سلام میخوام دینا رو از شیر بگیرم راهنمییم کنید؟سخته؟

محیا 00:50 1391/9/2 مرسی مامان کوروش جان ولی خیلی استرس دارم

مامان 11:39 1391/9/2 سلام مامان مهربون
وعده های شیر خوردن رو کم کن روزها بهش نده فقط موقع خواب بهش بده
اونم کم کم ولی حتما کاری رو که می خوای شروع کنی روی تصمیت محکم وایستا اگر گریه و بدخلقی کرد سرگرمش کن ببرش بیرون تا یادش بره
بهش میان وعده بده سرگرم بشه و شیر خوردن یادش بره بعد که عدت کرد در طول روز شیر نخوره بهش یاد بده یه عروسک یا دست خودشو یا دست خودت یه چیز رو نگه داره یا غصه بخون تا بتونه بهش عادت کنه و بخوابه . وقتی از شیر می گیری اذیت نشه که چه جوری بخوابه . بعد شیر وعده خ.واب رو بزار کنار . در طول این روزها بهش بگو که چقدر بزرگ شدی خانم شدی و غصه هایی تعریف کن که شخصیت داستان بزرگ شد و خودش گفت شیر نمی خورم و ...
از همه مهمتر خونسرد باش و آروم چون وقتی استرس داشته باشی به بچه هم منتقل می کنی .
ممکنه شب اول و دوم گریه کن شاید تا صبح بی قراری کنه پس خودتو آماده کن و روی تصیمت محکم بایست و دلت نسوزه دوباره بهش بدی چون کافیه یه بار این کار رو انجام بدی دیگه خیلی کارت سخت میشه .
راستی بهش کم کم یاد بده شیر پاستوریزه بخوره اونم با لیوان نه شیشه شیر
موفق باشی

مامان غزل 19:00 1391/9/2 محیا جان من هم هیچ فکرشو نمیکردم که بتونم غزلو از شیر بگیرم مطالب دوستانو که میخوندم نوشته بودن کم کم از شیر بگیر اما هیچ جور نمیتونستم غزلو متقاعد کنم که شیر نخوره یه مدت سعی میکردم کمتر بهش بدم اما انگار ترس کرده بود و وابسته تر شده بود بعد از یه مسافرت 2 .3 روز ه که خیلی کلافم کرده بود یهو زد به سرم و نوک سینه هامو کمی فلفل زدم و اصلا عکس العمل نشون ندادم و مثل همیشه اومد که شیر بخوره وقتی یه مک زد دید تند خودش عقب کشید 2 بار این کارو تکرار کرد همون شد داستان از شیر گرفتنش به نظر من راهکار قدیمیا بهتره باور کن منم 2 3 ماه استرس داشتم و همه ی مطالب وبلاگها رو میخوندم اما هیچ کدوم اثر بخش نبود. آخه من نمیتونستم ممه رو نشونش بدم بعد بگم نخور میزد زیر گریه . اما وقتی دید تند ه خودش پا پس کشید .فقط هم شب اول از خواب بیدار شد و بهونه گرفت نیم ساعتی گریه کرد شوهرم گفت میخوای بهش بده اما من خودمو زدم به سنگ دلی یه خورده آب قند درست کردم و وقتی داشت گریه میکرد ریختم تو دهنش یکدفعه آروم شد و شیشه رو گرفت دستش و بعد از یکی دو دقیقه خوابش برد. فقط اون موقع وقتی خوابش مییو مد شیر میخورد بعدش میخوابید اما الان دیگه با پیش پیش و لالایی راضی نمیشه بخوابه تا کاملا خسته نشه خوابش نمیبره .میتونی از عطاریها یه داروی تلخه بگیری و بزنی به سینه ت . البته محیا جان این یه پیشنهاده من که واقعا راحت شدم .

مامان غزل 11:58 1391/9/11 مامان کورش عزیز من یک دفعه گرفتم که با این روش پیش برم و البته همون داروی تلخ هم که میگید خوبه اما به نظر من از چسب زخم بهتره چون کودک وقتی خودش طعم بد رو احساس کنه دیگه سمتش نمییاد ولی چسب زخم رو که ببینه فقط مجبور میشه ببینه اما چون نمیتونه بخوره گریه میکنه اما خودش وقتی طعم بد رو احساس کنه دیگه به اختیار خودش و نه به اجبار به سمتش نمییاد من خودم هر دو روش رو امتحان کردم