سوال و 10 جواب
(آخرین جواب : 94/7/7)1 یا 2؟باذکردلایل لازم وکافی
سلام همراهانم از دید خود کدام بهتر است؟ 1محل زندگی دور از مرکز شهردر پای کوه به همراه هوای تازه ودید زیبا وسبز جلو واطراف محل زندگی دور از هیاهو وسروصداهای معمول زندگی شهر نشینی با سکوتی که خیلی ها ارزویش را دارندولی دور از خانواده وفامیل با دسترسی سخت جهت دید وبازدید وخرید کردن ومدارس نه چندان خوب برای بچه ها وطی مسافت زیاد مدرسه نسبتا خوب واین که به علت سختی در رفت وامد ونداشتن کمک جهت نگه داشتن بچه که بیشتر دوست دارید در خانه بمانید تا بیرون بروید.*
2 زندگی در مرکز شهر با مشکلات الودگی وسر وصدا اما امکان رفت وامد ومعاشرت بیشتر با دوستان وخانواده وفامیل ومدارس خیلی خوب که خیال ادم بابت درس بچه ها ومسایل تربیتی بچه ها درمدرسه وبازدهی درسی انها کاملا راحت است.امکان بیشتر شرکت در فعالیتهای جمعی مانند کلاس وتفریح وورزش خود وخانواده
شما کدام شرایط را انتخاب میکردید؟
2 زندگی در مرکز شهر با مشکلات الودگی وسر وصدا اما امکان رفت وامد ومعاشرت بیشتر با دوستان وخانواده وفامیل ومدارس خیلی خوب که خیال ادم بابت درس بچه ها ومسایل تربیتی بچه ها درمدرسه وبازدهی درسی انها کاملا راحت است.امکان بیشتر شرکت در فعالیتهای جمعی مانند کلاس وتفریح وورزش خود وخانواده
شما کدام شرایط را انتخاب میکردید؟
1394/6/31
#بحث های آزاد
#گونـــاگون
mahtab
18:15 1394/6/31
سلام
سوال واقعا سختیه
با اینکه می دونم اولی به نفع سلامتی و نشاط زندگیمونه اما با شرایط حاضر اصلا نمیشه جز به دومی فکر کرد
همیشه هم همینو میگیم ما
که با اینکه می دونیم اولی بهتره اما نمیتونیم از شرایط حاضر دست بکشیم...یعنی واقعا هم شدنی نیست...از نظر کار برای اقایون گاهی واقعا مانع وجود داره و باید چسبید به همین شهرهای شلوغ و پلوغ متاسفانه
سوال واقعا سختیه
با اینکه می دونم اولی به نفع سلامتی و نشاط زندگیمونه اما با شرایط حاضر اصلا نمیشه جز به دومی فکر کرد
همیشه هم همینو میگیم ما
که با اینکه می دونیم اولی بهتره اما نمیتونیم از شرایط حاضر دست بکشیم...یعنی واقعا هم شدنی نیست...از نظر کار برای اقایون گاهی واقعا مانع وجود داره و باید چسبید به همین شهرهای شلوغ و پلوغ متاسفانه
خواهری
08:47 1394/7/1
ماناز عزیزم سلام
گلم نا به روش اول زندگی میکنیم
الان برات توضیح میدم
از وقتی به دنیا اومدم توی یه شهر نزدیک اصفهان زندگی میکردیم اون موقع هوای شهر خیلی تمیز و خوب بود و درختای خوبی داشت و خلاصه شرایط گزینه 1شمارا داشت من برای اینکه برم مدرسه و مامان وبابام نمیخواستن منو بذارن توی مدرسه های شهر روزی حدود نیم ساعت تا چهل دقیقه با سرویس میرفتم تا به مدرسه خوب برسم البته الان که فکر میکنم راضی راضیم خیلی شرایط مدرسه و اب و هوای شهر خوب بود
بعد از اینکه خواهرم به دنیا اومد چون نگهداریش برای مامانم که میرفت سر کار سخت بود تصمیم گرفتم از اون شهر بریم یه شهر دیگه که نزدیک خانواده باشیم اینجا هم مزدیک اصفهان هست وبا فاصله زمانی یک ربع
