سوال و 25 جواب
(آخرین جواب : 93/5/29)علاقه ؛تخیل ؛حسادت ؛یا...
سلام دوستان
پسرم چند وقتیه خیلی خیلی علاقه داره نقش کودک نوپا و به اصلاح خودش نی نی رو بازی کنه....!!!
مرتب از ما می پرسه نی نی دوست دارین اگه بگیم نه !ناراحت میشه اما بگیم اره !فوری میره توو نقش یه نی نی و مثل یک بازیگر حرفه ای نقش بازی میکنه درست مثل کودک نوپا حرف میزنه:مامما -باب با -دد و....باهاش میشینم کلی حرف میزنم میگم من دوست دارم تو بزرگ بشی مرد بشی اما سریع اعتراض میکنه:نه من دوست دارم نی نی بشم
خلاصه بد جوری رفته توو فاز نی نی شدن!!!!میخواستم بدونم این مسئله برخاسته از تخیل این دورانه؟آیا به کودکان نوپای مهدش حسادت میکنه؟در صورتیکه خیلی اونا رو دوست داره و مدام بهشون محبت میکنه آیا میتونه نشونه ای از علاقه و محبتش به اونا باشه؟
ناراحتیم از اینه که چند وقتیه کلا خودش رو فراموش کرده و انگار رفته توو قالب یک بچه ی کوچیک ....
ممنونم
پسرم چند وقتیه خیلی خیلی علاقه داره نقش کودک نوپا و به اصلاح خودش نی نی رو بازی کنه....!!!
مرتب از ما می پرسه نی نی دوست دارین اگه بگیم نه !ناراحت میشه اما بگیم اره !فوری میره توو نقش یه نی نی و مثل یک بازیگر حرفه ای نقش بازی میکنه درست مثل کودک نوپا حرف میزنه:مامما -باب با -دد و....باهاش میشینم کلی حرف میزنم میگم من دوست دارم تو بزرگ بشی مرد بشی اما سریع اعتراض میکنه:نه من دوست دارم نی نی بشم
خلاصه بد جوری رفته توو فاز نی نی شدن!!!!میخواستم بدونم این مسئله برخاسته از تخیل این دورانه؟آیا به کودکان نوپای مهدش حسادت میکنه؟در صورتیکه خیلی اونا رو دوست داره و مدام بهشون محبت میکنه آیا میتونه نشونه ای از علاقه و محبتش به اونا باشه؟
ناراحتیم از اینه که چند وقتیه کلا خودش رو فراموش کرده و انگار رفته توو قالب یک بچه ی کوچیک ....
ممنونم
1393/5/26
#کودک
#تربیت و آموزش كودک
مامان ويانا
13:41 1393/5/27
نگران نباشید دختر من هم این طوری خیلی علاقه به نی نی شدن دارد .
پتوی نوزادی اش را می آورد که بپچیم داخلش - بقلش کنیم و خیلی رفتهای دیگر که دقیقاً بلد مثل نی نی رفتار کند.
پتوی نوزادی اش را می آورد که بپچیم داخلش - بقلش کنیم و خیلی رفتهای دیگر که دقیقاً بلد مثل نی نی رفتار کند.
