سوال و 31 جواب
(آخرین جواب : 93/5/19)حرف نزدن پسرم
سلام دوستان عزیز پسر من 20 ماهشه ولی هنوز هیچی نمی گه حتی مامان و بابا را باید چند بار براش تکرار کنیم تا یه بار بگه همه می گن چون از اول تنها بودید ودورش خلوت بوده اینجوریه ولی خوب وقتی فکرش می کنم از همون کوچیکیش بعضی ازکلمات شاید هزار بار براش تکرار کردم ولی نمی گه خیلی ناراحتم وقتی می بینم بچه هایی که حتی یک سال از پسرم کوچیکترن حرف می زنن ولی پسرمن نه به نظر شماچی کار کنم ببرمش پیش روان پزشک چون که به بازی با همسالانش هم اصلا علاقه نداره و جاهای شلوغ هم اصلا نمی مونه و اونقدر گریه می کنه تا ببریمش خونه ممنون می شم راهنماییم کنید .
1393/5/16
#کودک
#سایر موارد
مامان مریم
13:00 1393/5/16
سلام زینب جون
به نظر من جای نگرانی تیست و به مرور به حرف میفته...
درمورد زیاد باهاش حرف زدن فکر میکنم درست باشه...ما هم دورمون خلوته و بچه هم اصلا نداریم ولی من خیـــــــــلی با آیدین حرف میزدم...یعنی تو شکمم که بود و بعد نوزادی و بعد همه دوران نوپایی دائم باهاش حرف میزدیم و نظرشو میپزسیدیم و انگار واقعا میتونه جواب بده برخورد میکردیم
آیدین قبل 1 سالگی مامان...بابا...ددر...پا...جوجو....نی نی....و اولین کلمه اسم خودش بود ....آیدا!!!
ولی یواش یواش بیشتر شد و یهو نبود و خیلی از بچه هارو هم شنیدم که تا دو سالگی اصلا حرف نمیزنن و تازه 3 سالگی میتونن جمله های دو کلمه ای بگن....
درمورد دکتر بردن یکی از اقوام ما هم پسرش تا 3 سالگی هم حرف نمیزد و پیش گفتار درمان بردن و تو چند ماه خیلی راه افتاد و کامل و واضح حرف میزد و خود مامانش میگفت بچه های 1 سال و نیمه هم آورده بودن و خیلی پشیمون بود که زودتر اقدام نکرده بود ولی دیگه 1 سال و نیمه هم خیلی زوده برای اینکه بگیم بچه هنوز حرف نمیزنه!!!
و ترس از جاهای شلوغ برای بارهای اوله و اگه ادامه بدبن کمتر میشه....منم پسرمو اوایل که با کالسکه بیرون میبردم اصلا خوشش نمیومد و خیلی زود برش میگردوندم و یواش یواش تایم بیرون بودنو زیاد کردم تا دیگه حالا اون خونه نمیومد...
به نظر من جای نگرانی تیست و به مرور به حرف میفته...
درمورد زیاد باهاش حرف زدن فکر میکنم درست باشه...ما هم دورمون خلوته و بچه هم اصلا نداریم ولی من خیـــــــــلی با آیدین حرف میزدم...یعنی تو شکمم که بود و بعد نوزادی و بعد همه دوران نوپایی دائم باهاش حرف میزدیم و نظرشو میپزسیدیم و انگار واقعا میتونه جواب بده برخورد میکردیم
آیدین قبل 1 سالگی مامان...بابا...ددر...پا...جوجو....نی نی....و اولین کلمه اسم خودش بود ....آیدا!!!
ولی یواش یواش بیشتر شد و یهو نبود و خیلی از بچه هارو هم شنیدم که تا دو سالگی اصلا حرف نمیزنن و تازه 3 سالگی میتونن جمله های دو کلمه ای بگن....
درمورد دکتر بردن یکی از اقوام ما هم پسرش تا 3 سالگی هم حرف نمیزد و پیش گفتار درمان بردن و تو چند ماه خیلی راه افتاد و کامل و واضح حرف میزد و خود مامانش میگفت بچه های 1 سال و نیمه هم آورده بودن و خیلی پشیمون بود که زودتر اقدام نکرده بود ولی دیگه 1 سال و نیمه هم خیلی زوده برای اینکه بگیم بچه هنوز حرف نمیزنه!!!
و ترس از جاهای شلوغ برای بارهای اوله و اگه ادامه بدبن کمتر میشه....منم پسرمو اوایل که با کالسکه بیرون میبردم اصلا خوشش نمیومد و خیلی زود برش میگردوندم و یواش یواش تایم بیرون بودنو زیاد کردم تا دیگه حالا اون خونه نمیومد...
مامان مهری
13:02 1393/5/16
عزیز دلم اصلا نگران نباش ... بچه ها تا سه سالگی طول میکشه تا بتونن کامل حرف بزنن و با بچه های دیگه هم اصلا مقایسه نکن.
پسر من هم خیلی کم حرف می زد و اصلا هم با هم سناش بازی نمی کرد ولی الان که 25 ماهشه خیلی بهتر شده و هر چی می گیم تکرار می کنه. اون موقع پیش دکترش هم که بردم گفت براش کتاب بخونین و مدام حیوانات مختلف رو نشون بدین و صداشون رو بپرسین و از این جور چیزها... الان که بیشتر میره پارک هم روابطش با بچه ها هم خیلی بهتر شده...
راستی شربت امگا3 ( روغن ماهی ) هم بهش داد که خیلی موثره.
پسر من هم خیلی کم حرف می زد و اصلا هم با هم سناش بازی نمی کرد ولی الان که 25 ماهشه خیلی بهتر شده و هر چی می گیم تکرار می کنه. اون موقع پیش دکترش هم که بردم گفت براش کتاب بخونین و مدام حیوانات مختلف رو نشون بدین و صداشون رو بپرسین و از این جور چیزها... الان که بیشتر میره پارک هم روابطش با بچه ها هم خیلی بهتر شده...
راستی شربت امگا3 ( روغن ماهی ) هم بهش داد که خیلی موثره.
مامان مهری
13:09 1393/5/16
راستی در این موارد میگن حس شنوایی بچه رو امتحان کنید( مثلا بگید برو شلوارت رو بیار) اگه متوجه منظور شما بشه و اون رو انجام بده و ان شاله مشکلی نداشته باشه . فکر نمی کنم تو سن گل پسری شما احتیاجی به روان پزشک باشه . چون هنوز خیلی زوده.
مامان علی جونی
14:24 1393/5/16
سلام مامان زینب گلی نگران نباش بچه ها تا دوسالگی حرف نمیزنن یعنی 24 ماهگی بعد هم یواش یواش بابا و دد و البته گل پسرا دیرتر از دخترا حرف میزنن
حکیمه نیک بخت
15:01 1393/5/16
زینب جون پسرمن قبل ازیکسالگیش کلی کلمه میگفت ولی خواهرزادم که همسن پسرم بود تابعدازدوسالگی اصلا نمیتونست حرف بزنه بااینکه دوروبر اون خیلی شلوغترازپسرمن بود.ولی الان که سه سال ونیمشه ماشالاانقدرقشنگ صحبت میکنه کهسهمیگیم توروخدا ساکت شویه دقیقه
ارام
15:07 1393/5/16
دقیقا خواهر زاده من هم همین طوری بود اما یهو بعد دو سالگی ازین رو به اون رو شد..
الان که چهار و نیم سالشه یه حرفهایی میزنه و از یه کلماتی استفاده میکنه که همه متحیر میمونند!!!!
مثل اینکه اینجور بچه ها همه حرفاشونو ذخیره میکنند سر فرصت یه دفعه همه رو تحویل میدن به طوریکه به قول حکیمه جان باید کلی خواهش کنی تا یه دقیقه ساکت بشن!!!
الان که چهار و نیم سالشه یه حرفهایی میزنه و از یه کلماتی استفاده میکنه که همه متحیر میمونند!!!!
