سوال و 45 جواب
(آخرین جواب : 93/3/24)
مامان الینا
13:12 1393/3/20
شرمنده من نمی تونم قشنگ ترین لطیفه ام رو بگم چون اصولا اگر لطیفه زیر 18 سال باشه قشنگ نیست بالای 18 سال هم برای شما که دبیرستانی هستی مناسب نیست !!!!
مامان مریم
16:13 1393/3/20
معلم روستا از بچه ها عکس گرفت و گفت:ببینید چقدر قشنگه،چند سال بعد میگید:این حسنه که دکتر شده،این علی که مهندس شده،این قربون که هیچ خری نشد........قربون از ته کلاس داد زد:اینم آقا معلمه ر...م تو روحش مرده
✿ مینا ✿
17:07 1393/3/20
lمامان هدیه جون این لطیفه گوجه هارو منم بچگی خیلی دوست داشتم الانم یادم میاد می خندم
lمامان هدیه جون این لطیفه گوجه هارو منم بچگی خیلی دوست داشتم الانم یادم میاد می خندم
☆مامان سپهر☆
17:14 1393/3/20
ﺍﯾﻦ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻣﺎﯼ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻫﺴﺖ ﺗﻮ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ
ﺩﻭﺭ ﻫﻤﻦ ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ what do we want ؟ ﯾﮑﯽ
ﻧﯿﺲ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﮕﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ ، ﺯﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ
ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﮕﯿﺪ ﺟﯿﺶ ﺩﺍﺭﻡ !؟
ﺩﻭﺭ ﻫﻤﻦ ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ what do we want ؟ ﯾﮑﯽ
ﻧﯿﺲ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﮕﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ ، ﺯﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ
ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﮕﯿﺪ ﺟﯿﺶ ﺩﺍﺭﻡ !؟
مامان کیانا و صدرا
17:31 1393/3/20
کلاس رقص:
گل مراد کلاس اموزش رقص میذاره ورشکست میشه.بعد میرن تحقیق
میکنن میفهمن هرکی میرقصیده گل مراد بهش شاباش میداده!!
شیر یا خط دانشجویی:
خب اگه شیر اومد فیلم میبینم
اگه خط اومد میخوابم
اگه راست ایستاد درس میخونم
گل مراد کلاس اموزش رقص میذاره ورشکست میشه.بعد میرن تحقیق
میکنن میفهمن هرکی میرقصیده گل مراد بهش شاباش میداده!!
شیر یا خط دانشجویی:
خب اگه شیر اومد فیلم میبینم
اگه خط اومد میخوابم
اگه راست ایستاد درس میخونم
مامان مریم
18:03 1393/3/20
مامان سپهر آیدین هر وقت این تبلیغو ممیبینه بلند میشه دستشو میگیره به شلوارش داد میزنه گانگولیـــــــــــــــنا
☆مامان سپهر☆
19:56 1393/3/20
سلام مامان مریم جون .سپهرم عاشق این تبلیغات هس
✿ مینا ✿
20:36 1393/3/20
تنها موردی که هر بار پس از اتمام جلسه ۵+۱ سرش توافق میشه،
محل و تاریخ دور بعدی مذاکراته
محل و تاریخ دور بعدی مذاکراته
مامان الینا
22:15 1393/3/20
با عرض شرمندگی واقعا جو ک هاتون همگی خیلی مسخره بود!
مامان زینب
23:37 1393/3/20
این تو مجله خانواده سبز خوندم
میگه یه مدتیه از بس داستانای عاشقانه خوندم همش فکر می کنم یکی من ول کرده رفته
یه داستان طنز من که خودم اولین بار که خوندم کلی خندیدم
یه زن و شوهری بودن زنه یه گربه داشته خیلی برا گربش وقت می ذاشته و قربون صدقش می رفته شوهره حسابی از حسادت به گربهه داشته می ترکیده یه روز که زنه حواسش نبوده گربه را می ندازه تو گونی می بره دو تا محله اون ورتر ولش می کنه میاد خونه می بینه گربه تو حیاط لم داده تو آفتاب از شدت عصبانیت داشته منفجر می شده دوباره برش می داره می بردش چند تا محله دورتر و خوشحال بر می گرده بعد از چند دقیقه می بینه گربه داره گردش کنان میاد دیگه حسابی کفری می شه گربه را می گیره سوار ماشین میشه و می زنه به راه بعد از دو ساعت تلفن خونشون زنگ می خوره زنه گوشی را جواب می ده شوهرش پشت خط بوده می گه ببینم این گربه ی عوضیت خونس زنه می گه آره چطور مگه مرده می گه هیچی گوشی را بهش یده من گم شدم
می گه که دیشب یه پشه بهم خندید و گفت تا کی می تونی سرت زیر پتو نگه داری
یه پشه داشته آشغال می خورده ببخشیدا یه دفعه میاره بالا ازش می پرسن چی شد می گه هیچی مو توش بود
یه پشه با بچش داشتن رو سر یه مرد کچل راه می رفتن بچه تشنش می شه آب می خواد باباش می گه حالا تو این بر بیابون من آب از کجا بیارم .