مریم(مامان کیان)
13:48 1393/5/27
به نظرم دوست داره اندازه اون بچه های نو پا بهش توجه بشه و مواظبش باشین
شاید تو مهد به خاطر زیاد نزدیک شدن به بچه های نو پا بهش تذکر دادن و داره این طوری واکنش نشون میده
به هر حال شما منعش نکنید و همونطوری باهاش بازی کنید تا براش عادی بشه و به مرور فراموش کنه
پسر منم جند وقتی بود میومد تو تخت ما و میگفت بیا نی نی کوچولو یازی کنیم منم بغلش میکردم و میچسبوندم به خودم و قربون صدقه اش میرفتم الان دو سه هفته است دیگه این کار و نمیکنه
به هر حال بیشتر رفتارای بچه ها فقط تو یه دوره خاصه و اگر ما اشتباه یا لجبازی نکینم بعد از یه مدت تموم میشه
شاید تو مهد به خاطر زیاد نزدیک شدن به بچه های نو پا بهش تذکر دادن و داره این طوری واکنش نشون میده
به هر حال شما منعش نکنید و همونطوری باهاش بازی کنید تا براش عادی بشه و به مرور فراموش کنه
پسر منم جند وقتی بود میومد تو تخت ما و میگفت بیا نی نی کوچولو یازی کنیم منم بغلش میکردم و میچسبوندم به خودم و قربون صدقه اش میرفتم الان دو سه هفته است دیگه این کار و نمیکنه
به هر حال بیشتر رفتارای بچه ها فقط تو یه دوره خاصه و اگر ما اشتباه یا لجبازی نکینم بعد از یه مدت تموم میشه
مامان علی
13:55 1393/5/27
خوب پسرمنم بیشتر اداهایی که سمانه جان گفتن ودرمیاره
اتو موی من برمیداره عین باباش ریشهاش ومیتراشه!
پشت ماشین شارژیش میشینه تو آینش موهاش وتخت میکنه و ریشهاش ودست میکشه وکلا ادای باباش ودرمیاره،ماشینش و هل میده میگه اه فنگش روشن شد!یعنی فنش!اوشکل موتوره!مشکله موتورشه
دایم توخانه میگه مطور اومد،رئیس گفت،جمالی رفت،اسم همکارای باباش ومیگه،کارت مشتری روزدم،کارت کان یعنی کارت خوان دادم!کلا تکفاز آدم بزرگاس وبه شدت ازقصه وبازی و اینجورمسایل متنفره
به نظرمنم محمدباقر جان احتمالا دیده قربون صدقه بچه های کوچیک شدن ویا هرکار کردن گفتن اینا نی نین مواظبشون باشین و.....بچه ترجیح میده اون طوری رفتارکنه
به گفته مریم جان شاید. بهترباشه خیلی به کارهاشون واکنش نشون ندیم درعوض کاملا زیرپوستی باهمسری صحبت کنیم که وای بچه ها کوچولوان بده چقدرخوبه پسرمابزرگه خودش راه میشه و......،،شاید جواب بده
اتو موی من برمیداره عین باباش ریشهاش ومیتراشه!
پشت ماشین شارژیش میشینه تو آینش موهاش وتخت میکنه و ریشهاش ودست میکشه وکلا ادای باباش ودرمیاره،ماشینش و هل میده میگه اه فنگش روشن شد!یعنی فنش!اوشکل موتوره!مشکله موتورشه
دایم توخانه میگه مطور اومد،رئیس گفت،جمالی رفت،اسم همکارای باباش ومیگه،کارت مشتری روزدم،کارت کان یعنی کارت خوان دادم!کلا تکفاز آدم بزرگاس وبه شدت ازقصه وبازی و اینجورمسایل متنفره
به نظرمنم محمدباقر جان احتمالا دیده قربون صدقه بچه های کوچیک شدن ویا هرکار کردن گفتن اینا نی نین مواظبشون باشین و.....بچه ترجیح میده اون طوری رفتارکنه
به گفته مریم جان شاید. بهترباشه خیلی به کارهاشون واکنش نشون ندیم درعوض کاملا زیرپوستی باهمسری صحبت کنیم که وای بچه ها کوچولوان بده چقدرخوبه پسرمابزرگه خودش راه میشه و......،،شاید جواب بده
زهرا مامان ایلیا جون
16:36 1393/5/27
