سوال و 38 جواب
(آخرین جواب : 93/2/15)لجبازی کودکان و کتک زدن آنها
شما در مقابل لجبازی کودکان خود چه عکس العملی نشون می دید ؟ آیا همیشه خونسردی خودتون رو حفظ می کنید ؟ تا حالا بچه خودتون رو بابت این لجبازی کتک زدید ؟
1393/2/13
#کودک
#تربیت و آموزش كودک
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
مام
11:46 1393/2/13
من میدونم که باید صبوری کرد
امتحانش هم خیلی آسونه
یه بار صبوری کنید و محل نگذارید
یه بار هم شما هم بااهاش به لجبازی بپردازید
و بعد هم فکر کنید به نتیجه ای که از هر دو رفتار گرفتید
اگر راه لجبازی و انتخاب کنید امکان روز به روز بیشتر و بیشتر شدنش وجود داره.
پس بهتره صبور باشیم و خونسرد در این مواقع تا این سن نینی ها هم سپری بشه .
ولی واقعا کار سختیه و باید ما مامانها روی خودمون کار کنیم تا بتونیم صبوری کنیم و حواس نی نی هامونو پرت کنیم از موضوع لجبازی.
تا این امر براشون باقی نمونه و همیشه انسان لجبازی نشن.
امتحانش هم خیلی آسونه
یه بار صبوری کنید و محل نگذارید
یه بار هم شما هم بااهاش به لجبازی بپردازید
و بعد هم فکر کنید به نتیجه ای که از هر دو رفتار گرفتید
اگر راه لجبازی و انتخاب کنید امکان روز به روز بیشتر و بیشتر شدنش وجود داره.
پس بهتره صبور باشیم و خونسرد در این مواقع تا این سن نینی ها هم سپری بشه .
ولی واقعا کار سختیه و باید ما مامانها روی خودمون کار کنیم تا بتونیم صبوری کنیم و حواس نی نی هامونو پرت کنیم از موضوع لجبازی.
تا این امر براشون باقی نمونه و همیشه انسان لجبازی نشن.
مامانِ عسل، عماد، آیسا
12:35 1393/2/13
من همیشه اولش بی تفاوت خودم را نشون میدم ولی چون دخترم اصلاً از گریه کردن خسته نمیشه بعد چند دقیقه میرم پیشش و سعی میکنم بهش محبت کنم و البته نه با اجابت خواستش . می ترسم با بی تفاوتی زیاد کمبود محبت بگیره
مامان سمیه
12:52 1393/2/13
به نظر من لجبازی بچه ها چیزی نیست که یهو بشه باهاش برخورد کرد وبه روش تربیتی بر میگرده.اگه از اول مادر قاطعی بوده باشید حتما فرزندتون متوجه شده که لجبازی و گریه فایده نداره و خودش آروم میشه ولی اگر از اول بعد چند لحظه کم آورده باشید خوب معلومه حتی کتک زدن هم بی فایدس و باید شما کوتاه بیاید.کتاب ننی مربی تربیتی برای کمک میاید.نوشته میشل لارو .مترجم مینو غفاری.انتشاراتنشر استاندارد عالیه.اول رفتار غلط رو مثل یه داستان نوشته بعد رفتار صحیح رو بازم مثل فیلم نامه نوشته وکلی راجع بهش صحبت کرده.
وبلاگ کودک من
15:47 1393/2/13
و البته منم با کتک زدن مخالف هستم و این سوال یکی از دوستان عزیزم در وبلاگ بود که یه پستی هم براش گذاشتم و می خوام نظرات شما عزیزان رو هم که اینجا می زارید زمینه اش کنم.
مامان سوده
20:07 1393/2/13
من کاملا با نظر مامانها موافقم و البته باید بدونیم منظور از لجبازی چیه
گاهی اشتباها به حس استقلال طلبی بچه برچسب لجبازی زده میشه و در نتیجه عکس العمل بزرگترها باعث سرخوردگی بچه میشه
گاهی اشتباها به حس استقلال طلبی بچه برچسب لجبازی زده میشه و در نتیجه عکس العمل بزرگترها باعث سرخوردگی بچه میشه
وبلاگ کودک من
22:25 1393/2/13
به نظرتون در مقابله با لجبازی کودک و یا وقتی کار اشتباهی رو انجام می ده (با اینکه بهش گفته شده این کار رو نکن) یه دعوا و یا زدن خیلی آروم به دست کودک بازم اشتباهه ؟ صرفا برای اینکه متوجه اشتباهش بشه
مامان
22:34 1393/2/13
با کتک زدن مخالفم
وبلاگ کودک من
22:41 1393/2/13
لطفا بهم بگید شماها در مقابل رفتارهایی که کودکتون انجام می ده و باعث عصبانی شدن شما می شه چه عکس العملی انجام می دید ؟
ساناز مامان متين
23:33 1393/2/13
بنظر من كتك زدن بيفايده است چون برداشتي كه كودك از كتك ميكنه با برداشت ما فرق داره ... من خودم گاهي دعواش ميكنم ولي احساس ميكنم بيفايده است تا وقتي كه دركش كاملتر بشه بايد صبوري كرد و با رفتار درست بهش آموزش داد نه با كتك و دعوا ..
