سوال و 27 جواب
(آخرین جواب : 92/8/16)مهمترین تجربه
دوستان عزيزم لطفا به اين سوالم پاسخ بديد :
اگر بخوای مهمترین تجربه ی زندگیت رو تو یه جمله برام بنویسی ، چی می نویسی ؟
اگر بخوای مهمترین تجربه ی زندگیت رو تو یه جمله برام بنویسی ، چی می نویسی ؟
1392/8/7
#بحث های آزاد
#گونـــاگون
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
وبلاگ کودک من
08:49 1392/8/8
سلام. مهمترین تجربه تو زندگی من "دخترم " هست.
چرا ؟ چون من همیشه سرم تو کتاب بوده و هیچ تجربه ای در مورد بچه داری نداشتم. حتی بلد نبودم بچه رو پوشک کنم و این شد که مطالعم رو زیاد کردم و واقعا تجربه خوبی بود.
چرا ؟ چون من همیشه سرم تو کتاب بوده و هیچ تجربه ای در مورد بچه داری نداشتم. حتی بلد نبودم بچه رو پوشک کنم و این شد که مطالعم رو زیاد کردم و واقعا تجربه خوبی بود.
مامانِ عسل، عماد، آیسا
10:24 1392/8/8
بنا به دلایلی نمیتونم مهمترینش را بگم اما نتیجش در یک جمله:
کار درست را برای کسی که لیاقت نداره انجام ندم.
و دیگر نتایجش اینکه :
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند
2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند .
3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود .
4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم.
کار درست را برای کسی که لیاقت نداره انجام ندم.
و دیگر نتایجش اینکه :
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند
2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند .
3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود .
4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم.
مامان اعظم
10:48 1392/8/8
مامان علیرضا جون منم فکر نکنم کسی دوستاش رو که یه مدت باهاش توی دنیای مجازی یا واقعی بوده فراموش کنه. آخه بعضی وقتا یه حادثه کوچولو باعث میشه که خاطره اش زنده بشه. من حتی آهنگ وبلاگ یکی از دوستام که نمی دونم چرا رفت را روی سیستمم دارم و تا بهش گوش می دم انگار وبلاگش رو دیدم
ولی درباره محل کار تقریبا موافقم چون دیدم همکارایی که رفتن از پیشمون و کسی دیگه سراغشون رو نگرفت و ...
ولی درباره محل کار تقریبا موافقم چون دیدم همکارایی که رفتن از پیشمون و کسی دیگه سراغشون رو نگرفت و ...
مامان اعظم
10:50 1392/8/8
محل کار و همکارا فقط ارتباطشون جنبه ی کاری داره و اگر صمیمیتی هم به وجود میاد سطحیه. من که اصلا نمی خوام وابسته ی این دوستی بشم چون خودم خیلی وفادارم به دوست و اگر بی وفایی ببینم می شکنم انسیه جون
مامان آیدا
10:58 1392/8/8
بزرگترین تجربه من به من یاد داد با هر کسی مثل خودش رفتار کنم. آدما ظرف های متفاوتی دارن باید با هر کسی به اندازه ظرفش بر خورد کرد.اینطوری همه آدما دوست داشتنی میشن. یه چیز دیگه!!
همه زندگی یه معامله 3 طرفه هست.
من،خدا و بنده خدا.هر کاری برای بنده اش انجام بدی،خدا چندین برابرش رو در جا های دیگر برات جبران می کنه!!معامله ای که هیچوقت باخت نداره!!
همه زندگی یه معامله 3 طرفه هست.
من،خدا و بنده خدا.هر کاری برای بنده اش انجام بدی،خدا چندین برابرش رو در جا های دیگر برات جبران می کنه!!معامله ای که هیچوقت باخت نداره!!