مثل اینکه اینجور بچه ها همه حرفاشونو ذخیره میکنند سر فرصت یه دفعه همه رو تحویل میدن به طوریکه به قول حکیمه جان باید کلی خواهش کنی تا یه دقیقه ساکت بشن!!!
الهام
15:13 1393/5/16
مامان زینب عزیز برای حرف زدن هنوز خیلی خیلی زوده! می دونم بچه هایی هستند که تو یک سالگی حرف می زنند ولی اصلا دلیلی نداره همۀ بچه ها شبیه به هم باشند.
هر بچه ای استعدادهای خاص خودش و داره. یک نفر زودتر حرف می زنه یکی زودتر حرکت می کنه، یکی تو کارای فکری فعال تر هست و ...
به نظر من بچه هایی که در زمینۀ فنی و شبیه سازی خلاق تر هستند در زمینۀ گفتاری عقب تر از بقیه هستند و این مسأله به هیچ عنوان چیزی از توانایی های اون بچه کم نمی کنه ولی چون اطرافیان (به جز پدر و مادر ) در چند ساعتی که در کنار بچه ها هستند توانایی های دیگۀ اون و نمی بینند و فقط حرف نزدنش رو می بینند (چون حرف نزدن بیشتر به چشم میاد!) تصورشون اینه که این بچه هیچ کاری بلد نیست و به همین دلیل چیزی که به اشتباه بین مردم رایج هست اینه که میگن بچه ای که زودتر حرف می زنه باهوش تره! و دلیلش اینه که اون بچه توانایی اظهارِ نظر در مورد چیزی که دیده رو داره در حالی که بچه ها وقتی حرف هم نمی زنند تمامِ مسائل اطراف رو درک می کنند منتها بچه ای که حرف نمی زنه توانایی نشون دادنِ اون چه که درک می کنه رو نداره (به علت این که زبانِ حرف زدن نداره)...
برای روان پزشک و گفتار درمانی و هر آن چه مربوط به درمان بشه خیلی زوده. چون همۀ پزشکان بر این اعتقادند که تا 36 ماهگی بچه برای حرف زدن وقت داره و حتی گفتار درمانی، بچۀ کمتر از سه سال رو قبول نمی کنه.
علیرضا الان 35 ماهشه و چند روزه دیگه سه سالش تموم میشه. منتها قبلا فقط تک و توک کلمات و می گفت و چند ماهه که شروع به صحبت کرده و تو همین چند ماه خیلی پیشرفت کرده. منظورم اینه که به محض شروع به صحبت خیلی سریع پیشرفت می کنند. حتی خواهر زادۀ همسرم تا دو سال و نیم هیچ حرفی نمی زد و دقیقا از روزِ بعد دو سال و نیم ای به طور ناگهانی شروع به صحبت کرد و عالی صحبت می کرد.
من در تمامِ این مدت حتی یک بار هم به روی علیرضا نیاوردم که نمی تونه حرف بزنه! حرف زدن مثل چهار دست و پا رفتن و راه رفتن و ... جز کارهایی هست که هر بچۀ سالمی حتی با تاخیر بالاخره انجام میده پس از راهکارهای دوستان استفاده کنید و خیلی با آرامش و صبوری باهاش کار کنید ولی اگر علاقه ای نداره اصلا بهش فشار نیارید.
در مورد بازی با هم سالان به مرور زمان خوب میشه. پسر منم همین طور بود و فقط با بزرگ تر از خودش بازی می کرد ولی بعد از دو سالگی کاملا متحول شد. اگه دوست دارید می تونید ساعاتی از روز و بذاریدش مهد و به مربی هم بسپرید که علاقه ای به هم بازی با همسالانش نداره تا حواسشون بهش باشه. البته به نظرم عجله نکنید خیلی بهتره اجازه بدید روال عادی رو طی کنه.
با مامان مهری برای تست شنوایی هم موافقم.
مریم جون هم نکتۀجالبی گفتند ازش سوال بپرسید و جواب هم بخواید خوبه. ولی بهش فشار نیارید.
یکی دیگه از علت های دیرگفتاری بچه ها اینه که تنبل هستند. به همین دلیل تا جایی که می تونند با ایما و اشاره منظورشون و بیان کنند به زبونشون زحمت نمیدن. مثلا علیرضا همین طور بود و کلمات و گزینشی می گفت. از تلویزیون کلمۀ " جداندرجد" و "خاورمیانه" رو یاد گرفته بود و مرتب تکرار می کرد ولی مامان و بابا نمی گفت با این حال من بازم بهش فشار نیاوردم ولی اگه شما خیلی اصرار دارید که زودتر حرف بزنه گاهی که با اشاره منظورش و میگه وانمود کنید که منظورش و نفهمیدید تا تلاش کنه برای ادا کردنِ کلمات. منتها فقط گاهی این کار و انجام بدید. چون ممکنه پسرتون دچار استرس بشه و این روی اعتماد به نفسش تاثیر بذاره.
تلویزیون دیدن بیش از حد هم چون بچه رو وادار به صحبت نمی کنه و اون فقط شنونده هست تأثیر منفی داره.
البته هر چی فکر می کنم می بینم در کل نظرِ من اینه که اجازه بدید خودش هر وقت دلش خواست حرف بزنه
موفق باشی دوستم
هر بچه ای استعدادهای خاص خودش و داره. یک نفر زودتر حرف می زنه یکی زودتر حرکت می کنه، یکی تو کارای فکری فعال تر هست و ...
به نظر من بچه هایی که در زمینۀ فنی و شبیه سازی خلاق تر هستند در زمینۀ گفتاری عقب تر از بقیه هستند و این مسأله به هیچ عنوان چیزی از توانایی های اون بچه کم نمی کنه ولی چون اطرافیان (به جز پدر و مادر ) در چند ساعتی که در کنار بچه ها هستند توانایی های دیگۀ اون و نمی بینند و فقط حرف نزدنش رو می بینند (چون حرف نزدن بیشتر به چشم میاد!) تصورشون اینه که این بچه هیچ کاری بلد نیست و به همین دلیل چیزی که به اشتباه بین مردم رایج هست اینه که میگن بچه ای که زودتر حرف می زنه باهوش تره! و دلیلش اینه که اون بچه توانایی اظهارِ نظر در مورد چیزی که دیده رو داره در حالی که بچه ها وقتی حرف هم نمی زنند تمامِ مسائل اطراف رو درک می کنند منتها بچه ای که حرف نمی زنه توانایی نشون دادنِ اون چه که درک می کنه رو نداره (به علت این که زبانِ حرف زدن نداره)...
برای روان پزشک و گفتار درمانی و هر آن چه مربوط به درمان بشه خیلی زوده. چون همۀ پزشکان بر این اعتقادند که تا 36 ماهگی بچه برای حرف زدن وقت داره و حتی گفتار درمانی، بچۀ کمتر از سه سال رو قبول نمی کنه.
علیرضا الان 35 ماهشه و چند روزه دیگه سه سالش تموم میشه. منتها قبلا فقط تک و توک کلمات و می گفت و چند ماهه که شروع به صحبت کرده و تو همین چند ماه خیلی پیشرفت کرده. منظورم اینه که به محض شروع به صحبت خیلی سریع پیشرفت می کنند. حتی خواهر زادۀ همسرم تا دو سال و نیم هیچ حرفی نمی زد و دقیقا از روزِ بعد دو سال و نیم ای به طور ناگهانی شروع به صحبت کرد و عالی صحبت می کرد.
من در تمامِ این مدت حتی یک بار هم به روی علیرضا نیاوردم که نمی تونه حرف بزنه! حرف زدن مثل چهار دست و پا رفتن و راه رفتن و ... جز کارهایی هست که هر بچۀ سالمی حتی با تاخیر بالاخره انجام میده پس از راهکارهای دوستان استفاده کنید و خیلی با آرامش و صبوری باهاش کار کنید ولی اگر علاقه ای نداره اصلا بهش فشار نیارید.