من چی بگم که تو دوتا دنیا دارم سر میکنم
گاهی ایلیا میشه یه نی نی و همش میگه پستونک من کو وهی مثل نی نی هاا گریه میکنه و 4 دست و پا میره
گاهی میگه من مامانم من دارم غذا درست میکنم با هم شام بخوریم
گاهی هم میره تو نقش باباش و میره سر کار!! ...و بهم زنگ میزنه میگه چی لازم داری برات بخرم و وقتی امد خونه با کلی میوه و گوجه و ...میاد
اصن یه وضعی
اما من پا به پاش با همه حالت هاش راه میام
مثلا وقتی پستونک میخواد ..منم الکی بهش پستونک میدم ایلیا هم الکی میک میزنه
وقتی از محل کار بهم زنگ میزنه منم بهش میگم گوجه تموم شده ماست تموم شده یکمم میوه بخر بیار
وقتی هم میاد خونه میگم سلام خسته نباشی دستت درد نکنه :-))
خلاصه اینم دنیای ما
گاهی ایلیا میشه یه نی نی و همش میگه پستونک من کو وهی مثل نی نی هاا گریه میکنه و 4 دست و پا میره
گاهی میگه من مامانم من دارم غذا درست میکنم با هم شام بخوریم
گاهی هم میره تو نقش باباش و میره سر کار!! ...و بهم زنگ میزنه میگه چی لازم داری برات بخرم و وقتی امد خونه با کلی میوه و گوجه و ...میاد
اصن یه وضعی
اما من پا به پاش با همه حالت هاش راه میام
مثلا وقتی پستونک میخواد ..منم الکی بهش پستونک میدم ایلیا هم الکی میک میزنه
وقتی از محل کار بهم زنگ میزنه منم بهش میگم گوجه تموم شده ماست تموم شده یکمم میوه بخر بیار
وقتی هم میاد خونه میگم سلام خسته نباشی دستت درد نکنه :-))
خلاصه اینم دنیای ما
مامان مریم
17:20 1393/5/27
مامان علی جون و زهرا جون....دنیای قشنگیه
اصلا اگه بچه ها غیر این باشن که بچه نیستن...
قربون دنیای پاک کودکانشون و این همه فانتزی و رویا و فکر و خیال و تصمبمات شیرین
یه روزی دلمون عجیــــــــــــــــــــب هوای این روزاشونو میکنه....خیلی زودتر از اونچه فکرشو بکنیم
اصلا اگه بچه ها غیر این باشن که بچه نیستن...
قربون دنیای پاک کودکانشون و این همه فانتزی و رویا و فکر و خیال و تصمبمات شیرین
یه روزی دلمون عجیــــــــــــــــــــب هوای این روزاشونو میکنه....خیلی زودتر از اونچه فکرشو بکنیم
ارام
18:06 1393/5/27
وااااااااا ی کلی خندیدم!!عجب وروجکهای باحالی دارین
تک تکشونو از راه دور میبوسم
ممنونم از محبتتون
راستش خیلی امیدوار شدم و البته کمی هم خوشحال شدم که خداروشکر توو فاز بزرگسالی راهش ندادند
چون یه خواهر زاده 4.5 ساله دارم که بدجوری شده کپی برابر اصل باباش ...مدام خودش رو توو نمایشگاههای اتومبیل یا پشت فرمون فرض میکنه و یک اصطلاحاتی به کار میبره که هممون اینجوری میشیم:
-آخه مرد حسابی وقتی نمیتونی پول جور کنی چرا چک میدی؟؟!!!
-نه فعلا سانتافه نداریم
- اخه پراید هم شد ماشین؟تو بیا من برات یه ماشین خوب دارم!!!
تک تکشونو از راه دور میبوسم
ممنونم از محبتتون
راستش خیلی امیدوار شدم و البته کمی هم خوشحال شدم که خداروشکر توو فاز بزرگسالی راهش ندادند
چون یه خواهر زاده 4.5 ساله دارم که بدجوری شده کپی برابر اصل باباش ...مدام خودش رو توو نمایشگاههای اتومبیل یا پشت فرمون فرض میکنه و یک اصطلاحاتی به کار میبره که هممون اینجوری میشیم:
-آخه مرد حسابی وقتی نمیتونی پول جور کنی چرا چک میدی؟؟!!!
