سوال و 68 جواب
(آخرین جواب : 93/6/16)از پوشک گرفتن
دوستان امروز روز دوم پروژه ی از پوشک گرفتن پسرمه
دیروز همش میبردمش دستشویی اما خودش نمیگفت
حالا سوالم اینه که نکنه خودش یاد نگیره؟ زود نیست براش؟ 2 سال و 16 روزشه
دعا کنین نصفه رها نشه کارمون
دیروز همش میبردمش دستشویی اما خودش نمیگفت
حالا سوالم اینه که نکنه خودش یاد نگیره؟ زود نیست براش؟ 2 سال و 16 روزشه
دعا کنین نصفه رها نشه کارمون
1393/6/10
#کودک
#تربیت و آموزش كودک
فائزه مامانه سوگند
15:38 1393/6/10
عزیزم برات دعا می کتم ولی حوصله و صبر داشته باش و زود ولش نکن حداقل سه روز و حداکثر7 روز وقت بزار
من سوگند و یکسال و 24 روزش بود گرفتم بستگی به خوده بچه داره و امادگیش چون پسر بچه است میتونی دیرتر هم اقدام کنی ولی دختر بچه ها باید زودتر گرفت چون باعث عفونت ادراری میشه
حتما یادت باشه بهش یاداوری کنی و همون 15 دقیقه تو روزهای اول ببرش انشالله موفق میشی
من سوگند و یکسال و 24 روزش بود گرفتم بستگی به خوده بچه داره و امادگیش چون پسر بچه است میتونی دیرتر هم اقدام کنی ولی دختر بچه ها باید زودتر گرفت چون باعث عفونت ادراری میشه
حتما یادت باشه بهش یاداوری کنی و همون 15 دقیقه تو روزهای اول ببرش انشالله موفق میشی
مامانی
15:39 1393/6/10
سلام عزیزم اتفاقامنم امروز دومین روز این پروژه ای عظیم شروع کردم سن پسرتون واسه این کار عالی پسرمن کوچولوتره با این که باباش موافق نیست ولی من این کار شروع کردم.چند روز اول طبیعی که خودش واسه رفتن به دستشویی رغبت نشون نده ولی تو روزهای دیگه خودش عنوان میکنه محیط دستشویی براش جذاب کن
مامان امیرحسین و سارا
15:55 1393/6/10
عزیزم اصلا فکر نکن زوده و آمادگی نداره چراکه آمادگی خودت مهمتر از آمادگی گل پسرته مدتی طول میکشه تا خودش اعلام کنه اما از حالات و علایمی که از خودش موقع جیش داشتنش بروز میده میتونی بفهمی و این هم تا چند روز آینده دستت میاد
یادت باشه این پروژه شامل چند بخشه
اول اینکه یاد بگیره نباید خودشو خیس کنه و کارشو باید یه جای خاص تحت عنوان دستشویی انجام بده دوم اینکه یاد بگیره بشینه و انجامش بده سوم اعلام کنه چه موقعی که منزلی چه موقعی که جایی هستید یا مشغول بازیه و البته ترتیب مواردی که گفتم تو بچه های مختلف فرق میکنه پس مطمئن باش زود نیست و فقط صبور باش و زمان بده به پسرت و اصلا فکر نکن کل این پروژه با مواردی که ذکر کردم یعنی موفقیت صد در صدی در طی سه روز و چهار روز امکان پذیره !مطمئنم که موفق میشی مهتاب جان
یادت باشه این پروژه شامل چند بخشه
اول اینکه یاد بگیره نباید خودشو خیس کنه و کارشو باید یه جای خاص تحت عنوان دستشویی انجام بده دوم اینکه یاد بگیره بشینه و انجامش بده سوم اعلام کنه چه موقعی که منزلی چه موقعی که جایی هستید یا مشغول بازیه و البته ترتیب مواردی که گفتم تو بچه های مختلف فرق میکنه پس مطمئن باش زود نیست و فقط صبور باش و زمان بده به پسرت و اصلا فکر نکن کل این پروژه با مواردی که ذکر کردم یعنی موفقیت صد در صدی در طی سه روز و چهار روز امکان پذیره !مطمئنم که موفق میشی مهتاب جان
مامان مریم
15:58 1393/6/10
مهتاب جونم سلام
خیلی باید بیشتر حوصله و تحمل داشته باشی دوستم....اولا حتما بازش بزار و دوما اصلا اصلا در صورت اشتباه دعواش نکن....صورتت رو ناراحت کن و بگو کاش میگفتی ولی همین....و اگه تو دستشویی جیش کرد جیغ و دست و هورا و خوشحالی کن....1 هفته ادامه بده و اگه دیدی هیچ همکاری نمیکنه متوقفش کن...من پسرمو 2 سال و 4 ماهگی بار اول شروع کردم و بار دوم 1 ماه بعد موفق شدم
خیلی باید بیشتر حوصله و تحمل داشته باشی دوستم....اولا حتما بازش بزار و دوما اصلا اصلا در صورت اشتباه دعواش نکن....صورتت رو ناراحت کن و بگو کاش میگفتی ولی همین....و اگه تو دستشویی جیش کرد جیغ و دست و هورا و خوشحالی کن....1 هفته ادامه بده و اگه دیدی هیچ همکاری نمیکنه متوقفش کن...من پسرمو 2 سال و 4 ماهگی بار اول شروع کردم و بار دوم 1 ماه بعد موفق شدم
mahtab
16:02 1393/6/10
دوستای خوبم ممنون از دلگرمیتون
فعلا همین کارایی که گفتین رو انجام میدم
خدا رو شکر کارش رو فقط تو دستشویی انجام داده تا حالا
نمی دونم می ترسه و دستشوییش رو نگه میداره یا کلا همیشه اینقدر کم بوده ادرارش؟ و البته مدفوعش قبلا کم نبود مثل دیروز و امروز...
هنوز به مرحله ای که اعلام کنه نرسیدیم
یعنی می رسیم؟
فعلا همین کارایی که گفتین رو انجام میدم
خدا رو شکر کارش رو فقط تو دستشویی انجام داده تا حالا
نمی دونم می ترسه و دستشوییش رو نگه میداره یا کلا همیشه اینقدر کم بوده ادرارش؟ و البته مدفوعش قبلا کم نبود مثل دیروز و امروز...
هنوز به مرحله ای که اعلام کنه نرسیدیم
یعنی می رسیم؟
مامان امیرحسین و سارا
16:07 1393/6/10
روزهای اول هم امیر همینطور بود یعنی یکبار که حساب کردم با خواب شبانه پانزده ساعت جیششو نگه داشته بود و همین میتونست دلیل محکمی باشه برای قطع پروژه ،اما خدا یاری کرد و اون روزهای سخت گذشت
برای اعلام کمی زوده مهتاب جان، عجله نکن اصلا
برای اعلام کمی زوده مهتاب جان، عجله نکن اصلا
مامان مریم
16:11 1393/6/10
مهتاب جون پسر من آرزوی جمله مامان جیش دارم رو گداشت به دلم
بعد از یاد گرفتن خودش میرفت جلوی در دستشویی و شروع میکرد به دراوردن شلوارش...روشن کردن چراغ دستشویی و باز کردن در و من هیجان زده میرفتم سراغش.....ولی نمیگفت جیش دارم....عجله نکن دوستم
بعد از یاد گرفتن خودش میرفت جلوی در دستشویی و شروع میکرد به دراوردن شلوارش...روشن کردن چراغ دستشویی و باز کردن در و من هیجان زده میرفتم سراغش.....ولی نمیگفت جیش دارم....عجله نکن دوستم
مامان امیرحسین و سارا
16:12 1393/6/10
حالا وقتی امیرجانم درست در لحظه حساس فیلم مورد علاقه یا غذاخوردن میاد میگه جیش و میدوه سمت دستشویی و من اینطوری میشم یاد دو سه ماه قبل و آخرین جملت میافتم که یعنی میرسیم؟
حتما میرسی عزیزم
اندکی صبر
حتما میرسی عزیزم
اندکی صبر
mahtab
16:27 1393/6/10
خدا رو شکر علیرضا نگه نمیداره فقط کم تر شده دفعاتش
پس مامان امیرحسین جان شما خیلی زودتر از من شروع کردی؟! یادم افتاد...خوندم پستتونو و از اونجا باهاتون اشنا شدم
مریم جان علیرضا وقتی با جملاتم تحریکش می کنم که "پسر خوب می ره دستشویی" یا " هر کی بره دستشویی براش جایزه میخریم و ..." میدوره طرف دستشویی و میگه "ریخت ریخت" اما وقتی میریم داخل خبری نیست!
پس مامان امیرحسین جان شما خیلی زودتر از من شروع کردی؟! یادم افتاد...خوندم پستتونو و از اونجا باهاتون اشنا شدم
مریم جان علیرضا وقتی با جملاتم تحریکش می کنم که "پسر خوب می ره دستشویی" یا " هر کی بره دستشویی براش جایزه میخریم و ..." میدوره طرف دستشویی و میگه "ریخت ریخت" اما وقتی میریم داخل خبری نیست!
ارام
10:44 1393/6/11
مهتاب جان دو-سه روز اول حتما خودت ببر و اصلا به اين هوا نباش كه خودش بگه
بر چسبها در تشويق محمدباقر خيلي خيلي موثر بود و هر زمان واقعا كارش رو انجام مي داد بهش ميدادم
تمام سختيت توو دو-سه روز اوله
انشاءالله با موفقيت اين رو هم پشت سر ميذاري
بر چسبها در تشويق محمدباقر خيلي خيلي موثر بود و هر زمان واقعا كارش رو انجام مي داد بهش ميدادم
تمام سختيت توو دو-سه روز اوله
انشاءالله با موفقيت اين رو هم پشت سر ميذاري
مامان مهری
11:43 1393/6/11
مهتاب جون من یکبار تو دوسالگی بخاطر عدم همکاری مهراد تو روز دوم شکست خوردم و دوباره عید فطر شروع کردم اینبار تقریبا 25 ماهه بود ...
باز خدارو شکر که علیرضا جان فقط کارش رو تو دستشویی انجام میده و خودشو نگه نمی داره... اگه بدونی چقدر خوش بحالته....
عزیزم نباید کم بیاری اون جوری که دوستان پیش قدم میگن این پروژه تا 6 یا 7 ماه طول میکشه روتین بشه...
پسر من تازه بعد از 1/5 ماه بعضی وقت ها یادش میره خبر کنه....
باز خدارو شکر که علیرضا جان فقط کارش رو تو دستشویی انجام میده و خودشو نگه نمی داره... اگه بدونی چقدر خوش بحالته....