در مورد بازی با هم سالان به مرور زمان خوب میشه. پسر منم همین طور بود و فقط با بزرگ تر از خودش بازی می کرد ولی بعد از دو سالگی کاملا متحول شد. اگه دوست دارید می تونید ساعاتی از روز و بذاریدش مهد و به مربی هم بسپرید که علاقه ای به هم بازی با همسالانش نداره تا حواسشون بهش باشه. البته به نظرم عجله نکنید خیلی بهتره اجازه بدید روال عادی رو طی کنه.
با مامان مهری برای تست شنوایی هم موافقم.
مریم جون هم نکتۀجالبی گفتند ازش سوال بپرسید و جواب هم بخواید خوبه. ولی بهش فشار نیارید.
یکی دیگه از علت های دیرگفتاری بچه ها اینه که تنبل هستند. به همین دلیل تا جایی که می تونند با ایما و اشاره منظورشون و بیان کنند به زبونشون زحمت نمیدن. مثلا علیرضا همین طور بود و کلمات و گزینشی می گفت. از تلویزیون کلمۀ " جداندرجد" و "خاورمیانه" رو یاد گرفته بود و مرتب تکرار می کرد ولی مامان و بابا نمی گفت با این حال من بازم بهش فشار نیاوردم ولی اگه شما خیلی اصرار دارید که زودتر حرف بزنه گاهی که با اشاره منظورش و میگه وانمود کنید که منظورش و نفهمیدید تا تلاش کنه برای ادا کردنِ کلمات. منتها فقط گاهی این کار و انجام بدید. چون ممکنه پسرتون دچار استرس بشه و این روی اعتماد به نفسش تاثیر بذاره.
تلویزیون دیدن بیش از حد هم چون بچه رو وادار به صحبت نمی کنه و اون فقط شنونده هست تأثیر منفی داره.
البته هر چی فکر می کنم می بینم در کل نظرِ من اینه که اجازه بدید خودش هر وقت دلش خواست حرف بزنه
موفق باشی دوستم
مامان مرمر
15:27 1393/5/16
سلام دوست عزیز بهتون حق میدم نگران باشید چون پسر منم تا همین چند ماه پیش نمیتونست درست حرف بزنه به خصوص که برادرزاده ام که چند ماهی از آرمان کوچکتربود مثل بلبل حرف میزد وشعر میخوند...البته ما از سن یکسالگی تا سه سالگی آرمان ایران نبودیم خب رفت وآمد فامیلی نداشتیم توپارک همزبون نداشت خودم هم زیاد باهاش حرف نمیزدم بیشتر تی وی میدید اونم به زبان خارجی...همین تنهاییها باعث شده بود تا سن سه سالگی یا نتونه حرف بزنه یا اگه هم حرف میزد نامفهوم بود وکسی متوجه نمیشد...گفتار درمانی هم رفتم البته دو جلسه ولی زیاد به من کار نداد شاید مرکزی که من رفتم زپیاد تخصص نداشتند...چیزی که زیاد در تکلم پسرم موثر بود استفاده از کارتهایی بود که فقط عکس حیوانات یا شکلها ومفاهیم بود مثلا بهش میگفتم فیل رو پیدا کن بده مامان وچون چند دور حیوانات یا چیزای دیگه رو بهش معرفی کرده بودم حالا دیگه میدونست که فیل کدومه وقتی بهم میداد تشویقش میکردم وازش میخواستم اسمش رو بلند بلندتر بلندترتر...برام بگه وچون در غالب بازی بود خیلی دوست داشت وبه این نحو کلمات رو یاد گرفت کم کم جمله بندی و..الان سه سال وده ماهشه تقریبا خوب حرف میزنه ...قصد دارم بذارمش مهد تا شعروقصه هم یادبگیره...
آبجی بچه ات رو با هیچکس مقایسه نکن بالاخره توانایی های بچه ها باهم فرق داره...ولی بیکار هم نشین هم بیشتر باهاش حرف بزن هم کارت براش بگیر ...ایشالا همچین به حرف بیاد که سرت رو بخوره...و مطمعن باش همینکه یه کلمه رو گفت زبونش باز میشه و شروع به تقلید از کلمات شما میکنه...
آبجی بچه ات رو با هیچکس مقایسه نکن بالاخره توانایی های بچه ها باهم فرق داره...ولی بیکار هم نشین هم بیشتر باهاش حرف بزن هم کارت براش بگیر ...ایشالا همچین به حرف بیاد که سرت رو بخوره...و مطمعن باش همینکه یه کلمه رو گفت زبونش باز میشه و شروع به تقلید از کلمات شما میکنه...
الهام
15:36 1393/5/16
مامان مرمر جان در مورد پسر شما مشکل همون دو زبانه شدن هست. بخاطر همین هست که روانشناسان میگن آموزش زبانِ دوم رو تا یادگیری کاملِ زبانِ مادری به تأخیر بندازید.
البته شما اصلا در این مسأله تقصیری ندارید و ناگزیر از این کار بودید. من فکر میکنم آرمان کوچولو چون تلویزیون رو با زبانِ دیگه ای می دیده دچار دوگانگی شده و خیلی از حرف هاش نامفهوم بوده.
من چند موردِ دیگه مشابه این دیدم که چون کنارِ بزرگ ترها زیاد فیلم های لاتین می دیدند تو یادگیری زبانِ مادری به مشکل خوردند.
البته شما اصلا در این مسأله تقصیری ندارید و ناگزیر از این کار بودید. من فکر میکنم آرمان کوچولو چون تلویزیون رو با زبانِ دیگه ای می دیده دچار دوگانگی شده و خیلی از حرف هاش نامفهوم بوده.
من چند موردِ دیگه مشابه این دیدم که چون کنارِ بزرگ ترها زیاد فیلم های لاتین می دیدند تو یادگیری زبانِ مادری به مشکل خوردند.
مامان مرمر
16:21 1393/5/16
دقیقا" الهام جون همینطوره که میگین با اینکه ما با آرمان هیچ روسی کار نمیکردیم ولی همین تی وی وبچه های تو پارک وکلا محیط باعث شده بود عینا" مثل همونا حرف بزنه .کار من با آرمان خیلی سخت تر ومشکل بود تا زینب جون وبقیه الانم گاهی از اینکه نمیتونه شعر بخونه یا روند حرف بزنه ناراحتم ولی وقتی پیشرفتش رو میبینم بازم امیدوار میشم روزی هزار مرتبه خدا رو شکر میکنم که بچه ام میتونه حرف بزنه شاید دیر شروع کرد ولی شروع خوبی بود به همینش هم راضیم و مطمعنم که بچه ام هنوز فرصت داره که رشدکنه و دعا میکنم خدا فرزند سالم به همه اعطا کنه وکمک کنه تا ما بیشتر قدر لحظاتی که در کنار فرزندانمون هستیم را بدونیم وبه داده ونداده هاش شکر کنیم وصبور باشیم.
