سوال و 12 جواب
(آخرین جواب : 92/4/12)تو رو خدا کمکم کنید......
سلام مامانای مهربون
پسر من دیگه 8 ماهش داره تموم میشه ولی هنوز یاد نگرفته تنهایی بازی کنه همش آویزونه منه بخدا دیگه کم آوردم اصلا به کارام نمیرسم با هرچیزی هم که بگید سرگرمش میکنم
ضمنا خوابش هم کمه اگه من کنارش بخوابم میخوابه ولی تا بیدار شه ببینه نیستم سریع بیدار میشه
شما بگید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر من دیگه 8 ماهش داره تموم میشه ولی هنوز یاد نگرفته تنهایی بازی کنه همش آویزونه منه بخدا دیگه کم آوردم اصلا به کارام نمیرسم با هرچیزی هم که بگید سرگرمش میکنم
ضمنا خوابش هم کمه اگه من کنارش بخوابم میخوابه ولی تا بیدار شه ببینه نیستم سریع بیدار میشه
شما بگید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1392/4/10
#کودک
#بازيها و سرگرميها
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
من دخترمو زياد وابسته به خودم نكردم . سعي مي كنم يه اسباب بازي بزارم جلوش و بعد برم دنبال كارم بعد خسته كه شد يه اسباب بازي ديگه دوباره. خيلي بازي با اسباب بازي رو دوست داره و دليلشم همينه كه گفتم. بعضي مامانا تمام اسباب بازياي بچه هاشونو تو يه سبد ميزان و وقتي بچه شون ميخواد بازي كنه كل اونا رو جلوش خالي ميكنن چون اسباب بازيا براشون تكراري ميشه اصلا باهاشون بازي نمي كنن ولي اگه همه اسباب بازيا توي كمد باشه و شما يك يكي در اختيارشون قرار بدين و سعي كنيد هر اسباب بازي رو دو روز در هفته بيشتر در اختيارش نباشه تا برش هميشه تازگي داشته باشه. پريساي من هنوز با اسباب بازياي قديميش بازي ميكنه منم اسباب بازي جديد زياد واسش نمي خرم .
از طرف ديگه فقط خودتون مراقبت از بچه تون رو بر عهده نگيرين بلكه كسان ديگري رو هم در اين كار دخالت بدهيد مثل شوهرتون ، پدر و مادر خودتون و شوهرتون. به اين صورت كه وقتي خونه اونا ميريد مثلا آب ميخواد بگين برو از بابا بزرگ يا مامان بزرگ كه توي آشپزخونه اند بگير يا برو فلان چيزو از بابا بگير اينجوري يعني وقتي خاسته هاشو ديگراني به غير از شما براورده كنند كم كم وابستگيش به شما كم ميشه
بهشت را به بها دهند مادر.....!!!!!!!!!!!!!!
بهاي بهشت همينه!!
چي فكر كردي پس؟
بدتر هم ميشه،حالا روزاي خوبته!!!
يه ماچ محكم بكن ياسان هلو ي خاله رو
ریحانه خانم من هم همین وضع رو داشت و بنده گلاب به روتون دستشویی هم به زحمت می رفتم چه برسه کارهای روزمره. همیشه یا می موند یا یه کاره نیم ساعته , سه چهار ساعت به طول می انجامید. نمی خوام ناامیدت کنم ولی این وضع تا سه سالگی ریحانه جون ادامه داشت و با به دنیا اومدن هستی 65% کاهش پیدا کرد. که هنوز هم که هنوزه ( آلان 5 سال و اندی شه) ویژگی های خاصی داره که حتی خواهرش هستی ,با وجود اینکه کوچکتره نداره. از جمله در مورد خوابش.
من خیلی تلاش ها و ترفند ها به کار بردم تا بلکه دخترم کمی از من فاصله بگیره اما فایده ای نداشت و فقط تولد هستی من رو به هدفم نزدیک کرد.
.
امیدوارم شما زود تر به هدفت برسی...
پسر منم حدودا از 8 ماهگی تا یکسال و 4 ماهگیش همین طور بود ولی الان یک ماهی میشه که خوب شده نگران نباش وقتی یاد بگیره خوب راه بره و یکمی حرف بزنه ایشاله بهتر میشه
میدونم به کارات نمیرسسی و گاهی خیلی کلافه میشی ولی سعی کن با بچه بازی کنی تا هم خودت روحیت عوض شه هم بچه کمتر بهت گیر بده اگه با تمام وجودت با بچه بازی کنی نیازش براورده میشه و کمتر اذیت میکنه
اگه دیدی با هیچ روشی اونطور که میخوای نمیشه سعی کن با فکر کردن به اینکه حتما تا چند ماه دیگه بهتر میشه خودت و آروم کنی و مهمتر از همه خدارو شاکر باش که بچه ی سالمی داری وقتی به این مسئله فکر کنی حاضری ده برابر این آویزونت باشه ولی یک ثانیه مریض نباشه
این قضیه که دائمی نیست حتما یه دوره کوتاه داره پس سعی کن به جای کلافه شدن از آویزون شدنش هم لذت ببری
من هم همین مشکل رو با کیانا داشتم و شرایطم هم خیلی بد بود چون شاغل بودم و نصف بیشتر روز خونه نبودم و فقط بعد از ظهر تا ساعت 10 شب فرصت داشتم برای کارهای خونه و غذا درست کردن ( چون ساعت 10 شب همیشه می رفتیم خونه پدر شوهرم که اونجا بخوابیم و من فردا صبحش برم سر کار ) شوهرم هم هیچ وقت خونه نبود و مشغله کاریش زیاده . من بودم و کیانای آویزون شده به دست و پام . تا از پیشش تکون می خوردم گریه می کرد طوری که همسایه ها صداشون دراومده بود و با کنایه و شوخی بهم می گفتن چقدر دخترت گریه می کنه . به قول دوستمون برای دستشویی رفتن هم مشکل داشتم . نه به کارهای خونه می رسیدم و نه غذا درست می کردم ( البته شوهرم چون شرایطم رو می دونست غر غر نمی کرد و اکثرا از بیرون غذا می گرفتیم یا چیزهای ساده می خوردیم ) الان که یک سال و پنج ماهشه خیلی خیلی بهتر شده و من به کارهام می رسم .
دوست عزیز کاملا درکتون می کنم ولی هیچ چیز مهمتر از بچه نیست . بهتون پیشنهاد می کنم از خواب شبتون بزنید و کارهاتون رو انجام بدید چون شب خواب بچه ها عمیقه و بیدار نیمشن . می دونم سخته ولی چاره ای نیست و یا از یکی از آشناها کمک بگیرید مثل مادر و یا خواهر که بیان بمونن پیش گل پسرتون تا شما کارهاتون رو انجام بدید . با گذر زمان همه چیز درست میشه . موفق باشید .
ولی باورتون میشه شبا هم تا صبح شاید بیشتر از 10 بار بیدار میشه اگه ببینه من نیستم با گریه بیدار میشه دیگه هم نمیخوابه
حتی من شبا نمیتونم بشینم پای وبلاگش................