سوال و 37 جواب
(آخرین جواب : 92/12/22)چکار کنم تا حال وهوام اول عیدی تغییر کنه (ببخشید سوال قبلی اشتباه
ببخشیید سوال قبلی اشتباهی بسته شد
سلام دوستان خوبم من اول عیدی با وجود یه سری اتفاقات ناخوشایند که برام افتاد ویه سری مشکلات دیگه که الان حوصله هیچی رو ندارم تا اون اندازه که هر سال اولین کسی بودم که برا عید برنامه ریزی می کردم وخونه تکونی رو با عشق انجام می دادم ولی الان اونقدر گرفته وافسرده شدم که دوست دارم یه جورایی از این حال وهوا خارج بشم نمی دونم چطور کسی نیست هم که تو این مورد کمکم کنه حتی شوهرم چون اونقدر درگیر کاره که انگار متوجه نیست اطرافش چه می گذره خواهش می کنم چکار کنم دلم خیلی گرفته
سلام دوستان خوبم من اول عیدی با وجود یه سری اتفاقات ناخوشایند که برام افتاد ویه سری مشکلات دیگه که الان حوصله هیچی رو ندارم تا اون اندازه که هر سال اولین کسی بودم که برا عید برنامه ریزی می کردم وخونه تکونی رو با عشق انجام می دادم ولی الان اونقدر گرفته وافسرده شدم که دوست دارم یه جورایی از این حال وهوا خارج بشم نمی دونم چطور کسی نیست هم که تو این مورد کمکم کنه حتی شوهرم چون اونقدر درگیر کاره که انگار متوجه نیست اطرافش چه می گذره خواهش می کنم چکار کنم دلم خیلی گرفته
1392/12/20
#بحث های آزاد
#گونـــاگون
مامان ناهید
21:48 1392/12/20
مشکل من همون روحیه هست وگرنه به قول شما یک یا دوروز برا خونه تکونی کافیه باور کنید حس سفره انداختن عید رو ندارم هنوز اقدام به هیچ کاری برا سفره وتشکیلات عیدانجام ندادم
احساس می کنمیه جورایی خیلی تنهام چون همسری مشغله کاریش زیاد شده اصلآ هواسش به ما نیست پیش خودم فکر می کنم دیگه اهمیتی براش ندارم آخه من خیلی عاطفیم دوست ندارم نادیده گرفته بشم
احساس می کنمیه جورایی خیلی تنهام چون همسری مشغله کاریش زیاد شده اصلآ هواسش به ما نیست پیش خودم فکر می کنم دیگه اهمیتی براش ندارم آخه من خیلی عاطفیم دوست ندارم نادیده گرفته بشم
❤مامان محمد و ساقی❤
22:15 1392/12/20
من خودم اول دارم خونه تکونی می کنم.به نظرم قشنگی بهار به اینه که اول گرد و غبار از خونه بره و همه جا تمیز باشه تا از این تمیزی انرژی بگیریم.خریدای بچه ها و خودمون رو هم انجام بدیم .همینا بچه ها رو به شوق میاره.از شوق اونا ما هم خوشحال میشیم.سبزه سبز کنیم که خیلی تاثیر داره.با عشق به خودمون و بچه هامون سفره هفت سین رو پهن کنیم.دونه دونه ی این کارها به ما انرژی و توان نو شدن رو میده.
به نظرم مهم نیست که عید برای کی خوشحال باشیم یا نباشیم .ما باید اول از همه برای خودمون ارزش قائل بشیم و خودمون رو دوست داشته باشیم و سعی کنیم اول از همه خودمون رو خوشحال کنیم.
من به خودم و بچه هام خیلی اهمیت میدم.در اوج ناراحتی و غم و بی توجهی هم باشم سعی می کنم خوشحال باشم و بچه ها رو خوشحال نگه دارم.بچه هامون از ما یاد میگیرن.پس بیایم این انرژی و خوشحالی رو بهشون یاد بدیم تا درآینده الگوی خوبی برای اونا باشیم.
سعی کن مثل سالهای گذشته باشی.نذار ناراحتی که پیش اومده باعث بشه عید خودتون و بچه هاتون کم رنگ باشه.
با مامان علیرضا جان هم موافقم.
به نظرم مهم نیست که عید برای کی خوشحال باشیم یا نباشیم .ما باید اول از همه برای خودمون ارزش قائل بشیم و خودمون رو دوست داشته باشیم و سعی کنیم اول از همه خودمون رو خوشحال کنیم.
من به خودم و بچه هام خیلی اهمیت میدم.در اوج ناراحتی و غم و بی توجهی هم باشم سعی می کنم خوشحال باشم و بچه ها رو خوشحال نگه دارم.بچه هامون از ما یاد میگیرن.پس بیایم این انرژی و خوشحالی رو بهشون یاد بدیم تا درآینده الگوی خوبی برای اونا باشیم.
سعی کن مثل سالهای گذشته باشی.نذار ناراحتی که پیش اومده باعث بشه عید خودتون و بچه هاتون کم رنگ باشه.