مامانِ عسل، عماد، آیسا
11:08 1392/8/8
آیدا جان درسته . من پاسخ کار درستی که برای کسی که لیاقت نداشت را انجام دادم همین دنیا گرفتم. اما نمیدونی چقدر دلم شکست وقتی که بی لیاقتیش را نشون داد. هنوز آثار زخمش توی زندگیم هست برای همین بزرگترین تجربه زندگیم شده
مامان اعظم
11:29 1392/8/8
تجربه من
به کسی غیر از خدا اعتماد نکنم
به کسی غیر از خدا تکیه نکنم
به کسی غیر از خدا رو نزنم
به کسی غیر از خدا اعتماد نکنم
به کسی غیر از خدا تکیه نکنم
به کسی غیر از خدا رو نزنم
فاطمه
11:40 1392/8/8
رازت رو به کسی نگو .وقتی تو نمیتونی رازت رو توی دلت نگه داری چطور انتظار داری اون رازت رو به کسی نگه
مامان نجمه
12:20 1392/8/8
سوال خوبي پرسيدي عزيزم
منم چند تا از تجربه هايي كه تا اين سن گرفتم مي نويسم ولي يه جمله نيست
1- با فرد نادان بحث نكنم
2- اگر خواستم چيزي رو بخرم همين كه پول گيرم اومد بخرم و دست دست نكنم
3 - هر قدر هم با مادرشوهر مشكل دارم به روي شوهر نيارم
4- از تمامي امكانات موجود براي رفاه،آسايش و شادي استفاده كنم
5- مهمانداري زياد بكنم چون هم بركت به زندگيم ميده هم شادي و نشاط رو برام مياره هم خيلي زياد چيز ياد مي گيرم بخصوص با دوستان
6- پس انداز اصلا خوب نيست منظورم در اوضاع مملكت ما و بايد پول رو به جنس تبديل كرد
7- همسرم اگر مصر به انجام كاري بود منصرفش نكنم چون به نفعم بوده تا بحال
8- اسرار زندگي رو براي هيچ كس نگم چون عده اي سوئ استفاده مي كنند عده اي حسادت مي كنند عده اي ترحم مي كنند عده اي جوش آدم رو ميزنن و...
9-به خودم بيشتر از همه كس اهميت بدم كه كسي كه براي خودش ارزش قائل نيست ديگران هم براش ارزش قائل نيستند
10- بخشش بخشش بخشش هر چقدر دست و دلبازتر باشيم خدا هم با دست و دلبازي بهمون ميده و هر قدر خسيس تر خدا هم كم كم بهمون ميده
منم چند تا از تجربه هايي كه تا اين سن گرفتم مي نويسم ولي يه جمله نيست
1- با فرد نادان بحث نكنم
2- اگر خواستم چيزي رو بخرم همين كه پول گيرم اومد بخرم و دست دست نكنم
3 - هر قدر هم با مادرشوهر مشكل دارم به روي شوهر نيارم
4- از تمامي امكانات موجود براي رفاه،آسايش و شادي استفاده كنم
5- مهمانداري زياد بكنم چون هم بركت به زندگيم ميده هم شادي و نشاط رو برام مياره هم خيلي زياد چيز ياد مي گيرم بخصوص با دوستان
6- پس انداز اصلا خوب نيست منظورم در اوضاع مملكت ما و بايد پول رو به جنس تبديل كرد
7- همسرم اگر مصر به انجام كاري بود منصرفش نكنم چون به نفعم بوده تا بحال
8- اسرار زندگي رو براي هيچ كس نگم چون عده اي سوئ استفاده مي كنند عده اي حسادت مي كنند عده اي ترحم مي كنند عده اي جوش آدم رو ميزنن و...
9-به خودم بيشتر از همه كس اهميت بدم كه كسي كه براي خودش ارزش قائل نيست ديگران هم براش ارزش قائل نيستند
10- بخشش بخشش بخشش هر چقدر دست و دلبازتر باشيم خدا هم با دست و دلبازي بهمون ميده و هر قدر خسيس تر خدا هم كم كم بهمون ميده
مامان בرسا
12:27 1392/8/8
بهترین و مهم ترین تجربه من تا الان در طول زندگیم ...... صبر و توکل به خدا و امید به آینده س ........ من تونستم با توکل به خدا و امید به آینده ای روشن صبر و بردباری پیشه کنم و به خواسته ی چند ساله ام داشتن دخترک زیبایم برسم ...... ممنون از سوال خوبتون دوست من
ارام
13:24 1392/8/8
سلام
من توو زندگيم و بالاخص توو سالهاي اخير اين جمله آيت الله مجتهدي رو باهمه وجودم تجربه كردم و الان هروقت صداشونو ميشنوم ارامش عجيبي بهم دست ميده
هر وقت نااميد از همه جا شدي بدون كه كارت درست ميشه حديث داريم به عزت و جلال خودم قسم كه قطع ميكنم اميد بنده اي كه به غير من اميد داره .اميدمون اگه گوشه دلمون به يه كسي باشه كه كار مارو او درست كنه حديث داريم به عزت و جلال خودم قسم حاجت تو رو نميدم اگه گوشه دلمون به جايي متوجهه كه كسي كار مارو درست كنه نميشه...خدا خدا خدا
من توو زندگيم و بالاخص توو سالهاي اخير اين جمله آيت الله مجتهدي رو باهمه وجودم تجربه كردم و الان هروقت صداشونو ميشنوم ارامش عجيبي بهم دست ميده
هر وقت نااميد از همه جا شدي بدون كه كارت درست ميشه حديث داريم به عزت و جلال خودم قسم كه قطع ميكنم اميد بنده اي كه به غير من اميد داره .اميدمون اگه گوشه دلمون به يه كسي باشه كه كار مارو او درست كنه حديث داريم به عزت و جلال خودم قسم حاجت تو رو نميدم اگه گوشه دلمون به جايي متوجهه كه كسي كار مارو درست كنه نميشه...خدا خدا خدا
مام
13:28 1392/8/8
خدایا این تجربه تلخ هدیه جون از صبحه دلم و داغون کرده .
