سوال و 17 جواب
(آخرین جواب : 93/4/30)اعتماد به نفس کودکتان را تا سر حد امکان بالا ببرید ...
شما اعتماد به نفس کودکتون را چطور بالا میبرید ؟
1393/4/19
#کودک
#سلامت روانی، مشكلات رفتاری و خواب
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
مامان مریم
16:02 1393/4/27
سلام و خسته نباشید
1_به نظرم تا جایی که ممکنه بهش نه نگیم یعنی تا جایی که صدمه نمیبینه بزاریم کنجکاوی و کنکاش کنه و ما هم همراهی و تشویقش کنیم.
2_بیشتر از اینکه رو اخلاقیات بدش تمرکز کنیم و دائم گوشزد کنیم بهتره شایستگی هاشو ستایش کنیم و بزرگنمایی کنیم.
3_با ترس ها روبروش کنیم و بهش اطمینان بدیم که اون میتونه و قابلیت انجام هر کاری رو داره .
4_وقتی میخواد کاری رو به تقلید از بزرگتر ها انجام بده که مطمئنا در توانش نیست به جای گفتن نه و تو نمیتونی ما هم باهاش همکاری کنیم و وانمود کنیم که اون کارو انجام داد.
5_همیشه بهش احترام بزاریم و بیرون از منزل و پیش آدمای دیگه نظرشو در مورد هر کاری و یا انتخاب خوراکی و اسباب بازی و لباسای خودش بپرسیم تا بدونه که نظرش مهمه.
6_دائم بهش نگیم :سلام کردی؟دست دادی؟تشکر کردی؟...بلکه همیشه خودمون برای همه اینا پیش قدم باشیم و کودک هم حتما یادگیری دیداری خواهد داشت.
1_به نظرم تا جایی که ممکنه بهش نه نگیم یعنی تا جایی که صدمه نمیبینه بزاریم کنجکاوی و کنکاش کنه و ما هم همراهی و تشویقش کنیم.
2_بیشتر از اینکه رو اخلاقیات بدش تمرکز کنیم و دائم گوشزد کنیم بهتره شایستگی هاشو ستایش کنیم و بزرگنمایی کنیم.
3_با ترس ها روبروش کنیم و بهش اطمینان بدیم که اون میتونه و قابلیت انجام هر کاری رو داره .
4_وقتی میخواد کاری رو به تقلید از بزرگتر ها انجام بده که مطمئنا در توانش نیست به جای گفتن نه و تو نمیتونی ما هم باهاش همکاری کنیم و وانمود کنیم که اون کارو انجام داد.
5_همیشه بهش احترام بزاریم و بیرون از منزل و پیش آدمای دیگه نظرشو در مورد هر کاری و یا انتخاب خوراکی و اسباب بازی و لباسای خودش بپرسیم تا بدونه که نظرش مهمه.
6_دائم بهش نگیم :سلام کردی؟دست دادی؟تشکر کردی؟...بلکه همیشه خودمون برای همه اینا پیش قدم باشیم و کودک هم حتما یادگیری دیداری خواهد داشت.
مامان امیرعلی گلی
16:21 1393/4/27
سلام به دوستان
چیزی که خیلی به نظر من مهمه و روی اعتماد به نفس بچه ها تآثیر میزاره اینه که:
به هیچ وجه جلوی دیگران مورد سرزنش و تنبیه قرار نگیرن با سایر بچه ها مقایسه نشن و بالعکس کارهای خوبشون جلوی جمع مورد تعریف و تمجید قرار بگیره
همچنین در بازی ها و دیگر فعالیت ها سعی کنیم بزاریم بچه ها پیروز بشن
اگه توو کاری شکست خوردن به روومون نیاریم و به تلاش بیشترتشویقشون کنیم
چیزی که خیلی به نظر من مهمه و روی اعتماد به نفس بچه ها تآثیر میزاره اینه که:
به هیچ وجه جلوی دیگران مورد سرزنش و تنبیه قرار نگیرن با سایر بچه ها مقایسه نشن و بالعکس کارهای خوبشون جلوی جمع مورد تعریف و تمجید قرار بگیره
همچنین در بازی ها و دیگر فعالیت ها سعی کنیم بزاریم بچه ها پیروز بشن
اگه توو کاری شکست خوردن به روومون نیاریم و به تلاش بیشترتشویقشون کنیم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
19:33 1393/4/27
من فکر میکنم همدلی روی اعتماد به نفس تاثیر داره
یعنی به صحبت های کودک گوش بدیم و به احساس هاش اعتبار ببخشیم حتی اگه احساس خشم و ناراحتی بود....