عزیزم نباید کم بیاری اون جوری که دوستان پیش قدم میگن این پروژه تا 6 یا 7 ماه طول میکشه روتین بشه...
پسر من تازه بعد از 1/5 ماه بعضی وقت ها یادش میره خبر کنه....
مامان مهری
11:48 1393/6/11
مهتاب عزیز راستی چندین بار اومدم وبلاگتون تا خصوصی بزارم ولی متاسفانه وبتون باز نشد...
در اولین فرصت دوباره میام. منتظر خصوصی من باش انگاری خیلی مهمه....
فقط بدون پسرت داره نهایت همکاری رو میکنه ، خیلی آقایی می کنه و اصلا هم زود نیست ....
در اولین فرصت دوباره میام. منتظر خصوصی من باش انگاری خیلی مهمه....
فقط بدون پسرت داره نهایت همکاری رو میکنه ، خیلی آقایی می کنه و اصلا هم زود نیست ....
mahtab
12:21 1393/6/11
دوستاي خوبم سلام
ممنون از راهنماييهاي خوب و دلگرميهاي موثرتون
بله هنوز نميگه اما روفرش و جايي غير از دستشويي هم خرابکاري نکرده
آرام جان من هم از برچسب استفاده ميکنم اما وقتي نداره هم بهش ميدم، صرفا به خاطر اومدن تا دستشويي، ندم بهش؟!
مامان مهري جان ممنون از لطفت
منتظرم عزيزم
ممنون از راهنماييهاي خوب و دلگرميهاي موثرتون
بله هنوز نميگه اما روفرش و جايي غير از دستشويي هم خرابکاري نکرده
آرام جان من هم از برچسب استفاده ميکنم اما وقتي نداره هم بهش ميدم، صرفا به خاطر اومدن تا دستشويي، ندم بهش؟!
مامان مهري جان ممنون از لطفت
منتظرم عزيزم
mahtab
12:25 1393/6/11
راستي دوستان هنوز اون حالت که شکمش کم کار ميکنه رو داره
البته بگم داره انتي بيوتيک هم ميخوره
ربط داره؟
البته بگم داره انتي بيوتيک هم ميخوره
ربط داره؟
ارام
12:30 1393/6/11
مهتاب جان خلق و خوي بچه ها متفاوته
من محمدباقر رو غيري يكي-دوباري كه از دستم در رفت و مشغول امور خونه بودم و خودش و خيس كرد،باقي مواقع خودم از رو تايم مشخص ميبردمش اگه كارش رو نميكرد كه هيچي اما اگه كارش رو انجام ميداد بهش برچسب ميدادم تا رو ديوار بچسبونه و گاها تشويقي دو تا هم ميدادم
كار به جايي رسيد كه موقع جيشش به خاطر برچسب هم كه شده سريع اعلام امادگي ميكرد
ولي اگه صرف رفتنش ميدادم مطمئنا بايد يه پام توو سرويس ميشد يه پام توو خونه...چون دوست داشت مدام بهش برچسب بدم و اون هم سريع بچسبونه به ديوار!!!
من محمدباقر رو غيري يكي-دوباري كه از دستم در رفت و مشغول امور خونه بودم و خودش و خيس كرد،باقي مواقع خودم از رو تايم مشخص ميبردمش اگه كارش رو نميكرد كه هيچي اما اگه كارش رو انجام ميداد بهش برچسب ميدادم تا رو ديوار بچسبونه و گاها تشويقي دو تا هم ميدادم
كار به جايي رسيد كه موقع جيشش به خاطر برچسب هم كه شده سريع اعلام امادگي ميكرد
ولي اگه صرف رفتنش ميدادم مطمئنا بايد يه پام توو سرويس ميشد يه پام توو خونه...چون دوست داشت مدام بهش برچسب بدم و اون هم سريع بچسبونه به ديوار!!!
مامان ناهید
12:32 1393/6/11
سلام مهتاب جون منم یک هفته ای میشه مشغول این پروژه مهم هستم پسرم 22 ماهه هست دیگه خوشش نمیاد پوشک بشه هنوز خودش خبر نمی ده گاهی وقتها میگه دشووووووووو(دستشویی) که میبرمش کارشو می کنه
هنوز زوده عزیزم یاد میگیره دوروز که زمان زیادی نیست این پروزه گاهی 7ماه طول میکشه باید صبور بود
هنوز زوده عزیزم یاد میگیره دوروز که زمان زیادی نیست این پروزه گاهی 7ماه طول میکشه باید صبور بود
ارام
12:32 1393/6/11
بعد از مصرف انتي بيوتيك ها بايد مايعات مخصوصا اب زياد مصرف بشه!
كم ابي بدن يكي از علل يبس و كم كاري شكمه
كم ابي بدن يكي از علل يبس و كم كاري شكمه
mahtab
12:34 1393/6/11
ممنون ارام جانم
مامان ناهيد جان 7ماه؟!پير ميشم که!
مامان ناهيد جان 7ماه؟!پير ميشم که!
mahtab
13:01 1393/6/11
به نظرتون ياد گرفته نگهداره دستشوييشو يا اتفاقي مواقعي که ميبرم کارشو انجام ميده؟!
مامان امیرحسین و سارا
13:07 1393/6/11
من تو یه مقاله ای خوندم این پروژه به طور صحیح اگه پیش بره بین یک تا دوماه طول میکشه البته منظورم خیال جمعی صد در صدیه ها!
آخه گاهی بعضی مامان ها اعلام میکنند که چند روزه یعنی زیر یک هفته کل پروژه انجام شده!!!!
باید دید تعریفت چیه!اگه کل سه موردی که ذکر شد بخوای درست به سرانجام برسه و خیالت راحت شه بین یک تا دوماه!
در مورد امیرجان ِ ما روز بیستم از شروع مرحله ی جدایی از پوشک نقطه ی عطفی هم برا من و هم برا خودش بود یعنی زمانی بود که وقتی بیرون بودیم یا مشغول بودم خیالم ازش جمع بود و دیگه دغدغه ای در این زمینه نداشتم
فکر می کنم گفتنیها گفته شد مهتاب عزیزم
خوش و خرم باشید
و از روزهای آقاتر شدن پسرک لذت ببر دوست جانکم.
(در مورد سوال اخیرت هم بگم که حتما یاد گرفته و اتفاقی نیست اینو با توجه به اینکه گفتی غیر دستشویی کارشو انجام نمیده گفتم گلم)
آخه گاهی بعضی مامان ها اعلام میکنند که چند روزه یعنی زیر یک هفته کل پروژه انجام شده!!!!
باید دید تعریفت چیه!اگه کل سه موردی که ذکر شد بخوای درست به سرانجام برسه و خیالت راحت شه بین یک تا دوماه!
در مورد امیرجان ِ ما روز بیستم از شروع مرحله ی جدایی از پوشک نقطه ی عطفی هم برا من و هم برا خودش بود یعنی زمانی بود که وقتی بیرون بودیم یا مشغول بودم خیالم ازش جمع بود و دیگه دغدغه ای در این زمینه نداشتم
فکر می کنم گفتنیها گفته شد مهتاب عزیزم
خوش و خرم باشید
و از روزهای آقاتر شدن پسرک لذت ببر دوست جانکم.
(در مورد سوال اخیرت هم بگم که حتما یاد گرفته و اتفاقی نیست اینو با توجه به اینکه گفتی غیر دستشویی کارشو انجام نمیده گفتم گلم)
mahtab
13:22 1393/6/11
ممنون مامان اميرحسين جان از مطلبي که مطرح کردي
بله منم از دوستان شنيدم دوسه روزه تمومه و از اين صحبتا...اما به نظر خودمم بعيد بود
بله منم از دوستان شنيدم دوسه روزه تمومه و از اين صحبتا...اما به نظر خودمم بعيد بود
ارام
13:26 1393/6/11
مهتاب جان منظور از دوسه روزه اول همون تلاشهاي ابتدايي براي بردنهاي سر تايمه!
من يك هفته تمام تلاش كردم تا محمدباقر با قطعيت تمام خودش اعلام امادگي كنه
و دقيقا سر ده روز بود كه بدون هيچ استرسي خيالم راحت بود كه وقتش بشه خودش ميگه
لازم به ذكره كه محمد باقر دو سال و سه ماهش بود يعني سه ماه بزرگتر از الان عليرضا جان!
ولي با اين حال هر وقت ميخواستم با اتوبوس مشهد برم حتما پوشكش ميكردم چون ميدونستم به اين زودي نميتونه صد درصد كنترل داشته باشه
ولي بعد دو ماه مشهد رو هم با خيال راحت رفتم يعني اگه جايي لازم ميشد ميگفت و بنده خدا راننده نگه ميداشت
من يك هفته تمام تلاش كردم تا محمدباقر با قطعيت تمام خودش اعلام امادگي كنه
و دقيقا سر ده روز بود كه بدون هيچ استرسي خيالم راحت بود كه وقتش بشه خودش ميگه
لازم به ذكره كه محمد باقر دو سال و سه ماهش بود يعني سه ماه بزرگتر از الان عليرضا جان!
ولي با اين حال هر وقت ميخواستم با اتوبوس مشهد برم حتما پوشكش ميكردم چون ميدونستم به اين زودي نميتونه صد درصد كنترل داشته باشه
ولي بعد دو ماه مشهد رو هم با خيال راحت رفتم يعني اگه جايي لازم ميشد ميگفت و بنده خدا راننده نگه ميداشت
ارام
13:28 1393/6/11
با مامان اميرحسين جان هم موافقم .ياد گرفته كه خداروشكر خونه ت نجس نشده
mahtab
13:42 1393/6/11
جالبه که همون روز اول خودم دست تنها فرشها رو جمع کردم گذاشتم کنار...زحمتم بي فايده بوده انگار
نميدونم چراباور نميکنم...همش منتظرم نجس کنه ...ته دلم ذوق دارم اما يقين ندارن کپ اتفاقي نيست
نميدونم چراباور نميکنم...همش منتظرم نجس کنه ...ته دلم ذوق دارم اما يقين ندارن کپ اتفاقي نيست
mahtab
17:03 1393/6/11
نگفتم مطمئن نیستم هنوز؟!
نگران بودم که چرا دستشویی شماره 2 نمی کنه
بردمش دستشویی و بااینکه میدونستم داره نکرد
اومدیم بیرون
رفت از چشمام دور شد و در حالی که روی زمین خوابیده بود کارش رو کرده بود
حالا چیکار کنم به نظرتون؟
خیلی ناراحتم
یعنی باز تکرار میکنه؟
دیروز و پریروز تو دستشویی انجام داد اما خب کم بود و می دونستم غیر عادیه
امروز همون قدری بود که باید اما اونجایی که نباید
نگفتم مطمئن نیستم هنوز؟!