از این شهر هم راضی هستیم و خداراشکر همه چیز خوبه گرچه دیگه کل استان اصفهان الوده هست و جای تمیزی پیدا نمیشه اما نسبت به مرکز استان با اون همه الودگی شدید تری که ماشینا و اتوبوبسها درست میکنند خیلی بهتره
ما هیچ کدوممون توان موندن در جای شلوغ و پر از دود را نداریم و گاهی واقعا موندیم چرا مردم این قدر علاقه برای زندگی در تهران نشان میدهند
برای خواهرم هم کلی گشتیم تا یه مدرسه خوب پیدا کردیم و از مان پیش دبستانی تاحالا اونجا درس میخوانه و کاملا از مدرسش راضی هستیم
راستیما امکان رفتن به اصفهانم داشتیم میتوانستیم به جای اینکه اینجا خونه خریدیم اصفهان بخریم اما به دلایلی که گفتم این شهرهای خلوت تر و تمیز تر را ترجیح دادیم
اینم تجربه زندگی ما
امیدوارم به دردت بخوره ماناز عزیزم
گلم نا به روش اول زندگی میکنیم
الان برات توضیح میدم
از وقتی به دنیا اومدم توی یه شهر نزدیک اصفهان زندگی میکردیم اون موقع هوای شهر خیلی تمیز و خوب بود و درختای خوبی داشت و خلاصه شرایط گزینه 1شمارا داشت من برای اینکه برم مدرسه و مامان وبابام نمیخواستن منو بذارن توی مدرسه های شهر روزی حدود نیم ساعت تا چهل دقیقه با سرویس میرفتم تا به مدرسه خوب برسم البته الان که فکر میکنم راضی راضیم خیلی شرایط مدرسه و اب و هوای شهر خوب بود
بعد از اینکه خواهرم به دنیا اومد چون نگهداریش برای مامانم که میرفت سر کار سخت بود تصمیم گرفتم از اون شهر بریم یه شهر دیگه که نزدیک خانواده باشیم اینجا هم مزدیک اصفهان هست وبا فاصله زمانی یک ربع
از این شهر هم راضی هستیم و خداراشکر همه چیز خوبه گرچه دیگه کل استان اصفهان الوده هست و جای تمیزی پیدا نمیشه اما نسبت به مرکز استان با اون همه الودگی شدید تری که ماشینا و اتوبوبسها درست میکنند خیلی بهتره
ما هیچ کدوممون توان موندن در جای شلوغ و پر از دود را نداریم و گاهی واقعا موندیم چرا مردم این قدر علاقه برای زندگی در تهران نشان میدهند
برای خواهرم هم کلی گشتیم تا یه مدرسه خوب پیدا کردیم و از مان پیش دبستانی تاحالا اونجا درس میخوانه و کاملا از مدرسش راضی هستیم
راستیما امکان رفتن به اصفهانم داشتیم میتوانستیم به جای اینکه اینجا خونه خریدیم اصفهان بخریم اما به دلایلی که گفتم این شهرهای خلوت تر و تمیز تر را ترجیح دادیم
اینم تجربه زندگی ما
امیدوارم به دردت بخوره ماناز عزیزم
الهام
16:03 1394/7/1
من گزینۀ یک رو انتخاب می کنم.
من فکر می کنم آرامشی که یک محیط طبیعی روی ذهن آدم داره خیلی بیشتر باعث پیشرفت در زمینه های درسی میشه تا امکانات مدارس پیشرفته و کلاس های فشرده و رفت و آمدهای پر استرس به مدرسه! من اگه تو یک همچین منطقه ای زندگی کنم هرگز پسرم رو به مدارس خوب دوردست نخواهم فرستاد و ترجیح میدم تو همون مدارس نزدیک درس بخونه و معتقدم اگه درس خون باشه تو همون مدارس هم به اندازۀ کافی پیشرف خواهد کرد.
از طرفی دوری از خانواده با وجود سختی هایی که داره مزایای بیشتری داره چرا که باعث استقلال بیشتری برامون میشه و درسته اولش سخته ولی پس از مدتی با برنامه ریزی های درست از عهده اش برمیایم. ضمن این که دخالت های بعضاً نابجای بزرگترها روی تربیت فرزندانمون حذف میشه و تربیت شون راحت تره و حرف شنوی شون از مادر و پدر بیشتر!