مامان سوده
01:18 1393/2/14
من براش توضیح میدم به زبون خودش خیلی هم امر و نهی ندارم فقط در بعضی مواقع که واقعا کارش ضرری برسونه یا خطری داشته باشه پسرم ۲۱ ماهشه خیلی زوده واسه امر و نهی شدن به نظر خودم
مامان سوده
01:19 1393/2/14
جالبه چون خیلی محدودش نکردم وقتی براش توضیح میدم که به این دلیل نباید این کارو بکنی سریع قبول میکنه
مامان ناهید
02:25 1393/2/14
منم باهاتون موافقم مخصوصآ مامان پریسا جون
هیچ مادری نیست که همیشه اعصابش آروم باشه وبتونه همیشه در مقابل اذیت کردنها ولجبازی بچه هاش باملایمت رفتار کنه ممکنه همون موقع اعصاب اینو نداشته باشه که بتونه لجبازی وگریه زاریشو تحمل کنه گاهی ممکنه کتک بزنه گاهی هم دعواش کنه که هیچ فایده نداره جز لجبازتر میشه چرا دروغ بگم هروقت آمپرم بالاست تحمل ندارم دخترمو قربونش برم دعواش می کنم بعد هم تو بغل میگیرم که کاری بسیار اشتباهیست وشما این کارو نکنیداما این فقط بعضی وقتهاست در کل بی تفاوتم وبعد یه کم لجبازی وگریه زاری آروم میشن
هیچ مادری نیست که همیشه اعصابش آروم باشه وبتونه همیشه در مقابل اذیت کردنها ولجبازی بچه هاش باملایمت رفتار کنه ممکنه همون موقع اعصاب اینو نداشته باشه که بتونه لجبازی وگریه زاریشو تحمل کنه گاهی ممکنه کتک بزنه گاهی هم دعواش کنه که هیچ فایده نداره جز لجبازتر میشه چرا دروغ بگم هروقت آمپرم بالاست تحمل ندارم دخترمو قربونش برم دعواش می کنم بعد هم تو بغل میگیرم که کاری بسیار اشتباهیست وشما این کارو نکنیداما این فقط بعضی وقتهاست در کل بی تفاوتم وبعد یه کم لجبازی وگریه زاری آروم میشن
مامان ناهید
02:29 1393/2/14
سپیده جونم سوال بسیار خوبی رو مطرح فرمودید راهنمایی دوستان آدمو به خودش میاره که باید همیشه بر اعصابمون در مقابل تربیت فرزندمون مصلت بود
چقدر دلم براتون تنگیده بود ولی خیلی من فرصتم کمه که بیام بهتون سر بزنم البته میام ولی یه کم با تاخیردر کل دوست داشتم باهاتون حرف بزنم که حالا افتخار نصیبم شد
بوووووووووس
چقدر دلم براتون تنگیده بود ولی خیلی من فرصتم کمه که بیام بهتون سر بزنم البته میام ولی یه کم با تاخیردر کل دوست داشتم باهاتون حرف بزنم که حالا افتخار نصیبم شد
بوووووووووس
مامان پریسا
07:54 1393/2/14
سلام سپیده جان
من شخصا برای مواقعی که پریسا باعث عصبانیتم میشه ، اول یه نگاه خاصی بهش میکنم که دیگه تا حالا خودش یاد گرفته که این نگاه یعنی چی
بارها شده که همون نگاهم باعث شده بیاد و کلی به خاطر کار اشتباهش توضیح بده....
گاهی هم خیلی جدی باهاش صحبت میکنم بدون خنده یا قربون صدقه ( برای مواقعی که کار اشتباه کرده)
و یه کوچولو هم صدامو میبرم بالا که متوجه وخامت اوضاع بشه.
ولی خدا رو شکر تا اونجا که به یاد دارم از کتک زدن استفاده نکردم به جز یه موارد خیلی خاص که خودش مثلا از روی شوخی یا وقتی عصبانی بوده یا چیزی خواسته و بهش ندادم اومده و برای تلافی کردن یکی منو زده و من برای این که متوجه بشه این کار بده و درد داره به همون نقطه ضربه زدم .... در غیر این صورت مخالف 100 در 100 کتک زدن هستم.
من شخصا برای مواقعی که پریسا باعث عصبانیتم میشه ، اول یه نگاه خاصی بهش میکنم که دیگه تا حالا خودش یاد گرفته که این نگاه یعنی چی
بارها شده که همون نگاهم باعث شده بیاد و کلی به خاطر کار اشتباهش توضیح بده....
گاهی هم خیلی جدی باهاش صحبت میکنم بدون خنده یا قربون صدقه ( برای مواقعی که کار اشتباه کرده)
و یه کوچولو هم صدامو میبرم بالا که متوجه وخامت اوضاع بشه.
ولی خدا رو شکر تا اونجا که به یاد دارم از کتک زدن استفاده نکردم به جز یه موارد خیلی خاص که خودش مثلا از روی شوخی یا وقتی عصبانی بوده یا چیزی خواسته و بهش ندادم اومده و برای تلافی کردن یکی منو زده و من برای این که متوجه بشه این کار بده و درد داره به همون نقطه ضربه زدم .... در غیر این صورت مخالف 100 در 100 کتک زدن هستم.
وبلاگ کودک من
09:40 1393/2/14
قربونت برم مامان ناهید.
مامان ناهید یه سایت روانشناسی خارجی رو داشتم ترجمه می کردم که این جمله رو نوشته بود :
هر وقت بچه هاتون کار اشتباهی می کنن و در سنی هستن که بتونن دعوا و اخم شما رو درک کنن بعد از دعوا کردن اگه بچه اومد طرفت حتما بغلش کن. کم محلی نکن و از کلمه دیگه دوست ندارم به هیچ عنوان استفاده نکن.
دیروز ساجده اصرار داشت که کتاب داستانش رو پاره کنه. بهش گفتم : نه کار خوبی نیست ولی کو گوش شنوا. لجبازی که اقتضای سنشون هست رو حسابی بهم نشون داد. منم کتاب رو گذاشتم بالا که دستش بهش نرسه.
اونم یکی از شیک ترین ظرفهای شیشه ای رو زد شکوند.
اشتباه من : نباید کتاب رو بالا می زاشتم چون یه جورایی احساس کرده دارم منم باهاش لج می کنم و باید راه دیگه ای رو انتخاب می کردم.
عکس العمل من : سریع ساجده رو از آشپرخونه بردم بیرون تا شیشه بهش صدمه نزنه و چون اون مطلب رو خونده بودم به اعصابم مسلط شدم و یکی آروم خیلی آروم زدم تو پشتش و بهش گفتم : کار بدی کردی.
(خوب شد اطلاعاتی در مورد این رفتارها داشتم وگرنه اصلا نمی تونستم خودمو در مورد شکستن ظرف ها کنترل کنم)
عکس العمل ساجده : گریه کرد و احساس کردم متوجه اشتباهش شد و به طرف من اومد تا بغلش کنم. منم بغلش کردم و اشتباه کارش رو براش گفتم.
