سوال و 12 جواب
(آخرین جواب : 94/6/3)پرورش وقار در کودک
سلام دوستان نی نی وبلاگی و مامانای با تجربه
لطفا در مورد اینکه یک مادر چگونه می تواند دختر یا پسرش را باوقار و با درکی بالا پرورش دهد مرا راهنمایی کنید.. لطفا با ارائه دیدگاه های ارزشمندتان به من و مادرانی که می خواهند بچه هایشان باوقار و خوش برخورد باشند کمک کنید
لطفا در مورد اینکه یک مادر چگونه می تواند دختر یا پسرش را باوقار و با درکی بالا پرورش دهد مرا راهنمایی کنید.. لطفا با ارائه دیدگاه های ارزشمندتان به من و مادرانی که می خواهند بچه هایشان باوقار و خوش برخورد باشند کمک کنید
1394/5/19
#کودک
#تربیت و آموزش كودک
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
23:40 1394/5/21
من این چیزارودر قالب بازی با خودش و عروسکاش بهش یاد میدم.مثلا با هم خاله بازی میکنیم و وقتی عروسکاش مهمونمون میشن نحوه ی درست سلام و احوالپرسی رو یادش میدم.یا به عروسکاش میگم خانوما اینجوری شربت میخورن و ....
تجربه بهم ثابت کرده ک این شیوه ی آموزش خیلی بیشتر و بهتر از آموزش مستقیم و نصیحت کارایی داره
تجربه بهم ثابت کرده ک این شیوه ی آموزش خیلی بیشتر و بهتر از آموزش مستقیم و نصیحت کارایی داره
مامان اعظم
10:48 1394/5/22
متشکرم مامان محیای عزیز
آره واقعا روش خوبیه
آره واقعا روش خوبیه
الهام
11:19 1394/5/22
به نظر من این فقط و فقط به رفتار خودتون بستگی داره. مواردی رو که فاطمۀ عزیز گفتند، اگه خودتون رعایت کنید ناخودآگاه فرزندانتون یاد می گیرند.
راستی من خیلی موافق نیستم که بچه ها رو برای انجام یک سری رفتارهای جنتلمنی و یا خانمانه به زحمت بندازیم و یا حساسشون کنیم! بچه ها تا فرصت دارند باید کودکی کنند و اطرافیان هم این مسائل رو به خوبی درک می کنند و یک چنین انتظاری از بچه ها ندارند! پس تا زمانی که ناچار نشده اند و به سن خاصی نرسیده اند چه اصراری هست که ازشون بخوایم مثل بزرگترها رفتار کنند و خودشون و خواسته ها و شیطنت هاشون رو پشت یک نقاب پنهان کنند. چه بسا افرادی که در کودکی، به اندازۀ کافی کودکی نمی کنند و یا موظف میشن به انجام یک سری کارهایی که برای سن بالاتر هست، در آینده تازه قصد کودکی کردن می کنند و زندگی رو به بازی می گیرند.
بچه ها با بزرگ تر شدن، تحت تأثیر قرار گرفتن در محیط های مختلف و بین همسالانشون، رفتارهای مناسب برای سن شون رو می آموزند.
راستی من خیلی موافق نیستم که بچه ها رو برای انجام یک سری رفتارهای جنتلمنی و یا خانمانه به زحمت بندازیم و یا حساسشون کنیم! بچه ها تا فرصت دارند باید کودکی کنند و اطرافیان هم این مسائل رو به خوبی درک می کنند و یک چنین انتظاری از بچه ها ندارند! پس تا زمانی که ناچار نشده اند و به سن خاصی نرسیده اند چه اصراری هست که ازشون بخوایم مثل بزرگترها رفتار کنند و خودشون و خواسته ها و شیطنت هاشون رو پشت یک نقاب پنهان کنند. چه بسا افرادی که در کودکی، به اندازۀ کافی کودکی نمی کنند و یا موظف میشن به انجام یک سری کارهایی که برای سن بالاتر هست، در آینده تازه قصد کودکی کردن می کنند و زندگی رو به بازی می گیرند.
بچه ها با بزرگ تر شدن، تحت تأثیر قرار گرفتن در محیط های مختلف و بین همسالانشون، رفتارهای مناسب برای سن شون رو می آموزند.
مامان اعظم
16:42 1394/5/22
ممنون الهام جون.