با مامان علیرضا جان هم موافقم.
mahtab
22:48 1392/12/20
به نظر منم اول به خاطر خودتون و بعد هم به خاطر بچه هاتون سعی کنین روحیه از دسترفتتونو بازسازی کنین
بهار فصل تازگیه، این بهترین بهانست تا حال و هواتون رو عوض کنین و شاد باشید
بهار فصل تازگیه، این بهترین بهانست تا حال و هواتون رو عوض کنین و شاد باشید
مامان جونی*زی زی*
23:40 1392/12/20
فکر نکنم هیچکدومتون شرایط نامناسب من رو تجربه کرده باشید و آرزو می کنم هرگز هم تجربه نکنید.منم وقتی از نظر روحی داغون داغون بودم شریک زندگیم درکم نکرد چه رسد به دیگران.منم همیشه تو خودم بودم و فکر میکردم.اما بخاطر دخترم و بخاط اینکه پدر و مادرم دوباره غمگین نشن یه فرصت دوباره به خودم دادم.در تنهاییهام همیشه غمگینم اما وقتی پیش کسی هتم فیلم بازی می کنم می دونی چرا؟چون نمی خوام بهم بگن روانی شده و برگ برنده داشته باشن که دخترمو ازم بگیرن.
مامان جونی*زی زی*
23:43 1392/12/20
مامان ناهید تنها دلخوشیت بچه هات باشن .به مرد ها وفا نیست!!!!خخخخخخخخخخخ بخند بروی دنیا دنیا بروت بخنده.حالا یکی بخند ببینم؟
مامان ناهید
00:23 1392/12/21
دوستای گلم ممنون مامان زی زی خندیدم فدات بشم
ولی دوستان اینطور که پیداست روحیه همه مامثله همن ولی این که ظلم به خودمونه که همش ناراحت باشیم ولی بریزیم تو خومون من دوست ندارم همش تو خودم باشم این بعنی افسردگی منم با کسی درد دل نمیکنم همه فکر می کنن من خیلی شادم کمبودی ندارم ولی به خدا من از این زندگی هیچی نمی خوام فقط یه کانون گرم که همه با هم شاد باشیم بخندیم نمی گیم نیست ولی بیشتر بین من وبچه ها اونم خنده من به خاطر شادی بچه ها همسری هم که نیست اگه هم باشه خسته می ره می خوابه وقت نمی ذاره با هم یه کلام حرف بزنیم فکر می کنه من هیچ مشکلی ندارم زندگی برام یکنواخت شده ولی منم سعی می کنم زندگیمو تغییر بدم ولی هنوز راهشو پیدا نکردم از اینکه خودمو به بی خیالی بزنم ناراحت میشم اما همه راهنماییهاتون رو مو به مو انجام میدم ببینم منم شاد میشم یا نه
دوستتون دارم مرسی
ولی دوستان اینطور که پیداست روحیه همه مامثله همن ولی این که ظلم به خودمونه که همش ناراحت باشیم ولی بریزیم تو خومون من دوست ندارم همش تو خودم باشم این بعنی افسردگی منم با کسی درد دل نمیکنم همه فکر می کنن من خیلی شادم کمبودی ندارم ولی به خدا من از این زندگی هیچی نمی خوام فقط یه کانون گرم که همه با هم شاد باشیم بخندیم نمی گیم نیست ولی بیشتر بین من وبچه ها اونم خنده من به خاطر شادی بچه ها همسری هم که نیست اگه هم باشه خسته می ره می خوابه وقت نمی ذاره با هم یه کلام حرف بزنیم فکر می کنه من هیچ مشکلی ندارم زندگی برام یکنواخت شده ولی منم سعی می کنم زندگیمو تغییر بدم ولی هنوز راهشو پیدا نکردم از اینکه خودمو به بی خیالی بزنم ناراحت میشم اما همه راهنماییهاتون رو مو به مو انجام میدم ببینم منم شاد میشم یا نه
دوستتون دارم مرسی
مامان ناهید
00:26 1392/12/21
نمی دونم مردها از غرورشونه که همسرشونو نادیده می گیرن یا واقعا درک نمی کنن یا براشون ارزش ندارن نمی دونم چرا اینقدر زن ومرد از نظر روحی وعاطفی با هم فرق دارن
مامان نازی
01:12 1392/12/21
نسرین جون مثلا چه تغیراتی کردید؟دوست داشتی بگو شاید موثر باشه برای ما هم.البته اگه دوست داشتی بگو
نسرین
03:18 1392/12/21
