سوال و 14 جواب
(آخرین جواب : 93/3/10)بچه ای که همش به مامانش میچسبه
سلام دوستان این مشکل یکی از دوستامه که نمیدونه چکار کنه میشه شما کمک کنین وراه حل بدین.
پسرم الان 21 ماهشه و تو خونه همش دنبال منه
خستم کرده
میخواد با ماشینش بازی کنه میگه بیا بشین کنارم تو هم بازی کن
میخواد میوه بخوره من باید بشینم کنارش میوه بخوره
میخواد بره تو اتاقش میاد دست منو میگیره میگه با هم بریم
میخواد بره تو حیاط منم باید باهاش برم
خلاصه همه جا باید همراه اقا باشم
وابستگی زیاد هم نداره ها چون تنهایی با باباش میره خیابون
یا میریم خونه مامانم یا مادرشوهرم با اونا میره بیرون
نمیدونم چه کنم این رفتارش درست بشه و اینقدر منو نکشونه هر جا
پسرم الان 21 ماهشه و تو خونه همش دنبال منه
خستم کرده
میخواد با ماشینش بازی کنه میگه بیا بشین کنارم تو هم بازی کن
میخواد میوه بخوره من باید بشینم کنارش میوه بخوره
میخواد بره تو اتاقش میاد دست منو میگیره میگه با هم بریم
میخواد بره تو حیاط منم باید باهاش برم
خلاصه همه جا باید همراه اقا باشم
وابستگی زیاد هم نداره ها چون تنهایی با باباش میره خیابون
یا میریم خونه مامانم یا مادرشوهرم با اونا میره بیرون
نمیدونم چه کنم این رفتارش درست بشه و اینقدر منو نکشونه هر جا
1393/3/8
#کودک
#سلامت روانی، مشكلات رفتاری و خواب
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
بعد از چند دقیقه و حتی بیش تر که آروم شد از کنارش بلند بشید. و مدتی که کنارش هستید باهاش بازی کنید و خواسته اش و انجام بدید.
پسر من از پسرتون یک سال بزرگتره گاهی اوقات میاد و از من میخواد بهش توجه کنم. من در این شرایط حتی اگه کار زیادی داشته باشم بغلش می کنم و تمام توجه ام و بهش میدم بعد می بینم خودش میره دنبال بازی و فقط دلش میخواسته که من بهش توجه کنم.
با این روش بعد از مدتی وضعیت تغییر می کنه و دیگه با شما کاری نداره ولی در حال حاضر به نظر من چاره ای جز برخورد مناسب و مدارا کردن ندارید.
موفق باشید
فقط نباید هیچ وقت اون رو به خاطر این وابستگی شماتتش کنن و از روش های تشویقی استفاده کنن ..مثلا اگه تنهایی بازی کنی عصر پارک می برمت .
راه حل دیگه هم اینکه پسر رو تشویق کنید تا با پدرش رابطه ی بهتری داشته باشه ،ارتباط بیشتر با پدر باعث میشه تطابق و همانند سازی بهتری با جنسیت خودش برقرار کنه.
به نظرم نه اضطراب جدایی داره و نه مشکل روحی، چون گاهی تا 8 ساعت خونه مامانیشه و اصلا هم بهونه نمیگیره
علت این مشکل تو شخص من خودم بودم چون من همیشه باهاش بازی میکنم و حتی وقتی نقاشی میکشه یا با لگو و این حلقه ها بازی میکنه همیشه دفعات اول خودم براش درست کردم و کشیدم و اونم عادت داره من همش مکملش باشم
دوستتون هم حتما خیلی با کوچولوش وقت گذرونده و اونم عادت کرده که واسه هر کاری باید مامانش هم باشه
بگین امتحان کنه و یه وسیله جدید که هنوز نداره مثل کره هوش یا مداد شمعی براش بگیره و این دفعه خودشو بکشه کنار تا بچه خودش با اون وسیله سرگرم بشه میبینه که دفعات بعد در مورد اون اسباب بازی خاص به مامانش احتیاج نداره
برای من که اینطور بود
نمی گم خیلی بهم وابستگی داره بعضی وقتها میرم بیرون پیش پدرش و بچه های عمه اش می مونه و به غیر از این سه نفر کس دیگه قبول نمی کنه
البته دختر من روابط اجتماعی خوبی داره و با پدرش خیلی حیلی جوره ولی من خونه باشم با من دیگه همش
گذراست به اين شرط که با حساس نکردنش و اهميت دادن بهش بهش کمک کنيد
اول همراهيش کنين و ذره ذره از حضورترن کم کنين
اما اگر بخواهيد اصلا اهميت نديد بدتر ميشه
من تجربه دارم که ميگم
بايد به طور نامخسوس بچه ها رو اونطوري کرد که ميثوتهيم
يه زور اصلا راضي نميجن و خريفشون نميشيم
وقتي بهشون اهميت ميديم زودتر هم ميرن دنبال کار خودشون
اون میترسه شماهم برین وتنها بمونه
برای همین مدام میگه پیشم باش
پسر منم هر جا من میرم دنبال منه
من هم همیشه با خودم میگم یه روزی برای این بغل کردن های دخترم دلم تنگ میشه الان اونها آغوش ما رو می خوان ولی گاهی ما با خستگی دورشون میکنیم در آینده این ما هستیم که نیازمند یه ذره توجه اونها هستیم و شاید حسرت این روزها رو بخوریم که چرا بیشتر بغلشون نکردیم !
وقتی دخترم 7 - 8 ماهش بود از سر کار که بر می گشتم من بودم و دخترم که حتی بهم اجازه نمی داد لباسم رو عوض کنم یا دستشویی برم ، باباش هم که هیچ وقت خونه نبود ، کلی کار عقب مونده داشتم ، گاهی انقدر بهم سخت می اومد که دلم می خواست گریه کنم ، حالا که به اون روزا فکر می کنم می گم کاش همه کارهای خونه رو می ذاشتم و تمام وقت می نشستم پیش دخترم ! دلم خیلی برای کوچولوییهاش تنگ شده . دلم نی نی می خواد