الهام
16:42 1393/5/16
مامان زینب جان دختر منم تا 1.5 سالگی چند تا کلمه بیشتر نمیتونست بگه منم خیلی نگران بودم ولی باهاش فلش کارت کار کردم خیلی تاثیر داشت. من از 20 ماهگی پکیج صدافرین رو براش گرفتم سی دی تلفظ لغات رو براش میذارم و دیگه الان کامل همه کلمات رو ادا میکنه و جمله های دو تا سه کلمه ای هم میگه. خیلی خوب شده. به نظر من این سی دی ها خیلی تاثیر گذاشت چون کلمات رو خیلی خوب و واضح ادا میکنه و سه بار تکرار میکنه و از همون موقع که گذاشتم یسنا سعی کرد بعد از اون خودش تکرار کنه. من برای یسنا خیلی کتاب میخونم راستش از دو ماهگی شروع کردم اون موقع همه بهم میگفتن نمیفهمه ولی من میخوندم و الان اینقدر علاقه داره. کتاب بیشتر از اسباب بازی سرگرمش میکنه اینم روی صحبت کردن خیلی تاثیر داره خودتون هم سعی کنید ارام و واضح صحبت کنید تا کامل لغات رو بشنوه و بتونه ادا کنه. انشالله هر چه زودتر حرف میزنه. من قبل از حرف زدن یسنا ارزو میکردم بهم بگه مامان. الان اینقدر میگه مامان که میگم تورو خدا صدام نکن شما هم خیلی زود به این مرحله میرسی
√بهار مامانه★★ برسام ★★
19:15 1393/5/16
عزیز دلم تو رو خدا رو پسر دسته گل نازت ایراد الکی نزار
قربونت شم دلیل نداره همه ی بچه ها مثل هم باشن که مثلا برسام خیلی زود به حرف افتاد و دیگه الان که انگار یه آدم بزرگ باهامون حرف میزنه و جالب اینه که ما هم دورمون شلوغ نیست داداشم که از صبح میره مغازش تا شب البته شب که میاد کلی با برسام حرف میزنه و بازی میکنه و مامان گلمم که شاغله ولی من زیاد با برسام حرف میزنم و تویه منزل ما همیشه از صبح تا وقتی بخوایم بخوابیم تی وی روشنه و این خودش خیلی موثرِ چون بچه مدام گوشش کلمات و صداهای مختلف رو میشنوه و در ناخودآگاهش ذخیره میشه و کم کم میتونه ازشون استفاده کنه مثلا برسام اولا که حرف میزد یهو چیزایی میگفت که ما نمیدونستیم از کی شنیده و کی و بعد متوجه میشدیم از تی وی یاد گرفته؛ برسام اولین کلمه ای که گفت تقریبا چهار ماه و نیمه بود ولی پسر یکی از اقواممون از برسام هم 6ماه و نیم بزرگتره ولی هنوز در حد مامان و بابا و این چیزل میگه پسر یکی از همسایه هامون هم دقیقا هم سن برسامه ولی لامن تا کام حرف نمیزنه با اینکه دورشون خیلی هم شلوغه
عزیزم به نظر من باید باهاش حرف بزنید و وادارش کنید به حرف زدن مثلا اگه آب میخواد و شما از حالتش متوجه میشی آب میخواد فوری بهش نده تا احساس نکنه که از حرف زدن بی نیازه بلکه مثلا اگه آب خواست و شما متوجه شدی بهش بگو امیر خوشمل مامان بگه آبَ تا مامان براش آب بیاره....اینطوری با کلمات باهاش بازی کن مطمئن باش جواب میده
سعی کنید مدام باهاش حرف بزنید و شما سعی کن براش قصه زیاد بخونی من واسه برسام از 2ماهگی قصه میگم و امکان نداره شبی بدون قصه و بعدش لالایی بخوابونمش
در مورد اینم که میگی زیاد از جمع خوشش نمی یاد برسام هم همینطور بود و من اوایل مثل شما عمل میکردم و به محض اینکه میدیدم ناراحت هست و بی قراری میکنه زود هر جا بودم بر میگشتم خونه ولی بعد از یه مدت وقتی یک سالش پر شد مامانم بهم گفت دارم به ضرر برسام کار میکنم و باید عادتش بدم به هر محیطی و این شد که دیگه اگه جایی میرفتیم و از سر و صدا یا شلوغی اونجا خوشش نمی یومد مثلا یک ربع تویه اون مکان میموندم بعد از یک ربع می آوردمش بیرون چند دقیقه بیرون نگهش میداشتم دوباره به یه بهانه ای میبردمش تویه محیط و اینبار تایم بیشتری طول میکشید تا بیقراری کنه و من مثلا اگه دو ساعت یکجایی بودم که برسام اونجا بیقراری میکرد تویه اون دو ساعت چهار تا 5بار از محیط میاوردمش بیرون و دوباره برمیگردوندمش داخل محیط و همین کارم به مرور باعث شد عادت کنه و بچه ها خیلی زود خودشون رو با شرایط هماهنگ میکنن من بردن برسام به جاهای شلوغ رو از شلوغ ترین جاها شروع کردم و نتیجه داد مثلا یادمه اولین بار که بردمش پارک ارم صدای جیغ ها رو که میشنید وحشت میکرد ولی من سعی میکردم ببرمش تویه محیط باز اطراف که صداها کمتر بود و بعد که برمیگشتیم تویه محوطه ی بازی کمتر بی قراری میکرد و بعد هفته ای یکی دو بار میبردمش سرزمین عجایب و این خانه های کودک هم خیلی خوبه هم خودت کنار گل پسرتی هم محیط کودکانه و قشنگه و هم بچه های دیگه هستن و شلوغی هست و باعث میشه شازده عسلی به محیط های جدید عادت کنه
گلم وقتی کودک بیقراری میکنه و ما مضطرب میشیم و سریع برای ساکت کردنش هر کاری میکنیم بچه اون حالت ما رو به خوبی حس میکنه و واسه همین سعی میکنه به ما بدون اینکه بفهمیم حکمفرمایی کنهبه نظر من بهترین راه اینه که کم کم عادتش بدی به محیط های شلوغ و وقتی شروع به گریه و بی تابی کرد مثل من سرش رو با کار دیگه ای گرم کنی و دوباره برش گردونی به محیط
در مورد حرف زدنش هم اصلا عجله نکن فقط یه کم تویه شیوه ی برخوردیت تغییر ایجا کن و بزار پسر خوشملت برای حرف زدن احساس نیاز کنه و مشتاق بشه که حرف بزنه و ارتباط برقرار کنه ما مادرا انقدر هوای نی نی هامون رو داریم که گاهی فرزندمون حتی برای برطرف شدن نیازش هم نیازی نمیبینه بهع اینکه تلاشی کنه و این در آینده برای خود کودکمون بد میشه
گلم تو رو خدا یه وقت دکتر نبریشا......اولا که الان خیلی خیلی زوده دوما امیر خوشمل من کاملا سالمه فقط خیلی باهوش و زیرکه و میدو.نه چه حرف بزنه چه نزنه احتیاجاتش رو مامان گل و مهربونش برطرف میکنه
من تویه همین نی نی وبلاگ مامان گلی رو میشناختم که بهم کامنت داد و گفت وقتی دیده برسام چقدر زود زبون باز کرده و فرزند ایشون با اینکه 2/5از برسام بزرگتره ولی هنوز نمیتونه حرف بزنه غصه دار شده و فکر میکنه که خدایی نکرده نی نی جونش مشکلی داره و من خیلی باهاش صحبت کردم و همین چیزا رو به اون مامان گل هم گفتم و الان خدا رو شکر فرزندش بیشتر از قبل حرف میزنه
عزیزم هیچ وقت فرزند خودت رو با سایرین مقایسه نکن هیچ بچه ای مثل دیگری نیست؛این یادت باشه حتی دو تا دوقلو هم توانایی هاشون یکجور نیست
روی ماه شازده کوچولوی خوردنیمون رو ببوس و بیخود از عشق من ایراد نگیر به قول برسام میام میتُـــــشَمِتـــــــــــــــــــــــــــا