به علاوه دور بودن ها و رفت و آمدهای کمتر (مثلا هفته ای یک بار) باعث میشه که از حاشیه های زندگی دیگران دورتر بشیم و در خیلی از موارد که نه تنها کمکی ازمون برنمیاد بلکه درگیری ذهنی هم پیدا می کنیم، ذهن آرام تری خواهیم داشت!
و مهم ترین مسأله اینه که کسانی که از خانواده هاشون دور هستند، قدر همدیگه رو بیشتر می دونند و با هم همراه تر هستند، چون به خوبی درک می کنند که فقط خودشون هستند که باید به دادِ همدیگه برسند برای همین تو شرایط دوری بیشتر به هم کمک خواهند کرد!
ولی خب باید بپذیریم که دوری معایبی هم داره! مثلا اگه سر کار برید حتما باید بچه رو از نوزادی به مهد بسپرید که سخت هست و یا برای یک خرید جزئی یا باید تنها برید و همسرتون مراقب بچه ها باشند و یا بچه رو همراه خودتون ببرید.
در هر صورت در رابطه با دوری از خانواده، من و همسرم چندین ساله که به فاصلۀ تقریبا هزار کیلومتر از خانواده هامون دوریم و از این مسأله ناراضی نیستم و در کنار معایبِ کمی که داره مزایای زیادی برامون داره. و در مورد طبیعی بودنِ محل زندگی مدتی هست که تو فکرش هستیم که بریم تو یک ناحیۀ خوش آب و هوا که حتی به محل کارم دورتره
با این حال این شما هستید که باید از محل سکونت تون راضی باشید گاهی انسان تو یک خونۀ چهل متری و شده تو پایین ترین قسمت شهر خیلی آرامش بیشتری داره تا یک ویلای هزارمتری تو شمال شهر! و این به روحیات افراد بستگی داره
من فکر می کنم آرامشی که یک محیط طبیعی روی ذهن آدم داره خیلی بیشتر باعث پیشرفت در زمینه های درسی میشه تا امکانات مدارس پیشرفته و کلاس های فشرده و رفت و آمدهای پر استرس به مدرسه! من اگه تو یک همچین منطقه ای زندگی کنم هرگز پسرم رو به مدارس خوب دوردست نخواهم فرستاد و ترجیح میدم تو همون مدارس نزدیک درس بخونه و معتقدم اگه درس خون باشه تو همون مدارس هم به اندازۀ کافی پیشرف خواهد کرد.
از طرفی دوری از خانواده با وجود سختی هایی که داره مزایای بیشتری داره چرا که باعث استقلال بیشتری برامون میشه و درسته اولش سخته ولی پس از مدتی با برنامه ریزی های درست از عهده اش برمیایم. ضمن این که دخالت های بعضاً نابجای بزرگترها روی تربیت فرزندانمون حذف میشه و تربیت شون راحت تره و حرف شنوی شون از مادر و پدر بیشتر!
به علاوه دور بودن ها و رفت و آمدهای کمتر (مثلا هفته ای یک بار) باعث میشه که از حاشیه های زندگی دیگران دورتر بشیم و در خیلی از موارد که نه تنها کمکی ازمون برنمیاد بلکه درگیری ذهنی هم پیدا می کنیم، ذهن آرام تری خواهیم داشت!
و مهم ترین مسأله اینه که کسانی که از خانواده هاشون دور هستند، قدر همدیگه رو بیشتر می دونند و با هم همراه تر هستند، چون به خوبی درک می کنند که فقط خودشون هستند که باید به دادِ همدیگه برسند برای همین تو شرایط دوری بیشتر به هم کمک خواهند کرد!
ولی خب باید بپذیریم که دوری معایبی هم داره! مثلا اگه سر کار برید حتما باید بچه رو از نوزادی به مهد بسپرید که سخت هست و یا برای یک خرید جزئی یا باید تنها برید و همسرتون مراقب بچه ها باشند و یا بچه رو همراه خودتون ببرید.