-نه فعلا سانتافه نداریم
- اخه پراید هم شد ماشین؟تو بیا من برات یه ماشین خوب دارم!!!
barfdoone.ir
19:24 1393/5/27
پسر منم یه دوست خیالی داره به اسم مشغولیان که فامیلیش ناصری هست و خونه اش قبلاخیابون شهیدرضایی بوده و الان هم خونه اش زیر زمینه!!!
مریم(مامان کیان)
20:08 1393/5/27
وای نسرین جون چقدر جالب!!!!!!!
کیانم تازه زبون باز کرده بود با پلنگ صورتی دوست شده بود و مدام با هم تو خونه بازی میکردن!!!!!
منم واسه هیشکی تعریف نمی کردم میترسیدم عیب بزارن رو بچه ام
الان میبینم خیلی هم جالبه
کیانم تازه زبون باز کرده بود با پلنگ صورتی دوست شده بود و مدام با هم تو خونه بازی میکردن!!!!!
منم واسه هیشکی تعریف نمی کردم میترسیدم عیب بزارن رو بچه ام
الان میبینم خیلی هم جالبه
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
21:20 1393/5/27
سلام آرام جان مگه اينكه اينجا پيدات كنيم تعطيلات خوش مى گذره ؟
عرضم به حضورت كه به نظر من مى تونه تاثير نى نى هاى اطراف باشه يا حتى يه نى نى كه يه جايى ديده و خوشش اومده خيلى حساس نشو وقتى اين كارو مى كنه يه كار مناسب سنش كه دوست داره انجام بده ، يا جايى كه دوست داره بره رو بهش پيشنهاد بده وقتى ذوق كرد بگو اِ ... حيف كه تو نى نى هستى و نى نى ها اين كارا رو نمى كنن اينجورى بعد چند وقت انشالله از سرش ميفته
عرضم به حضورت كه به نظر من مى تونه تاثير نى نى هاى اطراف باشه يا حتى يه نى نى كه يه جايى ديده و خوشش اومده خيلى حساس نشو وقتى اين كارو مى كنه يه كار مناسب سنش كه دوست داره انجام بده ، يا جايى كه دوست داره بره رو بهش پيشنهاد بده وقتى ذوق كرد بگو اِ ... حيف كه تو نى نى هستى و نى نى ها اين كارا رو نمى كنن اينجورى بعد چند وقت انشالله از سرش ميفته
ارام
21:27 1393/5/27
مشغولیان!
سلام سادات جان!اوه نمیدونی چقدر اعصابم سرجاشه
عه اینطوری طفلی سرخورده نمیشه؟ذوق کنه بعد بهش بگم حیف نی نی هستی؟
سلام سادات جان!اوه نمیدونی چقدر اعصابم سرجاشه
عه اینطوری طفلی سرخورده نمیشه؟ذوق کنه بعد بهش بگم حیف نی نی هستی؟
آجی فاطمه
00:53 1393/5/28
آرام جون سلام عزیزم
فرنازم بچه بود زیاد خیال بافی نمیکرد
اما حالا خیلی دوست داره نقش بازی کنه
دوست خیالی نداشت
اما یا من بچه بودم اون مادرم یا اون مادره ومن بچه هستم
فعلا هم که نقش یه مادر خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی مهربونا داره برای عروسکش بازی میکنه
وای یه ریزه کاری هایی را انجام میده وحواسش بهشون هست که فکر میکنی این بچه واقعیه یا اینکه فرناز 10 تا بچه بزرگ کرده
من نمیدونم این بچه ها این خون بازیگری را از کجا به ارث بردند
خودشا چنان به خواب میزنه هر کی بیاد ببینه واقعا فکر میکنه خوابه
کلا زندگیشون تو نقش بازی کردن میگذره
میبوسمتون
فرنازم بچه بود زیاد خیال بافی نمیکرد
اما حالا خیلی دوست داره نقش بازی کنه
دوست خیالی نداشت
اما یا من بچه بودم اون مادرم یا اون مادره ومن بچه هستم
