سوال و 19 جواب
(آخرین جواب : 93/7/2)کنترل خشم
دوستای عزیزم واقعا از اینکه نمیتونم عصبانیتمو کنترل کنم خسته شدم.از وقتی بچه دار شدم خیلی زود از کوره درمیرم،تقریبا چهل روز پیش خواهرزادم جلوی چشمام تصادف کرد و فوت کرد و این اتفاق مشکلمو تشدید کرده
راهکارایی مث یه لیوان آب خوردن بیفایدس چون اونقد سریع عصبانی میشم ک فرصت نمیکنم...
حالت عادی خیلی مهربون و باحوصله م ولی امان از وقتی که از کوره در برم
شما چطور خشمتونو کنترل میکنید?بنظرتون با وجود اینکه بچه شیر میدم دارو استفاده کنم?
راهکارایی مث یه لیوان آب خوردن بیفایدس چون اونقد سریع عصبانی میشم ک فرصت نمیکنم...
حالت عادی خیلی مهربون و باحوصله م ولی امان از وقتی که از کوره در برم
شما چطور خشمتونو کنترل میکنید?بنظرتون با وجود اینکه بچه شیر میدم دارو استفاده کنم?
1393/6/28
#بحث های آزاد
#گونـــاگون
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
مامان امیرحسین و سارا
15:57 1393/6/29
مورد دیگه ای که میتونه کمکتون کنه اینه که خودتون بخواید واقعا که آستانه تحملتونو بالا ببرید و در نتیجه زود عصبی نشید
از جمله اینکه وقتی که تنهایید فکرکنید به اتفاقاتی که در طول روز عصبانیتون میکنه و اینکه مثلا اگه در فلان موقعیت عصبی نمیشدم و با سکوت و یا حتی ختدیدن گاهی واکنش نشون میدادم بهتر نبود حداقلش اینه که بخودتون آسیب نمیرسید
قبول دارم اولش خیلی سخته
اما باید تو این شرایط بخودمون فرصت بدیم
مثلا با خودمون قرار بزاریم تا 24 ساعت از صدای بلند مخصوصا اگه مخاطب بچه هامون باشن خبری نیستو و فقط صدای پایین و در مواقع لزوم همراه با قاطعیت ..و مواردی از این دست...
از جمله اینکه وقتی که تنهایید فکرکنید به اتفاقاتی که در طول روز عصبانیتون میکنه و اینکه مثلا اگه در فلان موقعیت عصبی نمیشدم و با سکوت و یا حتی ختدیدن گاهی واکنش نشون میدادم بهتر نبود حداقلش اینه که بخودتون آسیب نمیرسید
قبول دارم اولش خیلی سخته
اما باید تو این شرایط بخودمون فرصت بدیم
مثلا با خودمون قرار بزاریم تا 24 ساعت از صدای بلند مخصوصا اگه مخاطب بچه هامون باشن خبری نیستو و فقط صدای پایین و در مواقع لزوم همراه با قاطعیت ..و مواردی از این دست...
مامان مریم
16:10 1393/6/29
سلام فاطمه جون
عزیزم برای اتفاقی که واسه خواهرزاده گلت افتاد خیلی خیلی ناراحت شدم و کاملا حق داری عزیزم
شما الان اعصابت برای این حادثه ضعیف شده و صد البته که هرکسی جای شما بود همینطور میشد...
خانومی تو عصبانیت یه نفس عمیق بکش و یه صلوات تو دلت بفرست...بعدش خیلی آرومتر میشی...
دارو تو دوران شیردهی و از نظر من حتی مواقع عادی آخرین راهه و اول اول باید خودت بخوای که به خاطر خودت دختر گلت...همسرت و خواهرت و خانوادت آروم باشی تا بتونی به اونا هم آرامش بدی....خدا بهتون صبر بده خانومی و آرامش به دلاتون
عزیزم برای اتفاقی که واسه خواهرزاده گلت افتاد خیلی خیلی ناراحت شدم و کاملا حق داری عزیزم
شما الان اعصابت برای این حادثه ضعیف شده و صد البته که هرکسی جای شما بود همینطور میشد...