قربونت شم دلیل نداره همه ی بچه ها مثل هم باشن که مثلا برسام خیلی زود به حرف افتاد و دیگه الان که انگار یه آدم بزرگ باهامون حرف میزنه و جالب اینه که ما هم دورمون شلوغ نیست داداشم که از صبح میره مغازش تا شب البته شب که میاد کلی با برسام حرف میزنه و بازی میکنه و مامان گلمم که شاغله ولی من زیاد با برسام حرف میزنم و تویه منزل ما همیشه از صبح تا وقتی بخوایم بخوابیم تی وی روشنه و این خودش خیلی موثرِ چون بچه مدام گوشش کلمات و صداهای مختلف رو میشنوه و در ناخودآگاهش ذخیره میشه و کم کم میتونه ازشون استفاده کنه مثلا برسام اولا که حرف میزد یهو چیزایی میگفت که ما نمیدونستیم از کی شنیده و کی و بعد متوجه میشدیم از تی وی یاد گرفته؛ برسام اولین کلمه ای که گفت تقریبا چهار ماه و نیمه بود ولی پسر یکی از اقواممون از برسام هم 6ماه و نیم بزرگتره ولی هنوز در حد مامان و بابا و این چیزل میگه پسر یکی از همسایه هامون هم دقیقا هم سن برسامه ولی لامن تا کام حرف نمیزنه با اینکه دورشون خیلی هم شلوغه
عزیزم به نظر من باید باهاش حرف بزنید و وادارش کنید به حرف زدن مثلا اگه آب میخواد و شما از حالتش متوجه میشی آب میخواد فوری بهش نده تا احساس نکنه که از حرف زدن بی نیازه بلکه مثلا اگه آب خواست و شما متوجه شدی بهش بگو امیر خوشمل مامان بگه آبَ تا مامان براش آب بیاره....اینطوری با کلمات باهاش بازی کن مطمئن باش جواب میده
سعی کنید مدام باهاش حرف بزنید و شما سعی کن براش قصه زیاد بخونی من واسه برسام از 2ماهگی قصه میگم و امکان نداره شبی بدون قصه و بعدش لالایی بخوابونمش
در مورد اینم که میگی زیاد از جمع خوشش نمی یاد برسام هم همینطور بود و من اوایل مثل شما عمل میکردم و به محض اینکه میدیدم ناراحت هست و بی قراری میکنه زود هر جا بودم بر میگشتم خونه ولی بعد از یه مدت وقتی یک سالش پر شد مامانم بهم گفت دارم به ضرر برسام کار میکنم و باید عادتش بدم به هر محیطی و این شد که دیگه اگه جایی میرفتیم و از سر و صدا یا شلوغی اونجا خوشش نمی یومد مثلا یک ربع تویه اون مکان میموندم بعد از یک ربع می آوردمش بیرون چند دقیقه بیرون نگهش میداشتم دوباره به یه بهانه ای میبردمش تویه محیط و اینبار تایم بیشتری طول میکشید تا بیقراری کنه و من مثلا اگه دو ساعت یکجایی بودم که برسام اونجا بیقراری میکرد تویه اون دو ساعت چهار تا 5بار از محیط میاوردمش بیرون و دوباره برمیگردوندمش داخل محیط و همین کارم به مرور باعث شد عادت کنه و بچه ها خیلی زود خودشون رو با شرایط هماهنگ میکنن من بردن برسام به جاهای شلوغ رو از شلوغ ترین جاها شروع کردم و نتیجه داد مثلا یادمه اولین بار که بردمش پارک ارم صدای جیغ ها رو که میشنید وحشت میکرد ولی من سعی میکردم ببرمش تویه محیط باز اطراف که صداها کمتر بود و بعد که برمیگشتیم تویه محوطه ی بازی کمتر بی قراری میکرد و بعد هفته ای یکی دو بار میبردمش سرزمین عجایب و این خانه های کودک هم خیلی خوبه هم خودت کنار گل پسرتی هم محیط کودکانه و قشنگه و هم بچه های دیگه هستن و شلوغی هست و باعث میشه شازده عسلی به محیط های جدید عادت کنه
گلم وقتی کودک بیقراری میکنه و ما مضطرب میشیم و سریع برای ساکت کردنش هر کاری میکنیم بچه اون حالت ما رو به خوبی حس میکنه و واسه همین سعی میکنه به ما بدون اینکه بفهمیم حکمفرمایی کنهبه نظر من بهترین راه اینه که کم کم عادتش بدی به محیط های شلوغ و وقتی شروع به گریه و بی تابی کرد مثل من سرش رو با کار دیگه ای گرم کنی و دوباره برش گردونی به محیط
در مورد حرف زدنش هم اصلا عجله نکن فقط یه کم تویه شیوه ی برخوردیت تغییر ایجا کن و بزار پسر خوشملت برای حرف زدن احساس نیاز کنه و مشتاق بشه که حرف بزنه و ارتباط برقرار کنه ما مادرا انقدر هوای نی نی هامون رو داریم که گاهی فرزندمون حتی برای برطرف شدن نیازش هم نیازی نمیبینه بهع اینکه تلاشی کنه و این در آینده برای خود کودکمون بد میشه
گلم تو رو خدا یه وقت دکتر نبریشا......اولا که الان خیلی خیلی زوده دوما امیر خوشمل من کاملا سالمه فقط خیلی باهوش و زیرکه و میدو.نه چه حرف بزنه چه نزنه احتیاجاتش رو مامان گل و مهربونش برطرف میکنه
من تویه همین نی نی وبلاگ مامان گلی رو میشناختم که بهم کامنت داد و گفت وقتی دیده برسام چقدر زود زبون باز کرده و فرزند ایشون با اینکه 2/5از برسام بزرگتره ولی هنوز نمیتونه حرف بزنه غصه دار شده و فکر میکنه که خدایی نکرده نی نی جونش مشکلی داره و من خیلی باهاش صحبت کردم و همین چیزا رو به اون مامان گل هم گفتم و الان خدا رو شکر فرزندش بیشتر از قبل حرف میزنه
عزیزم هیچ وقت فرزند خودت رو با سایرین مقایسه نکن هیچ بچه ای مثل دیگری نیست؛این یادت باشه حتی دو تا دوقلو هم توانایی هاشون یکجور نیست
روی ماه شازده کوچولوی خوردنیمون رو ببوس و بیخود از عشق من ایراد نگیر به قول برسام میام میتُـــــشَمِتـــــــــــــــــــــــــــا
√بهار مامانه★★ برسام ★★
19:26 1393/5/16
عزیزم یادته میگفتی گوشای خوشمل امیر جونم چرک میکرد؟؟؟؟ شاید مشکل از اینجاست و لازمه ببریش شستشوی گوش؟ فقط تو رو خدا هر جایی نبرش خدایی نکرده زبونم لال جریان چند وقت پیش تکرار نشه که طفلی خوشمل پسلی سر هیچی کلی اذیت شد
تو رو خدا ناراحت نشی از حرفم...خودت میدونی من چقدر دوستتون دارم گل نازم تو مهربونترین و با معرفت ترین دوست منی عزیز دلم
تو رو خدا ناراحت نشی از حرفم...خودت میدونی من چقدر دوستتون دارم گل نازم تو مهربونترین و با معرفت ترین دوست منی عزیز دلم
مامان حوریه وبابامیلاد
21:18 1393/5/16
به نظرم منم اول گوشاشو چک کنید اگه مشکلی نبود که انشالاه نیست کارتای بن بن بنو بگیرینو بهش نشون بدین مطمئن باشین تو یک ماه جواب میگیرین
پسر من به کارتای حیواناتش خیلی علاقه نشون میداد
البته یادتون باشه همه ی کارتا رو با هم نشونش ندین از یه کارت شروع کنین به 3 تا برسونین
پسر من به کارتای حیواناتش خیلی علاقه نشون میداد
البته یادتون باشه همه ی کارتا رو با هم نشونش ندین از یه کارت شروع کنین به 3 تا برسونین
ساناز مامان متين
21:42 1393/5/16
مامان زینب جان خیلی از بچه ها تو حرف زدن تنبل هستن و خیلی ها رو دیدم و شنیدم که حرف نمیزنن .در حد دد گفتن هستن ..