مثلا وقتی کودکی گریه میکنه به جای گفتن گریه نکن دلیل ناراحتی را با صحبت کردن پیدا و براش حد تعیین کنیم
یعنی به صحبت های کودک گوش بدیم و به احساس هاش اعتبار ببخشیم حتی اگه احساس خشم و ناراحتی بود....
مثلا وقتی کودکی گریه میکنه به جای گفتن گریه نکن دلیل ناراحتی را با صحبت کردن پیدا و براش حد تعیین کنیم
شهره
20:24 1393/4/27
با نظر همه دوستان موافقم
با نظر مریم جون کاملا موافقم و یک مورد هم من اضافه میکنم سپردن بعضی از مسئولیتها زندگی به کودک و تشویق او بعد از صحیح انجام دادن مسئولیتش میتونه در بالا بردن اعتماد به نفس کودکان اثر بذاره
با نظر مریم جون کاملا موافقم و یک مورد هم من اضافه میکنم سپردن بعضی از مسئولیتها زندگی به کودک و تشویق او بعد از صحیح انجام دادن مسئولیتش میتونه در بالا بردن اعتماد به نفس کودکان اثر بذاره
مامان عفیفه
20:30 1393/4/27
سلام
من از يك نفر شنيدم زياد بوسيدن بچه اعتماد به نفسش رو بالا ميبره.نميدونم چقدر صحت داره اما من دركل زياد دخترم رو ميبوسم.از وقتي اين حرف رو شنيدم بيشتراز قبل بغلش ميگيرم و ميبوسمش
كارهايي كه دوست داره ميذارم خودش انجام بده.الان بااينكه هنوز يكسالش نشده خودش باليوان راحت آب ميخوره بدون اينكه لباسش رو خيس كنه
من از يك نفر شنيدم زياد بوسيدن بچه اعتماد به نفسش رو بالا ميبره.نميدونم چقدر صحت داره اما من دركل زياد دخترم رو ميبوسم.از وقتي اين حرف رو شنيدم بيشتراز قبل بغلش ميگيرم و ميبوسمش
كارهايي كه دوست داره ميذارم خودش انجام بده.الان بااينكه هنوز يكسالش نشده خودش باليوان راحت آب ميخوره بدون اينكه لباسش رو خيس كنه
وبلاگ کودک من
03:17 1393/4/28
و مورد دیگه به نظر من مسولیت دادن به کودک هم می تونه باعث افزایش اعتماد بع نفسش بشه. مثل انجام کارهای کوچک که در حد توانشون باشه.
الهام
03:22 1393/4/28
با اجازۀ مامان روانشناس من میخوام گفته های خیلی خوبی که دوستان نوشتند رو جمع بندی کنم:
عوامل موثر در بالابردن اعتماد به نفس:
1- توجه و توجه و توجه:همۀ ما انسان ها به توجه نیاز داریم. حتی اگر خانم ها و آقایون بالغ و عاقل رو در نظر بگیریم یکی از دلایل رسیدگی بیش از حد به لباس و تیپ شون رو بالارفتنِ اعتماد به نفسشون عنوان می کنند و این بالارفتنِ اعتمادِ به نفس از آن جهت به وجود می یاد که شخص رو موردِ توجه دیگران قرار میده...
به عنوان مثالِ بعدی یک مادر رو در نظر می گیریم. هر کدوم از ما خانم ها که مادرِ یک کودک هستیم اگر لحظه ای مورد توجه اطرافیانمون واقع نشیم تا چه حد اعتماد به نفس مون به صفر افت می کنه؟! و هر چقدر طرف مقابل برامون مهم تر باشه اُفتِ اعتماد به نفسمون بیشتره مثلا اگه طرف همسرمون باشه این موضوع برامون خیلی سخت تره...
و حالا کودکان رو تصور کنیم... برای یک کودک از هر کسی مهم تر پدر و مادر هستند و مخصوصاً مادر! و توجه مادر به کودک به عنوان مهم ترین مسأله در افزایش اعتماد به نفس کودک هست
منتها مسأله ای که وجود داره اینه که بسیاری از مادران نمی تونند بین "توجه" و "مراقبت بیش از حد از کودک" تمایز قائل بشن و این مسأله باعث میشه فکر کنند وقتی به بچه توجه می کنند بچه لوس میشه در حالی که علت اصلی لوس شدنِ بچه توجه کردن به کودک نیست بلکه مراقبت بیش از حد از کودکه.
