سوال و 11 جواب
(آخرین جواب : 92/7/3)دوسالگی یکی ازمهمترین زمان ها برای تربیت کودکان
دوسالگی یکی از مقاطع حساس و دشوار در تربیت و رفتار با کودکان است. دوساله ها غیرقابل پیش بینی هستند... شما در این سن با کودک خود چگونه رفتار میکنید ؟
1392/7/2
#کودک
#سلامت روانی، مشكلات رفتاری و خواب
مامان ليلا
17:12 1392/7/2
اينكه چه رفتاري با دوساله داشته باشيم گفتنش خيلي سخته چون اصلا روحيه شون يكنواخت نيست يعني دختر من كه اينجوريه
به نظر من بيشتر بايد مواظب رفتار و گفتار خودمون باشيم تا بچه ها ، آخه اونا مدام در حال تقليد از بقيه هستن و خونسرد بودنمون مهمترينه من مدام به خودم ميگم آروم باش ، با آرامش رفتار كن
مثلا اگه سر دخترم داد ميزنم اونم جوابمو همون مدلي ميده
ولي خيلي سختههههههههه
بعضي وقتا واقعا كم ميارم و نميدونم چكار كنم
به نظر من بيشتر بايد مواظب رفتار و گفتار خودمون باشيم تا بچه ها ، آخه اونا مدام در حال تقليد از بقيه هستن و خونسرد بودنمون مهمترينه من مدام به خودم ميگم آروم باش ، با آرامش رفتار كن
مثلا اگه سر دخترم داد ميزنم اونم جوابمو همون مدلي ميده
ولي خيلي سختههههههههه
بعضي وقتا واقعا كم ميارم و نميدونم چكار كنم
مامان پریسا
17:36 1392/7/2
سلام
برخلاف صحبت شما که نوشتید " 2 ساله ها غیر قابل پیش بینی هستن" من احساس میکنم دخترم در سن 2 سالگی خیلی بهتر و خانم تر شد.
حدود 1 ماه دیگه 3 ساله میبشه. در سال گذشته و وقتی کوچکتر بود ،خیلی از رفتار دخترم عصبی میشدم و خیلی سعی میکردم خودم رو کنترل کنم ولی در سن 2 سالگی اینجور نبود یعنی تا حدودی رفتارش قابل کنترل بود.
البته هم من و هم پدرش در این زمینه خیلی صبوری میکنیم.
ما عقیده داریم بچه باید از محیط اطرافش سر در بیاره. برای کشف اطرافش بهش ازادی کامل میدیم.
برای گسترش دایره ی لغاتش خیلی بهش کمک میکنیم.
اگر سوالی ازمون بپرسه ، خیلی واضح و به زبون یه بزرگسال بهش جواب میدیم. یعنی دوست ندارم بهش دورغ بگم.
دوست داریم وقتی با همسن ها یا بچه های بزرگتر از خودش روبرو میشه در بازی یا حرف زدن کم نیاره و بتونه از بقیه جلوتر باشه.
خلاصه این که من در سن 2 سالگیه دخترم رفتارهای خوبی ازش دیدم و همیشه هم این به یادم میمونه که 7 سال اول زندگی دوره ی حکومت و ریاستشه پس باید ازاد باشه و اشتباهاتش رو به طور غیر مستقیم و با کمک گرفتن از کتاب های شعر و یا داستان بهش یاد آوری میکنم.
برخلاف صحبت شما که نوشتید " 2 ساله ها غیر قابل پیش بینی هستن" من احساس میکنم دخترم در سن 2 سالگی خیلی بهتر و خانم تر شد.
حدود 1 ماه دیگه 3 ساله میبشه. در سال گذشته و وقتی کوچکتر بود ،خیلی از رفتار دخترم عصبی میشدم و خیلی سعی میکردم خودم رو کنترل کنم ولی در سن 2 سالگی اینجور نبود یعنی تا حدودی رفتارش قابل کنترل بود.
البته هم من و هم پدرش در این زمینه خیلی صبوری میکنیم.
ما عقیده داریم بچه باید از محیط اطرافش سر در بیاره. برای کشف اطرافش بهش ازادی کامل میدیم.
برای گسترش دایره ی لغاتش خیلی بهش کمک میکنیم.
اگر سوالی ازمون بپرسه ، خیلی واضح و به زبون یه بزرگسال بهش جواب میدیم. یعنی دوست ندارم بهش دورغ بگم.
دوست داریم وقتی با همسن ها یا بچه های بزرگتر از خودش روبرو میشه در بازی یا حرف زدن کم نیاره و بتونه از بقیه جلوتر باشه.
