي تواند براي آن ها نقش حمايتي ايفا کند. به سوالات او پاسخ دهيد: کودک درباره فرد از دست رفته سوال خواهد کرد. بهتر است به سوال هايش پاسخ داده شود. کودک مي خواهد بداند چه اتفاقي افتاده است. از دادن جواب هايي با جمله هاي کوتاه بپرهيزيد.
نگوييد: «مادربزرگت مرده و ديگه نيست.» فکر نکنيد چون کودک است نمي فهمد. موقعيتي را براي صحبت با او فراهم کنيد. برايش توضيح دهيد فردي که فوت کرده، ديگر در کنار او نيست و نمي تواند برگردد و کسي هم نمي تواند در اين باره کاري انجام بدهد.
از جملات کليشه اي استفاده نکنيد: برخي با جمله هاي کليشه اي سعي مي کنند کودک را آرام کنند. مثلا مي گويند «هميشه خدا اونايي که خيلي خوب هستند رو پيش خودش مي بره.» گفتن چنين جمله اي، دنيايي از اضطراب را براي کودک به همراه خواهد داشت يعني کساني که الان هستند و نمرده اند خوب نيستند؟ يا افراد خوبي که هستند و او خيلي دوستشان دارد هم به زودي خواهند مرد؟ همچنين اگر کودک سن بسيار کمي دارد به او نگوييد که مثلا: «خدا مادربزرگت را پيش خودش برده» چرا که ممکن است با اين جمله اين تصور اشتباه در کودک به وجود بيايد که خدا عزيزانش را به ناحق از او گرفته است.
زهرا حسين زاده ملکي/ روانشناس
از دست دادن افرادي که براي کودک از اهميت ويژه اي برخوردار هستند، تجربه سختي در زندگي او محسوب مي شود. به طور کلي فشار ناشي از مرگ عزيزان در زمره دشوارترين و استرس زا ترين مسائلي است که يک انسان با آن مواجه مي شود. اما زماني که يک کودک، فقدان عزيزي را تجربه مي کند اين موقعيت چالش هاي بيشتري را ايجاد مي کند زيرا کودک با محدوديت هاي شناختي فراواني روبه رو است که درک موضوع مرگ را براي او دشوارتر و پيچيده تر مي سازد. در ادامه ضمن ارائه پاسخ به سوال شما مخاطب گرامي، به سوالات متداول ديگر در اين باره نيز پاسخ مي دهيم:
آيا بايد کودک را مطلع کرد؟
در پاسخ به اين سوال که آيا کودک را در جريان مرگ عزيزانش قرار دهيم بايد گفت: کودک در نهايت بايد بداند که فردي را از دست داده است و آن شخص ديگر پيش او باز نخواهد گشت. بنابراين بايد موضوع فوت شخص را به اطلاع او رساند؛ اما نحوه گفتن اين واقعه اهميت بسزايي دارد. بنابراين براي توضيح فوت يک فرد به او اطلاعات دقيق و درستي ارائه دهيد اما در نظر داشته باشيد که اين اطلاعات بايد در سطح درک او از واقعه باشد. مثلاً بيان اين که مرگ از نظر پزشکي چگونه روي مي دهد يا بر مبناي اعتقادات ارزشي ما مسلمانان، سرانجام فردي که فوت مي کند چيست، مي تواند در ايجاد درک صحيح اين موضوع بسيار کمک کننده باشد. همچنين اهميت بسزايي دارد که از گفتن دروغ و داستان هاي غير واقعي در توضيح اين موضوع پرهيز شود. از دادن وعده هايي مبني بر بازگشت فرد، نيز حتماً اجتناب کنيد. به عنوان مثال نبايد گفت مادربزرگت به مسافرت رفته است، زيرا در چنين شرايطي کودک همواره به اميد بازگشتن او از سفر خواهد بود.
چه کسي اين واقعه را به کودک بگويد؟
براي گفتن ماجرا به کودک مهم است که شخصي مورد اعتماد و دوست داشتني از نظر کودک که با او احساس راحتي دارد و در عين حال به او اطمينان دارد اين خبر را به کودک بدهد. در خصوص زمان هايي که خود کودک نيز در فرآيند فوت شخص حضور داشته است مثلاً در موقعيت تصادف حتي مي توان از کادر پزشکي براي توضيح موضوع به کودک کمک گرفت.
آيا بردن کودک به مزار متوفي کار صحيحي است؟
مسئله و موضوع چالش برانگيز ديگري که در اين باره مطرح است، بردن کودک به مزار فرد متوفي است، اين موضوع به سن کودک و نسبت او با فرد فوت شده بستگي دارد. با اين حال بعد از 9 سالگي زمان مناسب تري است که کودک بر مزار فرد فوت شده حاضر شود. اما با مراعات حال کودک، ايجاد جو حمايتي و آمادگي ارائه پاسخ هاي حقيقي و علمي به پرسش هاي کودک.