مراقبت بیش از حد یعنی خیلی از کارهایی رو که کودک می تونه خودش انجام بده، ما به جای اون انجام بدیم صرفاً به دلیل این که کودک آسیب نبینه!! و این مسأله ست که مخصوصاً در مورد پسر بچه ها باعث اُفتِ شدید اعتماد به نفس و از اون مهم تر عدم مسئولیت پذیری اون در آینده میشه.
به نظر من بهتره اجازه بدیم بچه ها خیلی از کارها رو خودشون انجام بدن حتی کارهایی که تصور می کنیم ممکنه بهشون آسیب بزنه ( و در واقع شاید این فقط تصور ما باشه که کودک صدمه می بینه و وقتی کودک اون کار و انجام میده می بینیم که هیچ اتفاقی نمی افته!) در عوض نکاتِ ایمنی رو بهش یادآوری کنیم که در انجامِ این کار مراقب فلان خطرات باشه و خودمون دورادور مراقبش باشیم... از نظر من برای انجامِ این امور توسط کودک هیچ بازۀ سنی خاصی وجود نداره و فقط اموری که به کودک واگذار میشه متفاوت هست همین! منظور اینه که بچه به محضِ این که درک مناسبی از محیط اطراف به دست آورد بهتره یک سری امور رو انجام بده و به مرور کارهای بیش تری بهش واگذار بشه و همان طور که دوستان اشاره کردند بعد از انجام هر کاری تشویق بشه.
2- ورود کودک به محیط های اجتماعی روی افزایش اعتماد به نفس کودک تأثیر خیلی زیادی داره. من بچه های زیادی رو دیدم که با رفتن به مهد و برقراری ارتباط موثر با هم سالان اعتماد به نفسشون خیلی بیش تر شده و از یک بچه خجالتی که تو جمع جرأت عنوان کردنِ نظرش رو نداشته به بچه هایی تبدیل شدند که خیلی راحت تو جمع نظر و عقیده شون و بیان می کنند و از حقشون دفاع می کنند.
3- مسألۀ مهم بعدی که دوستان عنوان کردند مقایسه نکردنِ بچه ها با همدیگه هست و لازمه اش اینه که خودمون رو تغییر بدیم و در زمینۀ "پذیرش تفاوت ها" روی خودمون کار کنیم...
هر کودکی استعدادها و توانایی خاصِ خودش و داره. یک کودک ممکنه استعداد در زمینۀ گفتاری داشته باشه یک نفر استعداد فنی یک نفر استعداد تجسمی و .... و اصلاً دلیلی نداره همۀ بچه ها شبیه به هم باشند!
پس کودک مون رو به خاطر چیزهایی که بلد نیست و یا از همسالانش عقب هست هرگز و هرگز و هرگز تحقیر نکنیم و هرگز و هرگز این ضعف رو نه تنها جلوی روی کودک بلکه پشت سرش هم با دیگران در میون نگذاریم (چون ممکنه روزی اون و به روی کودک مون بیارند!) در عوض می تونیم مشکلاتمون رو فقط و فقط با کسی در میون بذاریم که می دونیم ما رو درست راهنمایی می کنه .
در ضمن می تونیم با حفظ آرامش مون تلاش کنیم تا اون کارهایی رو که فرزندمون به نسبتِ هم سالانش عقب تر هست رو در صورتِ علاقۀ فرزندمون بهش یاد بدیم. و حفظ آرامش مون و علاقۀ فرزندمون خیلی مهم هست! و اگر هر یک موجود نیست نیاموختنِ آن هنر به کودک مون بسی بهتر است...چون اثر معکوس روی کودک میذاره.
راه رفتن و حرف زدن و شعر خوندن و .... کارهایی هست که هر کودک سالمی حتی با تأخیر بالاخره انجام میده پس وقتی از سلامت کودک مون مطمئن هستیم دلیلی نداره این مسائل رو به عنوان ضعف کودک مون پیش روی خودمون و اطرافیانمون قرار بدیم...