مامان نازی جون خیلی ساده عزیزم دیدم بقیه رو نمیتونم عوض کنم خودم رو دارم عوض میکنم. کم و بیش در جریان مشکلات اخیر من هستین. من برای همه چیز باید به شوهرم در حد التماس کردن اصرار میکردم و آخر هم انجامش نمیداد. کلا هرچی میگفتم خلافش رو انجام میداد. بعد ازین اتفاقات احیر با خانواده ی شوهرم هم که کلا ناامید شده بودم .هرچی بیشتر تلاش میکردم نتیجه عکس میداد.منم کلا بی خیال شدم.با همه اتمام حجت کردم و بعد نشستم کنار. شوهرم الان به صورت خودکار کارایی که من میخوام انجام میده! بدون اینکه بگم. یکسال من خودم رو کشتم برای اینکه راضی بشه پسرم رو بزاره مهد آخر شگفت من اصلا نمیخوام بره مهد همینکه بره مدرسه بسه براش.تازه میگفت من پول مدرسه غیر انتفاعی هم نمیدم.مدرسه معمولی فقط. منم دیگه اسم مهد نیاوردم گفتم پسر خودشه بزار هرجور میخواد بزرگش کنه به من ربطی نداره. خیلی حرص خوردم البته ولی اصلا به روی خودم نیاوردم.این هفته در کمال ناباوری رفته اسمشو همون مهدی که من میخواستم نوشته در حالیکه مهلت ثبت نامش تموم شده بود...مرخصی گرفته چند روز رفته دنبالش ونه تنها کل شهریه رو داده بلکه پول ناهار رو هم داده...خودمم هنوز نمیدونم چی شده که اینقدر همه چی عوض شده!حالا مهد که یه چیز پیش پا افتاده اس...کلا خیلی خوب شده.میدونید من روی پسرم خیلی حساسم.همهی مادرها اینطوطرین البته .من وقتی خانواده ی همسرم هیچ کدوم حتی یه تبریک ساده به پسرم نگفتن دیگه ازشون قطع امید کردم.الان دیگه هیچ انتظاری ازشون ندارم.چون هیچ نیاز دیگه ای هم بهشون نداشتم جز اینکه به پسرم محبت کنن که اونم نکردن. الان دیگه هیچ مقاومتی از خودم نشون نمیدم و میزارم زندگی به جریان عادی خودش ادامه بده.قبلا هی زور میزدم همه چی مطابق میل من باشه الان ولش کردم.گفتم زندگی تو کار خودتو بکن منم کار خودمو میکنم.نمیگم الان کامل عوض شدما...تازه اول راهم .هنوزم بعضی روزها کم میارم ولی باز خودمو جمع و جور میکنم و از اول شروع میکنم.اگه بخوام راستشو بگم من حتی از پدر و مادرم انتظار داشتم وقتی اینقدر بهم ریخته بودم بهم کمک کنن ولی دیدم ایندفعه دیگه از هیچ کس هیج کاری برنمیاد. دیگران رو ول کردم گفتم ازین به بعد دیگه خودم هستم و مشکلات...بسم الله...البته من سه جلسه هم رفتم مشاوره ...و دیگه اینکه این روزا وقتی میرم کتابخونه درس بخونم وسطش یه ناخنکی هم به جزوه های روانشناسی بقیه ی رشته ها میزنم. با وجودی که سال اول دانشگاه روانشناسی به نظرم یه علم بی پایه و اساس میومد الان برام جذاب شده...چقدرهم حیف شد که من او زمانها بیشتر بهش اهمیت ندادم.کلا آدم هرچی یاد بگیره یه زمانی به دردش میخوره.
مامانی
07:56 1392/12/21
سلام به همه دوستای گل
من هم مثل اکثریت شما اصلا حوصله عید رو ندارم برعکس پارسال که روز شماری می کردم تا وارد اسفند بشیم و خونه تکونی و خرید عید بکنم ولی امسال اصلا از اون شور و هیجان خبری نیست .
پارسال با کلی انرژی چندین سبزه کاشتم ولی امسال دو روز پیش تازه یادم افتاد که گندم نخریدم ، با اینکه حس و حالش رو نداشتم ولی به خاطر اینکه حال و هوام عوض بشه و بوی عید رو حس کنم دو تاسبزه گندم و ماش گذاشتم هر چند دیره ولی شاید به وضع روحیم کمک کنه .
خرید هم نکردم فقط واسه کیانا چند تا لباس گرفتم ، به نظر من خرید کردن خیلی تو وضع روحی خانمها تاثیر داره به خاطر همین این هفته می رم دنبال خرید ، ایشالله سال 93 سال پر برکتی واسه همه باشه.
من هم مثل اکثریت شما اصلا حوصله عید رو ندارم برعکس پارسال که روز شماری می کردم تا وارد اسفند بشیم و خونه تکونی و خرید عید بکنم ولی امسال اصلا از اون شور و هیجان خبری نیست .
پارسال با کلی انرژی چندین سبزه کاشتم ولی امسال دو روز پیش تازه یادم افتاد که گندم نخریدم ، با اینکه حس و حالش رو نداشتم ولی به خاطر اینکه حال و هوام عوض بشه و بوی عید رو حس کنم دو تاسبزه گندم و ماش گذاشتم هر چند دیره ولی شاید به وضع روحیم کمک کنه .
خرید هم نکردم فقط واسه کیانا چند تا لباس گرفتم ، به نظر من خرید کردن خیلی تو وضع روحی خانمها تاثیر داره به خاطر همین این هفته می رم دنبال خرید ، ایشالله سال 93 سال پر برکتی واسه همه باشه.
