سوال و 19 جواب
(آخرین جواب : 92/1/20)به چ بچه ای میگن بی تربیت؟؟؟؟
سلام پسره من دوسالو یک ماهشه ،گاهی با پاش میزنه به بچه های بزرگتر از خودش ومیخنده،گاهی ی چیزی پرت میکنه به طرفشون واون چیز براش مهم نیست چیه پرت میکنه مثلا امروز یه تیکه آجر انداخت طرف دختر عمش وخورد به پیشونیش و انگار نه انگار چیزی شده بود ،هرچی براش توضیح میدادم که کار بدی کردی واوفش کردی فقط تایید میکرد وهیچی نمیگفت،ومن واقعا دیدم ی بچه ی دوساله رو نمیشه با حرف قانع کردودیشب که داشت با پا میزد به دختر عمش ومیخندید من بهش گفتم نه مامان اینکار بدیه ببین پای الهه اوف شده نازش کن ونازش کرد وبدون اینکه من ازش بخوام پای دختر عمه ی 6 سالشوبوس کرد ولی هنوز به رفتاراش ادامه میده وبا اینکه بارها بهش گفتم نرو توی توالت شیر آبو باز کنی علی رغم عصابانیت من بازم تا چشمودور میبینه میره توی توالت ومن روزی چندبار باید لباساشو بشورم ،گاهی که میبینم نیست تا میگمعلی مرتضی وزود از توالت میاد بیرون وچونمیدونم من از رفتن به توالتش عصبانی میشم یا پاشو میگیره میگه اووههه یا با خنده ولوس کردن خودش میپره بغلم.البته لگد زدنش من میدونم که بازیشه ومیخواد طرف مقابلو وادار به بازی کنه ولی کیه که درک کنه ،بهم بگید به این طور بچه ای با این سن میگن بی ادب ومن چکار کنم.البته پسرم با اینکه دوسالشه خیلی کارهای بزرگتر از سنش انجام میده ومطمئنم که هوش بالایی داره وهروقت میریم جایی اونقدر آروم که همه بهم میگن خوشبحالت فقط جاهای آشنا ی کنجکاوی میکنه.چقدر حرف زدم امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم باتشکر
1392/1/18
#کودک
#سلامت روانی، مشكلات رفتاری و خواب
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
هیچ کار بچه ای ذاتی نیست.نشونه تربیت و خیلی وقتا عکس العملش به خیلی رفتارهایی که باهاش شده و خیلی حسهای درونیشه.
بچه شما اصلا بی تربیت نیست.بلکه بچه ای بااحساس و باهوشه.اون متوجه شده با این کارش شما بیشتر بهش توجه میکنید(حتی اگه این توجه به صورت دعوا کردن باشه.مثل خیلی بچه های بدغذا)پس حتما پسر شما دوست داره وقت بیشتری رو با شما بگذرونه.
بچه های امروزی فرصت کمی برای تخلیه انرژیشون دارن.پسر شما هم مثل علیه من جزو بچه های پرانرژیه.علی منم توی سن پسرتون عادت داشت چیزای مختلفو پرت کنه.خاطره ها و ماجراها داریم با پرتاباش که فکر کنم ماندگار بشه.تمام فامیل از این پرتابا مستفیض شدن...وقتی دیدی چیزی پرت میکنه سریع یه توپ سبک بده دستش و بگو بیا با هم توپ بازی کنیم.برای لگد زدن هم همینطور.بزار تا میتونه به توپ لگد بزنه
سعی کن توی جمع خیلی تشویقش کنی.کارهای خوبشو.با کمک پسرت به بقیه بچه های فامیل محبت کن.مثلا بگو علی جون ببین مریم چه دختر خوبیه.بیا با هم نازش کنیم.با هم ببوسیمش.یا بیا با هم بازی کنیم.بهش یاد بده انرزیشو با محبت کردن تخلیه کنه.پسرت خیلی باهوشه و زود درک میکنه
ببخشید مراجعه کننده دارم.میام بازم برات توضیح میدم
ببوس پسر پرانرژیو و باهوشتو.عاشق بچه های این مدلیم
در ادامه صحبتم بگم به هیچ بچه ای نگید بی ادب.بچه ها رو باید شناخت.مریم جون خواهرشوهرتم بچشو دوست داره.ناخودآگاه ناراحت میشه کسی بچشو بزنه.ببین الان مامان انیسه جون ناراحت شده یکی بچشو هل داده...