پسر من برای اینکه کارش زودتر راه بیفته و به خواسته هاش برسه سعی میکنه تند تند یاد بگیره حتی درست تلفظ کردن رو .. اول از همه باید بفهمی متوجه میشه بهش حرف میزنی یا نه ؟ مثلا ازش بخواه چیزی رو بیاره یا نشونت بده .. مفهوم کلمات رو میدونه یا نه ؟ چیزا رو به اسم میشناسه ؟ اگه نه کم کم بهش یاد بده ..سی دی های آموزشی هم خیلی خوبه ..من از 6 ماهگی متین میزاشتم بعضی وقتا هم انگلیسیشو باهاش تکرار میکرد .. متین هم خیلی بازی نمیکنه و اصولا بچه ها جای شلوغ دوست ندارن ..انشالا بزودی بلبل زبونی میکنه برات
پسر من برای اینکه کارش زودتر راه بیفته و به خواسته هاش برسه سعی میکنه تند تند یاد بگیره حتی درست تلفظ کردن رو .. اول از همه باید بفهمی متوجه میشه بهش حرف میزنی یا نه ؟ مثلا ازش بخواه چیزی رو بیاره یا نشونت بده .. مفهوم کلمات رو میدونه یا نه ؟ چیزا رو به اسم میشناسه ؟ اگه نه کم کم بهش یاد بده ..سی دی های آموزشی هم خیلی خوبه ..من از 6 ماهگی متین میزاشتم بعضی وقتا هم انگلیسیشو باهاش تکرار میکرد .. متین هم خیلی بازی نمیکنه و اصولا بچه ها جای شلوغ دوست ندارن ..انشالا بزودی بلبل زبونی میکنه برات
پریسا
23:04 1393/5/16
دوست عزیز من یه جایی خوندم که بعضی از بچه های خیلی باهوش حرف نمیزنن یعنی بلدن حرف برنن ولی تا کاملا حرف زدن یاد نگیرن و مطمئن نباشن از خودشون اصلا حرف نمیزنن و یه دفعه زبون باز میکنن در ضمن دوست عزیز هیچوقت بچه تو با بچه های دیگه مقایسه نکن اینم بگم پسر عمه من تا3 سالگی اصلاااا حرف نمیزد حتی مامان و بابا هم نمیگفت الان دانشگاه صنعتی شریف درس میخونه اینو گفتم که بدونی هیچ ربطی به هوش بچه نداره در ضمن بچه ها تو این سن اصلاا دوست ندارن با بچه های دیگه بازی بکنن و شما هم نباید اصرار بکنی میتونی تو اینترنت سرچ کنی این موضوعو رو. جاهای شلوغم دوست نداره چون عادت نداره احتمالا خونه خودتون خیلی ارومه و بچه عادت کرد .لطفا تو یاهو سرچ کنید خصوصیات رفتاری کودک 20 ماهه جواب سوالتونو میگیرید فکر میکنم نگرانیتون بی مورد باشه عزیزم
فائزه مامانه سوگند
00:54 1393/5/17
فنگران نباش
دخترم من ۲۵ ماهشه جمله سازی نمی کنه ولی همه کلمات و ادا می کنه البته اگه یکبار کلمات جدید و براش تکرار کنم فامیل همسرم هی میگن چرا حرف نمی زنه بچه های ما این سن بودند قصه می گفتند و من زیاد اهمیت نمی دم چون داره اهسته اهسته سیر طبیعی طی می کنه
برادرم تا ۲سالگی حرف نمی زد درست یادمه تو یک عید که همه فامیل جمع بودند بلند داد زد شنونده باید عاقل باشه و همه هاج واج موندند پس نگران نباش
سوگند هم تو جمع خیلی اروم بود و فقط به من می چسبید ولی الان خیلی تغییر کرده مخصوصا بعد از ۲سالگی خیلی اجتماعی شده
دخترم من ۲۵ ماهشه جمله سازی نمی کنه ولی همه کلمات و ادا می کنه البته اگه یکبار کلمات جدید و براش تکرار کنم فامیل همسرم هی میگن چرا حرف نمی زنه بچه های ما این سن بودند قصه می گفتند و من زیاد اهمیت نمی دم چون داره اهسته اهسته سیر طبیعی طی می کنه
برادرم تا ۲سالگی حرف نمی زد درست یادمه تو یک عید که همه فامیل جمع بودند بلند داد زد شنونده باید عاقل باشه و همه هاج واج موندند پس نگران نباش
سوگند هم تو جمع خیلی اروم بود و فقط به من می چسبید ولی الان خیلی تغییر کرده مخصوصا بعد از ۲سالگی خیلی اجتماعی شده
مامان مرمر
02:29 1393/5/17
آیا میدونستید انیشتن تا سن 7سالگی حرف نزد!!!!
پس به افتخار همه ی بچه هایی که دیر به حرف اومدن وبه افتخار انیشتن های آینده دست وهورا
پس به افتخار همه ی بچه هایی که دیر به حرف اومدن وبه افتخار انیشتن های آینده دست وهورا
مامان ناهید
10:35 1393/5/17
پسر خواهر من تا 4 سالگی اصلا حرف نمی زد حتی کلمه هم نمی گفت خیلی ناراحت بودیم شنوایی سنجی هم بردیم مشکلی نداشت تا اینکه کم کم شروع کرد به حرف زدن بعد مثل عقده ایها می خواست تلافی مدتی که حرف نمی زد رو دربیاره هی پشت سر هم حرف می زد ومهلت به کسی هم نمی داد حرف بزنه
پسر منم 21 ماهشه فقط چند کلمه میگه بعضی بچه ها دیر حرف می زنن واز جاهای دیگه مثل راه رفتن ودندان دراوردن سبک هستن ناراحت نباش ولی به قول بهار جون یه شنوایی سنجی ببری خیالت راحت تره گلم
پسر منم 21 ماهشه فقط چند کلمه میگه بعضی بچه ها دیر حرف می زنن واز جاهای دیگه مثل راه رفتن ودندان دراوردن سبک هستن ناراحت نباش ولی به قول بهار جون یه شنوایی سنجی ببری خیالت راحت تره گلم
مامان زینب
12:43 1393/5/17
دوستان عزیز ممنون از راهنمایی های پر از محبتتون همه ی دوستان نظراتشون کاملا درسته و من بی مورد نگرانم سعی می کنم با تمرین روند صحبتش سریعتر کنم پاسخ همه ی شما عزیزان جز بهترین پاسخ هاست یاز هم از همه ی شما ممنونم از بهار عزیزم هم که اینقدر به من لطف دارن تشکر می کنم امیدورام همه ی عزیزای دلمون زیر سایه ی پدر و مادر یه سلامتی و شادی زندگی و رشد و کنند در آینده مایه ی سرافرازیمون بشن
مامان مریم
12:52 1393/5/17
فلش کارتای صد آفرین رو منم از 2 سالگی با پسرم کار کردم
اول اسم همه رو میگفت ولی شدیدا دوبله لازم بود و با تکرار هربار تلفظش بهتر شد و بچه ها عاشق یادگیری هستن...وقتی یه عکس بهش نشون میدی و میگی تکرار کنه همه سعیشو میکنه که بگه و به مرور با دیدن ذوق شما از اینکه از بار قبل اسم اون عکس یادش مونده تشویق میشه تا دوباره بگه....
همه میگن تی وی زیاد خوب نیست ولی من که از تی وی دیدن پسرم راضم...علاوه بر اینکه دامنه کلماتش هرروز زیاد میشه و من بیشترشو نمیفهمم از کجا یاد میگیره، به تازگی متوجه شدم چقدر دوست داره کارتونارو با زبان اصلی ببینه....یعنی کارتونایی که دو زبانه هستن و من براش تو تنظیمات رو فارسی میزارم اصرار میکنه عوضش کنم و کلمات انگلیسی رو دوباره تلفظ میکنه...
این پکیج های صد آفرین هم تلفظ فارسی و انگلیسی داره که البته اول باید مطمئن بشین فارسی رو درست یاد گرفته ...
زینب جون اصلا نگران نباش ...باهاش بیشتر حرف بزن....ازش جواب بخواه....دکتر و گفتار درمانی رو فعلا فراموش کن چون ممکنه باعث استرس و لکنت بشه....و تو پسر بچه ها دیر به حرف افتادن طبیعیه و اضلا جای نگرانی نداره...گرچه هنوز برای شما دیر هم نشده...ببوس گل پسری رو
اول اسم همه رو میگفت ولی شدیدا دوبله لازم بود و با تکرار هربار تلفظش بهتر شد و بچه ها عاشق یادگیری هستن...وقتی یه عکس بهش نشون میدی و میگی تکرار کنه همه سعیشو میکنه که بگه و به مرور با دیدن ذوق شما از اینکه از بار قبل اسم اون عکس یادش مونده تشویق میشه تا دوباره بگه....
