سوال و 10 جواب
(آخرین جواب : 93/5/2)خواهش میکنم هر کس در این زمینه میتونه بهم کمک کنه نظرش رو بگه
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما مامان های با تجربه من یک سوال دارم پسرم الان 5 سال و 3 ماهشه ما روبروی خونه پدربزرگم ساکن هستیم طبقه بالا خونه پدربزرگم خونه داییم میشینن که اونم 2 تا بچه داره یک دختر که امسال کلاس پنجم میشه و یک پسر که میره کلاس سوم ، بچه های بقیه داییهامم مرتب اونجان یعنی حدود هشت نه تا بچه میشن مادربزرگم پسر منو خیلی بیشتر از بقیه بچه ها دوست داره و این باعث شده 2 تا بچه داییم که طبقه بالا میشینن به پسر من حساس بشن البته دخالت بزرگترهام توی این موضوع بی تأثیر نیست در عوض پسر من حاضره هر کاری بکنه فقط یک لحظه بیشتر پیش اونا بمونه وقت بازی خیلی کم پسرمو بازی میدن اینم برای اینکه تو جمع خودشون بزارنش میاد اسباب بازی میبره براشون، هر کاری بگن انجام میده براشون و از همه مهمتر مرتب دور داییم میگرده شاید کمی بهش توجه کنه داییمم بخاطر اینکه بی تفاوتیش رو به پسر من نشون بده مرتب بچه کوچک اون یکی داییم رو صدا میزنه و باهاش بازی میکنه خلاصه اعصاب خودمم بهم میریزه شاید بگین خوب نبرش اونجا باید بگم نمیتونم چون از بچگی انجا بوده و خودشم توی خونه تنهاس به محض اینکه بعداز ظهر میشه شروع میکنه اشک ریختم و بهونه گرفتن منو پدرش باهاش بازی میکنیم پارک میبریمش خونه پدر خودم و اون یکی پدر بزرگش ، هفته ای 3 بار ژیمناستیک صبح ها مهد کودک میبریمش ولی فایده نداره در طول روز یکبار اونجا نره. هر وقت باهاش مخالفت میکنیم کلی اشک میریزه جوری که بعضی از همسایه ها فکر میکنن بچه رو در حد مرگ زدیم یعنی وقتی میگیم فقط بخاطر این گریه میکنه که از اونجا آوردیمش پس یا نمیزاریم بره اونجا همه تعجب میکنن موندم چکار کنم خیلی بهم ریختم میترسم رفتار اونا با بچم باعث بشه رو اعتماد بنفس و همین طور غرور بچم تأثیر بزاره، متأسفانه مشکل من با حرف زدنم حل نشده یعنی هر چه با زبان خوش با بچه ها حرف زدم، تهدیدشون کردم حتی بقیه هم واسطه شدن که درست نیست بچه کلاس پنم خودش رو با بچه 5 ساله مقایسه کنه ولی به گوششون نمیره چون داییم و زن داییم گفتن که پسر منو بازی ندن اینم چون بازیش نمیدن باهاشون دعوا میکنه چون اونا دو نفرن و بزرگم هستن بازهم بچه من آسیب میبینه و بازهم من مجبورم دخالت کنم حتی 40 روز پیش که توی مراسم ختم پدر بزرگم بودیم با زن داییم دعوام شد سر اینکه پسرش پسرم رو زده بود
1393/4/29
#کودک
#سلامت روانی، مشكلات رفتاری و خواب
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
عزیزم من هرچی فکر کردم دیدم عیب از شما نیست اگه اون دایی وزن دایی یه کم منطقی فکر کنن می تونن بین بچه هارو خوب کنن یعنی رفتار خودشون باعث شده که بچه ها حساستر بشن وگرنه اختلا ف سنی زیادی دارن نباید حسادت کنن فکر کنم با دعوا وناراحتی کاری از پیش نمی بره اگر یه کم منطق داشته باشن ازپدر بزرگ ومادر بزرگتون بخواین با صحبت کردن با اونا این مسئله رو حل کنن بگن کاری به کار بچه نداشته باشن اخه این که نشد مگه بچه چه گناهی کرده اون که مقصر نیست حالا یکی یه بچه ای رو بیشتر دوست داره معمولآمادر بزرگها وپدر بزرگها میونشون با بچه های کوچکتر بهتره بابای من عاشق پسرمه علنن به همه میگه محمد رضا برام یه چیز دیگه هست ولی ندیدم بچه ها بهش حسادت کنن چون بزرگترها دخالت نمی کنن وناراحت نمیشن آخه یه دوره ای هم بچه های اونا این دوره رو گذروندن انشالله که مشکل زود حل بشه