صحبت هات متین و قابل تامله. مسلما نباید کودک رو تحت فشار قرار داد ولی اگر دقت کرده باشین در زمان ما که اکثرا دهه شصتی هستیم حتی مجری های برنامه کودکمون هم نحوه ی اجراشون با امروزی ها مثلا خاله شادونه فرق می کنه
صحبت من اینه که ما چگونه با بچه هامون برخورد کنیم. بشیم براشون مثل خاله شادونه و همبازیشون بشیم و یا مثل مجری های زمان گذشته باشیم
واقعا چگونه مادری باشیم که در آینده بچه هامون واقعا باوقار و متین باشند و در وجودشان درونی بشه که نخواند پشت نقاب وقار قایم بشوند
صحبت هات متین و قابل تامله. مسلما نباید کودک رو تحت فشار قرار داد ولی اگر دقت کرده باشین در زمان ما که اکثرا دهه شصتی هستیم حتی مجری های برنامه کودکمون هم نحوه ی اجراشون با امروزی ها مثلا خاله شادونه فرق می کنه
صحبت من اینه که ما چگونه با بچه هامون برخورد کنیم. بشیم براشون مثل خاله شادونه و همبازیشون بشیم و یا مثل مجری های زمان گذشته باشیم
واقعا چگونه مادری باشیم که در آینده بچه هامون واقعا باوقار و متین باشند و در وجودشان درونی بشه که نخواند پشت نقاب وقار قایم بشوند
مامان مریم
12:57 1394/5/23
سلام مامان اعظم عزیز
من با الهام جون موافقم
ترجیح میدم حتی اگه رفتار خاله شادونه مثلا لوس هست ولی عوضش بچم بخنده و بچگی کنه
تا مثل نسل ما بشه که درسته از بچگی خانوم بودیم ولی اگه غیر از اون هم میخواستیم باشیم نمیتونستیم...چون همه ازمون انتظار خانوم بودن حتی با سن کم رو داشتن
یادمه تو خلوت و خاله بازی مون فرق داشتیم با اون شخصیت جلوی بزرگ تر ها
یه اضطراب...که همه بگن چه متین و با وقاره
ولی هنوز زود بود
البته این نظر منه...قبل از مامان شدن من هم همیشه تو ذهنم یه بچه خیییلی مودب بداشتم که همه جا بهش افتخار بکنم....اما الان فقط یه بچه شاد دارم که خود خودشه...مثل بچگی من فیلم بازی نمیکنه...دو تا شخصیت نداره...خیییلی رک و رو راسته....مخالفت و موافقتش رو راحت ابراز میکنه....فردا این یکی شخصیت بیشتر به دردش میخوره و من ترجیح میدم فعلا تو قید و بند این چیزها نباشم براش
من با الهام جون موافقم
ترجیح میدم حتی اگه رفتار خاله شادونه مثلا لوس هست ولی عوضش بچم بخنده و بچگی کنه
تا مثل نسل ما بشه که درسته از بچگی خانوم بودیم ولی اگه غیر از اون هم میخواستیم باشیم نمیتونستیم...چون همه ازمون انتظار خانوم بودن حتی با سن کم رو داشتن
یادمه تو خلوت و خاله بازی مون فرق داشتیم با اون شخصیت جلوی بزرگ تر ها
یه اضطراب...که همه بگن چه متین و با وقاره
ولی هنوز زود بود
البته این نظر منه...قبل از مامان شدن من هم همیشه تو ذهنم یه بچه خیییلی مودب بداشتم که همه جا بهش افتخار بکنم....اما الان فقط یه بچه شاد دارم که خود خودشه...مثل بچگی من فیلم بازی نمیکنه...دو تا شخصیت نداره...خیییلی رک و رو راسته....مخالفت و موافقتش رو راحت ابراز میکنه....فردا این یکی شخصیت بیشتر به دردش میخوره و من ترجیح میدم فعلا تو قید و بند این چیزها نباشم براش
مامان اعظم
17:13 1394/5/23
سلام مامان مریم عزیز
دقیقا جوابی رو دادی که می خواستم
همیشه گیج میشدم بین این دوتا که باید برای فاطمه دخترم مثل خاله شادونه بگو و بخند داشته باشم و باهاش همبازی بشم و یا نه برعکس
ولی الان که خوب فکر می کنم می بینم که باید هر دو نحوه ی برخورد رو داشته باشم اما هر کدام در جای خودش. هم بتونم دوستش باشم و هم معلمی دلسوز
هم بتونم باهاش بخندم و هم به کارای بدش اخم کنم
