رهايي از افسردگي مادرها

مامان الی 19:21 1392/10/3 منم وقتی دلم میگیره حال و حوصله خودمو ندارم چه برسه به کارهای خونه و مراقبت از آراد اما گاهی اوقات تو اون روزا میرم دوش میگیرم و لباس مرتب می پوشم ادکلن مورد علاقمو میزنم یه حس خوب دارم یا وقتی دکور خونه رو عوض میکنین دیدین چه حس خوبی دارین اغلب شوهر منم نیست و ممکنه یه هفته تنها باشیم منم موزیک و ورزش یا رقص رو پیشنهاد میدم یا اینکه وقتی دلتون میگیره تو یه دفتر غصه هاتونو دلتنگی هاتو نو بنویسین باور کنین انگار با نوشتن اونا از دلتون میان بیرون اگه نمیتونین برین بیرون از افرادی که شادن و سر حالتون میکنن دعوت کنین بیان خونتون چون به ما هم انگیزه میدن خلاصه اینکه زیاد نباید خودمونو اذیت کنیم خود من خیلی آرزوها داشتم که نشده مامانمو از دست دادم و خب پیش اومده افسرده شم ولی سعی کردم با چیزایی که بهشون علاقه دارم سرم رو گرم کنم تا کمتر به موارد منفی فکر کنم شنیدم گلاب برای رفع افسردگی خوبه خرید برای خودمون هم بد نیستا من که هر وقت میرم خرید و یا میرم آرایشگاه با یه تغییر کوچولو تو چهرم تا یه مدت خوشحالم (جو گیر میشم عجب خوشگلما ) به خودم امیدواری میدم هاهاها
یوگا و ماساژ(آی که عاشقشم) بعضی ها میان خونه ماساژ میدن یه بار امتحان کنین بد نمی بینین باور کنین آروم میشین مثل پر کاه سبک
البته من سبک نیستما خیلی هم سنگینم بخندین خلاصه کافیه با من حرف بزنین تا افسردگی یادتون بره (خودخواهی تا چه حد )!

مامان سوده 23:21 1392/10/3 من سعی میکنم بیشتر برم مجتمع های سر پوشیده مهمون دعوت میکنم و مهمونی میرم تا خیلی تنها نباشم مثلا با یکی از دوستام که بچه کوچولو داره قرار گذاشتیم بیشتر بریم خونه هم تا تنها نمونیم
میرم تو اینترنت غذاها و دسر های جدید یاد میگیرم و واسه خودم و همسرم درست میکنم البته اگه وقت باهام یار باشه
ناخن هامو لاک میزنم و آرایش میکنم و بعدش هم یه کله تو مغز همسرم میخونم خدا وکیلی از من خوشگل تر گیر نمی اوردی
البته بازم گاهی حالت افسردگی دارم و فکر میکنم طبیعی باشه آخه ما مامانها مسیولیت سنگینی داریم