مامی مرمر
09:02 1392/12/21
وای برعکس من که دارم لحظه شماری میکنم واسه سال جدید...خریدامو هم تا حدی انجام دادم..امروز هم میخوام برم بقیشو تموم کنم..البته فقط برا خودماااا...واسه پسرم بعد از تعطیلات عید میرم..آخه الان لباس داره..واسه شوشو هم هر وقت خودش خواست اونوقت میریم..سبزمو هم کاشتم..خونه تکونی هم چندباری انجام دادم اما بازم خونه کثیف شده آخه تا من خونه رو تمیز میکنم یه کار جدید پیش میاد..مثلا چند روز پیش هالوژنامونو زدیم.. دیروز کولرامونو سرویس کردیم..چند روز دیگه برا نصب نرده میان..منم هربار کل خونه رو تمیز میکنم اما بازم میشه مثل روز اول...کلا امسال خیلی انرژی دارم ..هزار ماشالا به خودم ..(چشم نزنم خودمو)..اینقدر غمگین نباش ناهید جون من به این نتیجه رسیدم تا میتونم به خودم برسم..پاشو برو آرایشگاه رنگ موهاتو عوض کن..صورتتو پاکسازی کن..لباسای خوشگل بخر واسه خودت ...واسه خودت آرایش کن...دنیا دوروزه والا...اگه به خودت و خونت برسی روحیت 180 درجه تغییر میکنه...تو رو خدا امتحان کن...خودتو هم بزن به بیخیالی..اصلا طرف شوشو نرو..انگاری نیستش..بینم اونم خوشش میاد اینجوری...عوضش خیلی به خودت برس..میدونی مشکل ما زنا اینه که همیشه در دسترسیم..بذار خودش بیاد طرفت..نازت بکشه...امتحان کن میدونی چی میگم...یه خورده واسه خودت کلاس بذار ببینم هلاکت نمیشه...
مامان نجمه
10:36 1392/12/21
ميدونيد مشكل ما خانمها چيه ؟اينكه خيلي حساسيم و احساساتي (خب لازمه مادر شدن همينه و خدا اينجوري خلقمون كرده) ما يه مشكل رو اونقدر واسه خودمون گنده مي كنيم كه تمام زندگيمون رو تحت الشعاع قرار ميده و شوهر نقش مهمي داره به نظره من يك زن زماني در زندگي خوشبخته كه 1- به خودش برسه و براي خودش وقت بزاره و 2- يك همسر عاشق و خوب داشته باشه بعضي از ماها هيچكدومش رو نداريم بعضي فقط يكيش رو داريم و بخاطره همين ناراحتيم افسرده ايم به نظره من مورده 1 و 2 تا حد زيادي روي هم اثرگذارند. زني كه براي خودش وقت نميزاره و براي خودش ارزش قائل نيست زني كه خيلي كارهاي سنگين خونه رو به تنهايي انجام ميده بدونه اينكه به فكره سلامتيش باشه و بعد فقط همش غر ميزنه خب معلومه شوهرش هم بهش اهميت نميده زني كه براي شادابي خودش به خريد ميره و در وهله اول بچش براش مهم نيست بلكه خودش مهمه و اول براي خريد خودش رو در نظر مي گيره كم كم در نظره شوهرش هم قرب پيدا مي كنه زني كه همش فقط غذاي مورد علاقه شوهرش رو درست مي كنه در حاليكه خودش ممكنه اون غذا را دوست نداشته باشه خب كم كم شوهر هم به اون اهميت نميده .چقدر از خود گذشتگي؟؟من نمي گم به شوهر محبت نكنيم ولي به اندازه. از خود گذشتگي زيادي باعث ميشه بيشتر زنهاي ايراني روحيه اين چنيني داشته باشن .من خودم هم مستثني نيستم. بياييد سال جديد رو يه جوره ديگه شروع كنيم بريم سراغ وقت گذاشتن براي خودمون . چرا ما زنها همش بايد در مسائل اقتصادي خونوادم اينقدر زياد دخالت كنيم و خيلي چيزها رو كه باعث شاديمون ميشه چون هزينش بالاست نخريم و شوهرمون از اون طرف هر چه كه نياز داره بخره خب اين يه جور اهميت ندادن به خودمونه. بياييد براي خودمون هم هزينه كنيم وقت بزاريم و پولي بيشتر از اون چيزي كه تا الان صرف ميكرديم صرف كنيم . بياييد به قول مامي مرمر يك تغييري در چهره و موهامون بديم محيط خونه رو از سبزه هايي كه خودمون كاشتيم پر كنيم اگر خونه تميز از علاقه هامونه خونمون رو تميز كنيم دكور خونه رو تغيير بديم و وسايل رو جابجا كنيم و هر كاري رو كه دوست داريم و قبلا به خاطره يكسري ملاحظات مثلا ملاحظات مالي يا حرف خونواده شوهر يا حرف ملت يا حتي به خاطره بچمون انجام نمي داديم انجام بديم. چرا همش بچمون برامون در اولويته نمي گم بهش اهميت نديم ما مادريم و حاضريم براي بچه هامون جونمون رو هم بديم ولي جايي كه ميشه بچه رو براي چند ساعت ببريم مهد يا خونه مامانمون يا مادر شوهرمون بزاريمش و خودمون يه كلاسي يا تفريح با دوستامون يا هر هنر يا ... بريم و نگيم اونا مثل ما بهش نميرسن خب نرسن مگر هفته اي دو سه روز و هر روز 4-5 ساعت چقدر اثر داره عوضش ما يه مامانه شادتر و سرزنده تر خواهيم بود كه ميتونيم هم مامانه بهتري باشيم و هم همسر شادابتري . مطمئنا شوهر ما يه زنه شاداب رو بهتر از يه زنه(در نقش غذاسازو جاروبرقي و پرستار و ...)دوست داره و ارزش بيشتري برامون قائل خواهد بود.