نگران بودم که چرا دستشویی شماره 2 نمی کنه
بردمش دستشویی و بااینکه میدونستم داره نکرد
اومدیم بیرون
رفت از چشمام دور شد و در حالی که روی زمین خوابیده بود کارش رو کرده بود
حالا چیکار کنم به نظرتون؟
خیلی ناراحتم
یعنی باز تکرار میکنه؟
دیروز و پریروز تو دستشویی انجام داد اما خب کم بود و می دونستم غیر عادیه
امروز همون قدری بود که باید اما اونجایی که نباید
مامان مریم
17:16 1393/6/11
اشکال نداره مهتاب جونم .........باز خوبه انجام داد
آیدین انقدر نمیکرد تا یبوست میشد.....یعنی تا میدیم رفته بغل میز ناهارخوری(جای تمرکز پی پیش لونجا بود) بهش میگفتم بریم دستشویی ولی اونجا که میرفت اصلا نمیکرد و بعد دو روز یبس میشد و بعد با درد دفع داشت و بازم روز از نو و روزی از نو.....تا برای یه دفع با درد تو دستشویی بهش یه قطار جایزه دادم و کلی هم تشویق کردم و دیگه ترسش ریخت.....این مدت از این شورتای عینکی پاش کن تا اگه بیرون هم پی پی کرد کثیف کاری نشه و اصلا هم دعواش نکن و واسه همون دفع کوچولو تو دستشویی هم جایزه بده تا تشویق بشه
آیدین انقدر نمیکرد تا یبوست میشد.....یعنی تا میدیم رفته بغل میز ناهارخوری(جای تمرکز پی پیش لونجا بود) بهش میگفتم بریم دستشویی ولی اونجا که میرفت اصلا نمیکرد و بعد دو روز یبس میشد و بعد با درد دفع داشت و بازم روز از نو و روزی از نو.....تا برای یه دفع با درد تو دستشویی بهش یه قطار جایزه دادم و کلی هم تشویق کردم و دیگه ترسش ریخت.....این مدت از این شورتای عینکی پاش کن تا اگه بیرون هم پی پی کرد کثیف کاری نشه و اصلا هم دعواش نکن و واسه همون دفع کوچولو تو دستشویی هم جایزه بده تا تشویق بشه
mahtab
17:31 1393/6/11
مريم جان بله از اون شرت ها داره اما به نظرم براي تو خونه خوب نيستن، چون نميشه فهميد چه خبره..
اما چون حواسم بهش بود خرابکاريش به جايي سرايت نکرد جز لباسش
ممنون از اينکه همراهمي با پاسخگويي هاي به موقع و مناسبت و همينطور از بقيه دوستاي خوبم از جمله آرام جان و مامان امير جان و بقيه
اما چون حواسم بهش بود خرابکاريش به جايي سرايت نکرد جز لباسش
ممنون از اينکه همراهمي با پاسخگويي هاي به موقع و مناسبت و همينطور از بقيه دوستاي خوبم از جمله آرام جان و مامان امير جان و بقيه
mahtab
17:32 1393/6/11
منظورم شرت اموزشي بود اما انگار منظور شما از اون معموليهاش بود
مامان مریم
17:37 1393/6/11
خواهش میکنم عزیزم
آره گلم من منظورم همون شورت های معمولی ولی نوزادیه که بهش عینکی میگن....چون رون رو کیپ نگه میداره و اگه خرابکاری بکنه بیرون نمیاد
اینجوری خیالت راحتتره....راستش من هم شورت آموزشی گرفتم ولی کارایی نداشت....بچه تا خیس نشه یاد نمیگیره...اونا هم چون توش حوله داره دیر خشک میشه و تازه بیرون هم نم میده و خلاصه به نظرم خوب نیست....
علیرضا جون که فعلا خدارو شکر تو جیش موفق بوده ...با اون یکی هم کنار میاد نگران نباش عزیزم
آره گلم من منظورم همون شورت های معمولی ولی نوزادیه که بهش عینکی میگن....چون رون رو کیپ نگه میداره و اگه خرابکاری بکنه بیرون نمیاد
اینجوری خیالت راحتتره....راستش من هم شورت آموزشی گرفتم ولی کارایی نداشت....بچه تا خیس نشه یاد نمیگیره...اونا هم چون توش حوله داره دیر خشک میشه و تازه بیرون هم نم میده و خلاصه به نظرم خوب نیست....
علیرضا جون که فعلا خدارو شکر تو جیش موفق بوده ...با اون یکی هم کنار میاد نگران نباش عزیزم
مامان امیرحسین و سارا
19:09 1393/6/11
نمیدونم صحبت های من در این مورد استفادت بوده ان شاله یا خیر اما حسابی تو این روزا درکت میکنم و امیدوارم موفق باشی
اتفاقا من اصلا از شورت عینکی استفاده نکردم میخواستم خاطر جمع نباشم و شش دانگ حواسم پِیِش باشه
وهمین باعث میشد که سر ِ بزنگاه بهش تذکر بدم و از خرابکاری احتمالی هم جلوگیری کنم
اتفاقا من اصلا از شورت عینکی استفاده نکردم میخواستم خاطر جمع نباشم و شش دانگ حواسم پِیِش باشه
وهمین باعث میشد که سر ِ بزنگاه بهش تذکر بدم و از خرابکاری احتمالی هم جلوگیری کنم
ارام
20:44 1393/6/11
من میخواستم همون صبحی بهت بگم مهتاب جان زیاد مطمئن نباش به فرمانبری گل پسرت و دورادور هواشو داشته باش
باز با خودم گفتم فاز منفی ندم ایشاءالله که راه افتاده
خانووووووم تا چند روز کاملا عادیه اصلا نگران نباش
باز با خودم گفتم فاز منفی ندم ایشاءالله که راه افتاده
خانووووووم تا چند روز کاملا عادیه اصلا نگران نباش
mahtab
22:34 1393/6/11
من الان يه مامان نااميدم
امشب بعد از سه روز خونه نشيني رفتم خونه مامانم اينا
جيش نکرد خداروشکر روفرش، شرت اموزشي پاش کردم
اما سرشام از اتاق بيرون نيومد و اصرار ميکرد برم بيرون، تازه بعدش فهميدم برا چي ميگفت برو بيرون...
کارخرابي کرد تو شرتش
زن داداشم ميگه تا مدتي همينه و دستشويي شماره 2 رو تو دستشويي انجام نميدن
واااي که به نظرم سخته خيلي سخت...کاش زودتر به ثبات برسيم
امشب بعد از سه روز خونه نشيني رفتم خونه مامانم اينا
جيش نکرد خداروشکر روفرش، شرت اموزشي پاش کردم
اما سرشام از اتاق بيرون نيومد و اصرار ميکرد برم بيرون، تازه بعدش فهميدم برا چي ميگفت برو بيرون...
کارخرابي کرد تو شرتش
زن داداشم ميگه تا مدتي همينه و دستشويي شماره 2 رو تو دستشويي انجام نميدن
واااي که به نظرم سخته خيلي سخت...کاش زودتر به ثبات برسيم
mahtab
22:35 1393/6/11
آرام جان منم که خودم صبح گفتم مطمين نيستم و حدس مي زدم آرامش قبل طوفانمون باشه
mahtab
22:38 1393/6/11
کاش از تجربه هاتون در مورد دستشويي شماره2و مدت زماني که طول کشيد تا کنترلش کنن و تو دستشويي انجامش بدن برام بگين دوستان
مامان امیرحسین و سارا
22:55 1393/6/11
و اما شماره 2
امیرجان ما هم کارش از روزی دو بار تعدیل شد به یکبار در روز و هم اینکه چون چند روز اول با نشستن تو دستشویی کنار نمیومد و میخواست ایستاده کارشو انجام بده خیلی سختش بوود و چندباری هم تو شورتش کارشو کرد که من بعلت پوشدن شورت معمولی همون لحظه یا حتی اواسط تمرکزش باهاش صحبت میکردم وتذکر لازمو میدادم
تا اینکه براش جاافتاد بشینه و این مسئله هم خود بخود حل شد
طبیعیه
نگران نباش
مدتی طول میکشه
امیرجان ما هم کارش از روزی دو بار تعدیل شد به یکبار در روز و هم اینکه چون چند روز اول با نشستن تو دستشویی کنار نمیومد و میخواست ایستاده کارشو انجام بده خیلی سختش بوود و چندباری هم تو شورتش کارشو کرد که من بعلت پوشدن شورت معمولی همون لحظه یا حتی اواسط تمرکزش باهاش صحبت میکردم وتذکر لازمو میدادم
تا اینکه براش جاافتاد بشینه و این مسئله هم خود بخود حل شد
طبیعیه
نگران نباش
مدتی طول میکشه
mahtab
23:59 1393/6/11
خداکنه حل شه
mahtab
08:22 1393/6/12
امروز روز چهارمه اما حس ميکنم تازه اول راهيم...
