از شیر گرفتن

مامان کیانا و صدرا 12:05 1393/1/12 سلام گلم.هر چند خیلی از مامانا به سوالات من جواب نمیدن ولی من اگه بتونم دوست دارم کمک کنم.....واما مامان مرضیه جون منم صدرا رو در 22ماهگی از شیر گرفتم و اوایل فقط روزها بهش شیر نمیدادم و شبها بهش میدادم و بعد از چند روز حدود 10 روز شبها هم بهش شیر ندادم و یک شب اذیت کرد و دلم سوخت اما تحمل کردم و از شب بعد دیگه تموم شد.البته من روزها چسب بهداشتی (سفید)زده بودم و روی چسبم با ماژیک قرمز کرده بودم ولی کلا پروژه اذیت کنی نبود.موفق باشی عزیزم.

مامان ناهید 15:03 1393/1/12 عزیزم من تا اونجایی که در موردش مطالعه کردم وانجام دادم این بود که تو روز تعداد دفعات شیر دادن رو کم کردم درروز یکبار اونم موقع خواب
وبعد شبها موقع خواب بهش شیر می دادم در عینی که قبل از خواب غذا می دادم تا سیر بشه نیمه شب بلند نشه صبح که بلند میشد گریه می کرد بلندش می کردم باسرگرمی بهش صبحانه می دادم وهروقت زیاد بهانه می گرفت یه چسب می زدم بهش می گفتم بووه شده تا اینکه طی دوشب باباش می برد خوابش می کرد بعدمن می خوابیدم این بود که از شیر گرفتمش ولی در کل دکترها می گن نباید سریع از شیر گرفت چون رو روحیه شون تاثیر می ذاره وعواقب بعدی رو به دنبال داره من حدود یک ماه طول کشید تا دخترم رو از شیر گرفتم در حالی که 2سال و2 ماهش بود وچند ماه دیگه این استرس رو دوباره باید تجربه کنم برا پسرم موفق باشید

مامان مریم 15:23 1393/1/12 من از 1 سالگی به پسرم فقط خواب ظهر و شب شیر میدادم
18 ماهگی دکترش گفت بسه ولی دلم نیومد و 20 ماهگی گرفتم
پسر من با چسب و این حرفا گول نمیخورد میکندش! منم به سینم صبر زرد زدم ، پیش دکتر زنانم هم رفتم بهم دو تا قرص داد روزی یه نصفه که شیرم خشک بشه ولی اون آماس سینه و دردا رو داشتم قیمتش 21000 بود
دکترم گفت هروقت تصمیم گرفتی قاطع باش و با دلسوزی بیجا بچه رو دوهوا نکن
از صبحش صبر زردو زدم و لباس یقه باز پوشیدم و نشونش دادم که اه شده ولی چون عادت نداشت روزا شیر بخوره تمایل به تستش نداشت چون پسرم از صبح تا شب به یقم نمیچسبید تا شب مشکلی نبود اما شب بلد نبود جور دیگه ای بخوابه با هم جلوی تلوزیون کارتون دیدیم تا مثل ظهر خوابش برد ولی نصفه شب که بیدار شد گریه کرد و منم اشتباه کردم چراغارو روشن کردم بردم جلوی تلوزیون و بدتر شد
بار اول 1 ساعت بار دوم 1 ربع و بار سوم 5 دقیقه طول کشید تا بخوابه و تا بیدار میشد زود خوابیده بغلش میکردم و صورتمو به صورتش میچسبوندم تا بخوابه و از شب سوم دیگه بیدار نشد گریه کنه و در کمال ناباوری من خودش میخوابید
یکی دوبار سراغشو گرفت اما با یاداوری اه شدن رد میشد آیدینم 2 ماه آخر 1 ربع یک بار واسه شیر بیدار میشد و من واقعا خسته بودم و بعدش خیلی راحت شدم چون خوابش سنگینتر شد و زود بیدار نمیشد ولی تا مدتها دلم تنگ میشد
ببخشید خیلی حرف زدم ولی اونوقتها خیی دلم میخواست یکی کامل راهنماییم میکرد یاد خودم افتادم

maman 15:27 1393/1/13 مامان مرضیه انشاالله موفق باشی منم حدود یه هفته است دارم پسرمو ازشیر میگیرم هروقت بهونه میگیره به حضرت علی اصغرمتوسل میشم وصلوات میفرستم بغلش میکنم و اونم زود ساکت میشه