همه میگن تی وی زیاد خوب نیست ولی من که از تی وی دیدن پسرم راضم...علاوه بر اینکه دامنه کلماتش هرروز زیاد میشه و من بیشترشو نمیفهمم از کجا یاد میگیره، به تازگی متوجه شدم چقدر دوست داره کارتونارو با زبان اصلی ببینه....یعنی کارتونایی که دو زبانه هستن و من براش تو تنظیمات رو فارسی میزارم اصرار میکنه عوضش کنم و کلمات انگلیسی رو دوباره تلفظ میکنه...
این پکیج های صد آفرین هم تلفظ فارسی و انگلیسی داره که البته اول باید مطمئن بشین فارسی رو درست یاد گرفته ...
زینب جون اصلا نگران نباش ...باهاش بیشتر حرف بزن....ازش جواب بخواه....دکتر و گفتار درمانی رو فعلا فراموش کن چون ممکنه باعث استرس و لکنت بشه....و تو پسر بچه ها دیر به حرف افتادن طبیعیه و اضلا جای نگرانی نداره...گرچه هنوز برای شما دیر هم نشده...ببوس گل پسری رو
مریم(مامان کیان)
13:29 1393/5/17
مریم جون حالا که آیدین انقدر علاقه داره براش سی دی های magic english ..... یا بیبی انیشتین و بگیر مخصوصا اون مجیک چون کارتون های مورد علاقه بچه ها رو داره فکر کنم خوش اش بیاد
مامان مریم
14:25 1393/5/17
مرسی مریم جوووونم حتما میرم دنبالش
مامانِ عسل، عماد، آیسا
19:59 1393/5/17
مامان زینب جان من یادمه شما قبلاً راجع به نحوه شیر خوردن و عفونت گوش بچه سوال کرده بودین!!!! برای معاینه گوش نبردین پزشک؟
پسرعمه عسل هم که دقیقاً هم سن عسله خیلی دیر شروع کرد حرف زدن هنوزم کامل حرف نمیزنه اینجا هم چندباری بردن پزشک گفته بودن مشکل نداره تا اینکه بردن تهران اونجا معلوم شد (لایه چهارم گوش!!!! دقیق نمیدونم چی) چسبندگی مادرزادی داره که با یه داروی ساده حل شد و بعدش حرف زدنش بهتر شد
نه اینکه نگران بشین ولی بهتره یه چکاب ببرین
پسرعمه عسل هم که دقیقاً هم سن عسله خیلی دیر شروع کرد حرف زدن هنوزم کامل حرف نمیزنه اینجا هم چندباری بردن پزشک گفته بودن مشکل نداره تا اینکه بردن تهران اونجا معلوم شد (لایه چهارم گوش!!!! دقیق نمیدونم چی) چسبندگی مادرزادی داره که با یه داروی ساده حل شد و بعدش حرف زدنش بهتر شد
نه اینکه نگران بشین ولی بهتره یه چکاب ببرین
مامانی
08:45 1393/5/18
سلام
دختر من هم دیر حرف زد ( حدودا 1 سال و 3 ماهش بود که گفت مامان ) و بعد از اون هم تقریبا تا 2 سال و 3 ماهگی کلمه کلمه می گفت . خیلی ناراحت بودم از اینکه نمی تونست جمله بندی کنه و منظورش رو برسونه . از یه گفتار درمان نوبت گرفتم و دخترم رو بردم پیشش . گفت جای هیچ نگرانی نیست و باید بهش زمان بدید و شعر زیاد براش نخونید . کتاب های قصه با جملات کوتاه بخونید . خدا رو شکر الان جمله بندی می کنه و خوب حرف می زنه و البته خیلی بامزه و شیرین
به نظر من ضرری نداره ببریدش پیش یه گفتار درمان این طوری خیال خودتون هم راحت می شه .
من که خودم تا یه چیز مشکوکی ببینم سریع دخترم رو می برم دکتر چون می ترسم خدای نکرده مشکلی باشه و بعدها به خاطر سهل انگاری خودم رو سرزنش کنم
شما هم تعلل نکنید و همین امروز از یه گفتار درمان وقت بگیریدی و یه جلسه نیم ساعته گل پسرتون رو ببرید ایشالله که مشکل خاصی نداره .
دختر من هم دیر حرف زد ( حدودا 1 سال و 3 ماهش بود که گفت مامان ) و بعد از اون هم تقریبا تا 2 سال و 3 ماهگی کلمه کلمه می گفت . خیلی ناراحت بودم از اینکه نمی تونست جمله بندی کنه و منظورش رو برسونه . از یه گفتار درمان نوبت گرفتم و دخترم رو بردم پیشش . گفت جای هیچ نگرانی نیست و باید بهش زمان بدید و شعر زیاد براش نخونید . کتاب های قصه با جملات کوتاه بخونید . خدا رو شکر الان جمله بندی می کنه و خوب حرف می زنه و البته خیلی بامزه و شیرین
به نظر من ضرری نداره ببریدش پیش یه گفتار درمان این طوری خیال خودتون هم راحت می شه .
من که خودم تا یه چیز مشکوکی ببینم سریع دخترم رو می برم دکتر چون می ترسم خدای نکرده مشکلی باشه و بعدها به خاطر سهل انگاری خودم رو سرزنش کنم
شما هم تعلل نکنید و همین امروز از یه گفتار درمان وقت بگیریدی و یه جلسه نیم ساعته گل پسرتون رو ببرید ایشالله که مشکل خاصی نداره .
مامان پریسا و بابا مهرداد
08:56 1393/5/18
پسر خواهر من هم خیلی دیر شروع به حرف زدن کرد و همون کلماتی رو هم که می گفت اکثرا اشتباه تلفظ میکرد و به سختی هم میشد متوجهش کرد که داره اشتباه میگه .. به مرور بهتر شد و وقتی رفت پیش دبستانی دیگه خود به خود هیچی رو اشتباه نمیگه و الان بی نهایت هم پر حرف و بلبل زبونه طوری که همه رو با حرف زدن هاش عاصی میکنه
نگران نباش عزیزم اگه چک کردی و دیدی خدا رو شکر از حیث شنوایی مشکلی نداره حرف زدنش قطعا درست میشه
نگران نباش عزیزم اگه چک کردی و دیدی خدا رو شکر از حیث شنوایی مشکلی نداره حرف زدنش قطعا درست میشه
مامان و باباي امير
14:02 1393/5/18
سلام بعضي وقتها نگاهي به خودمون وگذشته خيلي خوبه درست ميگي الهام جون منم پسرم يكم دير حرف زد البته اولين حرفش تو شش ماهگيش بود كاملا يادمه ميگفت مامام و بابام بعدش ديگه حرف نزد تاااااااااااااا دقيق يادم نيس ولي ميدونم تا رون و راحت حرف بزنه خيلي طول كشيد ولي الان ماشالا اينفدر بلبل زبون هستش كه همش من و باباش ميگيم اميرصدرا توروخدا يكم ساكت باش ولي الان يه لحظه يادم اومد اون روزها كه چقدر دعا ميكرديم اميرصدرا راحت حرف بزنه والان به جاي شكر داريم بهونه حرف زدنشاو ميگيرم ديگه سعي ميكنم بهش نگم وهمش به خاطر حرفاي زياديش بگم خدايا شكرت هزاران بار شكرت شما هم مامان زينب مطمين باش تو زماني نه چندان دور ني ني ات بلبل زبون ميشه
√بهار مامانه★★ برسام ★★
15:15 1393/5/18
خدا رو شکر زینب جون گل هم تحصیل کردن و معلم هم هستن
فقط چون خیلی عاشق ناز پسری خودنیشه یه کمی نگران و مضطرب هستن و صد البته حق دارن چون هر مامانی همیشه نگران فرزند دلبندشه ولی خوب مامان زینب گل و عزیز دلم باید اینو در نظر داشته باشه که شازده امیر فیسگیلی(به قول برسام که به فسقلی میگه فیسگیلی) هم بینهایت کودک باهوشیه هم بچه ی سلامتیه و به دلیل توجه بیش از حد زینب جون پسر گلمون هیچ احساس نیازی نمیکنه برای حرف زدن و فقط باید طوری عمل بشه که امیر خوشگله احساس کنه مجبوره که حرف بزنه بعدش به مرور این اجبار براش به علاقه و شوق تبدیل میشه
فقط چون خیلی عاشق ناز پسری خودنیشه یه کمی نگران و مضطرب هستن و صد البته حق دارن چون هر مامانی همیشه نگران فرزند دلبندشه ولی خوب مامان زینب گل و عزیز دلم باید اینو در نظر داشته باشه که شازده امیر فیسگیلی(به قول برسام که به فسقلی میگه فیسگیلی) هم بینهایت کودک باهوشیه هم بچه ی سلامتیه و به دلیل توجه بیش از حد زینب جون پسر گلمون هیچ احساس نیازی نمیکنه برای حرف زدن و فقط باید طوری عمل بشه که امیر خوشگله احساس کنه مجبوره که حرف بزنه بعدش به مرور این اجبار براش به علاقه و شوق تبدیل میشه
مامان شایان بلا
17:26 1393/5/18
عزیزم اگه از نظر شنوایی تست شده نگرانیت بی مورده فرزند من هم همینطوری بود اما از 2.5 سالگی شروع به گفتن کلمه کرد نیاز به روانپزشک نیست الان خوب حرف میزنه کلمات سخت رو به راحتی میگه به بازی با همسالان اصلا علاقه ای نداره و ترجیح میده با چند سال بزرگتر از خودش بازی گنه که اونم از مهر که بذارمش مهد درست میشه.