مامان ناهید یه سایت روانشناسی خارجی رو داشتم ترجمه می کردم که این جمله رو نوشته بود :
هر وقت بچه هاتون کار اشتباهی می کنن و در سنی هستن که بتونن دعوا و اخم شما رو درک کنن بعد از دعوا کردن اگه بچه اومد طرفت حتما بغلش کن. کم محلی نکن و از کلمه دیگه دوست ندارم به هیچ عنوان استفاده نکن.
دیروز ساجده اصرار داشت که کتاب داستانش رو پاره کنه. بهش گفتم : نه کار خوبی نیست ولی کو گوش شنوا. لجبازی که اقتضای سنشون هست رو حسابی بهم نشون داد. منم کتاب رو گذاشتم بالا که دستش بهش نرسه.
اونم یکی از شیک ترین ظرفهای شیشه ای رو زد شکوند.
اشتباه من : نباید کتاب رو بالا می زاشتم چون یه جورایی احساس کرده دارم منم باهاش لج می کنم و باید راه دیگه ای رو انتخاب می کردم.
عکس العمل من : سریع ساجده رو از آشپرخونه بردم بیرون تا شیشه بهش صدمه نزنه و چون اون مطلب رو خونده بودم به اعصابم مسلط شدم و یکی آروم خیلی آروم زدم تو پشتش و بهش گفتم : کار بدی کردی.
(خوب شد اطلاعاتی در مورد این رفتارها داشتم وگرنه اصلا نمی تونستم خودمو در مورد شکستن ظرف ها کنترل کنم)
عکس العمل ساجده : گریه کرد و احساس کردم متوجه اشتباهش شد و به طرف من اومد تا بغلش کنم. منم بغلش کردم و اشتباه کارش رو براش گفتم.
وبلاگ کودک من
09:44 1393/2/14
دوستان لطفا شما هم اگر تجربه ای دارید بحث رو ادامه بدید.
سن 2 سال یا شاید قدر ی کمتر وحشتناک ترین سن هست و باید قبل از به این سن رسیدن بچه ها اطلاعاتی در مورد رفتارها داشته باشیم تا بتونیم خوب از پسش بر بیایم.
منظورم از عهده این رفتارها بر بیایم نه از عهده کودک
سن 2 سال یا شاید قدر ی کمتر وحشتناک ترین سن هست و باید قبل از به این سن رسیدن بچه ها اطلاعاتی در مورد رفتارها داشته باشیم تا بتونیم خوب از پسش بر بیایم.
منظورم از عهده این رفتارها بر بیایم نه از عهده کودک
مامان سویل و آراز
10:09 1393/2/14
سپیده جون پسر من هم بعضی وقتها لجبازی میکنه
و در مقابلش اگه من هم لج کنم برمیگرده میزنه
ولی من همینکه ببینم در مقابل خواسته غیر معقولش اگه کوتاه بیام اشتباهه و گرنه ممکنه تو ذهنش بمونه که با لجبازی و گریه میتونه به خواستش برسه رو پاهام مینشونمش سرش با دستام نگه میدارم طوری که چشاش مقابل چشمام باشه و خیلی اروم با ارومی و جدیت کار بد و علت مخالفتم بهش میگم
یا بغلش میکنم میبرم یه جای دیگه تا حواسش پرت به و یادش بره
ولی به نظر من گاهی وقتها نباید در مقابل خواسته های بچه ها (اگه بیضرر ) باشه مخالفت کرد
بچه که نمیشه همیشه بله چشم بگه باید اون هم در بعضی شرایط نه گفتنو یاد بگیره
باید بهش اجازه مطرح کردن فکر و نظرشو داد تا اعتماد به نفس داشته باشه طولانی شد ببخشید
و در مقابلش اگه من هم لج کنم برمیگرده میزنه
ولی من همینکه ببینم در مقابل خواسته غیر معقولش اگه کوتاه بیام اشتباهه و گرنه ممکنه تو ذهنش بمونه که با لجبازی و گریه میتونه به خواستش برسه رو پاهام مینشونمش سرش با دستام نگه میدارم طوری که چشاش مقابل چشمام باشه و خیلی اروم با ارومی و جدیت کار بد و علت مخالفتم بهش میگم
یا بغلش میکنم میبرم یه جای دیگه تا حواسش پرت به و یادش بره
ولی به نظر من گاهی وقتها نباید در مقابل خواسته های بچه ها (اگه بیضرر ) باشه مخالفت کرد
بچه که نمیشه همیشه بله چشم بگه باید اون هم در بعضی شرایط نه گفتنو یاد بگیره
باید بهش اجازه مطرح کردن فکر و نظرشو داد تا اعتماد به نفس داشته باشه طولانی شد ببخشید
وبلاگ کودک من
10:32 1393/2/14
دقیقا مامان سویل و آزار. به کودک تا اونجا که می شه و براش ضرری نداشته باشه نه نگید. و به قول مامان روانشناس اگه براش ضرر داشت خون گریه کرد هم نباید بهش بدید.
زهره مامانی فاطمه
12:35 1393/2/14
منم از اینکه حواسشو پرت کنم به یه موضوع دیگه واقعا نتیجه گرفتم ولی بعضی مواقع واقعا ادم عصبی میشه فکر کنید خودتون عصبی باشید بعد بخواید بچتونو ازاون محیط دور کنید تا حواسش پرت بشه اونوقت اون همینطور که میخواد بغل شمانیاید درحین اینکه داره سرشو تکون میده با پشت سرش بکوبه توی صورتتون چه حالی میشید من تاحالا دوبار اینطوری شدم که هیچ کاری غیراز یه کوچولو زدن اونم فقط به پشتش راضیم نمیکنه ولی کلا با صدابلندکردن هم وافقم ولی بدیش اینه که همه جا نمیشه داد بزنم مثلا خونه مادر شوهر فاطمه دیگه از کنترلم خارجه چون نمیشه اونجادادبزنم
مام
12:55 1393/2/14
من که پرت کردن حواسشون از موضوع خیلی کمکم کرده .
ولی بعضی موقع ها واقعا کم میارم و اینجوری میشه که من میرم کنار تا خودمو آروم کنم و همسری میاد با حوصله بیشتر با اینها سر و کله میزنه
ما ترفندمون اینه.
هر موقع همسری بی حوصله میشه من میام میونه ماجرا رو میگیرم و راضی شون میکنم و برعکس.