فعلا هم که نقش یه مادر خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی مهربونا داره برای عروسکش بازی میکنه
وای یه ریزه کاری هایی را انجام میده وحواسش بهشون هست که فکر میکنی این بچه واقعیه یا اینکه فرناز 10 تا بچه بزرگ کرده
من نمیدونم این بچه ها این خون بازیگری را از کجا به ارث بردند
خودشا چنان به خواب میزنه هر کی بیاد ببینه واقعا فکر میکنه خوابه
کلا زندگیشون تو نقش بازی کردن میگذره
میبوسمتون
حکیمه نیک بخت
02:02 1393/5/28
بچه هاییکه تخیل میکنن بچه های باهوشی هستن ..چراباصحبت میخواین قانعش کنین وذوقش روکور کنین وذوقش
مامان مرمر
02:35 1393/5/28
آرمان من اگه بریم خونه مامانم وبرادرزاده ام که 9ماهشه رو ببینه تا چند روز بعدش میره تو فاز نی نی ادا دار میاره وخودش رو لوس میکنه ...آیدا از این رفتارش کلی حرص میخوره ...اگه هم با دخترا باشه میره تو فاز عروس بازی ...با پسرعموهاشم که هست ماشین فروشی وخریدو...ولی بمیرم الهی ز این حرف قلمبه سلمبه ها که بچه های شما میگن اصلا بلد نیست...
مامان نازی
03:08 1393/5/28
سلام عزیزم.دختر من هم 2سال و 6 ماهشه عشق نی نی شدن داره.پستونک میخوره و چهار دستو پا میره و حرف نمیزنه همش اه اه میکنه.
دوست خوبم بذار توی دنیای خودش خوش باشه.این هم یکی از مراحل کودکیشونه.ببین بیشتر مامانها هم میگن بچه ما هم اینجوریه
دوست خوبم بذار توی دنیای خودش خوش باشه.این هم یکی از مراحل کودکیشونه.ببین بیشتر مامانها هم میگن بچه ما هم اینجوریه
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
05:30 1393/5/28
تسنيم يه مدت اينطورى مى كرد بعد يه چند بار كه اينجورى كردم ديگه از سرش افتاد چرا سرخورده بشه ؟ تا من مى گفتم نى نيا كه نمى تونن اين كارو بكنن ، بزرگ كه نيستن فقط سه ساله ها اين كارو بلدن بر مى گشت به سن خودش
ارام
06:41 1393/5/28
خب حکیمه جان من واقعا فکر میکردم پسرم دچار مشکل شده و اولین راهی که به نظرم رسید این بود که باهاش حرف بزنم
اما الان با نظرات دوستان کلی مسئله برام فرق کرده و از دیروز همبازی نقش و قالب جدیدش شدم و احساس میکنم خیلی خیلی خوشحال میشه که اینقدر از نقش جدیدش استقبال شده
ولی بعد کمی بازی بهش میگم خب حالا بیا بزرگ شیم!و خداروشکر دیشب جواب داد
ممنونم سادات جان!به نظر میرسه راه منطقی ای باشه لازم شد امتحان میکنم عکس العملش رو مینویسم
اما الان با نظرات دوستان کلی مسئله برام فرق کرده و از دیروز همبازی نقش و قالب جدیدش شدم و احساس میکنم خیلی خیلی خوشحال میشه که اینقدر از نقش جدیدش استقبال شده
ولی بعد کمی بازی بهش میگم خب حالا بیا بزرگ شیم!و خداروشکر دیشب جواب داد
ممنونم سادات جان!به نظر میرسه راه منطقی ای باشه لازم شد امتحان میکنم عکس العملش رو مینویسم
مامان و باباي امير
08:24 1393/5/28