آيا طبيعي است اگر کودک غمگين باشد گريه کند و يا به متوفي فکر کند؟
کودکان نيز مانند بزرگسالان در مواجهه با فقدان عزيزان خود غمگين مي شوند و براي سازگاري با اين موقعيت جديد نيازمند درک و پذيرش فقدان هستند بنابراين آن ها به گذشت زمان احتياج دارند. با اين حال واکنش هاي کودکان با بزرگسالان اندکي متفاوت است. ممکن است آن ها در مواجهه با فقدان بلافاصله واکنشي بروز ندهند و عزاداري يا غمگيني آشکاري نداشته باشند. از اين رو، نبايد تصور شود که کودک غمگين نيست يا متوجه از دست دادن آن شخص نيست.
همچنين کودک نيز مي تواند مانند بزرگسالان در مراسم ترحيم شرکت کند، در کنار ديگران آيين هاي سوگواري را تجربه کند تا او نيز از اين شيوه هاي تخليه هيجاني بهره مند شود. خصوصاً اينکه کودک با مشاهده سوگواري و اشک ريختن ديگران مي تواند درک کند که ديگران نيز براي آن فرد ارزش قائل هستند و براي او دلتنگ هستند هرچند که اگر اين مراسم در کنار ارائه توضيحاتي به کودک باشد مناسب تر است تا بهتر درک کند که فرد را دوست داشتيم و داريم اما ديگر نمي توان او را ديد و از اين بابت غمگين هستيم. به علاوه اگر کودک خواست گريه کند نبايد مانعش شويم بلکه بهتر است محيط امن و حمايت گرانه را برايش ايجاد کنيم تا از اين لحاظ در آرامش باشد.
با اين حال شرکت در مراسمي که برخي افراد براي نشان دادن احساسات خود از رفتارهايي مانند شيون يا آسيب زدن به خود استفاده مي کنند که موجب وحشت کودک مي شود اصلاً توصيه نمي شود. همچنين طبيعي است که کودک بارها سوال هايي در اين زمينه بپرسد و يا سوگواري خود را با تحريک پذيري يا گوشه گيري نشان دهد. به طور کلي در مواجهه با فقدان يک شخص، اغلب، مراحلي که براي همه عموميت دارد طي مي شود که شامل شوک، ناباوري، خشم، غمگيني و در نهايت سازگاري با واقعه است. اين فرآيند احتمال دارد که بين 6ماه تا 2 سال به طول انجامد با اين حال رفتارهاي افراطي که کارکرد روزمره فرد را به شدت مختل سازد طبيعي نيست و بايد براي ممانعت از آسيب هاي احتمالي در چنين شرايطي از راهنمايي يک روان شناس کمک گرفته شود.
بايدها و نبايدهاي رفتار با کودکان داغدار
او را در فرصت هاي مناسب همراه با سکوت در آغوش بگيريد: اين کار براي تقويت حس همدردي و همدلي موثر است. همراه با کودک نقاشي کنيد: اين که شما همراه با کودک داغدار مشغول نقاشي کردن شويد به دليل بيان احساساتش درباره افرادي که تصويرشان را نقاشي مي کند مي تواند موثر باشد.
همراه با او آلبوم عکس هاي خانوادگي و آلبوم خودش را مرور کنيد: اين کار باعث مي شود خاطرات مربوط به فرد فوت شده را با هم مرور کنيد. هرگز از او نخواهيد که عزيز از دست رفته اش را فراموش کند: اين کار ممکن است در او احساس گناه ايجاد کند.
همدردي را به کودک بياموزيد: کودک بايد بفهمد که او تنها کسي نيست که عزيزي را از دست داده است و افراد ديگري هم سوگوارند و او مي تواند براي آن ها نقش حمايتي ايفا کند. به سوالات او پاسخ دهيد: کودک درباره فرد از دست رفته سوال خواهد کرد. بهتر است به سوال هايش پاسخ داده شود. کودک مي خواهد بداند چه اتفاقي افتاده است. از دادن جواب هايي با جمله هاي کوتاه بپرهيزيد.
نگوييد: «مادربزرگت مرده و ديگه نيست.» فکر نکنيد چون کودک است نمي فهمد. موقعيتي را براي صحبت با او فراهم کنيد. برايش توضيح دهيد فردي که فوت کرده، ديگر در کنار او نيست و نمي تواند برگردد و کسي هم نمي تواند در اين باره کاري انجام بدهد.
از جملات کليشه اي استفاده نکنيد: برخي با جمله هاي کليشه اي سعي مي کنند کودک را آرام کنند. مثلا مي گويند «هميشه خدا اونايي که خيلي خوب هستند رو پيش خودش مي بره.» گفتن چنين جمله اي، دنيايي از اضطراب را براي کودک به همراه خواهد داشت يعني کساني که الان هستند و نمرده اند خوب نيستند؟ يا افراد خوبي که هستند و او خيلي دوستشان دارد هم به زودي خواهند مرد؟ همچنين اگر کودک سن بسيار کمي دارد به او نگوييد که مثلا: «خدا مادربزرگت را پيش خودش برده» چرا که ممکن است با اين جمله اين تصور اشتباه در کودک به وجود بيايد که خدا عزيزانش را به ناحق از او گرفته است.