البته به نظره من ما بايد يكسري كتابهاي روانشناسي و حقوقي رو بخونيم كه هم بدونيم چجور ميشه از وقتمون استفاده بهينه كنيم هم چجوري با افراد مختلف اعم از شوهر و خونوادش رفتار كنيم هم بدونيم چجوري برنامه ريزي كنيم و هم حق خودمون رو در زندگي بشناسيم حالا هر كس بسته به دغدغه فكري كه داره مطالعه كنه و اطلاعاتش رو بالا ببره به هر حال ما هنوز جوانيم و كم تجربه . اميدوارم سال جديد از بهترين سالهاي زندگي هممون باشه لبي شاد و خندون،پوستي صاف و شاداب،سلامتي جسمي و روحي رواني، جيبي پر از پول حلال و زندگي زناشوييه سرشار از خوشبختي و موفقيت در كار و حرفه و علاقه منديها. برايه منم دعا كنيد بوس براي همه
البته به نظره من ما بايد يكسري كتابهاي روانشناسي و حقوقي رو بخونيم كه هم بدونيم چجور ميشه از وقتمون استفاده بهينه كنيم هم چجوري با افراد مختلف اعم از شوهر و خونوادش رفتار كنيم هم بدونيم چجوري برنامه ريزي كنيم و هم حق خودمون رو در زندگي بشناسيم حالا هر كس بسته به دغدغه فكري كه داره مطالعه كنه و اطلاعاتش رو بالا ببره به هر حال ما هنوز جوانيم و كم تجربه . اميدوارم سال جديد از بهترين سالهاي زندگي هممون باشه لبي شاد و خندون،پوستي صاف و شاداب،سلامتي جسمي و روحي رواني، جيبي پر از پول حلال و زندگي زناشوييه سرشار از خوشبختي و موفقيت در كار و حرفه و علاقه منديها. برايه منم دعا كنيد بوس براي همه
مامان نجمه
11:05 1392/12/21
ضمنا اينو بدونيم كه همه انسانها مشكل دارن و هيچ كس نيست كه مشكلي نداشته باشه خدا خودش تو قران گفته ما انسان را درسختي آفريديم. اينقدر باطن زندگيمون رو با ظاهر زندگي ديگران مقايسه نكنيم . همه مشكل داريم و همه به يك اندازه غم داريم شايد ظرفيت يكيمون كمتر باشه و خدا به اون مشكلات كمتري داده باشه و ظرفيت ما بيشتر باشه و مشكلاتمون هم بيشتر ولي من معتقدم خدا عادله و غمهاي همه يكسان . در زندگي مشتركتون هم تا جايي كه به شرافتتون لطمه اي وارد نشده ادامه بدين و هر جا ديدين كه شرافت انسانيتون زير سوال رفته خارج بشين . خدا هميشه باهامونه اينو از ياد نبريم
آجی فاطمه
11:23 1392/12/21
منم میگم تفریط وافراطه که کار ما را خراب میکنه
همیشه بهمون گفتن اوسط اعمال بهترینه زیاده روی نکنید
وقتی خیلی از خود گذشتگیمون میکنیم یا خیلی به خودمون میرسیم واز اون طرف غافل میشیم
بهتره نه خیلی خودمونا فراموش کنیم نه خیلی زندگیمونا به هر 2تاش برسیم
موفق باشین
همیشه بهمون گفتن اوسط اعمال بهترینه زیاده روی نکنید
وقتی خیلی از خود گذشتگیمون میکنیم یا خیلی به خودمون میرسیم واز اون طرف غافل میشیم
بهتره نه خیلی خودمونا فراموش کنیم نه خیلی زندگیمونا به هر 2تاش برسیم
موفق باشین
ماما عسل
16:20 1392/12/21
اااااااااااااااااااااااااااخ که واقعا معلوم نیست این مردا چی میخوان ولی به نظر منم زن هر چی بیشتر خرج کنه عزیزتره و بیشتر بهش توجه میشه........