خانومی تو عصبانیت یه نفس عمیق بکش و یه صلوات تو دلت بفرست...بعدش خیلی آرومتر میشی...
دارو تو دوران شیردهی و از نظر من حتی مواقع عادی آخرین راهه و اول اول باید خودت بخوای که به خاطر خودت دختر گلت...همسرت و خواهرت و خانوادت آروم باشی تا بتونی به اونا هم آرامش بدی....خدا بهتون صبر بده خانومی و آرامش به دلاتون
مامان زهرا
18:13 1393/6/29
وای فاطمه جون این مشکل منم هست .خدا خیرت بده که این پرسشو مطرح کردی . عزیزم منم خییییلی زود عصبانی میشم .هرکسی حرفی بهم بزنه باب دلم نباشه سریع جواب میدم اونم بدجور وخودم خیلی اذیت میشم منم تا وقتی آروم هستم که آرومم ولی خدانکنه عصبانی بشم خیلی بد میشم .دیگه به آب خوردن نمیرسه.
ایشاالله دوستان بیان راهنمایی کنن منم استفاده کنم .
بابت خواهر زادتون تسلیت میگم خدا صبرتون بده .
ایشاالله دوستان بیان راهنمایی کنن منم استفاده کنم .
بابت خواهر زادتون تسلیت میگم خدا صبرتون بده .
مامان اعظم
20:55 1393/6/29
سلام عزیزم
من هر وقت چند روز پشت سر هم اعصابم به هم ریخته باشه و زود از کوره در برم میام تمام دلایلی که باعث عصبانیتم میشه رو توی کامپیوتر می نویسم. مثلا از همسری فلان کار رو خواستم و نکرد. هم عروسم چنین رفتاری داشت که نباید اینطور برخورد می کرد و .... بعد آنالیزشون می کنم و اول از همه خودم به خودم روحیه می دم و بعد در ذهن خودم اون موارد رو کوچیک می کنم و به چیزهای خوبتر فکر می کنم.
البته من بیشتر از عصبانیت افسرده میشم و اکثر اوقات این نوشتن و آنالیز کردن و در واقع بیرون ریختن بهم کمک کرده.
حتی یه بار یه وبلاگ زدم بی نام و تمام حرفا و اعصاب خوردی هامو توش می نوشتم و رمز دارش کرده بودم. فقط برای خودم بود ولی بعد حذفش کردم چون همش خاطرات بد رو برام تداعی می کرد
البته اون حادثه ی تلخ بی تاثیر در این عصبانیت ها نداره. سعی کن هر وقت می بینی خیلی دلت براش گرفته گریه کنی. این باعث میشه که تخلیه بشی
موفق باشی
من هر وقت چند روز پشت سر هم اعصابم به هم ریخته باشه و زود از کوره در برم میام تمام دلایلی که باعث عصبانیتم میشه رو توی کامپیوتر می نویسم. مثلا از همسری فلان کار رو خواستم و نکرد. هم عروسم چنین رفتاری داشت که نباید اینطور برخورد می کرد و .... بعد آنالیزشون می کنم و اول از همه خودم به خودم روحیه می دم و بعد در ذهن خودم اون موارد رو کوچیک می کنم و به چیزهای خوبتر فکر می کنم.
البته من بیشتر از عصبانیت افسرده میشم و اکثر اوقات این نوشتن و آنالیز کردن و در واقع بیرون ریختن بهم کمک کرده.