راستی هیچی مثل زبون خوش و چرب و نرم بچه هامو راضی نکرده. من که هر موقع صدامو بلند کنم هم نتیجه عکس میگیرم... بنابراین با کلی صبوری فقط با جون و قربون راضیشون می کنم کاری که میخوامو انجام بدن و با کمال تعجب باید بهتون بگم فورا نتیجه میده.
مثلا وقتی اسباب بازی برادرش رو میگیره و اون ناراحت میشه من با لحن آروم میگم آفرین پسر مهربونم الان اسباب بازی داداشی رو بهش میخوای بدی من میدونم . آفرین تو خیلی مهربونی ... و اینقدر میگم که اون کارو میکنه و اسباب بازی رو به برادرش پس میده!! باورتون میشه آیا؟؟؟؟
صدای آروم و با لحن مهربونانه رو امتحان کنین .
بعد یه چیز دیگه هم که گاهی بسته به موقعیت انجامش میدم اینه که یه چیزیو برعکس ازشون میخوام
بازم سریع انجام میدن.
مثلا میگم : یه موقع نیایین دستاتونو بشورین هااااا . اصلا نیایین . اصلا اجازه نمیدم. ... بعد صدای خنده و شادی و وروجک بازیشون میره بالا و بدو میان دستاشونو بشورن!!!
اینم از راهکارهای من.
ولی لازمه اجرای همه اینها این هست که عصبی نشید و هر وقت خواستید عصبانی بشید به این فکر کنید که با یه کودک طرف هستید نه آدم بزرگ و این لازمه کودکی هست!
و اینکه این کودک عزیز تر از جانمون و پاره تنمون هست
ولی بعضی موقع ها واقعا کم میارم و اینجوری میشه که من میرم کنار تا خودمو آروم کنم و همسری میاد با حوصله بیشتر با اینها سر و کله میزنه
ما ترفندمون اینه.
هر موقع همسری بی حوصله میشه من میام میونه ماجرا رو میگیرم و راضی شون میکنم و برعکس.
راستی هیچی مثل زبون خوش و چرب و نرم بچه هامو راضی نکرده. من که هر موقع صدامو بلند کنم هم نتیجه عکس میگیرم... بنابراین با کلی صبوری فقط با جون و قربون راضیشون می کنم کاری که میخوامو انجام بدن و با کمال تعجب باید بهتون بگم فورا نتیجه میده.
مثلا وقتی اسباب بازی برادرش رو میگیره و اون ناراحت میشه من با لحن آروم میگم آفرین پسر مهربونم الان اسباب بازی داداشی رو بهش میخوای بدی من میدونم . آفرین تو خیلی مهربونی ... و اینقدر میگم که اون کارو میکنه و اسباب بازی رو به برادرش پس میده!! باورتون میشه آیا؟؟؟؟
صدای آروم و با لحن مهربونانه رو امتحان کنین .
بعد یه چیز دیگه هم که گاهی بسته به موقعیت انجامش میدم اینه که یه چیزیو برعکس ازشون میخوام
بازم سریع انجام میدن.
مثلا میگم : یه موقع نیایین دستاتونو بشورین هااااا . اصلا نیایین . اصلا اجازه نمیدم. ... بعد صدای خنده و شادی و وروجک بازیشون میره بالا و بدو میان دستاشونو بشورن!!!
اینم از راهکارهای من.
ولی لازمه اجرای همه اینها این هست که عصبی نشید و هر وقت خواستید عصبانی بشید به این فکر کنید که با یه کودک طرف هستید نه آدم بزرگ و این لازمه کودکی هست!
و اینکه این کودک عزیز تر از جانمون و پاره تنمون هست
مام
13:04 1393/2/14
من خلاصه ی صحبتم و اینجوری میگم:
روشهای من برای مقابله با لجبازی بچه هام اینه:
1-پرت کردن حواس از موضوع
2- لحن بسیاااااااار آرام و دوستانه برای انجام کار مورد نظرم
3-کمک گرفتن از همسری با حوصله
4-بکار بردن فعل های معکوس جهت انجام کار مورد نظرم
5-مدام به خودم میگم این اقتضای سنشون هست و باید شخصیت مستقلشون شکل بگیره ( تازه ته دلم غنج هم میره از این شخصیت مستقل فلفلی هام)
روشهای من برای مقابله با لجبازی بچه هام اینه:
1-پرت کردن حواس از موضوع
2- لحن بسیاااااااار آرام و دوستانه برای انجام کار مورد نظرم
3-کمک گرفتن از همسری با حوصله
4-بکار بردن فعل های معکوس جهت انجام کار مورد نظرم
5-مدام به خودم میگم این اقتضای سنشون هست و باید شخصیت مستقلشون شکل بگیره ( تازه ته دلم غنج هم میره از این شخصیت مستقل فلفلی هام)
مامان مریم
14:05 1393/2/14
ما چند روز پیش به مدت 4 روز شمال بودیم و من نکته هایی از پسرم دیدم که هنوز تو بهت و حیرتم!!!
ما با خواهر شوهرم و همسرش به سفر رفته بودیم و خیلی جمع دوست داشتنی داریم و پسرم عاشق عمشه و اونم فوق لیسانس روانشناسی داره و خیلی خوب با آیدین کنار میاد و بلده چی و کجا بگه و دوسش داره ولی........
ما همه همیشه از پرت کردن حواسش واسه تقاضاهای نامعقولش استفاده میکنیم و خیلی خیلی جواب گرفتیم تا تو این سفر من متوجه شدم پسرم داره سوءاستفاده میکنه
1 بار تو قایق موتوری و 1 بار تو جنگل بدون اینکه بگه چی میخواد و چرا شروع کرد به جیغ و گریه و فریاد و بهانه که بغلم کن اینور برو وایسا و بعد که پرسیدیم آخه چی میخوای اول آروم باش شروع کرد به چنگ انداختن صورتمون و گاز گرفتن!!!
من اصرار کردم که بهش توجه نکنیم و متاسفانه همسرم نتونست تحمل کنه و گریش گرفت و این باعث شد به پسرم نقطه ضعف نشون بده و کار بدتر شد...... تو خونه دوباره به خاطر شستن دستاش شروع به جیغ و داد و گریه کرد و همسرمو مجبور کرد بدون لباس ببرتش ماشین سواری.......