ضمنِ اینکه حتی اگر اطرافیان در مورد اموری که هنوز کودک مون انجام نمیده جلوی خود بچه سوالی می پرسند لازمه قاطعانه برخورد کنیم و کارهای دیگه ای که درست انجام میده رو گوشزد کنیم... و اگر بچه اون جا نیست خاموشی اختیار کنیم چون جوابِ آن کس که به این درک نرسیده که از مادر بچه سوال های نابخردانه ای مثل :"هنوز راه نمیره؟" و یا "هنوز چهاردست و پا نمیره؟" و .... می پرسه، خاموشیِ محض است!
یادمون بمونه که هرگز این سوالات و از مادرِ یک بچه نپرسیم چون ممکنه با سوالِ نابجای خودمون حالِ روحی اون مادر و ویران کنیم و اون و دچار استرس و انتقالِ اون استرس به بچه اش کنیم
عوامل موثر در بالابردن اعتماد به نفس:
1- توجه و توجه و توجه:همۀ ما انسان ها به توجه نیاز داریم. حتی اگر خانم ها و آقایون بالغ و عاقل رو در نظر بگیریم یکی از دلایل رسیدگی بیش از حد به لباس و تیپ شون رو بالارفتنِ اعتماد به نفسشون عنوان می کنند و این بالارفتنِ اعتمادِ به نفس از آن جهت به وجود می یاد که شخص رو موردِ توجه دیگران قرار میده...
به عنوان مثالِ بعدی یک مادر رو در نظر می گیریم. هر کدوم از ما خانم ها که مادرِ یک کودک هستیم اگر لحظه ای مورد توجه اطرافیانمون واقع نشیم تا چه حد اعتماد به نفس مون به صفر افت می کنه؟! و هر چقدر طرف مقابل برامون مهم تر باشه اُفتِ اعتماد به نفسمون بیشتره مثلا اگه طرف همسرمون باشه این موضوع برامون خیلی سخت تره...
و حالا کودکان رو تصور کنیم... برای یک کودک از هر کسی مهم تر پدر و مادر هستند و مخصوصاً مادر! و توجه مادر به کودک به عنوان مهم ترین مسأله در افزایش اعتماد به نفس کودک هست
منتها مسأله ای که وجود داره اینه که بسیاری از مادران نمی تونند بین "توجه" و "مراقبت بیش از حد از کودک" تمایز قائل بشن و این مسأله باعث میشه فکر کنند وقتی به بچه توجه می کنند بچه لوس میشه در حالی که علت اصلی لوس شدنِ بچه توجه کردن به کودک نیست بلکه مراقبت بیش از حد از کودکه.
مراقبت بیش از حد یعنی خیلی از کارهایی رو که کودک می تونه خودش انجام بده، ما به جای اون انجام بدیم صرفاً به دلیل این که کودک آسیب نبینه!! و این مسأله ست که مخصوصاً در مورد پسر بچه ها باعث اُفتِ شدید اعتماد به نفس و از اون مهم تر عدم مسئولیت پذیری اون در آینده میشه.
به نظر من بهتره اجازه بدیم بچه ها خیلی از کارها رو خودشون انجام بدن حتی کارهایی که تصور می کنیم ممکنه بهشون آسیب بزنه ( و در واقع شاید این فقط تصور ما باشه که کودک صدمه می بینه و وقتی کودک اون کار و انجام میده می بینیم که هیچ اتفاقی نمی افته!) در عوض نکاتِ ایمنی رو بهش یادآوری کنیم که در انجامِ این کار مراقب فلان خطرات باشه و خودمون دورادور مراقبش باشیم... از نظر من برای انجامِ این امور توسط کودک هیچ بازۀ سنی خاصی وجود نداره و فقط اموری که به کودک واگذار میشه متفاوت هست همین! منظور اینه که بچه به محضِ این که درک مناسبی از محیط اطراف به دست آورد بهتره یک سری امور رو انجام بده و به مرور کارهای بیش تری بهش واگذار بشه و همان طور که دوستان اشاره کردند بعد از انجام هر کاری تشویق بشه.
2- ورود کودک به محیط های اجتماعی روی افزایش اعتماد به نفس کودک تأثیر خیلی زیادی داره. من بچه های زیادی رو دیدم که با رفتن به مهد و برقراری ارتباط موثر با هم سالان اعتماد به نفسشون خیلی بیش تر شده و از یک بچه خجالتی که تو جمع جرأت عنوان کردنِ نظرش رو نداشته به بچه هایی تبدیل شدند که خیلی راحت تو جمع نظر و عقیده شون و بیان می کنند و از حقشون دفاع می کنند.