حتی یه بار یه وبلاگ زدم بی نام و تمام حرفا و اعصاب خوردی هامو توش می نوشتم و رمز دارش کرده بودم. فقط برای خودم بود ولی بعد حذفش کردم چون همش خاطرات بد رو برام تداعی می کرد
البته اون حادثه ی تلخ بی تاثیر در این عصبانیت ها نداره. سعی کن هر وقت می بینی خیلی دلت براش گرفته گریه کنی. این باعث میشه که تخلیه بشی
موفق باشی
mahtab
22:06 1393/6/29
سلام دوست خوبم
مجددا بهتون تسليت ميگم
منم.کم و بيش با اين مشکل دست و پنجه نرم ميکنم اما نکته اي که خيلي وقتها کمکم ميکنه جلوي خشمم رو بگيرم اينه که به خودم ياداوري ميکنن که برخوردهاي تند و نادرست من به طور ناخوداگاه در ذهن و روح پسرم تاثير ميذاره و بعدها زماني که من انتظار برخورد خوب و مناسبي ازش دارم خودش رو خداي نکرده به شکل خشم و تندخويي و پرخاشگري نشون ميده
شايد منطق درستي نباشه و هميشه اينطور نباشه اما من اينطوري خودم رو ميترسونم گرچه در راس همه چيز بايد از بدخلقي ترسيد چون خدا و فرستادگانش ما رو ازش منع کردن
موفق باشي عزيزم
منن با دارو موافق نيستم مگر هيچ راهکاري موثرواقع نشه به قول مريم جان
مجددا بهتون تسليت ميگم
منم.کم و بيش با اين مشکل دست و پنجه نرم ميکنم اما نکته اي که خيلي وقتها کمکم ميکنه جلوي خشمم رو بگيرم اينه که به خودم ياداوري ميکنن که برخوردهاي تند و نادرست من به طور ناخوداگاه در ذهن و روح پسرم تاثير ميذاره و بعدها زماني که من انتظار برخورد خوب و مناسبي ازش دارم خودش رو خداي نکرده به شکل خشم و تندخويي و پرخاشگري نشون ميده
شايد منطق درستي نباشه و هميشه اينطور نباشه اما من اينطوري خودم رو ميترسونم گرچه در راس همه چيز بايد از بدخلقي ترسيد چون خدا و فرستادگانش ما رو ازش منع کردن
موفق باشي عزيزم
منن با دارو موافق نيستم مگر هيچ راهکاري موثرواقع نشه به قول مريم جان
مامان الینا
07:29 1393/6/30
عزیزم واقعا متاسف شدم خدا بهت صبر بده غم بزرگیه
من فکر میکنم همه این مدل خشم رو تجربه میکنن من همیشه وقتی اینقدر عصبانی میشم یادم می افته که الینا شاهد اعمال و رفتار منه و به من اعتماد داره پس سعی میکنم خودم رو کنترل کنم خیلی سخته ولی کم کم داره موثر میشه
دوست عزیزم چرا از یک مشاور کمک نمیگیری؟
من فکر میکنم همه این مدل خشم رو تجربه میکنن من همیشه وقتی اینقدر عصبانی میشم یادم می افته که الینا شاهد اعمال و رفتار منه و به من اعتماد داره پس سعی میکنم خودم رو کنترل کنم خیلی سخته ولی کم کم داره موثر میشه
دوست عزیزم چرا از یک مشاور کمک نمیگیری؟
مامان الینا
07:30 1393/6/30
مامان اعظم شما یزدی هستین؟
الهام
09:37 1393/6/30
سلام دوستم
واقعا متأثر شدم. بهتون تسلیت میگم. خدا به شما و خواهرتون صبر بده.
اگر خشم شما مقطعی هست و بخاطر پیشامدی که براتون اتفاق افتاده، اصلا اهمیتی نداره من فکر می کنم بروز دادنش بهتر از کنترل کردنش هست. چون گاهی اوقات ما اونقدر یه چیزی رو تو خودمون می ریزیم که اون فشار عصبی شاید بعدها باعث بیماری بشه.
اما خشم در ذات چیز بدی نیست و اون چیزی که مهم هست اینه که بدونیم کجا و کی و به چه صورتی خشم مون و بروز بدیم. به نظر من انسانی که همیشه و با همه کس مهربون و خوش رفتار هست و حتی در برابر ظلم سکوت می کنه خیلی وقت ها باعث میشه دیگران از این رفتارش سو استفاده کنند و بهش ظلم کنند. و این انسان،انسان کاملی نیست بلکه انسان کامل کسی هست که در برابر رفتارهای خوب دیگران خوب و خوش رفتار باشه و به موقع بتونه در برابر بی عدالتی و ظلم اعتراض کنه و دیگران رو متوجه رفتار اشتباهشون بکنه. و البته که این کار هم راهی داره.