مامانای مهربون خواهش می کنم براشون دعا کنین که گل پسرش به آغوشش برگرده...
مامانای مهربون خواهش می کنم براشون دعا کنین که گل پسرش به آغوشش برگرده...
مامانی آلما
13:40 1392/8/8
بهترین تجربه زندگی من شوهرم و دخترم هستن که عاشق دوتاشونم
مامان فاطمه
13:55 1392/8/8
بهترین تجربم لحظه تولد دخترم هست که دو تا چشم سیاه و درشت داشت اطراف رو نگاه می کرد
مامان نجمه
14:02 1392/8/8
منم خيلي براي هديه جان ناراحت شدم اميدوارم كه اين مسئله به صلاحش باشه و اين تجربه تلخ با شيرينيهاي بسياري همراه باشه و واقعا به اين شعر عقيده دارم كه
خدا گر ز حكمت ببندد دري
ز رحمت گشايد در ديگري
خدا گر ز حكمت ببندد دري
ز رحمت گشايد در ديگري
وبلاگ کودک من
15:15 1392/8/8
واقعا هدیه جان متاسف شدم. خیلی سخته. عزیزم توکلت به خدا باشه. واقعا الان نمی دونم چی بگم.
مامان شادی
15:27 1392/8/8
به نظرمن هم در همه شرایط خوشی و ناخوشی به یاد خداباشیم
مامان فاطمه زهرا
16:07 1392/8/8
بزرگترین تجربه زندگیم اینه که اسرار زندگیمونو هیچ وقت فاش نکنیم . و تو زندگی وکل بع خدا رو فراموش نکنیم.
فرزانه (مامان آرین)
19:33 1392/8/8
سلام.تجربه منم اینه که در همه حال وبدون قیدوشرط خدارو باور داشته باشم وصبور باشم.
در گذشته خیلی عجول بودم اما حوادث زندگیم بهم آموخت باید سخت باشم وصبور وهمیشه خدا رو در لحطه لحطه زندگیم باور کنم.این رمز موفقیت منه.خیلی دوست داشتم تجربه زندگیم رو اینجا مینوشتم تا دوستانم بهتر تجربه ام رو درک کنند اما متاسفانه به دلایل کاملا شخصی نمیتونم اونو اینجا بذارم.م.موفق باشین
در گذشته خیلی عجول بودم اما حوادث زندگیم بهم آموخت باید سخت باشم وصبور وهمیشه خدا رو در لحطه لحطه زندگیم باور کنم.این رمز موفقیت منه.خیلی دوست داشتم تجربه زندگیم رو اینجا مینوشتم تا دوستانم بهتر تجربه ام رو درک کنند اما متاسفانه به دلایل کاملا شخصی نمیتونم اونو اینجا بذارم.م.موفق باشین
مامان خدیجه
21:44 1392/8/8
دووووستان موضوع هدیه چیه/ ما هم ناراحت شدیم بگید لطفا ما هم بدونیم
مامان نجمه
23:40 1392/8/8
توي وبلاگشون همه چيزو توضيح دادن
مامان خدیجه
08:19 1392/8/9
ببخشید اسم وبلاگشون چیه؟
مامان خدیجه
08:24 1392/8/9
اگه بخوام مهمترین تجربه ام را بگم که با هر همسایه ای که دوستی کردم ( ما بوشهریم و به خاطر کار اقا ساکن یکی از شهر های کرمان و دو یا سه سال یه بار جابجا میشیم) و بخاطر غربت و دور از خانواده با همسایه هام خیلی راحتم
همه را مث خودم ساده مبینم و اخرش چوبشو خوردم
و تازگیا یکی از بهترین همسایه هام( به نظر خودم ولی زهی خییال باطل ) که با هم راحت بودیم اسباب کشی کرد و حتی یه خداحافظی ساده هم نکرد
و برام تجربه شد که با هر کی مث خودش رفتار کنم