مامان فائزه
19:00 1392/12/21
سلام مامان ناهید عزیز من هم همینجوری شدم و بزرگترین عاملش هم مشغله ی زیاد همسرمه که ساعت 8صبح میره 12شب میاد و این ماه آخر سال حتی یک روز هم زود نیومده مجبورم تنها خرید کنم تنها خونه تکونی کنم هر سال از مامان و خواهرام واسه خونه تکونی کمک میگرفتم اما امسال گفتم تا کی میخواد اینطوری باشه خلاصه که تمام مسئولیت ها به گردنمه از وقتی هم ماشین دارشدم تا به شوشو میگم چیزی لازم داریم میگه ماشین زیر پاته که برو تهیه کن
با اینکه در طول روز کلی خودموآماده میکنم واسه یه استقبال گرم ولی از بس همسری دیر میاد که یه سلام و خسته نباشید میشه مکالمه کل روزمون البته تلفنی خیلی در ارتباطیم و واقعا اینروزها کلافه م ولی سعی میکنم کسی متوجه نشه و تقریبا خریدهامو کردم الانم در حال تکوندن خونه م وبه گفته ی دوستان موهامو رنگ کردم سعی کردم به خودم برسم اما بازم یه خلا هست
چندروز پیش که رفته بودم خرید زن و شوهرهارو که میدیدم باهم اومدن خرید حالم گرفته شد و گریه م دراومده بود و الان فقط به امید 15روز تعطیلی عیدو کنار هم بودنمونه که این سختی رو تحمل میکنم
پس قربونت شما تنها نیستی و خیلی هامون از این مشکل نالانیم
این مردهای بیچاره هم تقصیر ندارن زندگی اینقدر سخت شده که مجبورن اینقدر کار کنن ولی ماهم ظرفیتی داریم اگر قرار بود خرید و غذاخوردن و ...تنهایی باشه پس چرا شوهر کردیم؟؟؟
بخدا هر شب مجبورم به خاطر بهونه گ
یری پسرم و تنهایی خودم تا ساعت 12شب بمونم خونه مامانم تا همسری بیاد بریم خونمون
آخه دیگه آدم از صبح تا شب توی خونه میپوسه این بچه و پدر مادرمون چه گناهی کردن
وای قربونت ناهید جون دیدی چقدر دلم پره؟
با اینکه در طول روز کلی خودموآماده میکنم واسه یه استقبال گرم ولی از بس همسری دیر میاد که یه سلام و خسته نباشید میشه مکالمه کل روزمون البته تلفنی خیلی در ارتباطیم و واقعا اینروزها کلافه م ولی سعی میکنم کسی متوجه نشه و تقریبا خریدهامو کردم الانم در حال تکوندن خونه م وبه گفته ی دوستان موهامو رنگ کردم سعی کردم به خودم برسم اما بازم یه خلا هست
چندروز پیش که رفته بودم خرید زن و شوهرهارو که میدیدم باهم اومدن خرید حالم گرفته شد و گریه م دراومده بود و الان فقط به امید 15روز تعطیلی عیدو کنار هم بودنمونه که این سختی رو تحمل میکنم
پس قربونت شما تنها نیستی و خیلی هامون از این مشکل نالانیم
این مردهای بیچاره هم تقصیر ندارن زندگی اینقدر سخت شده که مجبورن اینقدر کار کنن ولی ماهم ظرفیتی داریم اگر قرار بود خرید و غذاخوردن و ...تنهایی باشه پس چرا شوهر کردیم؟؟؟
بخدا هر شب مجبورم به خاطر بهونه گ
یری پسرم و تنهایی خودم تا ساعت 12شب بمونم خونه مامانم تا همسری بیاد بریم خونمون
آخه دیگه آدم از صبح تا شب توی خونه میپوسه این بچه و پدر مادرمون چه گناهی کردن
وای قربونت ناهید جون دیدی چقدر دلم پره؟
مامان فائزه
19:08 1392/12/21
با ماما عسل و مامان عزیزو مامان علیرضا کلی ی ی ی موافقم م م م م
مامان ناهید
23:03 1392/12/21
همه شما دوستان خیلی خوب حرف دل منو زدید همه شما درست می گید موقعیت من دقیقآ مثل مامان فائزه هست تمام اداره خونه با منه مامان فائزه منم مثل شما یه ماشین زیر پامه که همسری خیالش از این بابت راحته میگه هر جا می خواین برید ولی بذارید من کارمو انجام بدم نمی دونم شما هم مثل من اینقدر حساس وعاطفی هستید که مطمئنم هستید من دوست ندارم تنهایی جایی برم خیلی موقعها شده دعوت شدیم عروسی یا بیرن یا تولد که همسری نتونسته بیاد نرفتم الان می دونم چقدر اشتباه کردم از این به بعد می خوام حرف همه شماهارو اویزه گوشم کنم یه تکونی به زندگیم بدم من می دونم که بیشترین خستگی ما تنها بودن وعدم همکاری همسرمونه تازه وقتی هم که سر کار میان اونقدر خسته اند که دل ودماغی برا با هم بودن نیست ولی خدا امشب دلش برا من به رحم اومد ساعت 7 بود که با کمال تعجب همسری اومد خونه ویه کم با هم بودیم وروحیه من کلی عوض شد فدای همتون بشم
مامان ناهید
23:06 1392/12/21
مامان پریسا جون ممنونم ازت که تو این چندروز منو تنها نذاشتی وبا کامنتهای براز انرژیت بهم انرژی وامید دادی دوست دارم
مامان ناهید
23:11 1392/12/21
مامی مرمر جونی فدات بشم چشم همه این کارهارو سعی می کنم انجام بدم ولی چقدر دلم می خواد موهامو رنگ کنم ولی همسری میگه من موهای خودتو بیشتر دوست دارم از موهای رنگ شده خوشم نمیاد میگه اگه برا دل خودته برورنگ کن ولی من دوست ندارم به نظر شما که میگید آدم باید برا خودش هم زندگی کنه یه کم برا خودش باشه در این مورد باید چکار کرد؟ در ضمن من دوبار تا حالا موهامو رنگ کردم اصلآ روشن هم نبوده که دلشو بزنه ولی باز خوشش نمیاد
مامان فائزه
23:13 1392/12/21
خب خداروشکر که حالا امروز خوشحال شدی خدا قسمت من کنه الان که ساعت 11:10شب هست هنوز منو پسری منتطر همسری هستیم
مامان فائزه
23:15 1392/12/21
عزیزم خیلی چیزها هست که آقایون دوست دارن و ما دوست نداریم مگه ایشون شمارو روزی چند ساعت میبینه که حالا از رنگ خوشش بیاد یا نه
بیخیال ببین دل خودت چی دوست داره واسه ایشون هم عادی میشه
بیخیال ببین دل خودت چی دوست داره واسه ایشون هم عادی میشه
مامان ناهید
23:19 1392/12/21
خدیجه جون همسری دست خودش نیست که هر وقت بیاد خونه مجبوره تا دیروقت سرکار باشه همه ش موضوع پول نیست قراردادی هست که بسته شده ولی من حرفم همش اینا نیست بازم ممنونم از راهنماییت عزیزم ...........