در هر صورت در رابطه با دوری از خانواده، من و همسرم چندین ساله که به فاصلۀ تقریبا هزار کیلومتر از خانواده هامون دوریم و از این مسأله ناراضی نیستم و در کنار معایبِ کمی که داره مزایای زیادی برامون داره. و در مورد طبیعی بودنِ محل زندگی مدتی هست که تو فکرش هستیم که بریم تو یک ناحیۀ خوش آب و هوا که حتی به محل کارم دورتره
با این حال این شما هستید که باید از محل سکونت تون راضی باشید گاهی انسان تو یک خونۀ چهل متری و شده تو پایین ترین قسمت شهر خیلی آرامش بیشتری داره تا یک ویلای هزارمتری تو شمال شهر! و این به روحیات افراد بستگی داره
ماناز
16:46 1394/7/1
ضمن تشکر از همه دوستانی که تا اینجا راهنمایی فرمودند راستش من فعلا در شرایط 1 زندگی میکنم وهر چه بود تا الان با همه سختی ها (و البته خوشی های ان )کنار امده ام .دخترم را از ابتدای تولد با همین شرایط که خیلی مواقع سخت هم بود تا این جا رسانده ام والان هم پسرم در ابتدای همان راه است.به قول دوست عزیزم "الهام "جون واقعا اب دیده شده ام از بس که همه چیز را خودم به تنهایی ودور از کمکی حل کرده ام خانواده ام هم کمکم می کنند ولی خوب به علت داشتن زحمت زیاد برایشان خیلی از انها درخواست کمک نمی کنم .
انچه باعث شد این سوال را بپرسم این بود که یکی از دوستان همسرم به دلیل نیاز مالی می خواهد خانه اش را بفروشد این خانه در یکی از محله های اصیل نشین وبسیار خوب تهران است که بهترین مدارس ومعروفترین مدارس در انجاست به ما پیشنهادداده که چون دلش نمی اید خانه اش را به غریبه دهد به علت شرایط مطلوب همسایه ها ومحله از ما خواسته از او ان را بخریم چون قیمتش بالاست ما پابستی همین منزل مان را بفروشیم تا شاید بتوانیم ان را بخریم .من مدتی بی خیال موضوع بودم حتی به ان فکر هم نمی کردم همسرم هم همین طور.چون شرایط فعلی خانه مان جز نقاط ضعفی که گفتم واقعا خوب است وتا الان هم که با مشکلات ان کنار امده ایم ولی خانواده ام معتقدند من الان موقعیت خوبی را دارم از دست می دهم مخصوصا که طرف از نظر قیمتی ،با ارزشی که ان خانه دارد با ما خیلی راه میاید .از نظر خانواده ام که بیراهه هم نمی گویند تنها مورد منفی همین مشکلات مرکز شهر است وگرنه مثبتهایش برای شرایط فعلی ما خیلی زیادتر است مخصوصا که پسرم هم چند سال دیگر باید به مدرسه رود واز الان بایستی این فکر را داشته باشم در اطراف منزل ما واقعا مدرسه خوبی که مطلوب ما باشد نیست ومعتقدم مدرسه گاهی خیلی نقش مهمی در تربیت بچه ها دارد مخصوصا پسر ها .اکثر موارد اخلاقی از همین دوستان نامناسب در مدرسه شکل میگیرد .دخترم را به هر شکلی بود توانستم در مدرسه دور از منزل ولی نسبتا خوب ثبت نام کنم ولی خوب چند سال دیگر که بزرگتر شود شاید به مشکلات برخورد کنم.
ولی خوب گویا دوستان عزیزم "خواهری "والهام" جون شرایط محیط زیستی را ترجیح میدهند.البته الهام جون من به محیط مدرسه تنها به جنبه درسی اش توجه نمی کنم با چیزهایی که از مدارس نا مطلوب شنیده ام واقعا نگرانم که فرزندم را در هر جایی ثبت نام کنم .
مدتی است که این جرقه در ذهنم زده که بالاخره باید از این جا بروم شاید وقتش رسیده است.ولی به قول دوست خوبم "مهتاب "جون سوال سختی است .