از پشه می پرسن زمستونا کجایید نیستید می گه نه حالا تابستونا خیلی تحویل می گیرید.
اینا را شاگردام برام تعریف می کردن زیاد بودن الان دیگه یادم نیست
میگه یه مدتیه از بس داستانای عاشقانه خوندم همش فکر می کنم یکی من ول کرده رفته
یه داستان طنز من که خودم اولین بار که خوندم کلی خندیدم
یه زن و شوهری بودن زنه یه گربه داشته خیلی برا گربش وقت می ذاشته و قربون صدقش می رفته شوهره حسابی از حسادت به گربهه داشته می ترکیده یه روز که زنه حواسش نبوده گربه را می ندازه تو گونی می بره دو تا محله اون ورتر ولش می کنه میاد خونه می بینه گربه تو حیاط لم داده تو آفتاب از شدت عصبانیت داشته منفجر می شده دوباره برش می داره می بردش چند تا محله دورتر و خوشحال بر می گرده بعد از چند دقیقه می بینه گربه داره گردش کنان میاد دیگه حسابی کفری می شه گربه را می گیره سوار ماشین میشه و می زنه به راه بعد از دو ساعت تلفن خونشون زنگ می خوره زنه گوشی را جواب می ده شوهرش پشت خط بوده می گه ببینم این گربه ی عوضیت خونس زنه می گه آره چطور مگه مرده می گه هیچی گوشی را بهش یده من گم شدم
می گه که دیشب یه پشه بهم خندید و گفت تا کی می تونی سرت زیر پتو نگه داری
یه پشه داشته آشغال می خورده ببخشیدا یه دفعه میاره بالا ازش می پرسن چی شد می گه هیچی مو توش بود
یه پشه با بچش داشتن رو سر یه مرد کچل راه می رفتن بچه تشنش می شه آب می خواد باباش می گه حالا تو این بر بیابون من آب از کجا بیارم .
از پشه می پرسن زمستونا کجایید نیستید می گه نه حالا تابستونا خیلی تحویل می گیرید.
اینا را شاگردام برام تعریف می کردن زیاد بودن الان دیگه یادم نیست
مامان طاها
01:19 1393/3/21
منم هشتم ولی خشتم.
مامان آیلین
08:29 1393/3/21
دعای بنده خدایی این بوده که:
خدایا من رو اونقدر پولدار کن که مجبور نباشم دونه های توی رانی رو، تا آخرین دونه بخورم.
من از شنیدن این جوک خیلی خندیدم.
خدایا من رو اونقدر پولدار کن که مجبور نباشم دونه های توی رانی رو، تا آخرین دونه بخورم.
من از شنیدن این جوک خیلی خندیدم.
❤مامان سونیا❤
10:36 1393/3/21
موقع خواب :بابام : گوشیارو کجا گذاشتی ؟
مامانم : بالا سرت !
بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی ؟
مامانم : چونکه سرطانزاست !یعنی عشق میچکه :|
مامانم : بالا سرت !
بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی ؟
مامانم : چونکه سرطانزاست !یعنی عشق میچکه :|
مامان الینا
11:19 1393/3/21
✿ مینا ✿
13:40 1393/3/21
مامانی
14:18 1393/3/21
شما نیت کن رژیم بگیری
حتی دستگیره های یخچال هم خوشمزه به نظر میان
حتی دستگیره های یخچال هم خوشمزه به نظر میان
مامانی
14:20 1393/3/21
حتی اگه من خونه نباشم و کنترلTV گم شه
مامانم زنگ میزنه بهم میگه پاشو ببین کنترل زیرت نیست؟
مامانم زنگ میزنه بهم میگه پاشو ببین کنترل زیرت نیست؟
مامانی
14:23 1393/3/21
ﺍﻻﻥ ﺗﻮی ﻣﻬﺪ ﮐﻮﺩﮐﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺗﺒﻠﺖ ﺩﺍﺭﻥ !