3- مسألۀ مهم بعدی که دوستان عنوان کردند مقایسه نکردنِ بچه ها با همدیگه هست و لازمه اش اینه که خودمون رو تغییر بدیم و در زمینۀ "پذیرش تفاوت ها" روی خودمون کار کنیم...
هر کودکی استعدادها و توانایی خاصِ خودش و داره. یک کودک ممکنه استعداد در زمینۀ گفتاری داشته باشه یک نفر استعداد فنی یک نفر استعداد تجسمی و .... و اصلاً دلیلی نداره همۀ بچه ها شبیه به هم باشند!
پس کودک مون رو به خاطر چیزهایی که بلد نیست و یا از همسالانش عقب هست هرگز و هرگز و هرگز تحقیر نکنیم و هرگز و هرگز این ضعف رو نه تنها جلوی روی کودک بلکه پشت سرش هم با دیگران در میون نگذاریم (چون ممکنه روزی اون و به روی کودک مون بیارند!) در عوض می تونیم مشکلاتمون رو فقط و فقط با کسی در میون بذاریم که می دونیم ما رو درست راهنمایی می کنه .
در ضمن می تونیم با حفظ آرامش مون تلاش کنیم تا اون کارهایی رو که فرزندمون به نسبتِ هم سالانش عقب تر هست رو در صورتِ علاقۀ فرزندمون بهش یاد بدیم. و حفظ آرامش مون و علاقۀ فرزندمون خیلی مهم هست! و اگر هر یک موجود نیست نیاموختنِ آن هنر به کودک مون بسی بهتر است...چون اثر معکوس روی کودک میذاره.
راه رفتن و حرف زدن و شعر خوندن و .... کارهایی هست که هر کودک سالمی حتی با تأخیر بالاخره انجام میده پس وقتی از سلامت کودک مون مطمئن هستیم دلیلی نداره این مسائل رو به عنوان ضعف کودک مون پیش روی خودمون و اطرافیانمون قرار بدیم...
ضمنِ اینکه حتی اگر اطرافیان در مورد اموری که هنوز کودک مون انجام نمیده جلوی خود بچه سوالی می پرسند لازمه قاطعانه برخورد کنیم و کارهای دیگه ای که درست انجام میده رو گوشزد کنیم... و اگر بچه اون جا نیست خاموشی اختیار کنیم چون جوابِ آن کس که به این درک نرسیده که از مادر بچه سوال های نابخردانه ای مثل :"هنوز راه نمیره؟" و یا "هنوز چهاردست و پا نمیره؟" و .... می پرسه، خاموشیِ محض است!
یادمون بمونه که هرگز این سوالات و از مادرِ یک بچه نپرسیم چون ممکنه با سوالِ نابجای خودمون حالِ روحی اون مادر و ویران کنیم و اون و دچار استرس و انتقالِ اون استرس به بچه اش کنیم
مامان ناهید
11:46 1393/4/28
سلام
من با نظر همه دوستان موافقم گفتنیهارو گفتن یه چیز جالب الهام جون عرض کردن که از مادر پرسیده میشه (بچه راه نمیره یا......) من پسرم یک سال و8 ماهش هست هنوز نمی تونه حرف بزنه جز کلمه هایی.....یعنی هنوز جمله بندی نداره به نظر من که هنوز دیر نشده ازم می پرسن چرا هنوز حرف نمی زنه .......که من می مونم چی بهشون بگم اگه برخورد جدی داشته باشم که حرمتها شکسته میشه اگرهم خاموش بمانم به حرف زدنشون ادامه می دن جز اینکه بگویم هنوز دیر نشده ولی به گفته شما جلو بچه اعتماد به نفسش پایین میاد بچه همه چیز رو می فهمه ودرک می کنه تنها نمی تونه صحبت کنه
یه چیز دیگه که این بین نه تنها اعتماد بنفس بچه رو پایین میاره بلکه ممکنه اعتماد به نفس مادر را هم خدشه دار کنه اینه که مادرانی هستن که جلو بچه می پرسن مثلآ دخترت بلده این کارو انجام بده مثلآبنویسه آب، بابا .....بچه من بلده بنویسه بابا آب ، آخه این چه سوالیه ؟دختر من 4 سالشه و طبق سنش ومقتضای سنش باید پیش بره ویاد بگیره ومن باهاش پیش میرم شنیدم هنوز نوشتن براش زود هست شایدم روش من از اون مادری که میگه پسر من بلده بنویسه بابا بهتر باشه ولی واقعآ هربار کارشونو تکرار می کنن که خوب تاثیرشو تو دخترم احساس کردم وبه زور توانستم به دخترم بفهمانم که شما قبل از این که بلد باشید کلمه بنویسید باید چیزهای پایه رو یاد بگیرد وتمرین کنید که شما همه را خوب دارید انجام می دیدتازه از اونا پیشرفتت تو شعر وقصه وچیزهای دانستنی دیگه بیشتره