اولین راه برای کنترل خشم ریشه یابی علت خشمگین شدن مون هست. گاهی اوقات دلیلی برای خشمگین شدن وجود نداره و ما تحت تأثیر قضاوت زودهنگام، برداشت اشتباهی از حرف دیگران داشته و خشمگین میشیم. به عنوان مثال برای من بسیار پیش اومده که وقتی دارم تدریس می کنم یکی از شاگردان قصد به هم ریختن نظم و یا بی احترامی رو نداره و فقط میخواد خودش و نشون بده و جلب توجه کنه و این وسط یه تیکه میندازه و من اون تیکه رو زیر سبیلی رد می کنم گویا اصلا اون و نشنیدم... و گاهی هم با تیکه های با نمکشون خودم هم همراهی می کنم و اون و میذارم به حساب سن شون.
گاهی اوقات کسی کاری انجام میده که نظم و به هم می زنه و من یک لحظه مکث می کنم و نگاه معنی داری بهش می کنم و دوباره ادامه میدم این کار در هفتاد درصد موارد جواب میده و طرف خودش و جمع می کنه.
اگه یک بار دیگه بر کارش اصرار کنه و نظم و به هم بزنه اونوقت فریاد می زنم و در صورت لزوم از کلاس اخراجش می کنم. این کار باعث میشه که ضمن این که اون شاگرد و سایرین حساب کار دستشون بیاد، خشم خودم هم تخلیه بشه و همون جا اون شاگرد و کاری که کرده رو به فراموشی بسپرم. بسیار دیدم همکارانی رو که سر کلاس چیزی به شاگردها نمیگن و ضمن این که تا پایان ترم کنترل کلاس و از دست میدن و مرتب اعصابشون خورده پایان ترم برای فرونشاندن خشم شون اونا رو میندازن تا تلافی کنند و من این کار و نمی پسندم و معتقدم هر تنبیهی باید در خور رفتاری باشه که از اونا بروز می کنه. نه این که بخاطر یک بی ملاحظه گیِ جوانی، آینده شون و خراب کنیم و از درسشون عقب بمونند.
و تمام این کارهایی که گفتم برای جلسۀ اول و نهایتا دوم هست و اونا در نتیجه ارزیابی رفتار من در مقابل رفتار خودشون حساب کار و می کنند و ما تا پایان ترم مشکلی با هم نداریم.
گاهی اوقات ما اونقدر خشم مون و در برابر دیگران بروز نمی دیم که باعث میشه کینه رو در وجودمون رشد بدیم و وقتی اتفاق بدی براشون می افته ته دلمون شاد بشیم و انسانیت خودمون و زیر سوال ببریم و این به خاطر این هست که ما به موقع خشم مون و بروز ندادیم و نظر من اینه که خشم مون و مدیریت شده بروز بدیم.
من در مقابل پسرم هم اگه لازم بشه اول تذکر میدم و اگه به تذکر من بی توجه باشه فریاد هم می زنم تا یاد بگیره که همه جا خونه نیست که همه در مقابل کارهاش کوتاه بیان و بهش چیزی نگن. و در نهایت بغلش می کنم و بهش میگم دوستش دارم و دیگه ندیدم اون رفتار ازش سر بزنه.
البته این فریاد زدن ممکنه هر چند ماه یک بار پیش بیاد چون ما وقتی مرتب خشم مون و بروز میدیم و فریاد می زنیم دیگه نعره مون ارزش خودش و از دست میده و کسی بهش توجه نمی کنه
و البته در مورد حاضر جوابی به شدت آدم حاضر جوابی بوده و هستم! زمانی که نوجوان بودم همیشه به سرعت جواب می دادم و بعد عذاب وجدان می گرفتم. مدتی روی خودم کار کردم و به این نتیجه رسیدم که وقتی به سرعت جواب میدم و فکر میکنم کم نیاوردم و خیلی زیاد آوردم، همون وقت هاست که به شدت کم آوردم و خودم خبر ندارم! و حالا با وجود این که حاضر جوابی در ذات من هست ولی خدا رو شکر حدود چهارده سالی هست که به شدت کنترل شده و به این نتیجه رسیدم که گاهی سکوت کوبنده ترین پاسخ هست.