مامان علی
09:18 1393/6/12
ای وای منم اول دوسالگی با همکاری وپیشنهادخودش یکبارشروع کردم ،میگفت بیم حموم جیش!وحتی یکبارم روی قصری بدون حضورمن جیش کرد وآورد تحویلم داد امابعدش که چندبارفراموشش شد وخودش وخیس کردبدش اومد زمانش که میشد خبر میکرد اصرار که پوشکش کنم و من شکستیده شدم!الانم میخام شروع کنم ولی عاشق پوشکشه!حاضر نیست یک لحظه بی پوشک باشه
امیدوارم موفق بشی منم بیام ازتجربت استفاده کنم!راستش پسرم پوشکش صبحها که چک میکنم خیسه خیسه! واولین نشانه که خشک بودن تاصبحه رونداره!آیا گل پسرت این نشونه هارو داره؟امیدوارم موفق بشی عزیزم
امیدوارم موفق بشی منم بیام ازتجربت استفاده کنم!راستش پسرم پوشکش صبحها که چک میکنم خیسه خیسه! واولین نشانه که خشک بودن تاصبحه رونداره!آیا گل پسرت این نشونه هارو داره؟امیدوارم موفق بشی عزیزم
mahtab
09:23 1393/6/12
پسر من اگر قبل خواب دستشويي کرده باشه تا وقتي بيدار ميشه خشکه.پوشکش اما مثلا ديشب که توراه خوابش برد و مايعات هم خورده بود جاشو خيس کرده بود دم صبحي
مامان علی
12:34 1393/6/12
پس شما تقریبا یک قدم جلوتری عزیزم.
mahtab
12:40 1393/6/12
هنوز هيچي معلوم نيست خانومي...دعا کنيد حالا که افتادم توش بتونيم نتيجه هم بگيريم
ان شاالله شما هم به زودي شروع ميکنين و موفق هم ميشين
پسر شما شيشه ميخوره احيانا؟شيرخشک؟که شبها خيس ميکنه پوشکشو؟!شنيدم اون بچه ها اينطورين
ان شاالله شما هم به زودي شروع ميکنين و موفق هم ميشين
پسر شما شيشه ميخوره احيانا؟شيرخشک؟که شبها خيس ميکنه پوشکشو؟!شنيدم اون بچه ها اينطورين
مامان علی
12:54 1393/6/12
ایشالله موفقیت حاصل میشه گلم،ممنون،نه عزیزم پسرک من اصلا تاحالا نه شیشه به دهن زده!ونه شیر خورده!آخه به پروتئین گاوی حساسیت داره،
همین که میاد باهاتون دستشویی گام بزرگیه،پسرمن هنوز این گام وهم برنمیداره واز محبوبش پوشک عزیز دل نمیکنه
همین که میاد باهاتون دستشویی گام بزرگیه،پسرمن هنوز این گام وهم برنمیداره واز محبوبش پوشک عزیز دل نمیکنه
مامان مریم
13:06 1393/6/12
مهتاب جونم اصلا اصرار نکن که باهات واسه شماره2حتما با زور بیاد دستشویی....اگه مثل پسر من جای خاصی فوکوس میکنه!!به محض مشاهده بگو بریم دستشویی و سعی کن با قول جایزه....برچسب....خوراکی و یا هرچی راضی میشه ببریش و اگه نیومد هم با همون شورت ها زیاد مشکل به وجود نمیاد ولی بعدش چهرتو درهم کن و بگو ببین چه لباست کثیف شد اگه میومدی دستشویی اینطوری نبود....خونه جیش و پی پی اونجاست....مامانش اونجا منتظرشه!!!
آیدین با این جمله که تو دستشویی بهش میگفتم اون سوراخ خونه پی پی هاست و مامانش منتظرشه قبول کرد بیاد دستشویی و بعد جایزه برای پی پی و خوشحالی و شادی و بامبالا بومباخیلی از این مراسم خوشش اومد و براش عادت شد....البته اون یبوست میشد اولش برای نگه داشتنش و با دادن لواشک و میوه و خیار و ....سعی میکردم اذیت نشه تا بترسه
مامان علی جونی ...یکی دیگه از علایم آمادگی بچه ها اینه که از پوشک دیگه بدشون میاد.....فعلا برای علی کوچولو زوده گویا دو ماه دیگه صبر کن....من آیدین رو برای اولین بار 2 سال و 4 ماهگی شروع کردم و تا اون موقع اصلا امتحان هم نکردم چون هیچ علایمی نمیدیدم و البته همه اطرافیانم میگفتن عجله نکنم
آیدین با این جمله که تو دستشویی بهش میگفتم اون سوراخ خونه پی پی هاست و مامانش منتظرشه قبول کرد بیاد دستشویی و بعد جایزه برای پی پی و خوشحالی و شادی و بامبالا بومباخیلی از این مراسم خوشش اومد و براش عادت شد....البته اون یبوست میشد اولش برای نگه داشتنش و با دادن لواشک و میوه و خیار و ....سعی میکردم اذیت نشه تا بترسه
مامان علی جونی ...یکی دیگه از علایم آمادگی بچه ها اینه که از پوشک دیگه بدشون میاد.....فعلا برای علی کوچولو زوده گویا دو ماه دیگه صبر کن....من آیدین رو برای اولین بار 2 سال و 4 ماهگی شروع کردم و تا اون موقع اصلا امتحان هم نکردم چون هیچ علایمی نمیدیدم و البته همه اطرافیانم میگفتن عجله نکنم
mahtab
13:21 1393/6/12
ممنونم ازتون
مامان علي جان و ايدين خان ازتون ممنونم که همچنان همراهمين
واقعا کمک بزرگيه حرفا و دلگرمياتون
کلي از تصور مراسم بامبالا بومبا کردن خندم گرفت گرچه شادي و شعف منم از همکاري پسري کم نيست و گاهي خودم خندم ميگيره تو دلم...
مامان علي جان و ايدين خان ازتون ممنونم که همچنان همراهمين
واقعا کمک بزرگيه حرفا و دلگرمياتون
کلي از تصور مراسم بامبالا بومبا کردن خندم گرفت گرچه شادي و شعف منم از همکاري پسري کم نيست و گاهي خودم خندم ميگيره تو دلم...
mahtab
17:43 1393/6/12
شاید این مطلب به درد اون دوستانی که هنو زشروع نکردن بخوره:
الهه رضاييان/پرسشي از دکتر ميترا حکيمشوشتري فوقتخصص روانپزشکي کودک ونوجوان
چگونه توالت رفتن را به کودک بياموزيم؟
در هفتههاي پاياني سال گذشته به همراهان ستون «آداب تربيت» وعده داده بوديم در فرصتي مناسب، در مورد مشکلات توالترفتن بچهها به تفصيل صحبت کنيم و به نکتههايي که مطرح کردنشان فضايي بيش از ستون ثابت هميشگي را ميطلبيد، بپردازيم. اين هفته، موضوع اصلي صفحه «فرزندپروري» را به دغدغهاي که بسياري از شما والدين گرامي داشتهايد و در پيامکهايتان به آن اشاره کردهايد...
اختصاص دادهايم تا بررسي کنيم چرا بعضي از پدر و مادرها موفق نميشوند مهارت دستشوييرفتن را به کودکشان بياموزند. آيا اين کار شگردهاي خاصي دارد که نميدانند يا مشکلي در فرزندشان وجود دارد؟ دکتر ميتراحکيمشوشتري، فوقتخصص روانپزشکي کودک و نوجوان و عضو هيأتعلمي دانشگاه علومپزشکي تهران در اين گفتوگو به سوالهاي شما پاسخ دادهاند.
سلامت: کارشناسان ميگويند کودک بايد در زمان مناسب، سن مناسب و شرايط مطلوب براي دستشويي رفتن آموزش ببيند اما منظور از سن مناسب چيست؟ بعضي پدر و مادرها اين کار را قبل از 2 سالگي شروع ميکنند و موفقاند و بعضي والدين بعد 3 سالگي هم موفق نيستند. چرا؟
به نکته خوبي اشاره کرديد چون اين قضيه روي اعتمادبهنفس والدين اثر دارد. بسياري از پدر و مادرها در مقام مقايسه خود با ديگر والدين برميآيند و به دليل سرخوردگي، خسته ميشوند و به تنبيه کودک روي ميآورند. سن تکامل هر کودک در اين آموزش بسيار اهميت دارد اما معمولا بعد از 5/1 سالگي زمان مناسبي است چون رشد جسمي، شناختي و هوشي بچه به حدي که براي يادگيري مهارت توالت رفتن لازم است، رسيده و کودک در اين سن اداي بزرگترها را درميآورد و الگوپذيري دارد پس ميتواند مانند آنها عمل کند اما قبل از شروع برنامه آموزشي، والدين بايد بررسي کنند کودک توانايي درک اين موضوع را دارد يا خير.
سلامت: اين بررسي چطور بايد انجام شود؟
بسيار ساده؛ مثلا اينکه کودک ميتواند به چشم، بيني، دهان، مو و اعضاي بدن خود اشاره کند و با شيوه خود آنها را نام ببرد. شايد بعضي از والدين بگويند ما به فرزندمان ياد ندادهايم اين چشمته، اين گوشته و... اما قرار نيست اين موضوع را به او بياموزيم بلکه بايد در جريان زندگي و حين رشد آنها را ياد گرفته باشد. نکته دوم اينکه بايد بتواند به 4 دستور کلامي توجه کند؛ ?) دستور کوتاه: بنشين، بلندشو، ?) دستورات ترکيبي: برو جورابتو بيار، دنبالم بيا آشپزخانه تا بهت آب بدم، ?) تقليد کارهاي ساده شما: شانه کردن مو، تلفن زدن، قاشق دست گرفتن (مهم نيست چقدر درست اين کار را انجام دهد، مهم اين است که بتواند تقليد کند) و ?) مبادله کردن را بفهمد: عروسکتو بده به من تا اين شکلات را بهت بدم.
سلامت: پس با اين بررسي در واقع کودک را محک ميزنيم تا متوجه شويم براي يادگيري آماده است يا نه.
بله، اما بايد همزمان با اين سنجش، خودمان را هم ارزيابي کنيم. اگر درگير مشکل حادي هستيم، يکي از عزيزانمان بيمار است، دنبال خانه ميگرديم و اسبابکشي داريم و شرايط روانيمان مناسب نيست، قطعا نميتوانيم به خود مسلط شويم و از کودک حمايت کنيم در حالي که اگر تشويق و تنبيه درست را دريافت نکند، ياد ميگيرد خشم و عصبانيت والدين را کنترل کند و تسلط آنها را بر خود محک بزند. او قطعا در آغاز يادگيري احتمال خطا دارد و اگر والدين نتوانند هيجانشان را کنترل کنند، او موضوع را به بازي ميگيرد چون از توجه پدر و مادر چه منفي و چه مثبت، لذت ميبرد. پدر و مادر بايد از مدتها قبل، وقتي ميبينند کودک درک کثيفکردن پوشکش را دارد و از آن ناراحت ميشود، براي او وقت بگذارند. مثلا تا ميبينيد در گوشهاي در حال زور زدن است يا بيحرکت جايي ايستاده و دفع دارد، کنارش برويد و بگوييد: «داري پيپي ميکني مامان!» و بعد پوشکش را عوض کنيد. او را بشوييد تا کمکم بفهمد اين حسي که دارد، چيست. بچههايي که حس دفع را ميفهمند، زودتر موفق ميشوند. مرحله بعدي، بازي با لگن است. اجازه دهيد با لباس روي لگن بنشيند و در اتاق اجراي دستورات را تمرين کند.
سلامت: پس نبايد از اول کودک را با لگن به دستشويي برد و شروع کرد.