زهرا حسين زاده ملکي/ روانشناس
گیلدا
14:47 1393/10/15
امیدوارم به دردتون بخوره
آجی فاطمه
14:57 1393/10/15
عزیزم چند روز پیش تو تلویزیون میگفت وقتی بچه سوال کرد ازش بپرس خودت چی فکر میکنی؟
وقتی برات توضیح میده خودت میفهمی درکش در چه حد است
یکم براش در همون حد توضیح بده
خدامادربزرگ همسرتونم بیامرزه
وقتی برات توضیح میده خودت میفهمی درکش در چه حد است
یکم براش در همون حد توضیح بده
خدامادربزرگ همسرتونم بیامرزه
الهام
18:11 1393/10/18
صحبت های دوستان خیلی کامل بود.
سعی نکنید خیلی تلاش کنید که دخترتون متوفی رو فراموش کنه و یا در باره اش صحبت نکنه! گاهی مرور خاطرات متوفی خیلی به بچه ها و حتی بزرگ ترها کمک می کنه که آروم بگیرند...
وقتی در مورد مادربزرگتون صحبت می کنه اجازه بدید حرفش رو بزنه و یادآوری کنه... اصلا تلاش نکنید که حواسش رو پرت کنید. تکرار روزهای خوب با هم بودن برای بازماندگان خیلی شیرینه.
بهش حق بدید که دلتنگ باشه و گاهی دلتنگی شو بروز بده و شما هم باهاش همدردی کنید.
اجازه بدید اگر دلش خواست گریه کنه و اشک بریزه تا خودش رو تخلیه کنه.
و از همه مهم تر در این مسائل فقط و فقط گذشت زمان هست که مسأله رو حل می کنه و کم کم آرامش به فکر و ذهن بازماندگان بر میگرده.
خدا مادربزرگ همسرتون و رحمت کنه.
سعی نکنید خیلی تلاش کنید که دخترتون متوفی رو فراموش کنه و یا در باره اش صحبت نکنه! گاهی مرور خاطرات متوفی خیلی به بچه ها و حتی بزرگ ترها کمک می کنه که آروم بگیرند...
وقتی در مورد مادربزرگتون صحبت می کنه اجازه بدید حرفش رو بزنه و یادآوری کنه... اصلا تلاش نکنید که حواسش رو پرت کنید. تکرار روزهای خوب با هم بودن برای بازماندگان خیلی شیرینه.
بهش حق بدید که دلتنگ باشه و گاهی دلتنگی شو بروز بده و شما هم باهاش همدردی کنید.
اجازه بدید اگر دلش خواست گریه کنه و اشک بریزه تا خودش رو تخلیه کنه.
و از همه مهم تر در این مسائل فقط و فقط گذشت زمان هست که مسأله رو حل می کنه و کم کم آرامش به فکر و ذهن بازماندگان بر میگرده.
خدا مادربزرگ همسرتون و رحمت کنه.
اولین باری که پسر من با مرگ آشنا شد دو سال و خورده ای بود و ما فقط بهش گفتیم بابا حاجی مرده ... تو هیچ مراسمی هم نبردمش اصلا حتی عذاداری و ندید....
بعد ها که سنگ قبر و دید و گفت مگه بابا حاجی اینجاست اونم از روی عکس سنگ قبر متوجه شد ... بهش گفتیم هر کسی فوت کنه میزارنش اینجا .... و بعد ها که یه بار کنار قبر بابابزرگم مراسم یه شخصه دیگه بود در مورد علت گریه مردم پرسید و ما هم خیلی کوتاه بهش گفتیم که خوب اونا دلشون برای بابابزرگشون تنگ شده....
و خوب پسرم خیلی پرس و جو میکرد که شما هم گریه کردین برای بابا حاجی؟ اصلا چرا مردم میمیرن؟ اگر بمیرن چی میشه؟ و ما همه رو خیلی کوتاه جواب دادیم چون برای توضیحات هنوز خیلی کوچیکن....
شما هم اصلا اجازه ندین ذهن دخترتون درگیر بشه چون خدای نکرده از اینجا میرسه به اینکه اگر خدای نکرده شما بمیرین من چه کار کنم؟؟؟ سوالی که پسرم از ما هم پرسیده و ما خیالش و راحت کردیم که ما همیشه زنده ایم و کنارش میمونیم !!!! همه سوالاتش و در حد فهمش و خیلی کوتاه جواب بدین.....
من همین یکی دو هفته پیش تازه در مورد رفتن پیش خدا برای پسرم حرف زدم اونم چون تو یه برنامه تی وی دیده بود وگرنه همچنان نمیخواستم ذهنش مشغول بشه.....
امیدوارم تجربه ام به دردتون بخوره