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮ سن ﺍﯾﻨﺎ ﺳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﯾﻪ ﺗﻠﻔﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﺯ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﺩﻡ می گفت : ﻫﺎﭖ ، ﻫﺎﭖ ، ﻫﺎﭖ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮ سن ﺍﯾﻨﺎ ﺳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﯾﻪ ﺗﻠﻔﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﺯ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﺩﻡ می گفت : ﻫﺎﭖ ، ﻫﺎﭖ ، ﻫﺎﭖ
مامانی
14:25 1393/3/21
بچه برادرم دو سالشه جز آهنگ هوایی شدی محسن یگانه با چیز دیگه ای نمیرقصه
والا ما بچه بودیم برامون دست که میزدن کل طول وعرض اتاقو یورتمه میرفتیم
والا ما بچه بودیم برامون دست که میزدن کل طول وعرض اتاقو یورتمه میرفتیم
مامان کیانا و صدرا
16:34 1393/3/21
مامان الینا جون،نمیتونیم از لطایف درجه بندی شده بگیم که عزیزمفعلا با اینا بساز تا بعد
✿ مینا ✿
17:57 1393/3/21
یارو تو شبکه آی فیلم میگه بت من و سوپرمن خیالی ان ، سریالای ایرانی قشنگن که زندگی واقعیه ، عزیز من یارو با مقنعه میره حموم واقعیه !!!!!!؟؟؟؟
مامان مریم
17:58 1393/3/21
مامان سپهر جون لایک
✿ مینا ✿
17:59 1393/3/21
آقا کار دیگه از ابرو برداشتن و آرایش کردن و شلوار قرمز پوشیدن پسرا گذشته ، دیروز تو یه دعوا دیدم پسره داشت جیغ میکشید !!!!!!!
مامان الینا
18:24 1393/3/21
مامان کیانا و صدرا عزیزم چی بگم که هیچی نگم بهتره دوستان خیلی دلخوشی های جالبی دارن!!!!!!!
✿ مینا ✿
18:29 1393/3/21
احتمالا قراره تا ده بیست سال دیگه بچه هارو از اینترنت دانلود کنن
فقط بچه هایی که تو ایران به دنیا میان عقب افتادن
چون مرتب اینترنت قطع و وصل میشه
فقط بچه هایی که تو ایران به دنیا میان عقب افتادن
چون مرتب اینترنت قطع و وصل میشه
✿ مینا ✿
18:30 1393/3/21
محاله وقتی زنگ خونتونو میزنن ، اگه مهمون سرزده اومده باشه
این جمله از اهالی خونه شنیده نشه
جــــــــمــــــــــع کـــنــیــــــــن !
این جمله از اهالی خونه شنیده نشه
جــــــــمــــــــــع کـــنــیــــــــن !
✿ مینا ✿
18:31 1393/3/21
یادش بخیر بچه بودم ی نارنگی گذاشتم توی کیفم ببرم مدرسه بخورم
زنگ تفریح کیفمو باز کردم دیدم نارنگیه له شده جذب شده تو کتاب فارسیم
تا آخر سال هروقت هوس نارنگی میکردم یکی از برگه های کتابمو میخوردم !
زنگ تفریح کیفمو باز کردم دیدم نارنگیه له شده جذب شده تو کتاب فارسیم
تا آخر سال هروقت هوس نارنگی میکردم یکی از برگه های کتابمو میخوردم !
✿ مینا ✿
18:32 1393/3/21
فقط یه ایرونی میتونه انقدر فال حافظ بگیره تا یکیش به مشکلش جور دربیاد !
✿ مینا ✿
18:32 1393/3/21
توی فرهنگ ما تا شیش صبح بیدار موندن خیلی راحت تر از شیش صبح بیدار شدنه
✿ مینا ✿
18:32 1393/3/21
همیشه گوشه ای از یخچال یه بطری کوچیک آب هست
که هرکسی فک میکنه فقط خودش از اون آب میخوره !