مامان زینب
00:50 1393/5/19
ممنون از همه ی شما دوستان عزیزم مثل همیشه من را شرمنده ی محبتتون کردید الهام عزیز شما یه دونه ای همیشه با پاسخ هاتون آدم را شرمنده می کنیدای کاش من هم کمی از نکته سنجی شما را داشتم برای همه ی شما دوستان نازنینم آرزوی بهترین ها را دارم .
حالا تصور کنید همون روزهای اول کسی کنارمون می نشست و مرتب به ما می گفت مراقب باش، بپیچ، فاصله بگیر! و البته که هدفش برامون خیر بود ولی چیزی که عایدمون می شد این بود: برخی از ما کلا در اثر استرس وارد شده رانندگی رو گذاشتیم کنار و گواهینامه مون توی کیفمون خاک می خوره! دستۀ دوم که سماجت بیش تری به خرج دادند باز هم با دستپاچگی رانندگی کردند و بعد از برخوردهای مکرر به در و دیوار و تمرین زیاد و البته با گذشتِ زمان عاقبت آموختند که درست رانندگی کنند! و دستۀ سوم که به نسبت هم سالان خود استعداد رانندگی داشتند از همون ابتدا خوب رانندگی می کردند و باز هم حرف های بغل دستی شون که البته هدفش خیر بود براشون بی تأثیر! من بعید می دونم هیچ کدوم از ما از حرف های اولیه ای که در مورد رانندگی مون از بغل دستی مون شنیدیم خاطرۀ خوشی داشته باشیم و اصلا کوچک ترین تأثیری تو آموختن مون داشته باشه.
مثالِ بعدی وقتی هست که شما در مقابلِ یک دیوار بلند ایستادید و شخصی کنارتون هست که با چرب زبانی و تمجیدِ فراوان شما رو به بالارفتن از اون دیوار تشویق می کنه. آیا شما قادرید از اون دیوار بالا برید؟ مسلما اگه توانش رو داشته باشید حتی بدونِ تشویق بالا میرید ولی وقتی توانش رو ندارید اگر صد سال هم مورد تشویق قرار بگیرید تا آموزش های لازم و اصولی نبینید و از نظر بدنی توانایی اون کار و پیدا نکنید، قادر به بالارفتن نخواهید بود!
حرف زدن درسته از نظرِ ما که خوب اونو یاد گرفتیم کاری پیشِ پا افتاده ست ولی جزو سخت ترین کارهای دنیاست و اونایی این و می فهمند که برای آموختنِ زبانِ دوم تلاش کردند!
کاری که ما در قبالِ آموختنِ بچه هامون داریم دقیقاً همین هست. از روی دلسوزی و البته با قصدِ خیر و حتی با زبانِ خوش دلمون می خواد بچه مون همه چی رو یاد بگیره و سریع یاد بگیره و در مهمانی های خانوادگی مون سرافرازمون کنه!
ولی اون چیزی که عایدمون میشه اینه که بچه مون دچار استرس میشه که حتی ممکنه اینو الان بروز نده و در سال های بعد آثارش رو ببینیم، بچه مون از دوران کودکی اش لذت نمی بره و مدام در حال برآورده کردنِ آرزوهای ماست، وقتی بزرگ میشه از زندگی و دورانی که گذرونده احساس رضایت نمی کنه، و چه بسا بعد از مدتی در اثرِ فشاری که در نتیجۀ انجام کاری که نه بهش علاقه داشته و نه از انجامش رضایت داشته، نیمه کاره اون و رها کنه!
اینجاست که من نظرم اینه که ما بیش تر از اون که بچه هامون و عوض کنیم و اونا رو در جهتی پیشرفت بدیم که مطابق میل ما رفتار کنند بیایید از همین حالا اندکی خودمون و عوض کنیم و از بچه هامون در حد توانشون توقع داشته باشیم.
اگه بچۀ همکار و یا همسایه مون وزنش از بچه ما بالاتره، زودتر راه میره، زودتر حرف می زنه و .... سلامتی کودک مون رو چک کنیم و وقتی از سلامتی مطمئن هستیم اجازه بدیم روند طبیعی رشدش رو طی کنه. و اگر قصد آموختن داریم بسیار بسیار تدریجی و بدون فشار!
در مورد حرف زدن که تکلیف روشنه چون کودک خود به خود در محیط آموزش قرار داره و می شنوه و تا جایی که بتونه داره تلاشش و برای حرف زدن می کنه!
مثل این می مونه که شما می رید کلاس زبان و خودتون دارید برای آموختن تلاش می کنید ولی معلم از شما انتظار داره در عرض چند ماه خیلی بیش از توانتون یاد بگیرید(حتی اگه با تشویق این و ازتون بخواد!)! و مُدام شما رو با همکلاسی تون که استعدادش در این زمینه بیش تر بوده و زودتر از شما یاد گرفته مقایسه می کنه و اینه که شما رو از ادامۀ راه منصرف می کنه!
ممکنه این سوال پیش بیاد که پس نقش آموزش کجاست!؟ نقش آموزش در مورد اموری هست که بچۀ ما در اون استعداد و صد البته علاقه داره و ما بهش کمک می کنیم اون استعداد شکوفاتر بشه و در سنینِ کودکی آموزش حتما باید غیرمستقیم و همراه با بازی باشه.
من با افرادِ زیادی سر و کار دارم که پدر و مادرشون با نادیده گرفتنِ توان و استعدادشون و البته علایقشون اونا رو فرستادند رشتۀ ریاضی، و با وجودِ این که اون شخص تو دبیرستان هم ریاضی خونده و اونقدر به خودش فشار آورده که تو دانشگاه های تهران در رشته مکانیک قبول شده ولی تو دانشگاه اقرار می کنه که به هیچ عنوان مسائل فیزیک دانشگاه توی مُخش نمیره و در واقع اونجاست که کم میاره و دیگه قادر به تحمل فشار و ادامه دادن نیست.
پس بیایید از همین حالا به "توان" بچه مون توجه کنیم و اندکی تفکرات خودمون رو هم تغییر بدیم تا به ما و البته به بچه مون سخت نگذره.
به امید پرورش نسلی شاد