شب هاي بلند زمستون

♫الهام مامان آوینا♫ 12:55 1391/9/21 سلام. من سعی می کنم همسرم را هم درگیر بازی کردن با دخترم کنم تا اون هم درکنار و همراهم باشه

مامان בرسا 13:43 1391/9/21 سلام دوست عزیزم بهترین کار به نظر من ...... درگیر کردن شوهرتون با بچه و کارای خونه هست ....... نه اینکه بگم از سر کار که برمیگردن با تنی خسته اونو مشغول کار بکنید .....نه اینطور نتیجه عکس هم میدهد ..... بعد از آمدن شوهرتون میتونید با یه چای و بیسکویت ساده همراه با آرشان در کنار هم اوقات خوشی رو سپری کنید ...... یا وقتی کار آشپزخونه میکنید میتونید کارایی رو که میشه در کنار همسرتون انجام داد مثل سبزی پاک کردن و ... نه توی آشپزخونه بلکه در کنار همسرتون انجام بدین و یا از ایشون بخواین وقتی دارین غذا آماده میکنید و باید توی آشپزخونه باشین اون در کنارتون باشه حتی میتونید کارای کوچک رو به ایشون واگذار کنید ...... دوست عزیزم میباست شوهرتون از شلوغی و درگیری این روزای شما حتما" با اطلاع باشن ....... همه ی بار زندگی رو به دوش نکشین دیر یا زود خسته و پژمرده میشین ...... اونوقت نه برای خودتون مفید هستین و نه برای آرشان و همسرتون ....... انشاالله موفق باشید ....

مامان نازی 15:48 1391/9/21 من برعکس بیشتر وقتمو میزارم برای همسرم و همه کارهارو رو دوش خودم انداختم و حالا همسرم وظیفه من میدونه اگر کاریو وقت نداشته باشم انجام بدم ناراحت میشه و خودشم انجام نمیده.اینم مشکل من...

زینب فتوحی 17:04 1391/9/21 سلام این مشکل خیلی هاست راستش منم همینطورم ولی نمیشه کاری رو به همسرم واگذار کنم اخه دیر میاد و اون وقت موقع شام خوردنه و بعدشم کمی استراحت و باز خواب هر روز همین ریتم راستش به جای اون که اون خسته بشه من از این روند زندگی خسته شدم خیلی زاه ها رو امتحان کردم ولی نمیشه آخر به در بسته میخورم

مریم مامان دونه برفی 09:45 1391/9/22 سلام زیبا جون مشکل شما خاص خود شما نیست می بینی که همه همینطورن. من هم دقیقا به خاطر همین مسئله خیلی عذاب میکشم چون قبلا خیلی خیلی خیلی براش وقت می ذاشتم و کنارش بودم ولی الان شاید به زیر نصف رسیده باشه .ولی دقیقا طیق نظر مامانی درسا جون سعی می کنم تو کارهای خونه درگیرش کنم . که اون بنده خدا هم با جون و دل قبول می کنه . و این جا می خوام ازش به خاطر لطف و مهربونی و صبر زیادش و کمک درنگهداری امیرعلی تشکرکنم.

مرمر 17:54 1391/11/8 سلام عزیزم پسرم 30روزشه از روز اول به شوهرم عادت دادم که پوشک کردن صبح بچه با اونه البته منم از خواب بیدار میسم و نگاشون میکنم و تو اون فاصله باهم شوخی میکنیم یا شبا که میاد خونه باهم اشپزی میکنم اگه خسته باشه که فقط اطش میخوام بیاد تو اشپزخونه بشینه و من با ذوق از کاراش و روزی که گذروند میپرسم اینطوری اونم بحرف میاد و باهم وقتای زیادی رو میگذرونیم