راستی اینو بگم من از غرزدن خیلی بدم میادمن اصلا عادت ندارم غر بزنم شاید چون من غر نمی زنم واعتراض نمی کنم فکر میکنه من کمبودی ندارم در کل همیشه تو خودم می ریزم
راستی اینو بگم من از غرزدن خیلی بدم میادمن اصلا عادت ندارم غر بزنم شاید چون من غر نمی زنم واعتراض نمی کنم فکر میکنه من کمبودی ندارم در کل همیشه تو خودم می ریزم
مامان خدیجه
23:25 1392/12/21
وا مامان فايزه جون مكه ميشه وقتي دوست ندارن ناهيد جون بره رنك كنه موهاشو من نظرم اينه كه هر جه شوهر ميخواد زن بايد انجام بده اينم ما بوشهريا كه بدون اجازه شوهر اب هم نميخوريم مكه نه ناهيد جون
مامان ناهید
23:35 1392/12/21
خدیجه جون شما درست میگید بدون اجازه شوهر برامون یه چیزی مثل خوره هست که میفته به جونمون من که همینطورم
ولی فائزه جونم درست می گه آخه اینی که من گفتم همسری اجازه داده ولی میگه من خوشم نمیاد حالا من تو دوراهی می مونم که چکار کنم
ولی فائزه جونم درست می گه آخه اینی که من گفتم همسری اجازه داده ولی میگه من خوشم نمیاد حالا من تو دوراهی می مونم که چکار کنم
مامان خدیجه
23:38 1392/12/21
منظوري نداشتم ناهيد جونم اميدوارم ناراحت نشده باشي
مامان ناهید
23:38 1392/12/21
عزیزم مامان فائزه جون فدات بشم انشالله که همسری شما هم زود بیاد شمارو خوشحال کنه میگم چرا پسرتونو خواب نمی کنید وقتی که همسرتون اومد شاید بهت نیاز داشته باشه من که اگه دیر بشه باید بچه هارو خواب کنم حالا چه بخداد با من باشه چه نخواد شاید اینجوری برا خودت هم بهتر باشه
عزیزم شمادرست می گید ولی وقتی فکرشو می کنم که وقتی نگام می کنه ولی دوست نداره یه جورایی از خودم بدم میاد
عزیزم شمادرست می گید ولی وقتی فکرشو می کنم که وقتی نگام می کنه ولی دوست نداره یه جورایی از خودم بدم میاد
مامان ناهید
23:39 1392/12/21
خدیجه جون نه بابا چه ناراحتی این چه حرفی انشالله که از حرف من بد برداشت نکرده باشید بووووووووووووس
مامان فائزه
00:18 1392/12/22
خدیجه جون چه نق زدنی به قول ناهید جون از بس اعتراضی نمیکنیم و صبوری میکنیم اینطوری میشه
عزیزم منم بدون خواست و اجازه ی همسرم کاری انجام نمیدم اما گاهی هم لازمه آدم دل و خواسته ی خودش رو در اولویت قرار بده مشکل اکثر ما خانمها اینه که خودمون رو فدا و فنا میکنیم واسه خواسته های همسران و فرزندان..
در مورد رنگ مو هم هیچ مردی از تغییر بدش نمیاد خیلی راحت میشه بهش گفت عزیزم من نیاز به تغییر دارم و از رنگ مو خوشم میاد اگر با این مسئله مخالفتی شد ...والا نمیشه
من فقط ماههای پایانی سال مشغله ی همسرم زیاد میشه و اوج سفارشاتشون هست و دیگر ماهها وضیعت بهتره
در ضمن خدمت خدیجه جون عرض کنم که شغل آزاد ساعت کاری نداره مخصوصا که کارفرما هم باشی و مجبور باشی بخاطر منافع و خطرات حتما در محل کار حضور داشته باشی
من هم به شخصه اهل نق زدن نیستم چون کم و کاست ندارم و همیشه از داشته هام راضیم و شکر میکنم والان این بحث در مورد مسایل عاطفیه و شما میگی ما نق میزنیم قربونت ببخشید ولی فکر میکنم شما نمیتونید بنده و دیگر دوستانی روکه این شرایط رو داریم درک کنید من خودم تا زمانیکه موضوعی رو درک نکنم در موردش اظهار نظر نمیکنم البته ببخشیداااااااااا
عزیزم منم بدون خواست و اجازه ی همسرم کاری انجام نمیدم اما گاهی هم لازمه آدم دل و خواسته ی خودش رو در اولویت قرار بده مشکل اکثر ما خانمها اینه که خودمون رو فدا و فنا میکنیم واسه خواسته های همسران و فرزندان..