متاسفانه تا الان چندباری جلودخترم این رفتارشون آزارم داده کاش همه مادران متوجه رفتارشون می شدن
من با نظر همه دوستان موافقم گفتنیهارو گفتن یه چیز جالب الهام جون عرض کردن که از مادر پرسیده میشه (بچه راه نمیره یا......) من پسرم یک سال و8 ماهش هست هنوز نمی تونه حرف بزنه جز کلمه هایی.....یعنی هنوز جمله بندی نداره به نظر من که هنوز دیر نشده ازم می پرسن چرا هنوز حرف نمی زنه .......که من می مونم چی بهشون بگم اگه برخورد جدی داشته باشم که حرمتها شکسته میشه اگرهم خاموش بمانم به حرف زدنشون ادامه می دن جز اینکه بگویم هنوز دیر نشده ولی به گفته شما جلو بچه اعتماد به نفسش پایین میاد بچه همه چیز رو می فهمه ودرک می کنه تنها نمی تونه صحبت کنه
یه چیز دیگه که این بین نه تنها اعتماد بنفس بچه رو پایین میاره بلکه ممکنه اعتماد به نفس مادر را هم خدشه دار کنه اینه که مادرانی هستن که جلو بچه می پرسن مثلآ دخترت بلده این کارو انجام بده مثلآبنویسه آب، بابا .....بچه من بلده بنویسه بابا آب ، آخه این چه سوالیه ؟دختر من 4 سالشه و طبق سنش ومقتضای سنش باید پیش بره ویاد بگیره ومن باهاش پیش میرم شنیدم هنوز نوشتن براش زود هست شایدم روش من از اون مادری که میگه پسر من بلده بنویسه بابا بهتر باشه ولی واقعآ هربار کارشونو تکرار می کنن که خوب تاثیرشو تو دخترم احساس کردم وبه زور توانستم به دخترم بفهمانم که شما قبل از این که بلد باشید کلمه بنویسید باید چیزهای پایه رو یاد بگیرد وتمرین کنید که شما همه را خوب دارید انجام می دیدتازه از اونا پیشرفتت تو شعر وقصه وچیزهای دانستنی دیگه بیشتره
متاسفانه تا الان چندباری جلودخترم این رفتارشون آزارم داده کاش همه مادران متوجه رفتارشون می شدن
مامان علی جونی
13:47 1393/4/28
کارهایی رو که توش موفقه برا پدرش برا دیگران که خودشم باشه تعریف کنیم وکارهاشو بیاره به دیگران نشون بده و موردتشویق قراربگیره لابلاش یه نقد کوچیکم بشنوه خوبه
مامان جونی*زی زی*
15:25 1393/4/28
الهام لایک هزاااااارتا
مامان جونی*زی زی*
15:27 1393/4/28
من خودم اعتماد به نفس بالایی دارم!!!!الکی!!!!دوست دارم ستیلا هم همینگونه باشه.نمیدونم چطوری توضیح بدم اما با همه ی گفته های دوستان موافقم و کم و بیش انجام میدم.خدا روشکر ستیلا هم بدون اعتماد به نفس نیست.فقط نمیدونم با خجالتی بودنش چه کنم!
الهام
15:38 1393/4/28
ناهید جون در مورد برخورد قاطعانه فقط کافیه در کمالِ آرامش بهشون توضیح بدید که هر بچه ای استعداد های خاص خودش رو داره که ممکنه خیلی از بچه های دیگه که هم سن و سالش هستند نداشته باشند. ضمن این که برای پسر شما هنوز خیلی زوده که حرف بزنه.
اگر برخوردمون خیلی تند باشه و ناراحتی مون و بروز بدیم میشه یک نقطه ضعف که ممکنه دیگران برای رنجوندمون مرتب روش انگشت بگذارند.
و به نظر من تأثیرگذارترین روش در این مورد اینه که خودمون هرگز در مورد توانایی های بچه های دیگران اظهار نظر نکنیم.
