ابراز همدردي

مامان جونی 15:55 1394/5/11 از خدای بزرگ میخوام که به فائزه عزیز صبر بده تا داغ این اتفاق بزرگ رو تحمل کنه و روح بزرگ مامان مهربونش رو قرین رحمت خودش کنه و نگهدار پدر بزرگوارش باشه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

♫الهام مامان آوینا♫ 16:18 1394/5/11 فایزه جون خیلی خیلی ناراحت شدم وقتی خبر دردناک را دیروز مطلع شدم...
فقط برات صبر فراوان از خدواند منان خواستارم...
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مامانی 16:43 1394/5/11 سلام
فایزه جون منم از دیروز که شنیدم داغونم
غم بزرگیه و از خدا میخوام که بهت صبر بده و روح مامان مهربونتو قرین رحمت کنه

ارام 22:25 1394/5/11 http://nafasebabaasalemaman.niniweblog.com
عذرخواهی می کنم چون آیه قرآن اشتباه تایپ شده اصلاح میکنم الذین اذا اصابتهم مصیبه

❤ مه آ سا ❤ 00:07 1394/5/12 یکی از دوستان در خواست آدرس داشت منم رفته بودم وبلاگ فایزه جان ولی پستاش رمز داره رمزو میدید

مامان مهری 11:29 1394/5/12 سلام فائزه جون. من نبودم و تازه امروز متوجه شدم. بی نهایت ناراحت شدم. هرچند که میدونم در مقابل غمی که الان شما دارین ذره ای بیش نیست.
امیدوارم خداوند به همگی شما که توی این دو سال با مهربونی پرستاری مادر رو کردین الاخصوص پدر بزرگوارت ، در درجه اول صبر تحمل این مصیبت و بعد هم اجر اخروی و سلامتی عنایت کنه.
روحش غرق در نور وشادی

مامان علی خوشتیپ و مش حسین آقا 14:47 1394/5/12 سلام فایزه عزیزم
منم مثل مریم جون هنوز تو شوک این خبرم و خیلی از شنیدنش متاثر شدم
و اینکه بعد از اینهمه دعا و نذر و نیاز حکمت خدا به رفتن مادرتون بوده
خدا خیرت بده که تا آخرین لحظات در خدمت مادرت بودی و از خدا میخوایم که به تو و خانودت صبر بده وتندرستی و آرامش
و روح مادرتون با شادی و سلامتی شما شاد باشه
الهم صلی علی محمد و آل محمد
م
نمیدونم چه کاری غیر از دعا براتون و همدردی باهاتون از دستمون برمیاد؟
ما رو در غمتون شریک بدونید...

الهام 15:49 1394/5/12 ای وای
چقدر ناراحت شدم
بهتون تسلیت میگم فائزه جون خدا بهتون صبر بده می دونم که دوری از مادر برای هیچ کس آسون نیست.
خداوند روح مادرتون رو قرین لطف و رحمت کنه

مهربوون(محیا) 19:25 1394/5/12 خدا رحمتشووون کنه ... تسلیت میگم خانومی.... خدا ب شما و خانواده محترمتون صبر بده

مامان مریم 11:04 1394/5/13 آره سارا جون
یادم رفت بگم که فایزه....خیلی چیزها ازت یاد گرفتم...حق پدر و مادر که به گردن اولاد هست رو به بهترین نحو انجام دادی
از ماه هفت بارداری تا دو ماه بعد از سه سالگی دختر نازت....زمان کمی نبود
تو.یه چیزی فراتر از دختر خوب مامان بودی
خدا اجرت بده و مامان مثل فرشته ات با اولیا خدا محشور بشه
تو هر روز کنار مامانت بودی و این با هیییچ پاداش زمینی برابری نمیکنه
خدا اول بهت صبر بده و بعد اجر اخروی

مامان زهره 17:29 1394/5/13 از دست دادن مادر غم بزرگیه،من رو شریک غمت بدون عزیزم

زهرا مامان ایلیا جون 00:55 1394/5/14 غم بی مادر درد تلخیه
خدا بهتون صبر بده

mahtab 08:02 1394/5/14 سلام
واقعا نمی دونم چی بگم
من همین الان فهمیدم
خیلی ناراحت شدم
همیشه دعاگوی مامان خوبت بودم فائزه جان
می دونم هیچ کلامی نمیتونه آرام بخش این روزها و دقایقتون باشه
پس ضمن عرض تسلیت صمیمانه و آرزوی علو درجات برای ایشون از خدا میخوام که خودش بهتون صبر جمیل عطا کنه که می دونم طاقت اوردن این شرایط خیلی سخته و فقط به عنایت خودش ممکنه
براتون سلامتی خودت ، همسر و دختر عزیزت و خونواده ی محترمت رو ارزو دارم

مامان زهرا 07:04 1394/5/15 ای واااای ، فائزه جون تسلیت میگم عزیزم ، خیلی ناراحت شدم .خدا بهت صبر بده ، ایشالله خداوند بابای مهربونتو برات حفظ کنه .

مامان کیانا و صدرا 08:36 1394/5/16 فائزه ی عزیز تسلیت مرا بپذیرروحشان شاد و قرین رحمت الهی باد

ارام 19:11 1394/5/16 اعظم جون مادر فائزه جان به رحمت خدا رفتند....

مامان مهری 10:27 1394/5/17 آرام جان خبری از حال و روز فائزه نداری؟؟؟؟؟؟
خیلی نگران و ناراحتم.
این روزها توی نی نی وبلاگ که میام فقط یاد مادر خدا بیامرزش می افتم.