که هرکسی فک میکنه فقط خودش از اون آب میخوره !
✿ مینا ✿
18:33 1393/3/21
همه قبول دارن که :
توالت درب و داغون و کپک زده کثیف ولی قفلدار بهتر از توالت ۶ستاره لوکس بدون قفله
توالت درب و داغون و کپک زده کثیف ولی قفلدار بهتر از توالت ۶ستاره لوکس بدون قفله
✿ مینا ✿
18:33 1393/3/21
به طور حتم قضیه از یه جاى آب میخوره ، وگرنه تا حالا از تشنگى هلاک شده بود
✿ مینا ✿
18:39 1393/3/21
صادرات شامپو سیر پرژک به کشورهای عربی به نوعی
جنگِ خیلی نرم محسوب میشه!
چون هر عربی که بره مغازه و بخواد شامپو پرژک بخره
موقع تلفظ اسمش خفه میشه..!
جنگِ خیلی نرم محسوب میشه!
چون هر عربی که بره مغازه و بخواد شامپو پرژک بخره
موقع تلفظ اسمش خفه میشه..!
ارام
09:36 1393/3/22
شامپو پرژك جالب بود
مامان زینب
01:20 1393/3/23
مامان سپهر عزیز و مینا جون ممنون کلی خندیدم
کسانی که لبخند به لبشون نمیاد پس چرا وقت می ذارن میان تازه اظهار نظر هم می کنن .
کسانی که لبخند به لبشون نمیاد پس چرا وقت می ذارن میان تازه اظهار نظر هم می کنن .
☆مامان سپهر☆
06:33 1393/3/23
برای مامان زینب عزیزو برای گل پسرشون
☆مامان سپهر☆
13:55 1393/3/23
بیچاره مردا: وقتی به دنیا میان همه حال مامانشون رو میپرسند، وقتی ازدواج میکنن همه میگن چه عروس قشنگی وقتی میمیرن همه میگن بیچاره زنش!
✿ مینا ✿
21:00 1393/3/23
مامان مریم
13:55 1393/3/24
بچه های الان ۳ دقیقه گریه میکنن واسشون یه تبلت میخرن . . . زمان ما ۳ ماه نان استاپ گریه میکردیم برامون یه شمشیر پلاستیکی میخریدن آخر سر با همون شمشیر پلاستیکی مارو میزدن
مامان مریم
13:59 1393/3/24
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺻﻼح وارایش ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻦ ! . . . ﻧﺼﻒ ﺷﮑﻠﮑﺎﯼ ﯾﺎﻫﻮ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺍﺣد میتونید ببینید
مامان مریم
14:12 1393/3/24
پــیرزنـه مـیره دکتــر ، دکـتـر بهـش مـیگه : نـنـه هـم قــند داری هـم چربـی ، پـیرزنه مـیگه بـه عــروسام نـگی ، یـه گـونـی بـرنـج هـم دارم !!! ^_^
مامان مریم
14:13 1393/3/24
یه روز عدد ۵ همه اعداد رو دعوت میکنه واسه پارتی به جز عدد ۸
۰ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ … ۹ آخه اصلاً خوشش نمیومده ازش وسط پارتی میبینه عدد ۸ داره قر میده و میرقصه جلو میره و یکی میخوابونه بیخ گوشش میگه هوووووووی اینجا چی میکنی … من که تو رو دعوت نکردم عدد ۸ میزنه زیر گریه و میگه من عدد ۰ هستم … دستمال بستم کمرم واستون “حبیبی النور العینی” برقصم !!!
۰ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ … ۹ آخه اصلاً خوشش نمیومده ازش وسط پارتی میبینه عدد ۸ داره قر میده و میرقصه جلو میره و یکی میخوابونه بیخ گوشش میگه هوووووووی اینجا چی میکنی … من که تو رو دعوت نکردم عدد ۸ میزنه زیر گریه و میگه من عدد ۰ هستم … دستمال بستم کمرم واستون “حبیبی النور العینی” برقصم !!!
✿ مینا ✿
16:20 1393/3/24
ولی مرحله ی بالاتری هم هست که کتاب نمیخری
تا به قطع درختان کمک نکرده باشی
ما اونجاییم ^.^