من خیلی با همسرم صحبت کردم و ازش خواستم تا احساساتشو کنترل کنه و کمک کنه تا این رویه باج گیری برای آیدین عادت نشه و تو ماشین موقع برگشت باز آیدین شروع کرد و با همکاری همسرم اینبار بهش باج ندادیم و به بهانه اینکه بابا داره رانندگی میکنه نگذاشتم بغلش کنه و بار دوم تو خونه آخر شب به گریه بی توجهی کردیم و فقط من میگفتم داد نزن و بگو چی میخوای؟
وقتی ساکت شد به همسرم گفتم حالا میتونی بغلش کنی ولی آیدین باز شروع کرد به گریه و فریاد و زدن و من اشاره کردم بزارتش زمین و بعد چند بار آروم شد
و روز بعد که با فریاد شیرکاکائو خواست بهش گفتم باید بگه خواهش میکنم و این بار قبول کرد ولی میدونم این کار زمان بیشتری میطلبه و میدونم فهمیده نمیشه از من باج بگیره و از باباش میشه چون من امروز لباس اتو میکردم و اونم چند بار خواست به اتو دست بزنه من توضیح دادم که داغ و خطرناکه و به ماشینش میگفتم مک کوئین دست نزنیا خیلی داغه و اونم به همه ماشیناش این جمله رو گفت و اطراف من بازی میکرد ولی تا باباش اومد شروع کرد به بهانه گرفتن که بزارم رو لباسا بازی کنه و بعد هم گیر به باباش که بریم ددر و پاشو!!!
ببخشید خیلی حرف زدم ولی این بدترین اتفاق تربیتی بود که برام افتاده و میخوام راهنماییم کنید .........ممنون
ما با خواهر شوهرم و همسرش به سفر رفته بودیم و خیلی جمع دوست داشتنی داریم و پسرم عاشق عمشه و اونم فوق لیسانس روانشناسی داره و خیلی خوب با آیدین کنار میاد و بلده چی و کجا بگه و دوسش داره ولی........
ما همه همیشه از پرت کردن حواسش واسه تقاضاهای نامعقولش استفاده میکنیم و خیلی خیلی جواب گرفتیم تا تو این سفر من متوجه شدم پسرم داره سوءاستفاده میکنه
1 بار تو قایق موتوری و 1 بار تو جنگل بدون اینکه بگه چی میخواد و چرا شروع کرد به جیغ و گریه و فریاد و بهانه که بغلم کن اینور برو وایسا و بعد که پرسیدیم آخه چی میخوای اول آروم باش شروع کرد به چنگ انداختن صورتمون و گاز گرفتن!!!
من اصرار کردم که بهش توجه نکنیم و متاسفانه همسرم نتونست تحمل کنه و گریش گرفت و این باعث شد به پسرم نقطه ضعف نشون بده و کار بدتر شد...... تو خونه دوباره به خاطر شستن دستاش شروع به جیغ و داد و گریه کرد و همسرمو مجبور کرد بدون لباس ببرتش ماشین سواری.......
من خیلی با همسرم صحبت کردم و ازش خواستم تا احساساتشو کنترل کنه و کمک کنه تا این رویه باج گیری برای آیدین عادت نشه و تو ماشین موقع برگشت باز آیدین شروع کرد و با همکاری همسرم اینبار بهش باج ندادیم و به بهانه اینکه بابا داره رانندگی میکنه نگذاشتم بغلش کنه و بار دوم تو خونه آخر شب به گریه بی توجهی کردیم و فقط من میگفتم داد نزن و بگو چی میخوای؟
وقتی ساکت شد به همسرم گفتم حالا میتونی بغلش کنی ولی آیدین باز شروع کرد به گریه و فریاد و زدن و من اشاره کردم بزارتش زمین و بعد چند بار آروم شد
و روز بعد که با فریاد شیرکاکائو خواست بهش گفتم باید بگه خواهش میکنم و این بار قبول کرد ولی میدونم این کار زمان بیشتری میطلبه و میدونم فهمیده نمیشه از من باج بگیره و از باباش میشه چون من امروز لباس اتو میکردم و اونم چند بار خواست به اتو دست بزنه من توضیح دادم که داغ و خطرناکه و به ماشینش میگفتم مک کوئین دست نزنیا خیلی داغه و اونم به همه ماشیناش این جمله رو گفت و اطراف من بازی میکرد ولی تا باباش اومد شروع کرد به بهانه گرفتن که بزارم رو لباسا بازی کنه و بعد هم گیر به باباش که بریم ددر و پاشو!!!
ببخشید خیلی حرف زدم ولی این بدترین اتفاق تربیتی بود که برام افتاده و میخوام راهنماییم کنید .........ممنون
فهیمه
14:10 1393/2/14
سلام .منم از روش افعال معكوس استفاده ميكنم البته بعضي وقتها هم خيلي عصباني ميشم و فرياد هاي وحشتناكي ميكشم.!
