سوال و 12 جواب
(آخرین جواب : 92/10/30)با دخالتهای دیگران بخصوص فامیل شوشو تو بچه بزرگ کردن وزندگی چطور
نمیخوام از آدم وهواشروع کنم!ولی لازمه یکمی توضیحات بدم،من وقت بارداریم استراحت مطلق بودم هرچند کارامو انجام میدادم ولی چون 30تاپله داشتیم بیرون نمیرفتم،همون موقع همه اصرار که دکترو ولش درشو!اما من همه نیش وکنایه ها وبخاطر بچم تحمل کردم،تا اینکه بچم دنیا اومد تا ی ماه خونه مامانم بودم که فامیل شوهر اصلا سز نزدن جز یکبار،حتی درجه یکها،وقتیم اومدم خونم همینطور،فقط دایم میگفتن بیا بیرون،توروز زمستون دروپنجره باز بخاری خاموش!اصرار که بچمون!وبیار، چند بار رفتم چون تو بهمن ماه تن بچه 6،7ماهه کاپشن کردم کلی غر غر کردن! کلاه سرش نکن لباسم همینطوروپرتقال میدادنش وتوت وآبنبات و...تصمیم گرفتم دیگه نرم تا هوا گرم تر بشه که اونوقت فضولیا بیشتر شد!از گردن بچه میگرفتن راستش میکردن،بچه نشسته پاش ومیکشیدن و... که یکبار چنان با زور کشید که تایک ماه نتونست پاش ودرست بزاره،خلاصه به بچه زیر یکسال فندق وکشمش و....میدادن،اگه یک روز بیان خونه ی کفشی یا لباس جدیدی واسش خریده باشم بس حرف میزنن سیرم میکنن،دایم پیش شوهره میگن زنت وولش احمقه!بچه باید سر وکلش بشکنه آدم بشه!باید لباسش چرک ولک باشه پول خرج نکن،چندبارم، به من گفتن بچه ماست تو بزرگ کن از شیر گرفتی میبریمش!حالا میدونم چرت میگن وقتی ی دقیقه نمیتونن بچه نگه دارن!هرچقدر سعی میکنم بس محلی کنم، رفت وآمد نکنم، تحویلشون نگیرم نمیشه اعصابم داغون شده،باورتون میشه کادو تولد وختنه و..ندادن،باورتون میشه نه عروسی نه پاگشا ونه کادو وطلا. وخرید وخلاصه هیچکار نکردن ولی زبونشون دراز،منم سر بچه حساسم دوست ندارم ی قطره اشکش وببینم،حالا تصور کنین با بچه 4و6ساله مقایسش میکنن ومیگن برو علی وبزن اونام جلو چش من میزنن توسرش وبعد میگن دیدی ترسوش مرد نیست!بچه تا میریم اونجا شروع میکنه بهانه گیری آخه میترسه بعد میگن آدم گریزه!ترسو وهزا.ر برچسب دیگه،وقتیم ی مدت نمیریم پیش شوهرم شکایت که بچه ماس بردار بیارش چطور خونه باباش میره......درکل به بچه ها. دیگه کار ندارن فقط بچه من،البته برادر شوهرم سه دختر داره وحالا 4حامله وپسره،میگم زودتر دنیا بیاد دست از سرم بردارن،پسرم به پروتیین گاوی حساسیت داره واوانا اصرار دارن شیر وماست بدن ومیگن هیچی نمیشه،وقتیم مریض وتب واسهال میشه میگن خوب میشه بچه باید مریض شه از دندونه نمیخواد ببری دکتر!یاچون گرم نگه میداری اما درجه حرارت خونه ما 20تا22است!نمیدونم حس میکنم خیلی داغونم،میگن بزار از دیوار بیفته دست وپاش بشکنه براخودش خوبه محکم بشه،پوستش به زبری حساسه با ی بوس آدم ریش دار باید ی ماه خارش هیدروکورتیزون بزنیم میگن اینقدر ببوسین تا قوی بشه موندم چه کنم دارم دیوونه میشم
1392/10/28
#کودک
#سایر موارد
در هر حال این مشکل هست باید بگویم مشکلات فرهنگی وعقیده ای اگر در خانواده همسری باشد با تذکر وبرخورد مستقیم و......قابل حل نیست نمی توانید با انها که چنین عقاید سنتی وقذیمی در بزرگ کردن بچه دارند با تفکرات امروزی وعلمی برخورد کنید پس بهترین راه این که شما وقتی با چنین عقایدی روبه رو شدید نه حرص بخورید ونه مقابلشان بایستید بلکه انطور که دوست دارید با بچه خود برخورد کنید واین را به همسرتان هم بگویید واز او بخواهید که برای حفظ این زندگی تو هم باید با من همراه وهمگام شوی بدون این که حرمت خانواده ات را بشکنی. خیلی باید قاطع برخورد کنید انها هم اگر قاطعیت شما را ببینند بعد مدتی که البته شاید زود حاصل نشود از موضعشان کوتاه می ایند اما سعی کنید که حرمتشان شکسته نشود تا بهانه ای داشته باشند وپیش دیگران وهمسرتان نقل کنند که زن تو ویا فلانی به ما بی احترامی کرد .تنها راه حل مشکل شما قاطعیت وهمراه ساختن همسرتان با خود وفهماندن این قضیه به انهاست وگرنه که حرص خوردن وتنها نظاره گر بودن چاره کار نیست .ان بچه شماست ومسئولیت ان تنها با شما وهمسرشماست .وتا نخواهید کسی نمی تواند عنان زندگی شما را به دست خود بگیرد.اگر جایی از شما بدگویی می کنند اصلا اهمیت ندهید وجوری برخورد کنید که چیزی نشنیده اید بالاخره این هم یک نوع تربیت است که شما نمی توانید انها را ادب کنید ولی کاملا به خاطر حفظ زندگی تان یک گوش در ویک گوش دروازه باشد گاهی چاره ای جز نشنیدن نیست.