خلاصه این که من در سن 2 سالگیه دخترم رفتارهای خوبی ازش دیدم و همیشه هم این به یادم میمونه که 7 سال اول زندگی دوره ی حکومت و ریاستشه پس باید ازاد باشه و اشتباهاتش رو به طور غیر مستقیم و با کمک گرفتن از کتاب های شعر و یا داستان بهش یاد آوری میکنم.
مامان پریسا
18:09 1392/7/2
یه چیزی هم که الان یادم اومد اینه که پریسا در سن 2 سالگی کمتر لج میکرد. کمتر کاری میکرد که ما عصبی بشیم.
و از طرفه دیگه خیلی حساس و زود رنج شده. خیلی سریع و با کوچکترین اخم ما واکنش نشون میده .
نمیدونم این به اقتضای سنشه یا این که دختر هستش برامون ناز میکنه.
و از طرفه دیگه خیلی حساس و زود رنج شده. خیلی سریع و با کوچکترین اخم ما واکنش نشون میده .
نمیدونم این به اقتضای سنشه یا این که دختر هستش برامون ناز میکنه.
مامان فاطمه زهرا
18:14 1392/7/2
واقعا خیلی حساسه دوستان لطفا تجربه ها و اطلاعاتی که دارینو بگین می که دیگه موندم چه جوری رفتار کنم تا درست تربیت بکنم
مامانی آلما
19:08 1392/7/2
سلام.منم موندم چه جوری با دخترم برخورد کنم. دوسال و دوماهشه. بعضی وقتا واقعا احساس میکنم دارم دیوونه میشم! البته پدر ش خونسرده و مثل من رفتار نمیکنه. احساس میکنم داره لجباز میشه. دندون میگیره. هر چیزی رو با گریه از ما میخاد. خیلی بهم وابسته شده حتی اگه مامانم بخواد بهش آب بده میگه نه مامان بده. خودمم از رفتارایی که باهاش میکنم ناراحتم و همیشه به خودم قول میدم دیگه اینکارو نمیکنم ولی بازم یادم میره! فقط سرش داد میزنم.بعدش هم عذاب وجدان و این حرفا.......
مامان سوده
20:23 1392/7/2
پسر من 1 سال و دو ماهشه به خاطر همین من تجربه زیادی در مورد بچه دو ساله ندارم اما حتما پاسخ هاتونو دنبال میکنم ممنون از سوالتون مامان روانشناس
مامان زری
22:09 1392/7/2
دختر منم هنوز خیلی راه تا دو سالگی داره ولی سعی میکنم از تجربه های شما کمال استفاده رو ببرم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
07:46 1392/7/3
سندرومی به نام دو سالگی .
بعضی وقت ها مثل باران بهار نرم و دلچسب بعضی وقت ها مثل غرش سهمگین هوای زمستان ترسناک.
در کنار خنده های دلبرانه جیغ های رنگارنگ و بیشتر از نوع بنفش.
و من هم موندم چه برخوردی داشته باشم با بچه ای با این خصوصیات!!!!!!!!!!!!!!
بعضی وقت ها مثل باران بهار نرم و دلچسب بعضی وقت ها مثل غرش سهمگین هوای زمستان ترسناک.
در کنار خنده های دلبرانه جیغ های رنگارنگ و بیشتر از نوع بنفش.
و من هم موندم چه برخوردی داشته باشم با بچه ای با این خصوصیات!!!!!!!!!!!!!!
مام
08:02 1392/7/3
پسرهاي من هم سه روز ديگه دو سالشون پر ميشه.
خيلي فهميده تر شدن و بيشتر اوقات كاري رو كه ازشون مي خوام انجام ميدن ولي گاهي اوقات هم كاملا برعكس، انجام نميدن و با چشماي كنجكاوشون زل مي زنن توي صورتم تا ببينن در اينصورت چه عكس العملي براشون دارم...
اينكه ما چه رفتاري داشته باشيم خيلي مهمه. من سعي مي كنم صبور باشم و آروم و حرفمو بارها تكرار مي كنم ( مثلا بعد از دستشويي بايد چندين بار ازشون درخواست كنم كه بيايين شلواركتون و پاتون كنم) و وقتي بهشون زمان ميدم و عصباني نميشم و بعد از چند بار تكرار حرفم و البته انجام ندادن اونها، سكوت مي كنم شايد باورتون نشه يه دفعه هردوشون ميان و اونكاري كه ميخوام رو انجام ميدن.