و البته که مدیریت خشم کار یک روز و دو روز و یک سال نیست. باید از یک جایی شروع کنیم و به ندرت از شدت خشم و حاضر جوابی مون کم کنیم و یا اون و محدود کنیم تا کم کم برامون نهادینه بشه متاسفانه گاهی اوقات اونقدر بعضی مسائل پیش پا افتاده ست که حتی ارزش نداره لحظه ای بهشون فکر کنیم چه برسه به این که براشون از اعصابمون مایه بذاریم.
واقعا متأثر شدم. بهتون تسلیت میگم. خدا به شما و خواهرتون صبر بده.
اگر خشم شما مقطعی هست و بخاطر پیشامدی که براتون اتفاق افتاده، اصلا اهمیتی نداره من فکر می کنم بروز دادنش بهتر از کنترل کردنش هست. چون گاهی اوقات ما اونقدر یه چیزی رو تو خودمون می ریزیم که اون فشار عصبی شاید بعدها باعث بیماری بشه.
اما خشم در ذات چیز بدی نیست و اون چیزی که مهم هست اینه که بدونیم کجا و کی و به چه صورتی خشم مون و بروز بدیم. به نظر من انسانی که همیشه و با همه کس مهربون و خوش رفتار هست و حتی در برابر ظلم سکوت می کنه خیلی وقت ها باعث میشه دیگران از این رفتارش سو استفاده کنند و بهش ظلم کنند. و این انسان،انسان کاملی نیست بلکه انسان کامل کسی هست که در برابر رفتارهای خوب دیگران خوب و خوش رفتار باشه و به موقع بتونه در برابر بی عدالتی و ظلم اعتراض کنه و دیگران رو متوجه رفتار اشتباهشون بکنه. و البته که این کار هم راهی داره.
اولین راه برای کنترل خشم ریشه یابی علت خشمگین شدن مون هست. گاهی اوقات دلیلی برای خشمگین شدن وجود نداره و ما تحت تأثیر قضاوت زودهنگام، برداشت اشتباهی از حرف دیگران داشته و خشمگین میشیم. به عنوان مثال برای من بسیار پیش اومده که وقتی دارم تدریس می کنم یکی از شاگردان قصد به هم ریختن نظم و یا بی احترامی رو نداره و فقط میخواد خودش و نشون بده و جلب توجه کنه و این وسط یه تیکه میندازه و من اون تیکه رو زیر سبیلی رد می کنم گویا اصلا اون و نشنیدم... و گاهی هم با تیکه های با نمکشون خودم هم همراهی می کنم و اون و میذارم به حساب سن شون.
گاهی اوقات کسی کاری انجام میده که نظم و به هم می زنه و من یک لحظه مکث می کنم و نگاه معنی داری بهش می کنم و دوباره ادامه میدم این کار در هفتاد درصد موارد جواب میده و طرف خودش و جمع می کنه.
اگه یک بار دیگه بر کارش اصرار کنه و نظم و به هم بزنه اونوقت فریاد می زنم و در صورت لزوم از کلاس اخراجش می کنم. این کار باعث میشه که ضمن این که اون شاگرد و سایرین حساب کار دستشون بیاد، خشم خودم هم تخلیه بشه و همون جا اون شاگرد و کاری که کرده رو به فراموشی بسپرم. بسیار دیدم همکارانی رو که سر کلاس چیزی به شاگردها نمیگن و ضمن این که تا پایان ترم کنترل کلاس و از دست میدن و مرتب اعصابشون خورده پایان ترم برای فرونشاندن خشم شون اونا رو میندازن تا تلافی کنند و من این کار و نمی پسندم و معتقدم هر تنبیهی باید در خور رفتاری باشه که از اونا بروز می کنه. نه این که بخاطر یک بی ملاحظه گیِ جوانی، آینده شون و خراب کنیم و از درسشون عقب بمونند.