اين موضوع عموميت ندارد اما اغلب بچهها از چاه توالت ميترسند و اگر قرار باشد از ابتدا لگن را به آنجا ببريد، از آن واهمه پيدا ميکنند. نبايد با حس ترس آموزش را شروع کرد. پس از فهماندن اينکه لگن براي چه کاري است، بايد در يک راهروي خلوت يا حمام به کودک آموخت روي لگن بنشيند و ادرار يا مدفوع کند. تهيه اسباببازي صدادار پلاستيکي مخصوص توالت رفتن هم مهم است تا کودک فقط هنگام دفع اجازه بازي با آن را داشته باشد. همين که او دستور «لباستو در آر، برو بنشين روي لگن و بيا يه عکس برگردان جايزه بگير.» را اجرا کند و ساعتي يکبار اين کار انجام دهد، شروع خوبي است و چه دفع داشته باشد چه نه، بايد عکسبرگردان را بگيرد. کودک را عادت دهيد 3 بار در روز، 10 دقيقه بعد از مصرف هر وعده غذايي 5 تا 10 دقيقه روي لگن بنشيند چون حرکات روده بعد از غذا افزايش مييابد و به دفع مدفوع کمک ميکند.
سلامت: خيلي از والدين با آموزش مدفوع مشکل دارند و ميگويند فرزندشان فقط ياد گرفته در لگن ادرار کند، آنها چه بايد بکنند؟
يکي از نکتههاي مهمي که از شرايط آمادهسازي کودک براي توالترفتن است، رفع يبوست احتمالي است. کودکي که يبوست دارد و در پوشک با هزار و يک مشکل مدفوع ميکند، اول بايد با کمک پزشک و اصلاح رژيم غذايي درمان شود و بعد پدر و مادر آموزش ادرار و مدفوع را آغاز کنند. بسياري از والدين ميگويند کودک ما براي ادرار کردن به دستشويي ميرود اما مدفوع را در پوشک ميکند اما اين روش درست نيست. بايد همان موقع که بچه دارد در پوشک مدفوع ميکند، سراغش برويد، لگن را ببريد و اسباببازي مخصوص را تکان بدهيد و او را به سمت لگن راهنمايي کنيد. دقت کنيد نبايد با هيجان حرف بزنيد، هيچ خوشحالي زياد يا خشمي نبايد در صدا يا رفتارتان باشد. «پاشو برو رو لگن پيپي کن، ببين خرگوش پلاستيکيات داره صدا ميکنه، بعدش که اومدي، با هم توپبازي ميکنيم يا شکلات بهت ميدم.» والدين نبايد در مورد دفع مدفوع در پوشک بيتفاوت باشند.
سلامت: تا کي بايد براي اين کار به کودک جايزه بدهيم؟
تا يادگيري کامل مهارت دفع ادرار و مدفوع بايد جايزه و تشويق ادامه داشته باشد؛ تشويق کلامي مثل هورا کشيدن براي اينکه خودش احساس نياز کرده و لباسش را درآورده و به سمت لگن دويده و تعريف اين کار او براي پدر يا مادربزرگ و تشويقهاي ديگر ضروري است. به مرور که کودک ياد گرفت ادرار و مدفوع کند، ديگر نيازي نيست بعد از هر بار رفتن او روي لگن، جايزهاي مثل عکسبرگردان بگيرد. ميتوانيد جايزه را تغيير دهيد. «اگر بعد از ناهار خودت بروي روي لگن پيپي کني، عصري بستني داري» هيجان زيادي به خرج ندهيد. اگر ناهار را خورد و اين کار را نکرد، فقط يادآوري کنيد. خرگوشش که مخصوص توالت است را تکان دهيد و صداي جالبي درآوريد: «دوست کوچولوي من! بيا بازي کنيم ديگه. من دلم واست تنگ شده» اگر نيامد روي لگن بنشيند، خرگوش را ندهيد و از بستني بعدازظهر هم خبري نيست. يادتان باشد ما بزرگترها هم به تشويق نياز داريم بنابراين تشويقها را فاصلهدار کنيد اما قطع نه.
سلامت: رعايت اعتدال در رفتارها و تشويق و تنبيه براي بعضي والدين سخت است. مشکل بيشتر والدين با دستشويي رفتن کودک وقتي ريشهدار ميشود که توجه افراطي به دفع کودک نشان ميدهند.
متاسفانه همينطور است. من مراجعي دارم که از شهرستان ميآيد و پسري 8 ساله است. متاسفانه مادر و پدر او براي اينکه مدفوع کند آنقدر جايزههاي نابجا دادهاند که الان به جاي تشويق و جايزه، کارش به باج گرفتن کشيده و مادر بايد ماشين کنترلي بخرد تا پسرش به دستشويي برود و مدفوع کند! اصلا نبايد قبل از انجام کاري که انتظار داريم، جايزهاي که وعده دادهايم، بدهيم. جايزه بايد معقول باشد. کودک براي تلاش و درس خواندن در ازاي کارنامه خوب ميتواند ماشين کنترلي چند هزار توماني بگيرد اما براي مدفوع کردن يک جايزه معقول کافي است ولي نه در اين سن. آنهايي که ميخواهند شروع کنند حواسشان باشد که اگر راه را اشتباه بروند و برخي نکتهها را ناديده بگيرند، کاري که بايد ظرف چند هفته آموزش به صورت فعاليتي عادي و روزمره درآيد، به داستاني تبديل ميشود که پسري در اين سن از آن براي تسلط بر والدينش و باج گرفتن استفاده ميکند.
سلامت: حرف آخر؟
والدين هرگز نبايد به خاطر کثيفکاري احتمالي روزهاي آغاز آموزش کودک را تنبيه کنند. کلمات تحقيرآميز و فرياد زدن هم ممنوع است. از بيان حرفهايي مانند «مامانش! اين جيش نکرده که، بچه همسايه بوده رو فرش جيش کرده!» هم بپرهيزيد چون کودک بايد مسووليت کارش را بپذيرد. برخورد هيجاني هم نادرست است. فقط خيلي آرام بگوييد: «يادت رفت بگي، اگر ميرفتي رو لگنت مينشستي و جيش ميکردي جايزه ميگرفتي. حالا بيا بريم بشورمت» و حتما براي اينکه پيشرفت کند، کتابهايي مثل «مامان بيا جيش دارم» و کتابهاي نويسندههايي مثل آقاي کشاورز را به عنوان جايزه برايش تهيه کنيد. براي اين مدت که فرزندتان تحت تعليم است، تمهيداتي بينديشيد که آرامش شما را زياد کند مثلا زيراندازهاي رنگي قشنگ از جنس سفره درست کنيد که در صورت ادرار يا مدفوع حين بازي، فرش و وسايلتان کثيف نشود. اين زيراندازها را ميتوانيد هنگام خواب يا مواقع مهماني استفاده کنيد که کودک روي آن بنشيند و بهراحتي قابل شستشو باشد و مشکلي پيش نيايد. اغلب بچهها تا 3 سالگي ميتوانند اين مهارت را ياد بگيرند و در طول روز خشک بمانند.
الهه رضاييان/پرسشي از دکتر ميترا حکيمشوشتري فوقتخصص روانپزشکي کودک ونوجوان
چگونه توالت رفتن را به کودک بياموزيم؟
در هفتههاي پاياني سال گذشته به همراهان ستون «آداب تربيت» وعده داده بوديم در فرصتي مناسب، در مورد مشکلات توالترفتن بچهها به تفصيل صحبت کنيم و به نکتههايي که مطرح کردنشان فضايي بيش از ستون ثابت هميشگي را ميطلبيد، بپردازيم. اين هفته، موضوع اصلي صفحه «فرزندپروري» را به دغدغهاي که بسياري از شما والدين گرامي داشتهايد و در پيامکهايتان به آن اشاره کردهايد...
اختصاص دادهايم تا بررسي کنيم چرا بعضي از پدر و مادرها موفق نميشوند مهارت دستشوييرفتن را به کودکشان بياموزند. آيا اين کار شگردهاي خاصي دارد که نميدانند يا مشکلي در فرزندشان وجود دارد؟ دکتر ميتراحکيمشوشتري، فوقتخصص روانپزشکي کودک و نوجوان و عضو هيأتعلمي دانشگاه علومپزشکي تهران در اين گفتوگو به سوالهاي شما پاسخ دادهاند.
سلامت: کارشناسان ميگويند کودک بايد در زمان مناسب، سن مناسب و شرايط مطلوب براي دستشويي رفتن آموزش ببيند اما منظور از سن مناسب چيست؟ بعضي پدر و مادرها اين کار را قبل از 2 سالگي شروع ميکنند و موفقاند و بعضي والدين بعد 3 سالگي هم موفق نيستند. چرا؟
به نکته خوبي اشاره کرديد چون اين قضيه روي اعتمادبهنفس والدين اثر دارد. بسياري از پدر و مادرها در مقام مقايسه خود با ديگر والدين برميآيند و به دليل سرخوردگي، خسته ميشوند و به تنبيه کودک روي ميآورند. سن تکامل هر کودک در اين آموزش بسيار اهميت دارد اما معمولا بعد از 5/1 سالگي زمان مناسبي است چون رشد جسمي، شناختي و هوشي بچه به حدي که براي يادگيري مهارت توالت رفتن لازم است، رسيده و کودک در اين سن اداي بزرگترها را درميآورد و الگوپذيري دارد پس ميتواند مانند آنها عمل کند اما قبل از شروع برنامه آموزشي، والدين بايد بررسي کنند کودک توانايي درک اين موضوع را دارد يا خير.
سلامت: اين بررسي چطور بايد انجام شود؟
بسيار ساده؛ مثلا اينکه کودک ميتواند به چشم، بيني، دهان، مو و اعضاي بدن خود اشاره کند و با شيوه خود آنها را نام ببرد. شايد بعضي از والدين بگويند ما به فرزندمان ياد ندادهايم اين چشمته، اين گوشته و... اما قرار نيست اين موضوع را به او بياموزيم بلکه بايد در جريان زندگي و حين رشد آنها را ياد گرفته باشد. نکته دوم اينکه بايد بتواند به 4 دستور کلامي توجه کند؛ ?) دستور کوتاه: بنشين، بلندشو، ?) دستورات ترکيبي: برو جورابتو بيار، دنبالم بيا آشپزخانه تا بهت آب بدم، ?) تقليد کارهاي ساده شما: شانه کردن مو، تلفن زدن، قاشق دست گرفتن (مهم نيست چقدر درست اين کار را انجام دهد، مهم اين است که بتواند تقليد کند) و ?) مبادله کردن را بفهمد: عروسکتو بده به من تا اين شکلات را بهت بدم.
سلامت: پس با اين بررسي در واقع کودک را محک ميزنيم تا متوجه شويم براي يادگيري آماده است يا نه.