انچه باعث شد این سوال را بپرسم این بود که یکی از دوستان همسرم به دلیل نیاز مالی می خواهد خانه اش را بفروشد این خانه در یکی از محله های اصیل نشین وبسیار خوب تهران است که بهترین مدارس ومعروفترین مدارس در انجاست به ما پیشنهادداده که چون دلش نمی اید خانه اش را به غریبه دهد به علت شرایط مطلوب همسایه ها ومحله از ما خواسته از او ان را بخریم چون قیمتش بالاست ما پابستی همین منزل مان را بفروشیم تا شاید بتوانیم ان را بخریم .من مدتی بی خیال موضوع بودم حتی به ان فکر هم نمی کردم همسرم هم همین طور.چون شرایط فعلی خانه مان جز نقاط ضعفی که گفتم واقعا خوب است وتا الان هم که با مشکلات ان کنار امده ایم ولی خانواده ام معتقدند من الان موقعیت خوبی را دارم از دست می دهم مخصوصا که طرف از نظر قیمتی ،با ارزشی که ان خانه دارد با ما خیلی راه میاید .از نظر خانواده ام که بیراهه هم نمی گویند تنها مورد منفی همین مشکلات مرکز شهر است وگرنه مثبتهایش برای شرایط فعلی ما خیلی زیادتر است مخصوصا که پسرم هم چند سال دیگر باید به مدرسه رود واز الان بایستی این فکر را داشته باشم در اطراف منزل ما واقعا مدرسه خوبی که مطلوب ما باشد نیست ومعتقدم مدرسه گاهی خیلی نقش مهمی در تربیت بچه ها دارد مخصوصا پسر ها .اکثر موارد اخلاقی از همین دوستان نامناسب در مدرسه شکل میگیرد .دخترم را به هر شکلی بود توانستم در مدرسه دور از منزل ولی نسبتا خوب ثبت نام کنم ولی خوب چند سال دیگر که بزرگتر شود شاید به مشکلات برخورد کنم.
ولی خوب گویا دوستان عزیزم "خواهری "والهام" جون شرایط محیط زیستی را ترجیح میدهند.البته الهام جون من به محیط مدرسه تنها به جنبه درسی اش توجه نمی کنم با چیزهایی که از مدارس نا مطلوب شنیده ام واقعا نگرانم که فرزندم را در هر جایی ثبت نام کنم .
مدتی است که این جرقه در ذهنم زده که بالاخره باید از این جا بروم شاید وقتش رسیده است.ولی به قول دوست خوبم "مهتاب "جون سوال سختی است .
الهام
18:49 1394/7/1
ایشالا که بهترین ها براتون پیش بیاد ماناز جان
در مورد مدارس حق با شماست! چون من مدارس نزدیک منزل تون رو ندیده ام و اگه از نظر اخلاقی مشکل ساز میشه حق دارید بچه ها رو به اونجا نفرستید. من صرفا صحبتم در رابطه با مسائل درسی بود، چون من مدارسی که بچه ها ساعت های زیادی تو مدرسه می مونند و کلاس های فشرده دارند، رو نمی پسندم و ترجیح میدم پسرم به یک مدرسۀ عادی بره.
ولی اگه صرفا بخاطر مدرسه قصد جابجایی دارید بازم در مورد مدارس نزدیک خونۀ دوست همسرتون هم تحقیق کنید چون در حال حاضر مدارس از نظر اخلاقی همه شون تقریبا تو یک سبک هستند، و دوستان من که سابقۀ تدریس تو مدارس نقاط مختلف شهر رو دارند این و بهم گفته اند که متاسفانه همۀ نقاط از نظر اخلاقی مشابه هم هستند و تفاوت صرفا تو شهریه ها و ساعات کلاسها و جنس کفش و لباس بچه هاست.
بازم آرزو میکنم که بهترین ها براتون رقم بخوره
در مورد مدارس حق با شماست! چون من مدارس نزدیک منزل تون رو ندیده ام و اگه از نظر اخلاقی مشکل ساز میشه حق دارید بچه ها رو به اونجا نفرستید. من صرفا صحبتم در رابطه با مسائل درسی بود، چون من مدارسی که بچه ها ساعت های زیادی تو مدرسه می مونند و کلاس های فشرده دارند، رو نمی پسندم و ترجیح میدم پسرم به یک مدرسۀ عادی بره.
ولی اگه صرفا بخاطر مدرسه قصد جابجایی دارید بازم در مورد مدارس نزدیک خونۀ دوست همسرتون هم تحقیق کنید چون در حال حاضر مدارس از نظر اخلاقی همه شون تقریبا تو یک سبک هستند، و دوستان من که سابقۀ تدریس تو مدارس نقاط مختلف شهر رو دارند این و بهم گفته اند که متاسفانه همۀ نقاط از نظر اخلاقی مشابه هم هستند و تفاوت صرفا تو شهریه ها و ساعات کلاسها و جنس کفش و لباس بچه هاست.