و تمام این کارهایی که گفتم برای جلسۀ اول و نهایتا دوم هست و اونا در نتیجه ارزیابی رفتار من در مقابل رفتار خودشون حساب کار و می کنند و ما تا پایان ترم مشکلی با هم نداریم.
گاهی اوقات ما اونقدر خشم مون و در برابر دیگران بروز نمی دیم که باعث میشه کینه رو در وجودمون رشد بدیم و وقتی اتفاق بدی براشون می افته ته دلمون شاد بشیم و انسانیت خودمون و زیر سوال ببریم و این به خاطر این هست که ما به موقع خشم مون و بروز ندادیم و نظر من اینه که خشم مون و مدیریت شده بروز بدیم.
من در مقابل پسرم هم اگه لازم بشه اول تذکر میدم و اگه به تذکر من بی توجه باشه فریاد هم می زنم تا یاد بگیره که همه جا خونه نیست که همه در مقابل کارهاش کوتاه بیان و بهش چیزی نگن. و در نهایت بغلش می کنم و بهش میگم دوستش دارم و دیگه ندیدم اون رفتار ازش سر بزنه.
البته این فریاد زدن ممکنه هر چند ماه یک بار پیش بیاد چون ما وقتی مرتب خشم مون و بروز میدیم و فریاد می زنیم دیگه نعره مون ارزش خودش و از دست میده و کسی بهش توجه نمی کنه
و البته در مورد حاضر جوابی به شدت آدم حاضر جوابی بوده و هستم! زمانی که نوجوان بودم همیشه به سرعت جواب می دادم و بعد عذاب وجدان می گرفتم. مدتی روی خودم کار کردم و به این نتیجه رسیدم که وقتی به سرعت جواب میدم و فکر میکنم کم نیاوردم و خیلی زیاد آوردم، همون وقت هاست که به شدت کم آوردم و خودم خبر ندارم! و حالا با وجود این که حاضر جوابی در ذات من هست ولی خدا رو شکر حدود چهارده سالی هست که به شدت کنترل شده و به این نتیجه رسیدم که گاهی سکوت کوبنده ترین پاسخ هست.
و البته که مدیریت خشم کار یک روز و دو روز و یک سال نیست. باید از یک جایی شروع کنیم و به ندرت از شدت خشم و حاضر جوابی مون کم کنیم و یا اون و محدود کنیم تا کم کم برامون نهادینه بشه متاسفانه گاهی اوقات اونقدر بعضی مسائل پیش پا افتاده ست که حتی ارزش نداره لحظه ای بهشون فکر کنیم چه برسه به این که براشون از اعصابمون مایه بذاریم.
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
10:20 1393/6/30
از ابراز همدردی همه ی عزیزان ممنونم،خدا عزیزانتونو براتون حفظ کنه
از همفکری و راههای پیشنهادتونم یه دنیا ممنون
سعی میکنم تا جایی ک میتونم به کار بگیرمشون و منتظر راهنماییهای بیشترتون هستم
از همفکری و راههای پیشنهادتونم یه دنیا ممنون
سعی میکنم تا جایی ک میتونم به کار بگیرمشون و منتظر راهنماییهای بیشترتون هستم
مامان اعظم
15:26 1393/6/30
سلام مامان الینا جون. نه من بوشهری هستم
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
11:07 1393/6/31
الان چند روزه ک وقتی از دست دخترم یا باباش عصبانی میشم از عدد سی بصورت معکوس شروع بشمردن میکنم.همین چندثانیه تاخیر در واکنش نشون دادن خیلی تاثیر داشته
زهره مامانی فاطمه
14:32 1393/6/31
تسلیت میگم بهتون دوست عزیز
چقدر از نوشته های الهام جون لذت بردم ایشااله ماهم استفاده خواهیم کرد
چقدر از نوشته های الهام جون لذت بردم ایشااله ماهم استفاده خواهیم کرد
مامان امیرحسین و سارا
14:46 1393/6/31
خیلی خوبه فاطمه جان که در کنترل خشمت داری تمرین میکنی
این عالیه، ارادتونو تحسین می کنم
میگن وقتی از بچه هاتون عصبانی میشید و دارید خشمتونو تخلیه میکنید و با عصبانیت حرف میزنید به چشمای بچه تون نگاه کنید اون نگاه معصومشون و گاها بغضی که می کنن باعث میشه عصبانیت و خشممون رو فراموش کنیم و به زشتیش پی ببریم.