مامان سویل و آراز
14:28 1393/2/14
مامانی فاطمه جون من متوجه منظورتون نشدم( اونوقت اون همینطور که میخواد بغل شمانیاید درحین اینکه داره سرشو تکون میده با پشت سرش بکوبه توی صورتش چه حالی میشید ) یعنی چی با پشت سرش چطوری تو صورتش بزنه
من با افعال معکوس هم مخالفم چون این تو ذهن بچه میمونه که باید همیشه برعکس کاری که مادر میگه نکن انجام بده و اونوقت اگه چیزی هم مادر بخواد که انجام بده بچه برعکسشو انجام بده و نکنه
یعنی یاد میگیره همیشه ساز مخالف بزنه (نظر شخصی من)
ولی روانشناسان میگن وقتی بخواید چیزی تو مغز بچه بره و برای همیشه یادش بمونه باید بچه رو اروم کنید بعد در کمال ارامش چشم در چشم بچه طوریکه تمام حواسش به شما باشه حرفتونو قاطع و جدی نه با خنده و نه با اخم و ابرو تو هم کردن بگید
من که روشم اینه و شکر خدا بچه هام نسبت به بچه های اطرافیان ارومترن البته نه اینکه خیلی ساکتن و مظلوم نه خیلی هم پر تحرک و پرحرف و شلوغن ولی از نوع باادبانه اینو از تعریف و تمجید های فامیل میدونم
من با افعال معکوس هم مخالفم چون این تو ذهن بچه میمونه که باید همیشه برعکس کاری که مادر میگه نکن انجام بده و اونوقت اگه چیزی هم مادر بخواد که انجام بده بچه برعکسشو انجام بده و نکنه
یعنی یاد میگیره همیشه ساز مخالف بزنه (نظر شخصی من)
ولی روانشناسان میگن وقتی بخواید چیزی تو مغز بچه بره و برای همیشه یادش بمونه باید بچه رو اروم کنید بعد در کمال ارامش چشم در چشم بچه طوریکه تمام حواسش به شما باشه حرفتونو قاطع و جدی نه با خنده و نه با اخم و ابرو تو هم کردن بگید
من که روشم اینه و شکر خدا بچه هام نسبت به بچه های اطرافیان ارومترن البته نه اینکه خیلی ساکتن و مظلوم نه خیلی هم پر تحرک و پرحرف و شلوغن ولی از نوع باادبانه اینو از تعریف و تمجید های فامیل میدونم
مامان مریم
14:34 1393/2/14
دوستای خوبم اگه تجربه ای دارین باهام در میون بزارین و سپیده جون معذرت میخوام که اینجا سوالمو مطرح کردم چون تو جواب قبلی خودتون اجازه دادین جسارت کردم
و من امروز با سرچ تو اینترنت فهمیدم اسم این حرکت قشقرقه و تو این سن شایعه و تو همون شمال فهمیدم آیدین هربار که الکی قشقرق میکنه فقط داره امتحان میکنه ببینه امتیازی که قبلا گرفته سرجاشه یا نه؟؟؟!!!
و واقعا مبهوت درک موقعیت یه بچه دو سال و نیمه ام!!!
و اینکه هروقت من به همسرم یاد میدم چیکار کنه آیدین عصبانی تر میشه و این یعنی همه چیو میفهمه و کاملا به اوضاع مسلطه
منتظر نظراتتونم
و من امروز با سرچ تو اینترنت فهمیدم اسم این حرکت قشقرقه و تو این سن شایعه و تو همون شمال فهمیدم آیدین هربار که الکی قشقرق میکنه فقط داره امتحان میکنه ببینه امتیازی که قبلا گرفته سرجاشه یا نه؟؟؟!!!
و واقعا مبهوت درک موقعیت یه بچه دو سال و نیمه ام!!!
و اینکه هروقت من به همسرم یاد میدم چیکار کنه آیدین عصبانی تر میشه و این یعنی همه چیو میفهمه و کاملا به اوضاع مسلطه
منتظر نظراتتونم
زهره مامانی فاطمه
15:36 1393/2/14
سلام مامان سویل واراز عزیزم .با پشت سرش همینطور که داره سرشو تکون میده به طرفین میکوبه توی صورت من یعنی سرشو میاره عقب و صورتو وبینی بنده رو بطور تصادفی هدف قرار میده .مامانی عزیز بعد شما حرفتو قاطع میگی عکسالعمل شدیدتر نمیبینی یعنی من اگر به فاطمه محکم بگم نه نمیشه بهت اینو بدم جیغاش بلندتر وبنفشتر میشه
مامان سویل و آراز
15:51 1393/2/14
مامان فاطمه جون متوجه شدم
ولی خوشبختانه اراز سرشو به طرفین تکون نمیده چشاشو میبنده یکسره گریه میکنه وقتی بغلم کنم چشاشو باز میکنه
ولی گفتم که مستقیم نمیگم نه خب اونطوری بیشتر لج میکنه گفتم خیلی اروم حتی با ناز کردن موهاش بهش توضیح میدم
مثلا چند دقیقه پیش ابجیش بهش شیر داد اونم نی میخواست که باهاش بخوره ابجیش نداد شیرو ریخت رو فرش من زل زدم بهش رفت از کشو یه دستمال اورد فرشو پاک کرد (مثلا به خیال خودش پاک شد) بعد دوباره نشست روی مبل و گریه کرد گفتم گریه نکن بگو چی میخوای چون میدونه گریه کنه نمیدم چشاشو پاک کرد و گفت میخوام با نی بخورم بغل کردم بردم اشپزخونه و همونطور که بهش نگاه میکردم و توضیح میدادم گریه کار خوبی نیست باید از ابجیت خواهش کنی بده یه لیوان شیر دادم دستش نی هم دادم بعد بهش گفتم شیرو رو فرش نریز بوی بد میده
اگه نی میخوای بدون گریه به ابجی بگو بده
یا لوگوهاشو جمع نمیکرد جارو بکشم اولش گفتم لوگو هاتو جمع کن خونمونو تمیز کنیم طفره رفت و کاکائو میخواست گفتم اول با کمک هم لوگوهاتو جمع کنیم مهمون میاد میگه خونتون کثیفه بعد تو بشین من برم برات بیارم تازه خیلی هم خوشش اومد عاشق کار مشترکه
ولی خوشبختانه اراز سرشو به طرفین تکون نمیده چشاشو میبنده یکسره گریه میکنه وقتی بغلم کنم چشاشو باز میکنه
ولی گفتم که مستقیم نمیگم نه خب اونطوری بیشتر لج میکنه گفتم خیلی اروم حتی با ناز کردن موهاش بهش توضیح میدم
مثلا چند دقیقه پیش ابجیش بهش شیر داد اونم نی میخواست که باهاش بخوره ابجیش نداد شیرو ریخت رو فرش من زل زدم بهش رفت از کشو یه دستمال اورد فرشو پاک کرد (مثلا به خیال خودش پاک شد) بعد دوباره نشست روی مبل و گریه کرد گفتم گریه نکن بگو چی میخوای چون میدونه گریه کنه نمیدم چشاشو پاک کرد و گفت میخوام با نی بخورم بغل کردم بردم اشپزخونه و همونطور که بهش نگاه میکردم و توضیح میدادم گریه کار خوبی نیست باید از ابجیت خواهش کنی بده یه لیوان شیر دادم دستش نی هم دادم بعد بهش گفتم شیرو رو فرش نریز بوی بد میده
اگه نی میخوای بدون گریه به ابجی بگو بده
یا لوگوهاشو جمع نمیکرد جارو بکشم اولش گفتم لوگو هاتو جمع کن خونمونو تمیز کنیم طفره رفت و کاکائو میخواست گفتم اول با کمک هم لوگوهاتو جمع کنیم مهمون میاد میگه خونتون کثیفه بعد تو بشین من برم برات بیارم تازه خیلی هم خوشش اومد عاشق کار مشترکه
مامان سویل و آراز
15:55 1393/2/14
البته دوستان من نمیگم روش من صحیحه من چون نتیجه میگیرم اینجا نوشتم و همینطور سعی میکنم روش روانشناسانی که با اعتقادات من منطبقه استفاده کنم
همه بچه ها یکی نیستن مثل خود ماها که عقایدمون متفاوته نه؟
اگه از نظر شما اشتباه میکنم لطفا بگین
همه بچه ها یکی نیستن مثل خود ماها که عقایدمون متفاوته نه؟
اگه از نظر شما اشتباه میکنم لطفا بگین
مامان پریسا
17:17 1393/2/14
دوستان یادتون باشه که فقط با محبت کردنه که همه ی مشکلات خصوصا با بچه ها حل میشه...
