سوال و 36 جواب
(آخرین جواب : 93/2/5)نظرتون چیه ؟
میخواستم بدونم رفتارتون در مورد این قضیه چیه ؟خواهرشوهرم 2 تا بچه داره و از اول کلی مورد توجه خانواده شوهرم .. حالا که پسرم اومده جزو نوه هاشون تساوی رو بین نوه هاشون رعایت نمیکنن .. مثلا بچه های خواهرشوهرم بستنی میخوان بهشون میدن ولی چون دو تا بوده میدن اونا و به پسر من نمیدن ..یا در مورد اسباب بازی تساوی رو تو خرید رعایت نمیکنن به پسر اون ماشین و تفنگ میخرن ولی به پسر من پول .. در صورتی که با اینکه کوچیکه هم بستنی میتونه بخوره و هم اسباب بازی رو میفهمه .. بارها با رفتارم با احترام گفتم ولی اصلا اهمیت نمیدن .. شما باشین چی کار میکنین
1393/2/1
#بحث های آزاد
#گونـــاگون
من باشم به همسرم همونجا میگم برو برای بچه بستنی بخر دلش خواست!
چند بار که پسرشونو بفرستی در جا دنبال خرید دستشون میاد !!!!
چند بار همسری را بفرست بره بستنی مثلا بخره یا حتی بگو عزیزم میشه بری از یخچال برای پسرمون بستنی بیاری؟ جلوهمه اینو بگو بعدشم بگو پسریمونم مثل پدرش بستنی خیلی دوست داره یا یه چیزی توهمین مایه ها تا بفهمن ناراحت شدی
کادو هم یک بار بخر ئبذار کنار کیفت وبهش جلوی همه از طرف مامانجونش بده حنی اگه دوست داشتی از طرف خودت وهمسرتم به پسرت کادو بده ولی یک بار این کارا بیشتر نکن چون عادت میکنند همیشه خودت برای پسرت دنبالت کادو بخری
ودر اخر حق با مادر است خودتو به خاطر اونا ناراحت نکن
http://manvanamadiham.blogfa.com/
ثالثا مگه تا ابد بچه تون بچه می مونه کم کم بزرگ میشه خودش همه چیو میبینه میفهمه همون قدر که از اطرافیانش توجه ببینه بهشون توجه میکنه اون وقت اگه از بچه هات گله کردن طرفداری بچه هات بکن .اصلا هم بخاطر این چیزا حرص نخور .برای بچه ها مهم پدرو مادرشونن که ازشون نهایت محبت رو بگیرن درسته اطرافیان هم مهمن ولی تو حاشیه ان
خودمون یه زمانی بچه بودیم همه این چیزا رو هم داشتیم برا همین اینا رو گفتم!
بهتره خودتون چندبار بهشون تذکر بدین
بچه که نمیفهمه الان دارن تبعیض قایل میشن یا چشم ودل سیربازی درکنه بچه بچس وبخصوص توجمع بچه ها اشتهاشون بیشتر باز میشه وواسه خوردن تحریک
میشه
من هر بار بعد این اتفاقها کلی برای خودم توجیه میچینم:
1- خانواده همسرم برای هر مناسبتی برای نوه هاشون اسباب بازی و امثالهم میخرن و زمانهایی مثل عید که هر دو نوه شون با هم هستند هیچ وقت نشده کادوهاشون مثل هم باشه خوب که نگاه میکنم میبینم برای محمد باقر چیزی رو خریدن که پسرم نداشته اما برای پسر عمه ش وسیله ای رو خریدن که محمدباقر داشته اما نوه دختریشون نداشته ...پس به نوعی دارند همسان سازی میکنند خب ناراحتی نداره
2- من شاغلم به نسبت دخترشون موقعیت بهتری دارم تا به دلخواه کمبودهای پسرم رو جبران کنم اگه پول میدن میذارم به حساب اینکه انتخاب خرید رو به خودم واگذار کردند و گذاشتند تا به سلیقه خودم بخرم(چون بارها غیر مستقیم اشاره کردم که لباسهای پسرم رو دوست دارم همیشه به انتخاب خودم باشه)
در ضمن دوستان هر کاری کنیم میزان توجه خانواده به دختر و عروس مساوی نیست یعنی اگه هیچ مشکلی هم این وسط نباشه باز هم نوع نگاه به دختر با عروس متفاوته همون طور که نگاه دختر به رفتار مادرش با مشابه همون رفتار در مادر همسرش متفاوته
به این تفاوتها در صورتیکه باعث کدورت و ناراحتی میشه اصلا اهمیت ندین
قلبهای مهربونتون جای مسائل خیلی مهمتر ازینهاست
ارام جون سعی میکنم سخت نگیرم ولی یکبار نبوده تازه دیروز روز زن بود و یکروز خوب بود که اینجوری ناراحتم کردن ..درسته عروس و دختر ادم یکی نیست ولی پدر شوهرم جلوی دخترش پسرمو بغل نمیکنه و سمتش نمیاد که مبادا دخترش و پسرش که 5 سالشه حسودیش بشه ( که اینم دخترش بهش گفته ) .. مامانش بنده خدا طرفه منه ولی پدرشوهرم و دخترش احلاقا عین هم و طرف هم ..
شاید استناد پدر و دختر به این قاعده است اینکه پسر شما به نسبت اونا کوچیکه
سانازجون اگه پسرت متوجه نوع محبت پدر بزرگش و عدم توجهش نمیشه فعلا خودتو درگیر نکن اما اگه حس میکنه و متوجه میشه حتما پیگیر باش و مستقیما بگو که متین متوجه این تفاوتها میشه و...