ولي وقتايي كه خودم خسته و عصبي هستم و با تكرار حرفم به داد زدن ميرسم اصلا جلو نميان و شرايط هي بدتر ميشه... يا بايد با زور پاشون كنم يا پدر واسطه اي بشه براي رفع مشكل... كه خيلي بده .
من خيلي سعي مي كنم كه عصبي نشم و آروم باشم با خودم مي گم الان بايد ريلكس و آروم باشم تا حرفم تاثير گذار باشه و خيلي خوب باهاشون تونستم كنار بيام با اين روش.
در واقع دل خودمو با اينكه الان داره شخصيت مستقلشون شكل ميگيره و من نبايد سركوبش كنم آروم مي كنم.
ولي بايد اعتراف كنم توي جمع غيرقابل كنترل ترين ها هستند... اصلا به حرفم گوش نميدن و مثلا توي مهموني به بشقاب همه سر ميزنن!! خيلي خسته كننده و خجالت آوره كارهاشون توي جمع! با اين يكي نمي دونم چي كار كنم؟؟
خيلي فهميده تر شدن و بيشتر اوقات كاري رو كه ازشون مي خوام انجام ميدن ولي گاهي اوقات هم كاملا برعكس، انجام نميدن و با چشماي كنجكاوشون زل مي زنن توي صورتم تا ببينن در اينصورت چه عكس العملي براشون دارم...
اينكه ما چه رفتاري داشته باشيم خيلي مهمه. من سعي مي كنم صبور باشم و آروم و حرفمو بارها تكرار مي كنم ( مثلا بعد از دستشويي بايد چندين بار ازشون درخواست كنم كه بيايين شلواركتون و پاتون كنم) و وقتي بهشون زمان ميدم و عصباني نميشم و بعد از چند بار تكرار حرفم و البته انجام ندادن اونها، سكوت مي كنم شايد باورتون نشه يه دفعه هردوشون ميان و اونكاري كه ميخوام رو انجام ميدن.
ولي وقتايي كه خودم خسته و عصبي هستم و با تكرار حرفم به داد زدن ميرسم اصلا جلو نميان و شرايط هي بدتر ميشه... يا بايد با زور پاشون كنم يا پدر واسطه اي بشه براي رفع مشكل... كه خيلي بده .
من خيلي سعي مي كنم كه عصبي نشم و آروم باشم با خودم مي گم الان بايد ريلكس و آروم باشم تا حرفم تاثير گذار باشه و خيلي خوب باهاشون تونستم كنار بيام با اين روش.
در واقع دل خودمو با اينكه الان داره شخصيت مستقلشون شكل ميگيره و من نبايد سركوبش كنم آروم مي كنم.
ولي بايد اعتراف كنم توي جمع غيرقابل كنترل ترين ها هستند... اصلا به حرفم گوش نميدن و مثلا توي مهموني به بشقاب همه سر ميزنن!! خيلي خسته كننده و خجالت آوره كارهاشون توي جمع! با اين يكي نمي دونم چي كار كنم؟؟
مامان نجمه
10:17 1392/7/3
در مورد رفتار من با پريساي دوساله ام، من سعي مي كنم صبور باشم اگر عصباني بشم تو خودم فرياد ميزنم اما اصلا بروز بيروني نداره (نه در مورد كارهاي بدش در اينصورت بهش متذكر ميشم يا اخم مي كنم بلكه در مورد كارهايي كه اقتضاي سنشه اما به ميل من نيست )هر كاري رو كه بگه براش انجام ميدم حتي اگر خسته و مريض باشم مگر كارهايي كه به هر دليل نبايد انجام بدم كه در اين صورت هم بهش نه نمي گم چون صد در صد لجبازي و گريه مي كنه و ميخواد، بايد حواسشو به چيز ديگه اي معطوف كنم اكثرا كارم اينه. پريسا دختر آروميه و شيطنت نداره توي جاهاي شلوغ بيشتر نگاه كردن و توجه به اطراف داره مثلا توي پارك خيلي واميسته و فقط بچه ها رو نگاه مي كنه نميدونم چرا؟بيشتر دوست داره اطراف و بچه ها رو نگاه كنه و خيلي اهل شيطنت نيست و من نميدونم چكار كنم ؟دوست دارم مامان روانشناس براي سوال منم راه حلي ارائه بده شايد دليلش كم بودن بچه در اطرافش باشه كه وقتي به بچه ها ميرسه فقط به كارهاي اونا توجه ميكنه
http://psychology.niniweblog.com/post456.php
ممنون