در مورد رنگ مو هم هیچ مردی از تغییر بدش نمیاد خیلی راحت میشه بهش گفت عزیزم من نیاز به تغییر دارم و از رنگ مو خوشم میاد اگر با این مسئله مخالفتی شد ...والا نمیشه
من فقط ماههای پایانی سال مشغله ی همسرم زیاد میشه و اوج سفارشاتشون هست و دیگر ماهها وضیعت بهتره
در ضمن خدمت خدیجه جون عرض کنم که شغل آزاد ساعت کاری نداره مخصوصا که کارفرما هم باشی و مجبور باشی بخاطر منافع و خطرات حتما در محل کار حضور داشته باشی
من هم به شخصه اهل نق زدن نیستم چون کم و کاست ندارم و همیشه از داشته هام راضیم و شکر میکنم والان این بحث در مورد مسایل عاطفیه و شما میگی ما نق میزنیم قربونت ببخشید ولی فکر میکنم شما نمیتونید بنده و دیگر دوستانی روکه این شرایط رو داریم درک کنید من خودم تا زمانیکه موضوعی رو درک نکنم در موردش اظهار نظر نمیکنم البته ببخشیداااااااااا
زهرا مامان ایلیا جون
01:21 1392/12/22
مامان ناهید عزیز تنها راحش اینه که برای خودت وقت بزاری به خودت برسی این بار برخلاف نظر همسری موهاتو رنگ کن لباسهاای شاد بپوش
برو برای خودت چند دست لباس خونه قشنگ با رنگهاای خیلی شاد بگیر مثل زرد ابی صورتی حتی شده تیشرت..واای این رنگهاای شاد معجزه میکنه.امتحان کن حتی تو روحیه همسرت تاثیر میزاره
به همسرت بگوو واقعااا دلت میخواد موهاتو رنگ کنی مطمئن باش نه نمیگه...
برو برای خودت چند دست لباس خونه قشنگ با رنگهاای خیلی شاد بگیر مثل زرد ابی صورتی حتی شده تیشرت..واای این رنگهاای شاد معجزه میکنه.امتحان کن حتی تو روحیه همسرت تاثیر میزاره
به همسرت بگوو واقعااا دلت میخواد موهاتو رنگ کنی مطمئن باش نه نمیگه...
مام
08:02 1392/12/22
وقتی رنگ بزنی نظرش عوض میشه
ولی یه رنگی بزن که بهت بیاد
خودت رو هم خیلی با انرژی و شاداب کن.
باور کن خودش بهت میگه چقدر خوب شد رنگ کردی!
ولی یه رنگی بزن که بهت بیاد
خودت رو هم خیلی با انرژی و شاداب کن.
باور کن خودش بهت میگه چقدر خوب شد رنگ کردی!
مامی مرمر
08:15 1392/12/22
خدیجه جونم یه کاراییم باید واسه دل خودمون انجام بدیم...منم بوشهریم ولی اینجوری نیستم که بدون چون و چرا همه چی رو قبول کنم...مثلا شوهرم دوست داره من موهامو هایلایت کنم...اما فقط یبار بخاطرش هایلایت کردم...الانم برا عید میخوام موهامو یه رنگ ترکیبی بزنم حالا یا خوشش میاد یا نه..همه ما نظر شوهرامون برامون مهمه ولی نه تا اون حد که خودمونو فدا کنیم..
مامی مرمر
08:18 1392/12/22
بقول مامان سهند و سپهر جون وقتی موهاتو رنگ کنی خودش نظرش تغییر میکنه البته اگه بهت بیاد...
مام
09:11 1392/12/22
به نظر من این درست که باید مطابق میل همسر رفتار کرد و به نظرش احترام گذاشت . ولی وقتی خودمون برای نظر خودمون ارزش قائل نشیم هیچکس دیگه هم ارزشی برای نظرمون قائل نمیشه...
ما هم انسانیم و دل داریم دیگه!
ابزار که نیستیم...
ما هم انسانیم و دل داریم دیگه!
ابزار که نیستیم...
مامان نجمه
09:52 1392/12/22
رنگ بزن به خاطره خودت(به اونم بگو گفتم چون اين رنگه متفاوت رو نزده بودم و تو تجربه نكردي گفتم بزنم ببينم شايد خوشت اومد(زبونريزي الكي) ). گفتي قبلا رنگه تيره زدي استقبال نكرده اينبار روشن بزن يا هايلايت يا رنگ تيره و مش يا مش تنها بستگي به رنگه پوستت هم داره نميدونم سبزه اي يا سفيد ؟
مامان الینا
13:37 1392/12/22
ای بابا چقدر مشکلات ما شبیه همه !!!!!کاشکی زودتر این سوال ر می پرسیدی عزیزم !!!
میشه بگید چه رنگهایی برا پوست سفید وگندمی خوبه من پوستم گندمی هست یعنی یه چیزی بین سفید وسبزه رو مرسی دوستای گلم
یه سوال دیگه هم داشتم من مانتویی که برا خودم دوختم بنفش تیره یا همون بادمجونی هست شلوار وکفشم هم سیاه هست اگه یه شال شاد مثل خردلی که بیشتر به نارنجی شبیه هست بپوشم زشت نیست آخه من این شالوتو بازار دیدم پوشیدم دیدم خیلی بهم میاد ولی نمی دونم ضایع نمیشه برم بگیرم؟ ممنون