سوال و 9 جواب
(آخرین جواب : 94/8/1)از کنترل خشم هیچی بلد نیستم!!!
سلام چند وقته خیلی زود اعصابم به هم میریزه و موقع عصبانیت انقد دااااااد میزنم و بلند بلند حرف میزنم که خودم بعدش خجالت زده میشم مساله مهمتر اینه که بیشتر این داد و فریادا رو سر یسنا دختر سه سال و نیمه ام بخاطر بعضی کارای جزیی و پرحرفیاش دارم ... موقع داد زدن چهره معصومشو که تو فکر میره می بینم ولی نمیتونم خودمو کنترل کنم ,یعنی بلد نیستم!!! الان که اینا رو مینویسم اشکام داره میریزه... آخه اکثرا تو فامیل منو بعنوان یه مامان با حوصله میشناسن ولی الان برای خودم متاسفم! فک میکنم در اینده رفتارهای الانم علاوه بر خاطره بد تو ذهن یسنا حس مقایسه کردن رو هم در پی داشته باشه !نمیخوام مامان بدی باشم برای یسنا
ازتون میخوام راههای کنترل خشم رو که نسبت به دلبندتون انجام میدین به منم یاد بدین که حس میکنم هیچی بلد نیستم.....!
ازتون میخوام راههای کنترل خشم رو که نسبت به دلبندتون انجام میدین به منم یاد بدین که حس میکنم هیچی بلد نیستم.....!
1394/7/9
#بحث های آزاد
#گونـــاگون
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
من فکر میکنم توانایی کنترل خشم برمیگرده به اعصاب
من که شخصا سعی میکنم تا جایی که میتونم در هر شرایطی رفتارم با پسرم آروم باشه و به دور از هر گونه خشم و عصبانیت اما زمان هایی که از یه موضوعی ناراحتم و حالم خوب نیست نمیتونم خشمم رو کنترل کنم اما همین که میخوام داد بزنم به خودم یاداور میشم که ناراحتی و مشکلاتی که برای من پیش میاد به پسرم ربطی نداره و نباید ناراحتش کنم
شما هم ببینید چه چیزی باعث شده این روزا بیحوصله بشین و به هم بریزید ، یعنی دلیل اعصاب خوردیتونو پیدا کنید و حل کنید و به دنیای زیبای کودکتون و به معصوم بودنش فکر کنید و به اینکه اون شما رو بهترین کسی میدونه که اینقد براش شیرین زبونی میکنه
اونوقته که بیشتر از قبل میتونید بر اعصابتون مسلط باشید
من وقتی عصبانی میشم به همسرم گفتم بچه رو سرگرم کن از پیش من ببر بذار یه کم به خودم بیام
و اینکه روابطت رو با همسرت بهتر از قبل کن هر وقت رابطه والدین با هم خوب باشه هر دو طرف آرومترن و مشکلات رو راحت تر میپذیرن
من دو تا بچه پشت سر هم دارم و تازگیا از بیخوابی و دغدغه اونها خیلی فشار روم بود و سردرد زیاد میگرفتم رفتم دکتر بهم پرانول داد اول نمیخوردم اما الان گاهی که تو فشار هستم میخورم و آروم میشم
البته اینا تجربه شخصی من بود ولی امیدوارم راهکاری واستون باز بشه
گاهی وقت ها وقتی مشغله هامون زیاد میشه و دیگه فرصتی برای بچه ها نداریم اینطوری می شیم گاهی وقتا هم به قول دوست خوبمون ارتباط ما با همسرمون باعث این کم حوصلگی میشه. بعضی وقتا هم ممکنه دلایل فیزیولوژیکی داشته باشه چون خانم ها در دوره ی عادت بی حوصله و پرخاشگر میشن که حتما بگید در اون دوره همسرتون هواتون رو داشته باشه.
سعی کنید فرزندتون رو با بچه های اقوام مقایسه نکنید چون خود این مقایسه می تونه انتظاراتتون رو از اون بالا ببره و باعث پرخاشگری شما نسبت به اون بشه. یسنا رو همونطور که هست و با ویژگی های شخصیتی خودش دوست داشته باشید.
یه کم برای خودتون وقت بذارید و کمی هم مطالعه ی بیشتری داشته باشید.
توصیه میکنم کتاب تربیت بدون فریاد رو بخونید البته کتابش ترجمه شده است و شاید متنش خیلی روان نباشه اما در کل کتاب خوبیه.
همچنین کتاب منِ دیگر ما میتونه به شما آرامش بده مخصوصا سه جلد اولش.