بله، اما بايد همزمان با اين سنجش، خودمان را هم ارزيابي کنيم. اگر درگير مشکل حادي هستيم، يکي از عزيزانمان بيمار است، دنبال خانه ميگرديم و اسبابکشي داريم و شرايط روانيمان مناسب نيست، قطعا نميتوانيم به خود مسلط شويم و از کودک حمايت کنيم در حالي که اگر تشويق و تنبيه درست را دريافت نکند، ياد ميگيرد خشم و عصبانيت والدين را کنترل کند و تسلط آنها را بر خود محک بزند. او قطعا در آغاز يادگيري احتمال خطا دارد و اگر والدين نتوانند هيجانشان را کنترل کنند، او موضوع را به بازي ميگيرد چون از توجه پدر و مادر چه منفي و چه مثبت، لذت ميبرد. پدر و مادر بايد از مدتها قبل، وقتي ميبينند کودک درک کثيفکردن پوشکش را دارد و از آن ناراحت ميشود، براي او وقت بگذارند. مثلا تا ميبينيد در گوشهاي در حال زور زدن است يا بيحرکت جايي ايستاده و دفع دارد، کنارش برويد و بگوييد: «داري پيپي ميکني مامان!» و بعد پوشکش را عوض کنيد. او را بشوييد تا کمکم بفهمد اين حسي که دارد، چيست. بچههايي که حس دفع را ميفهمند، زودتر موفق ميشوند. مرحله بعدي، بازي با لگن است. اجازه دهيد با لباس روي لگن بنشيند و در اتاق اجراي دستورات را تمرين کند.
سلامت: پس نبايد از اول کودک را با لگن به دستشويي برد و شروع کرد.
اين موضوع عموميت ندارد اما اغلب بچهها از چاه توالت ميترسند و اگر قرار باشد از ابتدا لگن را به آنجا ببريد، از آن واهمه پيدا ميکنند. نبايد با حس ترس آموزش را شروع کرد. پس از فهماندن اينکه لگن براي چه کاري است، بايد در يک راهروي خلوت يا حمام به کودک آموخت روي لگن بنشيند و ادرار يا مدفوع کند. تهيه اسباببازي صدادار پلاستيکي مخصوص توالت رفتن هم مهم است تا کودک فقط هنگام دفع اجازه بازي با آن را داشته باشد. همين که او دستور «لباستو در آر، برو بنشين روي لگن و بيا يه عکس برگردان جايزه بگير.» را اجرا کند و ساعتي يکبار اين کار انجام دهد، شروع خوبي است و چه دفع داشته باشد چه نه، بايد عکسبرگردان را بگيرد. کودک را عادت دهيد 3 بار در روز، 10 دقيقه بعد از مصرف هر وعده غذايي 5 تا 10 دقيقه روي لگن بنشيند چون حرکات روده بعد از غذا افزايش مييابد و به دفع مدفوع کمک ميکند.
سلامت: خيلي از والدين با آموزش مدفوع مشکل دارند و ميگويند فرزندشان فقط ياد گرفته در لگن ادرار کند، آنها چه بايد بکنند؟
يکي از نکتههاي مهمي که از شرايط آمادهسازي کودک براي توالترفتن است، رفع يبوست احتمالي است. کودکي که يبوست دارد و در پوشک با هزار و يک مشکل مدفوع ميکند، اول بايد با کمک پزشک و اصلاح رژيم غذايي درمان شود و بعد پدر و مادر آموزش ادرار و مدفوع را آغاز کنند. بسياري از والدين ميگويند کودک ما براي ادرار کردن به دستشويي ميرود اما مدفوع را در پوشک ميکند اما اين روش درست نيست. بايد همان موقع که بچه دارد در پوشک مدفوع ميکند، سراغش برويد، لگن را ببريد و اسباببازي مخصوص را تکان بدهيد و او را به سمت لگن راهنمايي کنيد. دقت کنيد نبايد با هيجان حرف بزنيد، هيچ خوشحالي زياد يا خشمي نبايد در صدا يا رفتارتان باشد. «پاشو برو رو لگن پيپي کن، ببين خرگوش پلاستيکيات داره صدا ميکنه، بعدش که اومدي، با هم توپبازي ميکنيم يا شکلات بهت ميدم.» والدين نبايد در مورد دفع مدفوع در پوشک بيتفاوت باشند.
سلامت: تا کي بايد براي اين کار به کودک جايزه بدهيم؟
تا يادگيري کامل مهارت دفع ادرار و مدفوع بايد جايزه و تشويق ادامه داشته باشد؛ تشويق کلامي مثل هورا کشيدن براي اينکه خودش احساس نياز کرده و لباسش را درآورده و به سمت لگن دويده و تعريف اين کار او براي پدر يا مادربزرگ و تشويقهاي ديگر ضروري است. به مرور که کودک ياد گرفت ادرار و مدفوع کند، ديگر نيازي نيست بعد از هر بار رفتن او روي لگن، جايزهاي مثل عکسبرگردان بگيرد. ميتوانيد جايزه را تغيير دهيد. «اگر بعد از ناهار خودت بروي روي لگن پيپي کني، عصري بستني داري» هيجان زيادي به خرج ندهيد. اگر ناهار را خورد و اين کار را نکرد، فقط يادآوري کنيد. خرگوشش که مخصوص توالت است را تکان دهيد و صداي جالبي درآوريد: «دوست کوچولوي من! بيا بازي کنيم ديگه. من دلم واست تنگ شده» اگر نيامد روي لگن بنشيند، خرگوش را ندهيد و از بستني بعدازظهر هم خبري نيست. يادتان باشد ما بزرگترها هم به تشويق نياز داريم بنابراين تشويقها را فاصلهدار کنيد اما قطع نه.
سلامت: رعايت اعتدال در رفتارها و تشويق و تنبيه براي بعضي والدين سخت است. مشکل بيشتر والدين با دستشويي رفتن کودک وقتي ريشهدار ميشود که توجه افراطي به دفع کودک نشان ميدهند.
متاسفانه همينطور است. من مراجعي دارم که از شهرستان ميآيد و پسري 8 ساله است. متاسفانه مادر و پدر او براي اينکه مدفوع کند آنقدر جايزههاي نابجا دادهاند که الان به جاي تشويق و جايزه، کارش به باج گرفتن کشيده و مادر بايد ماشين کنترلي بخرد تا پسرش به دستشويي برود و مدفوع کند! اصلا نبايد قبل از انجام کاري که انتظار داريم، جايزهاي که وعده دادهايم، بدهيم. جايزه بايد معقول باشد. کودک براي تلاش و درس خواندن در ازاي کارنامه خوب ميتواند ماشين کنترلي چند هزار توماني بگيرد اما براي مدفوع کردن يک جايزه معقول کافي است ولي نه در اين سن. آنهايي که ميخواهند شروع کنند حواسشان باشد که اگر راه را اشتباه بروند و برخي نکتهها را ناديده بگيرند، کاري که بايد ظرف چند هفته آموزش به صورت فعاليتي عادي و روزمره درآيد، به داستاني تبديل ميشود که پسري در اين سن از آن براي تسلط بر والدينش و باج گرفتن استفاده ميکند.
سلامت: حرف آخر؟
والدين هرگز نبايد به خاطر کثيفکاري احتمالي روزهاي آغاز آموزش کودک را تنبيه کنند. کلمات تحقيرآميز و فرياد زدن هم ممنوع است. از بيان حرفهايي مانند «مامانش! اين جيش نکرده که، بچه همسايه بوده رو فرش جيش کرده!» هم بپرهيزيد چون کودک بايد مسووليت کارش را بپذيرد. برخورد هيجاني هم نادرست است. فقط خيلي آرام بگوييد: «يادت رفت بگي، اگر ميرفتي رو لگنت مينشستي و جيش ميکردي جايزه ميگرفتي. حالا بيا بريم بشورمت» و حتما براي اينکه پيشرفت کند، کتابهايي مثل «مامان بيا جيش دارم» و کتابهاي نويسندههايي مثل آقاي کشاورز را به عنوان جايزه برايش تهيه کنيد. براي اين مدت که فرزندتان تحت تعليم است، تمهيداتي بينديشيد که آرامش شما را زياد کند مثلا زيراندازهاي رنگي قشنگ از جنس سفره درست کنيد که در صورت ادرار يا مدفوع حين بازي، فرش و وسايلتان کثيف نشود. اين زيراندازها را ميتوانيد هنگام خواب يا مواقع مهماني استفاده کنيد که کودک روي آن بنشيند و بهراحتي قابل شستشو باشد و مشکلي پيش نيايد. اغلب بچهها تا 3 سالگي ميتوانند اين مهارت را ياد بگيرند و در طول روز خشک بمانند.
مامان علی
18:42 1393/6/12
قربونت بشم مریم جان ممنون ازیاد آوری. مورد بعدی
مهتاب جان از شماهم بابت مطلب خوبتون ممنونم
پسرک امروز بادستشویی رفتن بازیش گرفته!مامان جیش دایم!میبرمش میشینه بعد چنددقیقه میگه ملسی!الاهی شوکر.یعنی به خدا دلم درد گرفته بس خندیدم،،،،چند دقیقه بعد باز باعجله میاد ومیریم وبدون هیچ عملیاتی همون حرفهارومیزنه ومیگه مایع دستی کن و میپره بیرون وچنددقیقه بعد.........
من اصلا بهش نگفتم بریم دستشویی ازظهر بی هیچ مقدمه ای خودش شروع کرده!
مهتاب جان از شماهم بابت مطلب خوبتون ممنونم
پسرک امروز بادستشویی رفتن بازیش گرفته!مامان جیش دایم!میبرمش میشینه بعد چنددقیقه میگه ملسی!الاهی شوکر.یعنی به خدا دلم درد گرفته بس خندیدم،،،،چند دقیقه بعد باز باعجله میاد ومیریم وبدون هیچ عملیاتی همون حرفهارومیزنه ومیگه مایع دستی کن و میپره بیرون وچنددقیقه بعد.........
من اصلا بهش نگفتم بریم دستشویی ازظهر بی هیچ مقدمه ای خودش شروع کرده!
مامان ناهید
19:45 1393/6/12
مهتاب جون نترس گفتم که کامل دیگه تو خودش خرابکاری نکنه وخودش دیگه خبر بده ممکنه 7 ماه طول بکشه آخه بعد گرفتن از پوشک گه گاهی میری می بینی تا تو خودشون جیش کردن من سردخترم همین گرفتاری را داشتم 7 ماه طول کشید البته دخترم یه کم کوچکتر بود 18 ماهه بود
mahtab
08:28 1393/6/13
امروز روز هفتمه
و انگار به جاي پيشرفت داريم پسرفت ميکنيم...
توخواب جاش رو خيس کرده...برخلاف قبل و دوسه شب اول شروع پروژه...