خانومای عزیز چقدر جالب بودن بچه ها کلی خندیدم یاد یه کار امیرصدرا افتادم امیرصدرا همه شغل ها رو امتحان کرده هرجا میرفتیم موقع برگشتن میشد همون کاره ولی چن سال پیش همش اسم یه پسر که دقیق یادم نیس میگفت اونور وایساده چرا بهش سلام نمیدی مثلا تو دسشویی که داشتم صورتشو میشستم بهم میگفت مامان رضا اونجا وایساده چرابهش صبح بخیر نمیگی یا چرا بهش سلام نمیدی اول اولا مات میزدم میموندم چی بگم بعضی وقتها واقعا چنان با اعتماد به نفس میگفت که خودم میترسیدم ولی کم کم دیگه عادی شد و بعدا هم یادش رفت ولی همه شغل ها رو الان هم امتحان میکنه حتی مامان میشه بچه بغل میگیره و با اطرفیان حرف میزنه نقش همه رو خودش بازی میکنه میگه جواب میده تن صداش رو هم عوض میکنه الان یادم افتاد من چرا یکی از این کاراشو چرا فیلم نمیگیرم حیف شد ولی شغل ها رو عکس گرفتم و تا سایتش هست خدا همشون رو نگه داره
خواهری
12:11 1393/5/28
مامان گلیا یه سوال اینحا بپرسم؟من خودم چندوقته توفکرشم نه میخوام بترسونمتون نه چیز دیگه
ولی باخواندن نظرات مامانا که بچه هاشون این قدر مطمئن میگن یه نفراونجا ایستاده میخوام بپرسم به تظرشون کیو میبینند
بچه عایی که فقط بازی میکنند وادای تی نی را در میارند فرق میکنه چون الگو برداری کرده
اما خواهر منم وقتی کوچیک بود به پله ها نگاه میکرد میگفت مامانی درصورتی که مامانم کنارش بود
من فکر میکنم یکی را میبینند به خاطر اینکه روحشون پاکه ولی ما که روحمون پاک نیست خودما میگما نمیتوانستیم ببینیمشون
حالا نظر شما چیه؟
ارام جون ببخشید عزیزم
ولی باخواندن نظرات مامانا که بچه هاشون این قدر مطمئن میگن یه نفراونجا ایستاده میخوام بپرسم به تظرشون کیو میبینند
بچه عایی که فقط بازی میکنند وادای تی نی را در میارند فرق میکنه چون الگو برداری کرده
اما خواهر منم وقتی کوچیک بود به پله ها نگاه میکرد میگفت مامانی درصورتی که مامانم کنارش بود
من فکر میکنم یکی را میبینند به خاطر اینکه روحشون پاکه ولی ما که روحمون پاک نیست خودما میگما نمیتوانستیم ببینیمشون
حالا نظر شما چیه؟
ارام جون ببخشید عزیزم
ارام
12:28 1393/5/28
نگووووووووووو
من همين جوريشم اينقدر ترسوام كه حد نداره اگه قرار باشه پسرك توهم بزنه هرچند واقعيت داشته باشه مطمئنا درجا سكته رو زدم
من همين جوريشم اينقدر ترسوام كه حد نداره اگه قرار باشه پسرك توهم بزنه هرچند واقعيت داشته باشه مطمئنا درجا سكته رو زدم
زهره مامانی فاطمه
12:40 1393/5/28
من جایی خوندم که وقتی بچه ها اینطوری میشن باید اجازه بدیم حسش کنن چون اونا اون موقعهاشون یادشون نیست حالا میخوان تجربش کنن مخصوصا اگر یه بچه کوچیک تو فامیل ویادر اطراف باشه دخترم به من میگه من هلنا هستم(دختر عمه 7 ماهش)میاد روپام میخوابه گریه میکنه بعدهم میگه مامانی فاطمه پامو قلقلک میده دعواش کن(منظور از فاطمه خودشه)
زهره مامانی فاطمه
12:42 1393/5/28
در جواب خواهری تجریه ای نداشتم فقط فاطمه بچه تر که بود یهو یه طوری یه جایی رو نگاه میکرد که من فکر میکردم کسی آمده ولی چیزی نمیگفت
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