دومین نکته هم در ارتباط با عصبانی شدن در مواجهه با بچه ها اینه که بچه ها وقتی کمی بزرگتر میشن نزدیک به دوسال همه چیز رو طوطی وار تکرار می کنن و این یک روند طبیعیه رشدشونه و وقتی ببینن والدینشون مواقعی اینطور عصبانی اند و با فریاد و بروز خشم خودشونو تخلیه میکنن اونا هم طوطی وار عکس العمل پدر و مادرشونو تقلید می کنند و بنابراین باید مراقب باشیم در موقع عصبانیت چی میگیم و چه میکنیم.
این عالیه، ارادتونو تحسین می کنم
میگن وقتی از بچه هاتون عصبانی میشید و دارید خشمتونو تخلیه میکنید و با عصبانیت حرف میزنید به چشمای بچه تون نگاه کنید اون نگاه معصومشون و گاها بغضی که می کنن باعث میشه عصبانیت و خشممون رو فراموش کنیم و به زشتیش پی ببریم.
دومین نکته هم در ارتباط با عصبانی شدن در مواجهه با بچه ها اینه که بچه ها وقتی کمی بزرگتر میشن نزدیک به دوسال همه چیز رو طوطی وار تکرار می کنن و این یک روند طبیعیه رشدشونه و وقتی ببینن والدینشون مواقعی اینطور عصبانی اند و با فریاد و بروز خشم خودشونو تخلیه میکنن اونا هم طوطی وار عکس العمل پدر و مادرشونو تقلید می کنند و بنابراین باید مراقب باشیم در موقع عصبانیت چی میگیم و چه میکنیم.
مامان علی جونی
23:19 1393/6/31
عزیز شاید آهن خونتون کم شده یا کم خونی خدای نکرده داشته باشین چون منم اینجور مواقع خیلی عصبی میشم ازمایش خون مشخص میکنه مواظب خودتون باشین
الهام
09:05 1393/7/1
این نظر لطف شماست مامانی فاطمه جون
همون طور که تو کامنت قبلی نوشتم و مثال زدم در حالت کلی منظورم اینه که اجازه ندید به آستانۀ انفجار برسید. همون ابتدا خشمتون رو با یک اخم و یا یک تذکر تخلیه کنید و نذارید کار به فریاد کشیدن برسه. فریادها فقط باید بمونه برای روز مبادا که اگه همیشه باشه کارایی خودش و از دست میده.
من بارها دیدم بچه ای میاد میزنه تو سر مامانش. مامان چیزی نمیگه و چندین بار این کار تکرار میشه.بعد از چند مرتبه، مامان جوش میاره و در آستانۀ انفجار فریاد می زنه و بچه شوکه میشه! چون بچه به حساب خودش داشته بازی می کرده و ما یهو کنترل مون و از دست دادیم.در واقع وقتی بچه مون میزنه تو سرمون و ما خشمگین میشیم بهتره همون اول با یک نگاه معنی دار و یا یک تذکر این و بهش بفهمونیم نه این که اونقدر صبر کنیم که یهو حرکت ناجوری ازمون سر بزنه. مثال های زیادی وجود داره. گاهی اوقات دیگران به ما حرفی می زنند و ما رو ناراحت می کنند و ما هر دفعه سکوت می کنیم. بعد از چند بار کاسۀ صبرمون لبریز میشه و می زنیم به سیمِ آخر! و خیلی از حرف هایی رو می زنیم که نباید بزنیم! پس اگه همون بار اول خشم مون رو با یک اخم و یا تذکر نشون بدیم کار به این جا نمی رسه.