دارم به تعطيل نمدن برنامه فکر ميکنم...
ديروز هم اصلا شماره 2 انجام نداد...
ببينم امروز چي در پيش رومه
و انگار به جاي پيشرفت داريم پسرفت ميکنيم...
توخواب جاش رو خيس کرده...برخلاف قبل و دوسه شب اول شروع پروژه...
دارم به تعطيل نمدن برنامه فکر ميکنم...
ديروز هم اصلا شماره 2 انجام نداد...
ببينم امروز چي در پيش رومه
mahtab
10:12 1393/6/13
روز پنجمه ...
اشتباه کردم
اشتباه کردم
ارام
10:23 1393/6/13
مهتاب جان كاش دو سه ماه ديگه هم صبر ميكردي تجربه اي كه من داشتم و مريم مامان ايدين و حتي مامان سهند و سپهر و...نشون داد كه بچه ها دو سه ماه بعد دوسالگي راحت با اين مسئله كنار ميان
الان هم چند روزي صبر كن اگه احساس كردي طفلي داره اذيت ميشه بذار براي چند ماه اينده فكر كنم اواسط ابان ماه بهترين وقت باشه
الان هم چند روزي صبر كن اگه احساس كردي طفلي داره اذيت ميشه بذار براي چند ماه اينده فكر كنم اواسط ابان ماه بهترين وقت باشه
مامان مریم
11:34 1393/6/13
آرام جونم درست میگه مهتاب جون....حالا که شروع کردی تا 10 رور ادامه بده و اگه دیدی پیشرفتی نمیکنه متوقفش کن تا چند ماه بعد...
البته من 2 سال و 4 ماهگی که شروع کردم و موفق نبود بعد از متوقف کردنش 2 هفته بعد دوباره شروع کردم چون من روشم اشتباه بود که همزمان هم پوشک میکردم و هم دستشویی میبردم و متوجه جیش کردنش نمیشد اصلا....ولی شما چون علیرضای گلم هنوز کوچولوست میتونی بیشتر صبر کنی
مامان علی جون ...دوستم خواهش میکنم
سر کار پسرکت کلی خندیدمپسردایی من هم بعد غذا خوردن عادت داشت به مامانش میگفت مرسی و اونم میگفت نوش جان...سر پوشک گرفتنش هم بعد اینکه تو دستشویی کارشو انجام میده و مامانش میگه مرسی این به مامانش میگه نوش جان!!!
خیلی بامزه ان این فسقلی ها
البته من 2 سال و 4 ماهگی که شروع کردم و موفق نبود بعد از متوقف کردنش 2 هفته بعد دوباره شروع کردم چون من روشم اشتباه بود که همزمان هم پوشک میکردم و هم دستشویی میبردم و متوجه جیش کردنش نمیشد اصلا....ولی شما چون علیرضای گلم هنوز کوچولوست میتونی بیشتر صبر کنی
مامان علی جون ...دوستم خواهش میکنم
سر کار پسرکت کلی خندیدمپسردایی من هم بعد غذا خوردن عادت داشت به مامانش میگفت مرسی و اونم میگفت نوش جان...سر پوشک گرفتنش هم بعد اینکه تو دستشویی کارشو انجام میده و مامانش میگه مرسی این به مامانش میگه نوش جان!!!
خیلی بامزه ان این فسقلی ها
mahtab
11:44 1393/6/13
فعلا بايد صبر کنم ببينم چي ميشه
ممنونم
پسر منم موقع وارد شدن به دستشويي وقتي بهش ميگم بفرماييد ميگه ممنون
البته بگم هردومون طبق عادت ميگيم و من قصد بدي ندارما
از دست علي جون هم کلي خنديدم...ناااازي
ممنونم
پسر منم موقع وارد شدن به دستشويي وقتي بهش ميگم بفرماييد ميگه ممنون
البته بگم هردومون طبق عادت ميگيم و من قصد بدي ندارما
از دست علي جون هم کلي خنديدم...ناااازي
مامان مهری
11:55 1393/6/13
بنظر من مهتاب جون شما بیشتر راه رو طی کردی و روزهای سخت رو گذروندی. ناامید نشو . عیرضا جون اگه تو این پنج روز تونسته به اندازه 2 ساعت خشک بمونه و از طرفی حتی دو یا سه بار از کارش رو در روز تو دستشویی انجام داده البته به خواست شما و زمانی که شما برده باشی یعنی مشکلی نیست.... البته از نظر من.
باید ببینی مشکل کجاست ؟ 1. پسر من از سنگ توالت می ترسه و من هم دیگه طرفش نبردم. 2. باید درک کنه که چه کاری رو و کجا انجام بده درسته؟هر بار که کارش رو تو دستشویی میکرد کلی ذوق می کردم که خوشحالی منو ببینه و وقتی که توی اتاق انجام می داد خیس شدن لباسش رو نشون میدادم تا حس کنه و یکم ناراحت می شدم که بفهمه کار بدی کرده.3. پسر من (از اونجایی که خیلی جون عزیزه) اوایل میترسید که تو دستشویی سر بخوره و من بهش فهموندم که اگه دمپایی بپوشه سر نمی خوره.
4. ( مهم ) بچه ها تا به محیط اعتماد نکنن کارشون رو انجام نمیدن . اینو من بشددددددت تجربه کردم. روز دوم پروژه یه مهمونی بود که باید می رفتم. مهراد6 ساعت خودشو نگه داشت.البته الان هم بیرون دستشویی نمیره.
همینطور اوایل کار هر بار 45 دقیقه تو دستشویی بودیم کارش رو نمی کرد همین که می اومدیم تو اتاق کارشو انجام میداد. ....بچه ها عاشق بازی هستن و من ظرف های شن بازی و چند تا هم لیوان و قاشق یکبار مصرف و دو سه تا عروسک پلاستیکی گذاشتم کنار دستشویی و اوایل که مهراد تمایلی به دستشویی نشون نمیداد به هوای اینکه عروسک هش گشنه موندن و باید غذا بده و اونها رو حموم ببره میبردم دستشویی . این جوری هم تمایل به دسشتویی اومدن داشت و هم اینکه وسط بازی اعتمادش جلب می شد کارش و انجام میداد و من هم دست و هورا تازه بابایی و مادربزرگ و پدربزرگ رو هم مجبور میکرد براش دست بزنن.
5. بعد 5 روز از پسری بپرس دوست داری پوشک کنم ؟؟؟ پسر من که می گفت پوشک اوخ می کنه. در حالی که قبل از شروع پروژه خودش پوشک میاورد که زیرشو عوض کنم و اصـــــــلا بدش نمیومد و این یعنی که آمادگی داره و فقط باید باهاش کار کنی...
بلاخره ما یک هفته ای تو دستشویی ساکن بودیم و تا 2 هفته فرش هارو جمع کرده بودم و وقتی پهن کردم بهش گفتم اگه رو فرش کارشو بکنه میان و فرش ها رو میبرن....
در مورد شماره 2 مهراد هم اولش خیلی کم میکرد ولی همون هم خوبه و نشون میده که از شمراه 2 نمیترسه. بعدا خوب میشه....
پسر من الان هم باید ده بار بگم تابیاد بریم دستشویی
این بود همه تجربه من به عنوان یه مادر تازه کار از اولین تجربه پوشک گیری....
ولی هر بچه ای روحیات خاص خودشو داره و همشون متفاوتن....
واقعا سخته. ان شاله زودتر به نتیجه برسی
باید ببینی مشکل کجاست ؟ 1. پسر من از سنگ توالت می ترسه و من هم دیگه طرفش نبردم. 2. باید درک کنه که چه کاری رو و کجا انجام بده درسته؟هر بار که کارش رو تو دستشویی میکرد کلی ذوق می کردم که خوشحالی منو ببینه و وقتی که توی اتاق انجام می داد خیس شدن لباسش رو نشون میدادم تا حس کنه و یکم ناراحت می شدم که بفهمه کار بدی کرده.3. پسر من (از اونجایی که خیلی جون عزیزه) اوایل میترسید که تو دستشویی سر بخوره و من بهش فهموندم که اگه دمپایی بپوشه سر نمی خوره.
4. ( مهم ) بچه ها تا به محیط اعتماد نکنن کارشون رو انجام نمیدن . اینو من بشددددددت تجربه کردم. روز دوم پروژه یه مهمونی بود که باید می رفتم. مهراد6 ساعت خودشو نگه داشت.البته الان هم بیرون دستشویی نمیره.
همینطور اوایل کار هر بار 45 دقیقه تو دستشویی بودیم کارش رو نمی کرد همین که می اومدیم تو اتاق کارشو انجام میداد. ....بچه ها عاشق بازی هستن و من ظرف های شن بازی و چند تا هم لیوان و قاشق یکبار مصرف و دو سه تا عروسک پلاستیکی گذاشتم کنار دستشویی و اوایل که مهراد تمایلی به دستشویی نشون نمیداد به هوای اینکه عروسک هش گشنه موندن و باید غذا بده و اونها رو حموم ببره میبردم دستشویی . این جوری هم تمایل به دسشتویی اومدن داشت و هم اینکه وسط بازی اعتمادش جلب می شد کارش و انجام میداد و من هم دست و هورا تازه بابایی و مادربزرگ و پدربزرگ رو هم مجبور میکرد براش دست بزنن.
5. بعد 5 روز از پسری بپرس دوست داری پوشک کنم ؟؟؟ پسر من که می گفت پوشک اوخ می کنه. در حالی که قبل از شروع پروژه خودش پوشک میاورد که زیرشو عوض کنم و اصـــــــلا بدش نمیومد و این یعنی که آمادگی داره و فقط باید باهاش کار کنی...
بلاخره ما یک هفته ای تو دستشویی ساکن بودیم و تا 2 هفته فرش هارو جمع کرده بودم و وقتی پهن کردم بهش گفتم اگه رو فرش کارشو بکنه میان و فرش ها رو میبرن....
در مورد شماره 2 مهراد هم اولش خیلی کم میکرد ولی همون هم خوبه و نشون میده که از شمراه 2 نمیترسه. بعدا خوب میشه....
پسر من الان هم باید ده بار بگم تابیاد بریم دستشویی
این بود همه تجربه من به عنوان یه مادر تازه کار از اولین تجربه پوشک گیری....
ولی هر بچه ای روحیات خاص خودشو داره و همشون متفاوتن....
واقعا سخته. ان شاله زودتر به نتیجه برسی
مامان مهری
12:04 1393/6/13
با نظر مریم جون موافقم حداقل تا ده روز صبر کن ...