متاسفانه من بارها تو جمع های مختلف دیدم که مردم در مورد وزنِ پایین بچه جلوی مادرش با الفاظ نامناسبی اظهار نظر می کنند و کاملاً مستقیم به روی مادرش میارن در صورتی که همون بچه توانایی های زیادی داره و مثلاً در یک سالگی کلمات رو به درستی ادا می کرده. من در این موارد خیلی محترمانه وارد بحث میشم و جلوی بقیه به مادرش میگم:" اتفاقا خیلی خوبه که وزنش زیاد نیست مهم اینه که سالمه! علیرضا تو نوزادی وزنش خیلی زیاد بود و من همیشه کمردرد داشتم" و در ادامه میگم "مهم اینه که هوش بالایی داره، اگه سالم باشه و از منحنی رشدش پایین تر نیاد اصلا مشکلی نیست" ضمنِ این که خارج از اون جمع به مامانش میگم مثلا فلان چیز برای وزن گیری بچه خوبه.
و بارها از این اتفاقات افتاده و من نظرم و محترمانه گفتم...
به نظرم اگه هر کدوم از ما از خودمون شروع کنیم کم کم این رفتارها و مقایسه های اشتباهی که تو جامعه هست از بین میره.
در مورد اعتماد به نفس مامان علی جون به نکتۀ خوبی اشاره کردند...
من آدم های بسیار زیادی رو توجامعه دیدم که اعتماد به نفس پایینی داشتند ولی خیلی از افراد رو هم دیدم که بیش از حد دچار غرورِ کاذب بودند و فکر می کنم ریشه اش از خانواده نشأت می گیره. چون گاهی اوقات خانواده ها بیش از حد در نمایش استعدادهای بچه ها زیاده روی می کنند و باعث غرورِ بیش از حدش میشن و یا با نگفتنِ ایرادهای کارِ بچه ها باعث میشن کودک متوجه اشتباهاتش در اون کار نشه و در صدد اصلاحش برنیاد.
ضمن این که بسیاری از این افراد که بیش از حد مورد توجه و تشویق قرار گرفتند با ورود به اجتماع دچار سرخوردگی میشن چون اجتماع به اندازۀ خانواده بهشون توجه نمی کنه.
پس خوبه که هر چیزی رو به اندازه به کار ببریم و گاهی بین حرف هامون در بیان نقاط مثبت، نقاط ضعف رو هم بیان کنیم تا کودک اونا رو اصلاح کنه. البته نقدمون به گونه ای باشه که تو ذوق بچۀ بینوا نخوره.
اگر برخوردمون خیلی تند باشه و ناراحتی مون و بروز بدیم میشه یک نقطه ضعف که ممکنه دیگران برای رنجوندمون مرتب روش انگشت بگذارند.
و به نظر من تأثیرگذارترین روش در این مورد اینه که خودمون هرگز در مورد توانایی های بچه های دیگران اظهار نظر نکنیم.
متاسفانه من بارها تو جمع های مختلف دیدم که مردم در مورد وزنِ پایین بچه جلوی مادرش با الفاظ نامناسبی اظهار نظر می کنند و کاملاً مستقیم به روی مادرش میارن در صورتی که همون بچه توانایی های زیادی داره و مثلاً در یک سالگی کلمات رو به درستی ادا می کرده. من در این موارد خیلی محترمانه وارد بحث میشم و جلوی بقیه به مادرش میگم:" اتفاقا خیلی خوبه که وزنش زیاد نیست مهم اینه که سالمه! علیرضا تو نوزادی وزنش خیلی زیاد بود و من همیشه کمردرد داشتم" و در ادامه میگم "مهم اینه که هوش بالایی داره، اگه سالم باشه و از منحنی رشدش پایین تر نیاد اصلا مشکلی نیست" ضمنِ این که خارج از اون جمع به مامانش میگم مثلا فلان چیز برای وزن گیری بچه خوبه.
و بارها از این اتفاقات افتاده و من نظرم و محترمانه گفتم...
به نظرم اگه هر کدوم از ما از خودمون شروع کنیم کم کم این رفتارها و مقایسه های اشتباهی که تو جامعه هست از بین میره.
در مورد اعتماد به نفس مامان علی جون به نکتۀ خوبی اشاره کردند...