من هر وقت با پریسا در این گونه موارد مشکلی پیدا میکنم علاوه بر راهکارهایی که قبلا گفتم ، اگر شرایطش برام محیا بشه و بتونم خودمو اروم نگه دارم.... سعی میکنم از در دوستی و محبت و 2 تا قربون صدقه و بوسه وارد بشم..... چنان معجزه ایی میکنه که دیگه جایی برای لج بازی باقی نمیذاره.
من هر وقت با پریسا در این گونه موارد مشکلی پیدا میکنم علاوه بر راهکارهایی که قبلا گفتم ، اگر شرایطش برام محیا بشه و بتونم خودمو اروم نگه دارم.... سعی میکنم از در دوستی و محبت و 2 تا قربون صدقه و بوسه وارد بشم..... چنان معجزه ایی میکنه که دیگه جایی برای لج بازی باقی نمیذاره.
وبلاگ کودک من
17:54 1393/2/14
بیشتر وقتها من این راهکارها رو پیش می برم :
1- کم محلی مخصوصا وقتی شروع به جیغ زدن می کنه
2- بهش می گم برو تو اتاقت و وقتی گریت تمام شد بیا بیرون (اینو قبلا یکی از مامانها گفته بود که برای من نتیجه داده)
3- خودم تا می تونم صلوات می فرستم تا آروم بشم
البته اینو بگم که اگر زن و شوهر با هم متحد باشن و این راهکارها رو انجام بدن نتیجه می ده ولی اگر زن یه چیزی بگه و مرد چیز دیگه قضیه فرق می کنه.
لطفا اگر دوستان می تونن مامان مریم رو راهنمایی کنن.
1- کم محلی مخصوصا وقتی شروع به جیغ زدن می کنه
2- بهش می گم برو تو اتاقت و وقتی گریت تمام شد بیا بیرون (اینو قبلا یکی از مامانها گفته بود که برای من نتیجه داده)
3- خودم تا می تونم صلوات می فرستم تا آروم بشم
البته اینو بگم که اگر زن و شوهر با هم متحد باشن و این راهکارها رو انجام بدن نتیجه می ده ولی اگر زن یه چیزی بگه و مرد چیز دیگه قضیه فرق می کنه.
لطفا اگر دوستان می تونن مامان مریم رو راهنمایی کنن.
زهره مامانی فاطمه
08:12 1393/2/15
ممنونم مامان اراز عزیزم
مام
08:20 1393/2/15
برای مامان مریم عزیز میگم که تنها راه برطرف کردن مشکل اینه که با همسرتون یه بار کامل به تنهایی وقتی آیدین جان خواب هستند صحبت کنید و همه چی رو هماهنگ کنید .
و هر دو یه رفتار و نشون بدید.
وقتی دو سه بار ببینه که باباش هم جوابی به قشقرق هاش نمیده حساب دستش میاد.
بچه ها باهوش تر از این هستند که ما فکر می کنیم.
فقط مهم اینه که همسرتون و با خودتون همراه کنید و مجاب کنید که احساساتشون رو کنترل کنند.
منم تا حدودی این مشکل رو با همسری دل رحم دارم!
و هر دو یه رفتار و نشون بدید.
وقتی دو سه بار ببینه که باباش هم جوابی به قشقرق هاش نمیده حساب دستش میاد.
بچه ها باهوش تر از این هستند که ما فکر می کنیم.
فقط مهم اینه که همسرتون و با خودتون همراه کنید و مجاب کنید که احساساتشون رو کنترل کنند.
منم تا حدودی این مشکل رو با همسری دل رحم دارم!
مامان مریم
09:58 1393/2/15
سپیده جون و مامان سهند و سپهر عزیزم ممنونم
راستش تو اون شرایط که قشقرق به راه میندازه اصلا منطقو حرف نمیفهمه که بگم برو تو اتاقت و اونم بره فقط جیغ و گریه عصبی و بالا پایین پریدن و حتی پرتاب خودش و ........
و من با همسرم شروع میکنیم به صحبتهای روزمره که یعنی جیغات مهم نیست و این بیشتر جواب میده تا سکوت و از همسرم میخوام با لحن بچهگانه حرف نزنه تا بفهمه هدفمون چیه این روش زودتر آرومش میکنه ولی.......
الان بزرگترین مشکلم اینه که آیدین 2 هفته قبل عید لکنت شد و من خودم به توصیه روانشناس با محبت و توجه خیلی خیلی زیاد و گردش هرروز و تولد هر شب وکادو و....تونستم زود درمانش کنم و ریشه این رفتارها هم از همون زمانه که اصلا نمیزاشتم گریه کنه
حالا از دیروز چند بار تکرار کلمه داشته و من میدونم این میتونه شروع لکنت دوباره باشه و شبا با جیغ بیدار میشه که و میخواد بغلش کنیم و کلا در طول روز دائم میخواد که بغلش کنیم.......... میترسم اینا احساس نا امنی و استرس باشه و واقعا نگران برگشت لکنتم و مستاصل شدم که روشمو ادامه بدم یا نه؟؟؟
شما نمیتونید تصور کنید اون 2 هفته لکنت چه بلایی سر ما آورد من دلم میخواست بمیرم و اون روزارو نبینم
اگه راهکاری میدونین ممنونتون میشم دوستان
راستش تو اون شرایط که قشقرق به راه میندازه اصلا منطقو حرف نمیفهمه که بگم برو تو اتاقت و اونم بره فقط جیغ و گریه عصبی و بالا پایین پریدن و حتی پرتاب خودش و ........