12:46 1393/5/28
من كه خودم بچه بودم خيلى از اين بازياى تخيلى مى كردم و با طرف مقابلم حرف ميزدم ولى كسى رو نميديدم
بچه ها وقتى تنها با خودشون بازى مى كنن ميرن توى تخيل و رويا . من عاشق اين خلوت كودكانه ام
بچه ها وقتى تنها با خودشون بازى مى كنن ميرن توى تخيل و رويا . من عاشق اين خلوت كودكانه ام
خواهری
14:22 1393/5/28
وای توروخدا نترسید من فقط سوال کردم ونظرتونا پرسیدم
مثلا مامان چشمه بهشتی خیلی قشنگ توضیح دادند که خودشون توبچگی تخیلات انجام میدادند
من خودم وقتی بچه بودم هیچ وقت چیزی ندیدم ولی خواهرم مثلا میاد میگه یه صدا اومدکی بود یا یه نفر رد شد کی بود
من میخوام ببینم کسی تو بچگی این کارارا میکرده چیکار میکردین؟توهم بود یا واقعیت؟
خودم بعدازفوت پدربزرگم تا 40 روز باروحش حرف زدم دقیق یادم میاد اما هیچ وقت هیچ کس باور نکرد وهمه میگفتن چون خیلی وابسته بوده خیال میکنه
تجربه ها وخاطراتتون چی میگه؟
مثلا مامان چشمه بهشتی خیلی قشنگ توضیح دادند که خودشون توبچگی تخیلات انجام میدادند
من خودم وقتی بچه بودم هیچ وقت چیزی ندیدم ولی خواهرم مثلا میاد میگه یه صدا اومدکی بود یا یه نفر رد شد کی بود
من میخوام ببینم کسی تو بچگی این کارارا میکرده چیکار میکردین؟توهم بود یا واقعیت؟
خودم بعدازفوت پدربزرگم تا 40 روز باروحش حرف زدم دقیق یادم میاد اما هیچ وقت هیچ کس باور نکرد وهمه میگفتن چون خیلی وابسته بوده خیال میکنه
تجربه ها وخاطراتتون چی میگه؟
barfdoone.ir
20:36 1393/5/28
آرام جان بهنظر من سخت نگیرید. همه ی بچه ها ازین کارا زیاد میکنن هر کدوم هم به شکلی. ولی نمیشه اسمش رو توهم گذاشت. مثلا پسر خودم هروقت کار اشتباهی انجام میده و خرابکاری میکنهازترسه اینکه دعواش کنیم خودش زودتر میاد میگه مشغولیان این کار رو کرده و من نبودم! بیشتر یه جوردروغگوییه تا توهم.
دریه مقالهدرروزنامه سلامت خوندم که وقتی بچه ها در مورد دوستهای خیالیشون صحبت میکنن گوش کنیداما خودتون باهاش همراهی نکنید.هرازگاهی بهش یادآوری کنیدکه شما همچین کسی رو نمیبینید!
دریه مقالهدرروزنامه سلامت خوندم که وقتی بچه ها در مورد دوستهای خیالیشون صحبت میکنن گوش کنیداما خودتون باهاش همراهی نکنید.هرازگاهی بهش یادآوری کنیدکه شما همچین کسی رو نمیبینید!
عزیزم نگران نباش....فقط از دنیای نی نی بودن خوشش اومده و میخواد تجربش کنه و دوره ای هست
آیدین هم حدود 2 ماه پیش نی نی میشد و رو زمین دراز میکشید و اِه اِه میکرد و یه جورایی از پسری شما نی نی تر بود و هنوز نمیتونست حرف بزنه و راه بره
ما هم بهش میخندیدیم میگفتیم واااای نی نی رو ببین و اونم خودشو سینه خیز میکشوند تو بغلمون و یکم خودشو لوس میکرد و بعد چند دقیقه حوصلش سر میرفت و میدوید پی بازیش...
کمتر از 2 هفته هم فراموشش شد...
بازم میگم پیشنهاد من برای همه کارها و حرف ها و عکس العمل هایی که نمیسندیم فقط و فقط بی تفاوتی ست تا اون حرکت به چشم بچه ها کمرنگ و بی اهمیت بشه