اخه ادم وقتی بیرونه و دست بچه ش خوردنی باشه و یه بچه غریبه نگاش کنه دلش طاقت نمیاره یه تیکشو به بچه غریبه میده مگه نه؟ چه برسه به نوه خود ادم
من باشم دیوونه میشم تا این حد نفهم باشن
ولی میتونی پسرتو برداری ببری یه اتاق دیگه تا اونا خوراکیشونو تموم کنن که اینطوری هم بچتون دهنش اب نیوفته و هم خودتون اعصابتون ناراحت نشه حتما ازت میپرسن چرا اومدی اینجا تنها نشستی اونوقت جوابتو بده
یا همون لحظه بچتو بده به مادر شوهرت برو خودت یدونه از اون بزرگترشو براش بخر ایندفعه بچه های خواهرشوهرت نگاش کنن (شاید حرفام از نظر بعضیا اشتباه باشه ولی واقعا حرصم گرفت بی توجهی به نوه؟)
در مورد تقسیم اسباب بازی هم چی بگم زمونه ست دیگه یه زمانی مادر شوهرها بیشتر به نوه پسری اهمیت میدادن حالا هم بیشتر به بچه دختر توجه میکنن و دوسشون دارن
در مورد کادو هم من باشم اصلا اهمیت نمیدم فقط برای اینکه بچه ام بهونه نگیره میگفتم نشون اش ندین !!!!!!!!!
اما واقعا ذهنتون و درگیر نکنید من خودم اینجا 4 تا خواهر شوهر دارم که کلی با هم خوبن و مدام تولدای بچه های همدیگه کادو و مهمونی و اینا فقط هم اینجا همسر من هست و این یه بچه اما نا به حال یکبار هم حتی تولد کیان و تبریک نگفتن بعد برا بچه هاشون هم تولد میگیرن به ما نمیگن و ما از این طرف اون طرف میشنویم اما من که به روشون نمیارم هیچی اصلا هم نمیزارم همسرم بهشون چیزی بگه !!!!
دلم نمیخواد زندگیم و با فکر کردن به رفتار اونا خراب کنم هر چند قبول دارم بعضی رفتارها قابل بخشش نیست
خدارو شكر خانواده همسر من با تمام ايرادهاشون، هميشه جونشونم واسه سام ميدن.منم روي پسرم خيلي حساسم مخصوصاً روي اينجور رفتارا.
اما من اگه جات بودم يكبار كه اينكارو كردن اول اعتراضمو خيلي جدي و مودبانه اعلام ميكنم و ميگم كه رفتارتون درست نيست يا به تعداد بياريد يا نشون نديد بذاريد مابريم بعد بخوريد. بعد خودم اماده ميشم ميرم براش ميخرم و تا چند وقت هم خونشون نميرم.
تا متوجه شن رفتارشون زشته.
دوستم بعضي ها واقعاً نميفهمن اين رفتار زشته يا فكر ميكنن مثلاً پسرت كوچيكه و نميفهمه.
چقدر ادمها ... اخه نميگن اين بچه پسرمه، نوه پسريمه و نسل من از اين ادامه پيدا ميكنه. بچه دختر مال داماده اما اين از خون خودمونه. من اگه روزي برادرم بچدار بشه جونمم واسش ميدم.
اونا باید محبت آمیز و با لحن نرمی ، این مسائل رو به خونوادشون، یا خواهرشون گوشزد کنندکه نمی کنند.
لزومی نداره، ما همیشه مقابلشون وایسیم، تا از حق خودمون و بچمون دفاع کنیم.
نمیگم مردها روبروی پدرو مادرشون وایسن،ابدا منظورم این نیست.
ولی اونا پسرشون هستن، واز موضعگیریش ناراحت نمیشن و کینه نمیکنند.
وقتی این موارد رو می بینم خدا رو هزار مرتبه شکر می کنم. مثلا هفته دیگه تولد دختر برادر شوهرم هست و مادر شوهر و خواهر شوهرهام از الان دارن می گن که چکار کنیم ساجده موقع باز کردن کادوها اذیت نشه. داشتن می گفتن که ساجده بزرگتره و بیشنر متوجه می شه تا اون که 1 سالشه و باید کاری کنیم ساجده اذیت نشه و حس حسادت نکنه.
هروقت هم فرصت کنن گوشزد میکنن که پسر به در نمیخوره دختر خوبه! خخخ آدم واقعا با دیوونه چیکار میکنه؟ همونطوری با همچین آدمایی باید رفتار کرد.نه باید در افتاد باهاشون نه باهاشون دمخور شد.
دختر خواهر شوهر من 4 سالشه ولی هنوز نمیتونه حرف بزنه . پسر من مثل بلبل حرف میزنه خداروشکر. به مناسبت عمو گفتن نوه ی دختریشون سور دادن به منم میگفتن باید بدی. منم گفتم پسر من یه سال پیش گفت عمو .هروقت واسه اون سور دادین منم واسه دختر شما سور میدم! بعد مادرشوهرم گفت ما رسممونه.تو هم میخواستی بگی ازین رسما دارید تا سور بدیم. انگار نه انگار بچه ی منم نوشونه. فکر نمیکنم خدا آدمای بد ذات رو عاقبت بخیر کنه!
راستی خیلی گشتی این خانواده رو پیدا کردی؟(شوخی از روی حرص)