من آدم های بسیار زیادی رو توجامعه دیدم که اعتماد به نفس پایینی داشتند ولی خیلی از افراد رو هم دیدم که بیش از حد دچار غرورِ کاذب بودند و فکر می کنم ریشه اش از خانواده نشأت می گیره. چون گاهی اوقات خانواده ها بیش از حد در نمایش استعدادهای بچه ها زیاده روی می کنند و باعث غرورِ بیش از حدش میشن و یا با نگفتنِ ایرادهای کارِ بچه ها باعث میشن کودک متوجه اشتباهاتش در اون کار نشه و در صدد اصلاحش برنیاد.
ضمن این که بسیاری از این افراد که بیش از حد مورد توجه و تشویق قرار گرفتند با ورود به اجتماع دچار سرخوردگی میشن چون اجتماع به اندازۀ خانواده بهشون توجه نمی کنه.
پس خوبه که هر چیزی رو به اندازه به کار ببریم و گاهی بین حرف هامون در بیان نقاط مثبت، نقاط ضعف رو هم بیان کنیم تا کودک اونا رو اصلاح کنه. البته نقدمون به گونه ای باشه که تو ذوق بچۀ بینوا نخوره.
مامان ناهید
02:13 1393/4/29
الهام جون ممنونم از راهنماییتون منم به شدت مخالفم که از توانایی بچه های دیگران اظهار نظر کنیم
مامانی
08:59 1393/4/29
از راهنماییهاتون استفاده کردم ضمن اینکه من هم یه نکته بگم :
در مورد بچه ها مخصوصا تو جمع اون رو سرزنش نکنیم مثلا اگه سعی داره خودش از بطری آب بریزه تو لیوان و موفق نمیشه و آب رو میریزه رو فرش بهش نگیم " ببین گفتم نمی تونی ، ببین آب و ریختی " این جمله ها خیلی بچه رو سرکوب می کنه مخصوصا در حضور دیگران .
در مورد بچه ها مخصوصا تو جمع اون رو سرزنش نکنیم مثلا اگه سعی داره خودش از بطری آب بریزه تو لیوان و موفق نمیشه و آب رو میریزه رو فرش بهش نگیم " ببین گفتم نمی تونی ، ببین آب و ریختی " این جمله ها خیلی بچه رو سرکوب می کنه مخصوصا در حضور دیگران .
مامان ناهید
15:39 1393/4/29
مامانی با نظرت موافقم ولی ما نگیم بزرگترهای دیگه پیش دستی می کنن ومیگن چقدر لجبازی واصلآ حرف گوش نمی دی برو بیرون وغیره..... شاید باورتون نشه من هرچی میکشم از دست خانواده ......... میکشم که از یه بچه یک تا 4 ساله انتظار آدم بزرگ را دارن اگه بگیم بچه هست میگن اینا نمی فهمن ؟همه چیز می فهمن این کارخرابیهارو نمی فهمن!!!!!!!!! آخرشم میگن شما بلد نیستید بچه ادب کنید .......خوب به نظر شما بچه می خواد این وسط چی بشه با این همه سرکوفت وسرزنشهای دیگران تکلیف ما این وسط چیه که اگه حرفی بزنیم خودمون بد میشیم
مامانی
12:56 1393/4/30
مامان ناهید عزیز شما هم حق دارید بعضی از بزرگترها با عقاید خودشون می خواهند بچه را با تفکرات 30 ساله پیش بزرگ کنند و ادب کنند و این درست نیست . بهتره محترمانه بهشون بگیم که بچه ها با آزمون و خطا تجربه کسب می کنند و اعتماد به نفسشون بالا می ره و بهشون بگیم تربیت بچه ها تو این دوره با دوره شما فرق می کنه و بچه های الان با بچه های 2 نسل قبل قابل مقایسه نیستند . به نظر شما دختر من که 2 سالشه و از هر موبایلی سر درمیاره و می تونه باهاش بازی کنه و تبلت رو کاملا میشناسه با 2 سالگی خودم قابل مقایسه است !!!!!
من از راه تشویق کردن و گفتن کلمه تو می تونی سعی می کنم اعتماد به نفسش رو بالا ببرم.
مثلا دیشب موقع بالا رفتن از سرسره بادی اینقدر بهش گفتم آفرین تو می تونی (با اینکه قبلا بالا می رفت ولی اینبار نمی دونم چرا مدام می گفت من نمی تونم) که از پله هاش بالا رفت و باعث شد که دیگه ول کن نباشه و پا به پای بچه های بزرگتر پیش می رفت. فکر کنم دیگه بیش از حد اعتماد به نفسش بالا رفت.