لینک زیر رو هم بخونید امیدوارم براتون مفید باشه:
http://mamanschool.niniweblog.com/post1197.php
موفق باشید
برداشت من از نوشته شما اینه که قبلا پرحوصله بودین، و الان کم حوصله شدین، به همین خاطر من توصیه میکنم یه چکاب کامل از خودتون داشته باشین، کم خونی باعث بی حوصله گی میشه، فکر کنم به پزشک بگین، خودش آزمایش های لازم رو براتون می نویسه
البته سن دختر شما هم سن حساسی هست، سن استقلال طلبی، لجبازی و ... و رفتارهایی که تا قبلش سابقه نداشته، که گاهی واقعا تحملش سخت میشه
در هرصورت امیدوارم هرچه زودتر آرامش ذهنیتون رو بدست بیارین
طرح پرسش شما و کمی مطالعه وبلاگ خوبتون نشون میده کمی نگرانید و برای تربیت فرزند تحت فشار و به همین دلیل زود عصبانی می شوید. در اولین قدم پیشنهاد می کنم کتاب " تربیت بدون فریاد " را تهیه و چند بار بخوانید تازه مثل من قانع میشید که تا ما رشد نکنیم و تا نتوانیم روش دیگری غیر از فریاد را برای تربیت برگزینیم مربی خوبی برای فرزندانمان نخواهیم بود شما با رفتارتان از کودکتان می خواهید نگرانی هایتان را برطرف و اعمالش هسو با آرام کردنتان باشد در غیر اینصورت برآشفته می شوید ولی این تربیت نیست. کتاب معرفی شده به من و شما یاد می دهد چگونه خشمگین نشویم و اگر شدیم چگونه کنترل کنیم. سخت است و این سختی یعنی رشد مولود و والد با هم. کی گفته ما کاملیم و هرچه می کنیم صحیح است؟ فقط چون فرزندمان کوچک است و هنوز قادر به انتقاد منطقی از ما نیست آیا همیشه حق با ماست؟؟ مطمئنم شما موفق می شوید چون به مسئله ای پی بردید که خیلی ها تا سال ها و بعد از چندین فرزند هم حتی متوجه آن هم نمی شوند.
نوشتن خوبه
حرف زدن وتوضیح پیرامون آن موضوع
درمان کم خونی کمک میکنه
من برعکس همه دوستان فکر میکنم هیچ مامانی نیست که هرگز سر بچه اش داد نزده باشه
من نمیگم باید کنترل خشم یاد بگیری...چون وقتی این حس رو داری یعنی میدونی باید باهاش مقابله کنی و این یعنی تمرین کنترل خشم
من فکر میکنم یه مامان خوب که برای بچه اش وقت میزاره...باهاش بازی میکنه...بیرون میبرتش..پارک میبرتش...براش کتاب میخونه ...تشویقش میکنه...باهاش مهربونه...براش قصه تعریف میکنه و با حوصله بهش چیزایی که دوست داره یاد میده
و درنهایت مامانی که برای بچش کم نمیزاره و براش وقت میزاره
حق داره یه وقت هایی عصبی بشه...و اون عذاب وجدان اصلا موردی نداره وجود داشته باشه
من برعکس روانشناس های امروزی فکر میکنم حتی اون فریاد زدن ها هم بد نیست...بچه ای که همیشه یه مامان کامل میبینه تفاوت مامان ناراحت و عصبانی و مامان راضی و خوشحال رو از عکس العمل هاش میبینه و مامانی که برای بچش کم نزاشته اصلا جاش نیست که با یه فریاد از خودش ناراحت باشه و عذاب وجدان داشته باشه
شما دوستان...کدومتون میتونید ادعا کنید تا حالا هرگز سر بچه تون داد نزدید؟؟یعنی همه مامان های بدی هستید؟؟
خود ماها...کدوممنون تو بچگی هرگز داد و فریاد نشنیدیم...
گاهی کتاب های روانشناسی که به خوردمون میدن همش درد پوله....با چند تا فریاد هیچ اتفاقی نمیفته....تا کی باید همش مادر هارو مقصر دونست...بچه لجبازی میکنه.مادر مقصره...بچه چاقه و لاغره مادر مقصره...بچه حرف زشت میزنه مادر مقصره...بچه کار بد میکنه مادر مقصره...شیطنت میکنه مادر مقصره
ول کنید این همه دنبال کامل و بی نقص بودن رو...وقتی رها کنی دنبال بهترین روش های تربیتی رفتن رو و خودتون باشین ...یه مادر که نه ماه بارداری و انتظار و هزار تا کتاب و مقاله رو پشت سر گذاشته که بهترین باشه برای جگر گوشه اش...اون وقت بهترین هم میشین
صبح تا شب وارد هزار تا گروه و تاپیک روانشناسی کودک میشیم و هزار تا کتاب و مقاله روانشناسی کودک میخونیم...چند تاشون پایه علمی دارن...چند تاشون واسه فرهنگ ماست؟
مگه مامان هامون تو این گروه ها بودن...چطور مارو تربیت کردن...با غریضه مادرانه و راهی که قلبشون ندا میداد درسته...
من نمیگم ول کن و هرچی فریاد زدی سر بچه فدای سرت...ولی من مخالفم که به مادر همش عداب وجدان داشته باشه که برای بچش کم گذاشته و خوب نبوده...من مخالفم همش مادران خودشون و احساسشون رو سرکوب کنن که بهتر مادرانه کنن
مادرانه هاتون تو بچگی کردن با بچه ها باشه
براشون مامان خوب و مهربونی باشین
اما اگه روزی کم آوردین و فریادی هم زدین خودتون رو سرزنش نکنین