مریم جون!مادر یه بچه ی پرانرژی باید خودشم پرانرژی باشه.باید همش دنبال پسرت باشی و مشغولش کنی و بهش فرصت ندی کارهایی که گفتی انجام بده.دیگه مادر بودن این چیزارو هم داره...هرچند یه وقتایی سرعت عمل بچه ها خیلی بالا میره و واقعا نمیشه بهشون رسید!
وقتی علی این کارهارو انجام میداد سعی میکردم با رفتار خودم کار علی رو جبران کنم.جوری که طرف مقابلم دیگه روش نمیشد به علی چیزی بگه.اگه دقت کنی خواهر شوهرت توی اس ام اسش از رفتار شما بیشتر شکایت داشته تا پسرت.برای بقیه خیلی آرام و با حوصله و با احترام توضیح بده که این رفتار پسرت ناشی از بی ادبیش نیست و انشاالله با صبر و حوصله به زودی خوب میشه.اگه کمک بیشتری از دستم برمیاد بگو تو وبت توضیح میدم.
موفق باشی عزیزم
دختر من هم یک پسر عمه داره که یک سال ازش کوچکتره ولی دخترم اصلا حسادت نمیکنه و اونو خیلی دوست داره ولی توی جمع هیچ کس مراعاتش رو نمیکنه و همه به پسر عمه اش توجه می کنند و دخترم وقتی توجهات بالا میره لحن صحبت کردنش رو مثل نی نی ها میکنه که یکی بهش توجه کنه حتی چند بار دیدم بغض میکنه از ناراحتی .من خیلی توی جمعشون نمیرم وقتی اون هست . چون بالاخره روحیه اش آسیب میبینه به خصوص اینکه توی خانواده خودم تک نوه است و مرکز توجه . تسنیم هم دختری نیست که وقتی این کارها رو ببینه بره پسر عمه اش رو بزنه یا یه کارهای عجیب بکنه الهی بگردم وقتی یاد بغض کردنش میفتم جگرم کباب میشه
همه بهش میگن تو بزرگتری باید اسباب بازیهاتو به علی بدی به هر چی دست میزنه و علی میخواد هر کی یه چیزی بهش میگه و ازش میگیرن میدن به علی تسنیم هم فقط گریه میکنه و میاد بغل من . من نمیدونم و اصلا نمیفهمم مگه چقدر تفاوت عقل و فهم وجود داره بین بچه سه ساله و بچه دوساله ...؟ البته وقتی هم تسنیم دو سالش بود و اون یک سال همین توقع رو داشتن !!
همه از دختر سه ساله من انتظار دارن همه اسباب بازیهاشو بده به علی و هیچ چی نگه و هر کاری اون دوست داره انجام بده و این چیزی نگه ...
اگه فاصله شون بیشتر بود حق با این ها بود مثل مامان علی مرتضی خوب معلومه آدم از بچه شش هفت ساله انتظار داره با بچه دو ساله مدارا کنه نه اینکه بزنتش ....
امان از این دنیا با آدمهاشون ....
امان از درک پایین ....
خدایا به تو پناه میبریم
انشالله که خدا به همه درک بالا بده یه کم تفکر بده ....
ببخشید خیلی پر حرفی کردم ولی خوب دل خودم خیلی پر بود ...
خدا کنه ما خودمون این دردها یادمون نره و وقتی خودمون صاحب نوه شدیم این رفتارها رو نکنیم حواسمون بیشتر به دور و ور مون باشه