بازم آرزو میکنم که بهترین ها براتون رقم بخوره
خواهری
10:22 1394/7/2
ماناز جان سلام مجدد
عزیزم پدر ومادر من هم چون شرایط و رفتار بعضی ادمهای شهر را نمیپسندیدند (چون یک سری خصوصیات اخلاقی خاصی دارند که شاید از نظر خود افراد شهر به عنوان مزیت باشد نه عیب اما از نظر ما که یه جورایی مهاجر بودیم عیب بود) و دوست نداشتند دخترشان با این اخلاق و نحوه صحبت کردن بزرگ شود من را به مدرسه سما گذاشتن در مدارس سما زمان ما فقط فرزندان اساتید و نخبگان نوشته میشد
من با فرزند رییس دانشگاه ازاد در یک کلاس بودم (گرچه گاهی معلمان تفاوت قائل میشدن چون پدر ایشون رییس دانشگاه است و پدر فلانی معاون دانشگاه و من فرزند یک استاد بودم اما در کل خوب بود)
عزیزم پدر ومادر من هم چون شرایط و رفتار بعضی ادمهای شهر را نمیپسندیدند (چون یک سری خصوصیات اخلاقی خاصی دارند که شاید از نظر خود افراد شهر به عنوان مزیت باشد نه عیب اما از نظر ما که یه جورایی مهاجر بودیم عیب بود) و دوست نداشتند دخترشان با این اخلاق و نحوه صحبت کردن بزرگ شود من را به مدرسه سما گذاشتن در مدارس سما زمان ما فقط فرزندان اساتید و نخبگان نوشته میشد
من با فرزند رییس دانشگاه ازاد در یک کلاس بودم (گرچه گاهی معلمان تفاوت قائل میشدن چون پدر ایشون رییس دانشگاه است و پدر فلانی معاون دانشگاه و من فرزند یک استاد بودم اما در کل خوب بود)
خواهری
10:24 1394/7/2
در مورد این شرط شما میتوانید برای اینکه موقعیت از دستتان نرود خانه را با فروش خانیتان بخرید اما نروید در انجا زندگی کنید و کرایه بگیرید و خودتان در محله ای هم اکنون زندگی میکنید زندگی کنید
چند سال بعد که هم وضع مالیتان بهتر شد هم موقع مدرسه رفتن پسر گلتون هست تصمیم بگیرید در ان خانه زندگی کنید یا خیر
در صورتی که نخواستین انجا زندگی کنید بفروشیدش و به یک منطقه بهتر بروید
موفق باشید
چند سال بعد که هم وضع مالیتان بهتر شد هم موقع مدرسه رفتن پسر گلتون هست تصمیم بگیرید در ان خانه زندگی کنید یا خیر
در صورتی که نخواستین انجا زندگی کنید بفروشیدش و به یک منطقه بهتر بروید
موفق باشید
barfdoone.ir
20:46 1394/7/3
قطعا 2 چون انسان موجودی است اجتماعی
ماناز
08:19 1394/7/4
دوستان عزیزم از تک تک شما جهت بیان نظرتان سپاسگزارم خواهری عزیز موردی را که پیشنهاددادید برای ما عملی نمیباشد وقطعا با مخالفت همسرم روبرو خواهد شد اگر قرار باشد از این منزل برویم باید جایی باشد که ان جا را بخریم وخودمان استفاده کنیم نه این که باز خودمان اجاره نشین شویم.
البته مدرسه بچه ها جنبه مهم قضیه است مورددیگر خودم هستم که با چنین موقعیتی کمتر امکان رفت وامد با همسالان ودوستان وشرکت در فعالیتهای جمعی وپیشرفت خودم دارم ولی خوب این چندساله با ان سازگار شدم ولی در مورد مدرسه بچه ها سازگاری جواب نمیدهد.
البته مدرسه بچه ها جنبه مهم قضیه است مورددیگر خودم هستم که با چنین موقعیتی کمتر امکان رفت وامد با همسالان ودوستان وشرکت در فعالیتهای جمعی وپیشرفت خودم دارم ولی خوب این چندساله با ان سازگار شدم ولی در مورد مدرسه بچه ها سازگاری جواب نمیدهد.
باز هم ممنونم دوستان گلم با نظرات ارزشمندتان که دید تازه ای به من دادید.