برنامه ريزي

مامان مینا 20:53 1390/7/8 سلام به شما عزیزم من وقتی خدا بهم یه پسر داد من دانشگاه قبول شدم و کار هم می کردم منتها کارم توی خونه بود تا 6 ماهگی پسرم مادرم میاومد خونمون و از پسرم مراقبت می کرد تا من برگردم 3 روز در هفته بود بعد از 6 ماه هم گذاشتمش مهدبرای این که شیر خشک کمتر مصرف کنه شیرم رو ذخیره میکردم در فریزر 6 ماه می مونه بعد روزهایی که دانشگاه نمی رفتم غذاهای 1 هفته رو درست می کردم و بعد اونا رو فریز می کردم برای این هم که بدونم چی می خوام درست کنم و مواد غذایی کم نداشته باشم برنامه نوشتم که هر روز چه غذایی داشته باشم و سعی کردم همه ویتامینها رو در طول هفته حتما استفاده کنم که مشکلی از لحاظ کمبود ویتامین پیش نیاد مهد پسرم از ساعت 6 صبح تا 7 شب از بچه ها مراقبت می کرد و این موضوع بهم کمک می کرد تا سر وقت به مهد پسرم برسم در ضمن همسرم هم کمک خیلی زیلدی به من در طول این مدت کرد مثلا اگه زمانی شام حاضر نبود و من توی ترافیک مونده بودم برای شام بیرون می رفتیم و یا در کارهای خانه خیلی کمک می کرد تا همه کارها روی دوش من نباشه با این که خودش زیاد کار می کرد ولی کمک خیلی خوبی برای من بود من تمام برنامه های 2 هفته ایندمو می نوشتم و رو یخچال جلوی دیدم می گذاشتم که کاری از قلم نیفته کارم طوری بود که من تونستم وسایلم رو به اتاق پسرم منتقل کنم تا هم کنارش باشم که اگر نیاز به من داشت زودتر کمکش کنم وهم اون موقع کارم رو انجام می دادم ولی فقط برای 2 یا 3 ساعت و در طول روز به کارهای دیگرم می رسیدم این جوری حتی گاهی وقت اضافی داشتم برای نشستن و هیچ کاری نکردن که البته از این زمان برای اضافه کردن اطلاعاتم در مورد پسرها و خانواده وغذاها و کلا هر چیزی که مربوط به ما می شد می کردم که خیلی مفید بود شما باید اول تمام مسائلت رو روی کاغذ بنویسی وببینی که الویت با کدام است و اون موقع حتما نظرات بهتری رو پیدا می کنی کتاب ها و اینترنت خیلی کمک میکنه چون اطلاعات به روز داره که می تونه مفید باشه با آرزوی موفقیت

مامان پرنیا جون 13:38 1390/7/9 سلام
عزیز
خسته نباشید
برنامه ریزی بستگی به خود طرف داره
من از سه ماه دخترم را مهد گذاشتم
ناراضی هم نیستم
.شبا غذا واسه ناهار درست میکنم
صبح ها هم ساعت 6 بیدار میشم غذای پرنیا جونو خودم هم راهی شرکت
ظهر هم 2 برمیگردم بعد از ناهار و استراحت کارای خونه و پرنیا و مهمونی هام
بعد هم گردش بیرون و خرید و غیره
وققت هم اضاف دارم
نمیدونم شاید چون ادم تند و فرزی هستم ولی زندگی را هر جور بگیری همون جور میگذره اسون بگیر اسون میگذره .تازه با وجود این که پرنیا جون از 3 ماه مهد بوده الان 2 سال و سه ماه داره ولی به خاطر تیز هوشی اش توی گروه سنی 4 سال قرار گرفت