نکته بعدی اینه که اگر تا به حال به وقت عصبانیت فریاد می زدید از این به بعد سعی کنید جای فریاد و با اخم عوض کنید! و یا اگه تا به حال اخم می کردید از این پس تمرین کنید که جاش و با تذکر عوض کنید. در هر صورت من در کل مخالف بروز ندادنِ خشم هستم و معتقدم باید خشم و بروز بدیم ولی به صورت های مختلف (بسته به شرایط)
گفتۀ مامان علی جون هم قابل تأمل هست. بهتره یک آزمایش بدید. موفق باشی دوستم.
همون طور که تو کامنت قبلی نوشتم و مثال زدم در حالت کلی منظورم اینه که اجازه ندید به آستانۀ انفجار برسید. همون ابتدا خشمتون رو با یک اخم و یا یک تذکر تخلیه کنید و نذارید کار به فریاد کشیدن برسه. فریادها فقط باید بمونه برای روز مبادا که اگه همیشه باشه کارایی خودش و از دست میده.
من بارها دیدم بچه ای میاد میزنه تو سر مامانش. مامان چیزی نمیگه و چندین بار این کار تکرار میشه.بعد از چند مرتبه، مامان جوش میاره و در آستانۀ انفجار فریاد می زنه و بچه شوکه میشه! چون بچه به حساب خودش داشته بازی می کرده و ما یهو کنترل مون و از دست دادیم.در واقع وقتی بچه مون میزنه تو سرمون و ما خشمگین میشیم بهتره همون اول با یک نگاه معنی دار و یا یک تذکر این و بهش بفهمونیم نه این که اونقدر صبر کنیم که یهو حرکت ناجوری ازمون سر بزنه. مثال های زیادی وجود داره. گاهی اوقات دیگران به ما حرفی می زنند و ما رو ناراحت می کنند و ما هر دفعه سکوت می کنیم. بعد از چند بار کاسۀ صبرمون لبریز میشه و می زنیم به سیمِ آخر! و خیلی از حرف هایی رو می زنیم که نباید بزنیم! پس اگه همون بار اول خشم مون رو با یک اخم و یا تذکر نشون بدیم کار به این جا نمی رسه.
نکته بعدی اینه که اگر تا به حال به وقت عصبانیت فریاد می زدید از این به بعد سعی کنید جای فریاد و با اخم عوض کنید! و یا اگه تا به حال اخم می کردید از این پس تمرین کنید که جاش و با تذکر عوض کنید. در هر صورت من در کل مخالف بروز ندادنِ خشم هستم و معتقدم باید خشم و بروز بدیم ولی به صورت های مختلف (بسته به شرایط)
گفتۀ مامان علی جون هم قابل تأمل هست. بهتره یک آزمایش بدید. موفق باشی دوستم.
زهره مامانی فاطمه
10:15 1393/7/1
یعنی واقعا ربط داره به آهن خون من شنیده بودم آهن خون بیاد پایین خوابالو میشیم نمیدونستم عصبانی هم میشیم
هدیه
11:44 1393/7/1
آره عزیزم خواهر من ذخیره آهنش کم بود خیلی عصبی می شد و منم می گفتم الان خون به مغزش نرسیده و ناهارش دیر می شد باید خیلی از حرفا یی که تا تا مغز استخون می سوختم رو تحمل می کردم حتما برو آزمایش بده عزیزم
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
08:50 1393/7/2
ممنون از راهنماییهای خوبتون
واقعا فکر نمیکردم ب کم خونی مربوط باشه،حتما آزمایش میدم
واقعا فکر نمیکردم ب کم خونی مربوط باشه،حتما آزمایش میدم
از جمله خودم
از اتفاقی که برای خواهرزادتون افتاد هم متاثر شدم و خدمتتون تسلیت میگم
من چند روزیه که با سایتی آشنا شدم در زمینه طب سنتی که علاوه بر آزمون مزاج شناسی، روانشناسی و باید ها و نبایدهای تغذیه ای برای مزاجتون رو هم میگه
بهش مراجعه کنین
من که با خوندنش متعجب شدم خودم رو خیلی کامل بخودم معرفی کرد
www.tabaye.ir
من به شخصه نوشیدن چای قرمز به مرور آستانه تحملم پایین میاره خیلی طول کشید تا این بفهمم و الان شش ماهیه که چای سبز وتازه لاهیجان و جایگزینش کردم...