امروزه همه چیز تغییر کرده. حتی کارتونایی که می دیدیم توش یه عالمه درس بود. اما الان چی اصلا سر و ته کارتونا معلوم نیست که چیه
باب اسفنجی... باربی... و امثال این برنامه هاا واقعا تو شخصیت بچه هامون تاثیر ندارند یا بالعکس مثال خودمو می زنم که کارتون توشیشان واقعا بهم درس داد. یا دوقلوهای افسانه ای بهم یاد داد که در مقابل سختی ها ایستادگی کنم و هوای برادر کوچیکترمو داشته باشم
توی این زمونه که دیگه بچه ها به راحتی تو روی بزرگتراشون وایمیسن شاید شاید یکی از عمده دلایلش همین چیزا باشه
ببخشید که طولانی شد
دقیقا جوابی رو دادی که می خواستم
همیشه گیج میشدم بین این دوتا که باید برای فاطمه دخترم مثل خاله شادونه بگو و بخند داشته باشم و باهاش همبازی بشم و یا نه برعکس
ولی الان که خوب فکر می کنم می بینم که باید هر دو نحوه ی برخورد رو داشته باشم اما هر کدام در جای خودش. هم بتونم دوستش باشم و هم معلمی دلسوز
هم بتونم باهاش بخندم و هم به کارای بدش اخم کنم
امروزه همه چیز تغییر کرده. حتی کارتونایی که می دیدیم توش یه عالمه درس بود. اما الان چی اصلا سر و ته کارتونا معلوم نیست که چیه
باب اسفنجی... باربی... و امثال این برنامه هاا واقعا تو شخصیت بچه هامون تاثیر ندارند یا بالعکس مثال خودمو می زنم که کارتون توشیشان واقعا بهم درس داد. یا دوقلوهای افسانه ای بهم یاد داد که در مقابل سختی ها ایستادگی کنم و هوای برادر کوچیکترمو داشته باشم
توی این زمونه که دیگه بچه ها به راحتی تو روی بزرگتراشون وایمیسن شاید شاید یکی از عمده دلایلش همین چیزا باشه
ببخشید که طولانی شد
mahtab
22:26 1394/5/24
با نظر مریم جون و الهام جون و بقیه موافقم
بچه ها باید تا بچه هستند بچگی کنن
البته این تناقضی با اموزش یک سری از رفتارهای مودبانه نداره اما خب نیاز نیست اونها رو خیلی هم به زحمت انداخت
مهم نوع نگاه و بینشمون به روند تربیته و البته این موضوع سلیقه ای هم هست
اما اونچه که مهمه انسان بار اوردن بچه هامون
البته بگم که بعضی وقتها این ازاد گذاشتن بچه ها به بهانه ی شاد بودن و راحت بودنشون نباید به قیمت خودخواه و مغرور شدنشون تموم شه
یه بنده خدایی بود که موقع دامادی پسرش می گفت من از بچگی به بچه هام گفتم که هیچ کاری تو دنیا بد نیست مگه ادم کشتن
اون موقع من نفهمیدم منظورش رو و عمق اشتباه بودنش رو
اما بعدا که شاهد بدبخت شدن یک دختر تو زندگی اون ادم بودم فهمیدم واقعا نمیشه اینقدر هم راحت و ریلکس بود
اون مادر به بهانه ی سهل گرفتن به بچه ها ش و دوست داشتنشون هیچ راهی رو از چاهی بهشون نشون نداده بود و با رسم یک خط قرمز اونم ادم کشی خودش رو راحت کرده بود
بچه ها باید تا بچه هستند بچگی کنن
البته این تناقضی با اموزش یک سری از رفتارهای مودبانه نداره اما خب نیاز نیست اونها رو خیلی هم به زحمت انداخت
مهم نوع نگاه و بینشمون به روند تربیته و البته این موضوع سلیقه ای هم هست
اما اونچه که مهمه انسان بار اوردن بچه هامون
البته بگم که بعضی وقتها این ازاد گذاشتن بچه ها به بهانه ی شاد بودن و راحت بودنشون نباید به قیمت خودخواه و مغرور شدنشون تموم شه
یه بنده خدایی بود که موقع دامادی پسرش می گفت من از بچگی به بچه هام گفتم که هیچ کاری تو دنیا بد نیست مگه ادم کشتن
اون موقع من نفهمیدم منظورش رو و عمق اشتباه بودنش رو
اما بعدا که شاهد بدبخت شدن یک دختر تو زندگی اون ادم بودم فهمیدم واقعا نمیشه اینقدر هم راحت و ریلکس بود
