ماماناي خانه دار

مامان منصوره 12:24 1392/7/16 وب گردی
نی نی وبلاگ گردی
کارهای هنری که برام خیلی تنوع داره و روحیه م رو حسابی شاد می کنه....

مامان ندا 12:33 1392/7/16 خداییش نمیشه همش پای اینترنت بود نت اولش برام جذابیت داشت الان چشمام و کمرم درد میگیره و حوصله ام بیشتر سر میره

مامانِ عسل، عماد، آیسا 12:49 1392/7/16 من فكر ميكنم روزمرگی فقط مربوط به خانه دار ها نیست من که شاغلم هم دچار روزمرگی میشم برای فرار از اینکار کتاب میخونم و هر روز به دنبال یه بازی جدید با دخترم که هم به اون کمکی کرده باشم و هم وقتم بگذره. توی اداره هم که وقت اضافه زیادمیارم توی نت میچرخم که بیشتر سعی میکنم دنبال ایده های جالب هم برای غذا و هم برای خونه و بچه و همسری باشم.
مثلاً همینجا مرتب میام شاید توی پرسش و پاسخ مطلب مفیدی گیر بیارم

مامان خدیجه 13:13 1392/7/16 من که اصلا وقت نمیکنم که کاری دیگه انجام بدم باور کنید الا ن فصل ذرته تو ولایت ما و من الان سه روزه ذرت ابپز کردم بزارم فریزر ولی تا الان وقت نکردم دونه هاش در بیارم چه برسه که وقت کنم سرگرم کنم خودم خخخخخخخخخخخخخخ

mahtab 15:05 1392/7/16 من هم زیاد وقت اضافی نمیارم

مامان نجمه 16:25 1392/7/16 من منظورم اين نيست كه اوقات فراغت يا وقت اضافه تون رو چطور سپري مي كنيد بلكه ميخوام بدونم روزانه چه كارايي مي كنيد . منم تو نت هستم و ميدونم انترنت تنوع زيادي داره كه آدمو سرگرم مي كنه اما به هر شكل دنياي مجازيه . تو واقعيت چه كار مي كنيد؟
مامان عسل درست ميگن به هر شكل شاغلين هم اگه كارشون يكنواخت باشه دچار روزمرگي ميشن. روزمرگي خيلي بده

مامان و بابا 18:14 1392/7/16 سلام من صبح پسرم رامیبرم مدرسه بعدبااون پسرکوچیکه تاظهرخونه ایم وکارهای خونه راانجام میدم چون درس میخونم تووقت اضافه اگه بیارم درسم رامیخونم بعداگه چیزی نیاز داشته باشم همون موقع میرم خرید البته خریددر حدشیر خریدن اخر هفته هم میریم خونه مادرشوهرم یامامانم یااگه ما وقت نداشته باشیم بریم اونا میاند مهمونیاراهم موکول میکنیم به اخر هفته چون همه کاردارن وصبح پسرم بایدبره مدرسه پنج شنبه هابچه هارامیبریم پارک
دوستان هم ماهی یکباردعوت میکنیم البته هرماه نه خونه فامیل که چندوقته نرفتیم چون شوهرم سرش خیلی شلوغه ووقت نداره براهمین کسی زیاددلگیرنمیشه تغییر دکوراسیون خونه دوماه یکبارانجام میدم زیادتغیر میدم وسایل راممکنه هفته ای بشه این برنامه های من بود

مامان خدیجه 21:22 1392/7/16 مامان خانم سپهر جون من نم یدونم چرا ندیده اینقد تو دلم رفتید تیکه چیه ابجی
دوستت دارم

مامان و بابا 07:33 1392/7/17 سلام منم با وجود اینکه کارای خونه زیادن دچار روزمرگی شدم اصلا حوصله کارای خونه رو هم ندارم میدونم کلی برنامه عقب مانده دارم مثلا کلاس maxدر رابطه با رشتمو برم یاد بگیرم یا موسیقی برم و یا اموزش شنا و کلی کار دیگه ولی به خاطر دخترم که تازه 2 ماهه دیگه میشه 2 سالش تو خونه باید باشم این که نمی تونم کارایی که می خوامو انجام بدم ناراحتم مامانم هم که رفتن مکه که دیگه بدتر حوصلم خیلی سر رفته هسرم هم که صبح میره سر کار تا 7 بعد از ظهر شما بگید من چی کار کنم؟؟؟؟؟

مام 08:13 1392/7/17 خب فكر كنم حالا شفاف تر شد و من هم مي تونم جواب بدم
صبحها كه سركارم . ظهر ميرم خونه نهار و گرم مي كنم و بعد از صرف نهار كلي تلاش مي كنم كه بتونم يه استراحت كوتاه داشته باشم! يعني اگه بچه ها بخوابن كه خب حله ما هم كمي استراحت مي كنيم اگر نه هم كه تا شب قيافه مون ناله ست ديگه.
ظرفهاي غذا رو اكثرا در جا ميشورم (خيلي حال ميده بهم بعدش كه ميبينم هيچ ظرفي نيست) زياد باشه هم ميذارم توي ماشين . اگر هم خيلي خسته باشم ظرفها يكي دو ساعت ميمونن منتظرم ولي ديگه بيشتر نميشه.
بعد يكم كارهاي خونه رو ميكنم و تميز و مرتب كردن و...
بعدم يا ميريم بيرون يا خونه مامانم يا اونا ميان تا شب ديگه از بس با سپهر وسهند سرگرمم (يا بازي ميخوان يا غذا يا ...) ديگه نميفهمم چجوري ميگذره و دوباره صبح...
شايد اينم به نوعي روزمرگي باشه ولي خب فعلا كه چاره اي ندارم با عرض شرمندگي اينقدر كمبود وقت دارم كه دستشويي رفتنمم به شدت توي نوبته و حسابي دير ميرم...
راستي مامان خديجه منم دوستت دارم . ممنون عزيزم ولي واقعا كلي خنديدم از نظر قبليي كه گذاشته بودييييي

مامان انيس 13:19 1392/7/17 ای کاش یکی یه کاسه وقت اضافه داشت به من بده...................
روز و روزگار کلــی بدو بدو داره با من....
اینترنت فقط یکیشه.......
بچه...شوشو..........
کار تولیدی هم تو خونه راه انداختم الحمداا.. خوبه هاااااااااااا ولی
اگه یه روز برنامه ریزی نکنم
من میمونم و یه دختر و یه شوهر و
کلی قالب نیمه تموم طراحی نشده و یه عااااالمه گل وسط خونه و ظرفای نشسته...غذااای...خخخخخخخخخخخخخخ
ولی خداییش بچه ها تو این بازار پر هیاهوی زندگی های امروزی
که هیشکی وقت اضافه نداره
ارتباط و صله رحم با دوستان و اقوام یادتون نره............
من یه مدت همه یادم رفته بود....گرفتاریامم بیشتر میشد
اما الان شکر خدا همه چی آروم من چقد خوشبختم..هههههه
آخه ارتباط با دوست و آشنا و اقواممونم تو برنامه ام پی تریم
گنجوندم....
روزی به چند نفر اس میدم و به چندین نفر زنگ....
صله رحم عمر آدمو زیاد میکنه...
عمــــــــــــر پیشونی سفید و درازی براتون آرزومندم....