ولی سعی کن تا هوا خوبه از پوشک بگیری... تو سرما یکم سخت میشه کارت
ولی سعی کن تا هوا خوبه از پوشک بگیری... تو سرما یکم سخت میشه کارت
mahtab
12:05 1393/6/13
مامان مهري عزيز واقعا ازتون ممنونم، خيلي بهم لطف داري
تقريبا همه ي مواردي رو که گفتين لحاظ کردم...فرشها رو جمع کردم...تشويق يه عالمه داريم براش...اصلا هم ننيترسه به ظاهر...کلي بازي ميکنيم...تو دستشويي شماره 1رو انجام ميده...2رو هم با اينکه معلومه داره اما نگه ميداره...خيلي تلاش کردم...دليلشو نميفهمم...همه حرفا و راهکاراتونو انجام دادم و خودشش همه رو ميدونه و باهام ميگه...مثلا اينکه پي پي فقط تو دستشويي يااينکه خونشون اونجاست و....اصلا نشونه اي از ترس درش نميبينم
به هرحال ممنونم از شما و بقيه دوستان از جمله ارام جان و مريم عزيز
تقريبا همه ي مواردي رو که گفتين لحاظ کردم...فرشها رو جمع کردم...تشويق يه عالمه داريم براش...اصلا هم ننيترسه به ظاهر...کلي بازي ميکنيم...تو دستشويي شماره 1رو انجام ميده...2رو هم با اينکه معلومه داره اما نگه ميداره...خيلي تلاش کردم...دليلشو نميفهمم...همه حرفا و راهکاراتونو انجام دادم و خودشش همه رو ميدونه و باهام ميگه...مثلا اينکه پي پي فقط تو دستشويي يااينکه خونشون اونجاست و....اصلا نشونه اي از ترس درش نميبينم
به هرحال ممنونم از شما و بقيه دوستان از جمله ارام جان و مريم عزيز
مامان مهری
12:07 1393/6/13
راستی مریم جون آیدین هنوز سرپا کارشو انجام میده؟؟؟؟؟
پسر منم برای جیش سرپا وامی ایسته ...چیکار کنم ؟؟؟ زمستون ها دستشویی ما سرد میشه و نمیتونم از کمر به پایین رو آب بگیرم.
پسر منم برای جیش سرپا وامی ایسته ...چیکار کنم ؟؟؟ زمستون ها دستشویی ما سرد میشه و نمیتونم از کمر به پایین رو آب بگیرم.
مامان مریم
14:11 1393/6/13
مهری جون آیدین هنوز هم پی پی هم جیش سر پا هست
من زمستون ...یعنی اسفند ماه از پوشک گرفتمش و حوله نوزادیشو گذاشته بودم تو دستشویی و با اون میفرستادمش بیرون....
الان هوا خوبه ولی من یه جوری حساس شدم فکر کنم اگه نشسته هم کارشو انجام بده باز نتونم کل کمر به پایینشو آب نکشم....انگار عادت کردم
راستش آیدین از پی پی خیلی میترسید....من خیلی مطلب روانشناسی خوندم و یکیش هم این بود که بچه ها از اینکه به چشم ببینن یه چیزی از بدنشون دفع میشه و تو اون سوراخ مخوف میره میترسن و فکر میکنن یه روز نوبت خودشونه که باید برن اون تو!!!
میگفتن باید به بچه ها توضیح بدیم که این جزوی از بدنشون نیست و همون غذاهاییه که خوردیم و حالا برمیگردن خونشون
من هم برای اینکه آیدین ترسش بریزه خیلی داستان از خونه پی پی و انتظار مامانش و داره صداش میکنه و ....میگفتم....الان یادم افتاد نمیدونم چرا یه روز که آیدین پی پی داشت و نمیکرد شیر آب صداش عوض شد بهش گفتم اِاا ببین مامانش داره صداش میکنه....منتظرشه ...نگرانش شده ...زود پی پی کن بره پیش مامانش و اونم انجام دادو خودش با شیر آب کودک را به مادر رساند و خیلی خوشحال شد
و بعد اون هم چون اون لحظه سرپا راضی شد اصلا مجبورش به نشستن نکردم تا یواش یواش خودش حس کنه نشسته راحتتره و هنوز که به این حس نرسیده ولی تازگی ها دوست داره بره رو کاسه توالت ولی کاری نمیکنه...میره و میاد اما همین هم خوبه که نشون میده داره آماده میشه....من کلا تو هیچ مورد اینجوری اصلا عجله ندارم....هیچ کدوم از ما الان نه سرپا کارمونو میکنیم و نه جایی جز توالت یا سر کاسهبلاخره یاد میگیره...بهتره استرس ندیم بهشون
من زمستون ...یعنی اسفند ماه از پوشک گرفتمش و حوله نوزادیشو گذاشته بودم تو دستشویی و با اون میفرستادمش بیرون....
الان هوا خوبه ولی من یه جوری حساس شدم فکر کنم اگه نشسته هم کارشو انجام بده باز نتونم کل کمر به پایینشو آب نکشم....انگار عادت کردم
راستش آیدین از پی پی خیلی میترسید....من خیلی مطلب روانشناسی خوندم و یکیش هم این بود که بچه ها از اینکه به چشم ببینن یه چیزی از بدنشون دفع میشه و تو اون سوراخ مخوف میره میترسن و فکر میکنن یه روز نوبت خودشونه که باید برن اون تو!!!
میگفتن باید به بچه ها توضیح بدیم که این جزوی از بدنشون نیست و همون غذاهاییه که خوردیم و حالا برمیگردن خونشون
من هم برای اینکه آیدین ترسش بریزه خیلی داستان از خونه پی پی و انتظار مامانش و داره صداش میکنه و ....میگفتم....الان یادم افتاد نمیدونم چرا یه روز که آیدین پی پی داشت و نمیکرد شیر آب صداش عوض شد بهش گفتم اِاا ببین مامانش داره صداش میکنه....منتظرشه ...نگرانش شده ...زود پی پی کن بره پیش مامانش و اونم انجام دادو خودش با شیر آب کودک را به مادر رساند و خیلی خوشحال شد
و بعد اون هم چون اون لحظه سرپا راضی شد اصلا مجبورش به نشستن نکردم تا یواش یواش خودش حس کنه نشسته راحتتره و هنوز که به این حس نرسیده ولی تازگی ها دوست داره بره رو کاسه توالت ولی کاری نمیکنه...میره و میاد اما همین هم خوبه که نشون میده داره آماده میشه....من کلا تو هیچ مورد اینجوری اصلا عجله ندارم....هیچ کدوم از ما الان نه سرپا کارمونو میکنیم و نه جایی جز توالت یا سر کاسهبلاخره یاد میگیره...بهتره استرس ندیم بهشون
mahtab
13:24 1393/6/15
يه پيشرفتي که داشته اينه که موقعي که شماره 2انجام ميده توشلوارش بهمون خبر ميده ديگه و يک بار هم تو دستشويي انجام داد
شماره 1رو همچنان تو دستشويي انجام ميده اما هنوز خبرم نميکنه...
يعني کي ميگه؟تا دوساعت و نيم زباد کردم فواصل بردنش به wcرو
شماره 1رو همچنان تو دستشويي انجام ميده اما هنوز خبرم نميکنه...
يعني کي ميگه؟تا دوساعت و نيم زباد کردم فواصل بردنش به wcرو
mahtab
13:25 1393/6/15
البته خيلي کم شده دفعات شماره 2
مامان مریم
13:32 1393/6/15
مهتاب جون یعنی دو ساعت و نیم یه بار میبری دستشویی و اونم تو اون مدت تو خونه جیش نمیکنه؟؟؟
خیلی خیلی عالیه عزیزم....پس ادامه بده خانومی
شماره 2 خیلی زمان میبره....فضا رو شاد کن و هی بهش بگو بریم دستشویی اونجا شلوارت هم اه اه نمیشه و تمیز میمونه و مامانش اونجا منتظر بچشه و هروقت اونجا کارشو کرد خیلی خیلی خوشحال بشو حتما جایزه بده
من چند تا ماشین خریده بودم و هربار اوایل جایزه میدادم تا ترسش ریخت و قبول کرد اونجا بره..
خیلی خیلی عالیه عزیزم....پس ادامه بده خانومی
شماره 2 خیلی زمان میبره....فضا رو شاد کن و هی بهش بگو بریم دستشویی اونجا شلوارت هم اه اه نمیشه و تمیز میمونه و مامانش اونجا منتظر بچشه و هروقت اونجا کارشو کرد خیلی خیلی خوشحال بشو حتما جایزه بده
من چند تا ماشین خریده بودم و هربار اوایل جایزه میدادم تا ترسش ریخت و قبول کرد اونجا بره..
mahtab
14:03 1393/6/15
بله عزيزم...البته امروز به دوساعت و نيم رسوندمش. ..ديدم زذد به زود که.ميبرمش خسته ميشه
بله منم مدام با شکلات و برچسب و اسباب بازيهاي کناريش تشويقش ميکنم و از ايده ي شما که مامانشون اون تويه خيلي کمک گرفتم عزيزم
ممنونم
بله منم مدام با شکلات و برچسب و اسباب بازيهاي کناريش تشويقش ميکنم و از ايده ي شما که مامانشون اون تويه خيلي کمک گرفتم عزيزم
ممنونم
mahtab
15:46 1393/6/15
هوراااا
دودقيقه پيش بالاخره منو به ارزوم رسرند و اعلام.کرد و درست هم بود تشخيصش...درمورد شماره1
دودقيقه پيش بالاخره منو به ارزوم رسرند و اعلام.کرد و درست هم بود تشخيصش...درمورد شماره1
مامان مریم
16:51 1393/6/15
تبریک میگم......عااااالیه عزیزم....قربونش برم خیلی خیلی خوشحالی کن و بپر بپر و شور و حال
بزار احساس کنه موفقیتی رو رقم زده
خیلی خوبه مهتاب جونم....شمره 2 هم به زودی اتفاق میفته دوستم....اندکی صبر...
بزار احساس کنه موفقیتی رو رقم زده
خیلی خوبه مهتاب جونم....شمره 2 هم به زودی اتفاق میفته دوستم....اندکی صبر...
mahtab
17:24 1393/6/15
بله بله حتما
اطاعت ميشود مريم جانم
اطاعت ميشود مريم جانم
مامان مریم
17:35 1393/6/15
ارام
22:07 1393/6/15
مامان علی
23:16 1393/6/15
امروز هم دوباره اعلام کرد
دوشبه جاش هم ديگه خشکه
خداروشکر خوب داريم پيش ميريم
ديگه سوال رو ميبندم و اگه سوالي داشتم دوباره مزاحمتوت ميشم