اون مادر به بهانه ی سهل گرفتن به بچه ها ش و دوست داشتنشون هیچ راهی رو از چاهی بهشون نشون نداده بود و با رسم یک خط قرمز اونم ادم کشی خودش رو راحت کرده بود
مامان مریم
19:08 1394/5/25
کاملا درست میگین دوست خوبم
و صد البته این کودکی کردن با تربیت درست داشتن باید یکسو باشه
یعنی اجازه بدیم کودکی کنن اما اون جایی که اشتباهی ازشون سر میزنه جای گوشزد کردن...اخم کردن و راه درست رو نشون دادن رو داره
و صد البته این کودکی کردن با تربیت درست داشتن باید یکسو باشه
یعنی اجازه بدیم کودکی کنن اما اون جایی که اشتباهی ازشون سر میزنه جای گوشزد کردن...اخم کردن و راه درست رو نشون دادن رو داره
مامان اعظم
10:02 1394/5/26
سلامی دوباره
متشکرم مهتاب خانم عزیز و مامان مریم جون
درمورد سختگیری زیاد به بچه این رو اضافه کنم که یکی از دوستام که دخترشون الان 9 سالشه از بچگی خیلی به این دختر سخت می گرفت و می خواست که رفتارش عین خانمای کامل و فهمیده باشه و تو همه چیز تک
الان دخترش خیلی خانمه و باوقار و فهمیده ولی یه مشکل اساسی داره و اونم اینه که با کوچکترین استرسی که میگیره سردرد شدیدی میاد سراغش طوری که تو بیمارستان بستریش می کنند
مثلا موقعی که خواهر کوچولوش می خواست متولد بشه و اونو بردن پیش مادربزرگش طوری مریض شد که فرداش اون رو هم بردن بستریش کردن
من فکر می کنم این سختگیری زیادی باعث شده که دختر دوستم خییییییلی حساس بشه و خودش کمال گراییش به حدی برسه که اینطور سلامتیش رو به خطر بندازه
متشکرم مهتاب خانم عزیز و مامان مریم جون
درمورد سختگیری زیاد به بچه این رو اضافه کنم که یکی از دوستام که دخترشون الان 9 سالشه از بچگی خیلی به این دختر سخت می گرفت و می خواست که رفتارش عین خانمای کامل و فهمیده باشه و تو همه چیز تک
الان دخترش خیلی خانمه و باوقار و فهمیده ولی یه مشکل اساسی داره و اونم اینه که با کوچکترین استرسی که میگیره سردرد شدیدی میاد سراغش طوری که تو بیمارستان بستریش می کنند
مثلا موقعی که خواهر کوچولوش می خواست متولد بشه و اونو بردن پیش مادربزرگش طوری مریض شد که فرداش اون رو هم بردن بستریش کردن
من فکر می کنم این سختگیری زیادی باعث شده که دختر دوستم خییییییلی حساس بشه و خودش کمال گراییش به حدی برسه که اینطور سلامتیش رو به خطر بندازه
ماناز
16:00 1394/5/27
دوست عزیز این مورد بستگی به رفتار والدین با کودک دارد چیزی نیست که جداگانه ان را به کودک یادداد .درواقع رشد وقار معلول رفتار درست والدین با بچه است .توضیح بیشتر این که اگر در خانواده با بچه طوری رفتار گردد که او مورد تمسخر قرار نگیرد وبرای هر چیز کوچکی مورد سرزنش واستهزا واقع نگردد وبه طور کلی اعتماد به نفس وعزت واحترام او حفظ گردد ان وقت پرورش وقار هم به طور غیر مستقیم شکل خواهد گرفت.اگر والدین با رفتار نادرست شان اعتماد به نفس وشخصیت بچه را خرد کنند حالا چه در خانه وچه جلوی جمع ان موقع چه طور میتوانند انتظار رشد وقار وشخصیت در کودک شان را داشته باشند؟پس جنبه زیاد این رشد به نوع رفتار والدین واعضای خانواده با کودک شکل میگیرد. این در واقع همان مورد تربیتی است که در اموزه های دینی ما هم به ان سفارش شده است.کودکی که در خانواده به عناوین مختلف سرکوب میگردد در اینده فرد ضعیف وعقده ای بار خواهد امد واو هم نمی تواند برای بچه خودش پدر یا مادر خوبی باشد وچنین فردی هیچ وقت به رشد شخصیتی مطلوب نخواهد رسید.
جوابا همگی مکمل و بهترین بود