و من با همسرم شروع میکنیم به صحبتهای روزمره که یعنی جیغات مهم نیست و این بیشتر جواب میده تا سکوت و از همسرم میخوام با لحن بچهگانه حرف نزنه تا بفهمه هدفمون چیه این روش زودتر آرومش میکنه ولی.......
الان بزرگترین مشکلم اینه که آیدین 2 هفته قبل عید لکنت شد و من خودم به توصیه روانشناس با محبت و توجه خیلی خیلی زیاد و گردش هرروز و تولد هر شب وکادو و....تونستم زود درمانش کنم و ریشه این رفتارها هم از همون زمانه که اصلا نمیزاشتم گریه کنه
حالا از دیروز چند بار تکرار کلمه داشته و من میدونم این میتونه شروع لکنت دوباره باشه و شبا با جیغ بیدار میشه که و میخواد بغلش کنیم و کلا در طول روز دائم میخواد که بغلش کنیم.......... میترسم اینا احساس نا امنی و استرس باشه و واقعا نگران برگشت لکنتم و مستاصل شدم که روشمو ادامه بدم یا نه؟؟؟
شما نمیتونید تصور کنید اون 2 هفته لکنت چه بلایی سر ما آورد من دلم میخواست بمیرم و اون روزارو نبینم
اگه راهکاری میدونین ممنونتون میشم دوستان
مام
10:25 1393/2/15
مامان مریم عزیزم
برای اتاق فرستادن بچه باید اوایل یکی دو بار خودتون ببریدش داخل اتاقش و بذاریدش اونجا و بهش بگید گریه ت که تموم شد بیا بیرون.
بعد دیگه به این عادت می کنه
ولی میدونی ... الان بعضی اصول روانشناسی این رو قبول نداره و میگن باعث میشه کودک احساس خشمش رو فرو بخوره و درون خودش بریزه که خوب نیستش.
باید بهش از یه راهکارهایی یاد بدید تا خشمش رو تخلیه کنه .
و بهتر اینه که احساساتش رو بتونه بیان کنه.که اینو هم باید بهش آموزش بدید.
اوکی؟
این از این.
ولی برای مورد شما من به شخصه اگر جای شما بودم هرگز اینکارو نمیکردم . چون بچه زمینه استرس و لکنت رو داره خیلی باید مراعاتش کنید و باهاش خیلی باید راه بیایید.
یه نفس عمیق بکشید و به خودتون مسلط بشید و به خودتون بگید باید توی این شرایط بیش از حد مهربون باشید.
و راهی که به شما پیشنهاد میکنم فقط و فقط زبون چرب و نرم و توضیح با لحن بسیار مهربونانه برای پسرتون هست.
منظورم این نیست که موافقت کنید با هر چه که میخواد فقط میگم مخالفتتون و مهربونانه بگید. من خودم شخصا این و خیلی انجام میدم و خیلی خیلی جواب میده.
از مامان روانشناس هم کمک بگیرید خیلی خوبه
برای اتاق فرستادن بچه باید اوایل یکی دو بار خودتون ببریدش داخل اتاقش و بذاریدش اونجا و بهش بگید گریه ت که تموم شد بیا بیرون.
بعد دیگه به این عادت می کنه
ولی میدونی ... الان بعضی اصول روانشناسی این رو قبول نداره و میگن باعث میشه کودک احساس خشمش رو فرو بخوره و درون خودش بریزه که خوب نیستش.
باید بهش از یه راهکارهایی یاد بدید تا خشمش رو تخلیه کنه .
و بهتر اینه که احساساتش رو بتونه بیان کنه.که اینو هم باید بهش آموزش بدید.
اوکی؟
این از این.
ولی برای مورد شما من به شخصه اگر جای شما بودم هرگز اینکارو نمیکردم . چون بچه زمینه استرس و لکنت رو داره خیلی باید مراعاتش کنید و باهاش خیلی باید راه بیایید.
یه نفس عمیق بکشید و به خودتون مسلط بشید و به خودتون بگید باید توی این شرایط بیش از حد مهربون باشید.
و راهی که به شما پیشنهاد میکنم فقط و فقط زبون چرب و نرم و توضیح با لحن بسیار مهربونانه برای پسرتون هست.
منظورم این نیست که موافقت کنید با هر چه که میخواد فقط میگم مخالفتتون و مهربونانه بگید. من خودم شخصا این و خیلی انجام میدم و خیلی خیلی جواب میده.
از مامان روانشناس هم کمک بگیرید خیلی خوبه
وبلاگ کودک من
12:20 1393/2/15
مامان مریم عزیز راهکار مامان سهند و سپهر عزیز رو در مورد اتاق فرستادن کودک رو من امتحان کردم و نتیجه داده ولی به نظر منم با مامان روانشناس صحبت کنید خوبه.
مامان مریم
12:42 1393/2/15
ممنون دوستان همین الان میرم پیش مامان روانشناس عزیز
اتفاقا برای لکنت هم خیلی کمکم کردند
ممنون عزیزان
اتفاقا برای لکنت هم خیلی کمکم کردند
ممنون عزیزان
وبلاگ کودک من
13:57 1393/2/15
با تشکر از تمام عزیزان که در این بحث شرکت کردند و نظرات شما عزیزان در وبلاگ ثبت شد.
وقتی بچه لج میکنه باید سعی کنید از اون محیط خارج بشید ... حواسش رو پرت کنید ... و در نهایت خودتون رو به بی خیالی بزنید..
هر چه بیشتر روی حرفتون پافشاری کنید بچه بیشتر لج میکنه.....
اگر بتونید به مدرسه ی مامان ها سر بزنید در این مورد مطالب بسیار خوبی داره.