همه را مث خودم ساده مبینم و اخرش چوبشو خوردم
و تازگیا یکی از بهترین همسایه هام( به نظر خودم ولی زهی خییال باطل ) که با هم راحت بودیم اسباب کشی کرد و حتی یه خداحافظی ساده هم نکرد
و برام تجربه شد که با هر کی مث خودش رفتار کنم
مام
09:32 1392/8/9
دوستان گلم از تك تك شما ممنونم كه تجربيات مفيدتون و در اختيار من و بقيه دوستان قرار دادين
تجربياتي تلخ و شيرين و بسيار آموزنده
چند بار همه رو خوندم . بعضي دوستان ويرايش كرده بودند و مطالب مفيد جديدي اضافه كرده بودند .
خيلي لذت بردم و پاسخ ها برام هر كدومش جالب و دوست داشتني بود
باز هم ممنونم از همتون . دوستتون دارم.
تجربياتي تلخ و شيرين و بسيار آموزنده
چند بار همه رو خوندم . بعضي دوستان ويرايش كرده بودند و مطالب مفيد جديدي اضافه كرده بودند .
خيلي لذت بردم و پاسخ ها برام هر كدومش جالب و دوست داشتني بود
باز هم ممنونم از همتون . دوستتون دارم.
مامان ناهید
22:42 1392/8/9
مامان پریسا چقدر حرف دل منو زدید وچقدر تجربه هات شبیه تجربه های من بود من دیگه نیاز به گفتن ندارم فقط یه چیز که اگه یه حرفی برا گفتن داری مثل دفاع کردن از خودت ،در بدترین شرایط که می دونی به نفعت هست به خاطر مراعات حال دیگران وکم رویی نزنی به خودت اسیب زدی وتا ابد پشیمانی که بدبختانه این یکی از عیبهای بزرگ من است واینکه هیچ کس غیر خود ادم نمی تونه خودشو بشناسه واگه دچار مشکلی شد بهتره که خودش مشکل خوشو حل کنه الخصوص در زندگی زناشویی
البته هنوزحرف زیاد دارم ولی دوستان بیشتر اونهارو گفتن برا ی هدیه جون هم خیلی ناراحت شدم انشالله که همه چیز به زودی براشون درست بشه
البته هنوزحرف زیاد دارم ولی دوستان بیشتر اونهارو گفتن برا ی هدیه جون هم خیلی ناراحت شدم انشالله که همه چیز به زودی براشون درست بشه
محیا
18:15 1392/8/16
هیچ موقع رازتو به کسی نگو.
به هر حال ممنونم که با طرح چنین سوالی من را به دوران مجردی ام بردید وتجدید خاطره ای شد.ببخشید بیشتر از یک جمله شد.
واضافه کنم نتیجه گیری این تجربیات که پاسخ سوال شما میباشد این است که:
1به جای توجه وحساس بودن به رفتارهای دیگران ابتدا به درون خودمان مراجعه کنیم شاید ایراد از ما باشد نه از انها . اول خودمان را تحلیل ومورد انتقاد قرار دهیم بعد دیگران را .گاهی مسایلی پیش می اید که تازه ان موقع می فهمیم که هیچ شناختی از خودمان نداشته ایم.
2 اگر زندگی موفقی می خواهید داشته باشید تنها حرکت در مسیری که خدا وحجتهای او برایمان مشخص نموده اند ،مارا به هدف اصلی میرساند نه راههای ابداعی خودمان ویا توصیه شده توسط دیگران.مگردرهمین جهت باشد.
من این تجربیات را با همه وجودم ودر ان شرایط دشوار وسخت ودور از خانواده و بدون پناه انسانی وجدان کردم ورونویسی از متن یا کتب دیگر نیست.