سوال و 12 جواب
(آخرین جواب : 95/1/21)
دخالت
سلام
دوستان شما با دخالت های خانواده ی همسرتون چه می کنید ؟ وقتی می گم دخالت شما تا ریز جزئیات زندگی را هم حساب کنید یعنی در همه چیز زندگیتون نظر بدن و به خودشون حق تصمیم گیری بدن اگه هم گلایه ای بکنم می گن ما که نمی تونیم پسرمون را رها کنیم حالا به همه ی این ها اضافه کنید که شاغل باشید و مجبور باشید بچتون را داخل خونه ی خودتون به دستشون بسپرید چون معتقدن بچه تو خونه ی خودش راحت تره و نمی برنش خونه ی خودشون یه چیز دیگه هم بگم با این که گفتنش را دوست ندارم ولی خیلی برام عقده شده همه از دست مادر شوهر می نالن و از دخالتاش من از دست پدر شوهر به خدا اگه مادر شوهرم این همه دخالت می کرد تا این حد ناراحت نمی شدم به حساب این که مادر هست و خوب مادرها هم رو پسرشون حساسن حالا من با یه آدم سنتی و بی منطق طرفم که می گه هیچ آدمی بهتر از من در دنیا وجود نداره و همه در اشتباه مطلق اند و تنها حرف ها و روش من درسته و اگه چیزی هم بهش گفتی به کسی بر نخوره ها عین زن ها شروع می کنه نفرین کردن حالا شما ببینید من چه حال و روزی دارم داغونم و به خاطر پسرم هم کاری از دستم ساخته نیست جز تحمل .
دوستان شما با دخالت های خانواده ی همسرتون چه می کنید ؟ وقتی می گم دخالت شما تا ریز جزئیات زندگی را هم حساب کنید یعنی در همه چیز زندگیتون نظر بدن و به خودشون حق تصمیم گیری بدن اگه هم گلایه ای بکنم می گن ما که نمی تونیم پسرمون را رها کنیم حالا به همه ی این ها اضافه کنید که شاغل باشید و مجبور باشید بچتون را داخل خونه ی خودتون به دستشون بسپرید چون معتقدن بچه تو خونه ی خودش راحت تره و نمی برنش خونه ی خودشون یه چیز دیگه هم بگم با این که گفتنش را دوست ندارم ولی خیلی برام عقده شده همه از دست مادر شوهر می نالن و از دخالتاش من از دست پدر شوهر به خدا اگه مادر شوهرم این همه دخالت می کرد تا این حد ناراحت نمی شدم به حساب این که مادر هست و خوب مادرها هم رو پسرشون حساسن حالا من با یه آدم سنتی و بی منطق طرفم که می گه هیچ آدمی بهتر از من در دنیا وجود نداره و همه در اشتباه مطلق اند و تنها حرف ها و روش من درسته و اگه چیزی هم بهش گفتی به کسی بر نخوره ها عین زن ها شروع می کنه نفرین کردن حالا شما ببینید من چه حال و روزی دارم داغونم و به خاطر پسرم هم کاری از دستم ساخته نیست جز تحمل .
1394/5/25
#بحث های آزاد
#گونـــاگون
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
مامان علی جونی
18:03 1394/5/26
عزیزم رابطه با اونا رو کم کن
مگه خرجی شمارو میده که به خودش حق اظهار نظر میده
ازین گوش بشنو از اون گوش در کن و کار خودتو انجام بده
مگه خرجی شمارو میده که به خودش حق اظهار نظر میده
ازین گوش بشنو از اون گوش در کن و کار خودتو انجام بده
آجی فاطمه
23:39 1394/5/26
زینب جان باشوهرت صحبت کن
بگو دوست نداری فرزندت را دیگران بزرگ کنند و کمبود مادر ار احساس کنه و از این جور صحبتا
راضیش کن کار ککنی اما توی خونه مثلا طراحی نقشه کشی چرم دوزی خیاطی و...از این جور کارایی که توی خونه هم بشه انجامش داد
روش دومی که به نظرم میرسه خونتون را عوض کنید و برین یه جای دورتر
این طوری برای بچت پرستار میگیری و کمتر اذیت میشی
به بهانه اینکه محل کارت به خونتون دوره برو صحبت کن باشهورت که خونمون را عوض کنیم
به نظرم این دو راه جواب میده البته به قول دوستان مشاور هم خیلی کمکت میکنه
انشاالله مشکلت حل میشه گلم
بگو دوست نداری فرزندت را دیگران بزرگ کنند و کمبود مادر ار احساس کنه و از این جور صحبتا
راضیش کن کار ککنی اما توی خونه مثلا طراحی نقشه کشی چرم دوزی خیاطی و...از این جور کارایی که توی خونه هم بشه انجامش داد
روش دومی که به نظرم میرسه خونتون را عوض کنید و برین یه جای دورتر
این طوری برای بچت پرستار میگیری و کمتر اذیت میشی
به بهانه اینکه محل کارت به خونتون دوره برو صحبت کن باشهورت که خونمون را عوض کنیم
به نظرم این دو راه جواب میده البته به قول دوستان مشاور هم خیلی کمکت میکنه
انشاالله مشکلت حل میشه گلم
مامان مهری
12:40 1394/5/27
عزیزم بنظرم هیچ کدوم از ما اونجور که باید نمیتونیم راهنمایی کنیم چون نه شما و نههمسرتون و اخلاقش رو ، هیچ کدوم رو نمیشناسیم. حتی این مسائل توی شهر ها و قومیت های مختلف هم متفاوته . پس بهترین راه در درجه اول مشاوره است.
در درجه بعدی هم باید یه زبون فوق العاده چرب و نرم داشته باشی. یعنی با زبون ریختن و زبون بازی و خنده جووری هوای پدر شوهرت رو داشته باشی که بهت اعتماد کنه .
هر آدمی یه نقطه ضعفی داره و روی یه چیزی حساسه.
اینجور آدمها رو متاسفانه نمیشه تغییر داد .
در درجه بعدی هم باید یه زبون فوق العاده چرب و نرم داشته باشی. یعنی با زبون ریختن و زبون بازی و خنده جووری هوای پدر شوهرت رو داشته باشی که بهت اعتماد کنه .
هر آدمی یه نقطه ضعفی داره و روی یه چیزی حساسه.
اینجور آدمها رو متاسفانه نمیشه تغییر داد .
مامان مهری
12:42 1394/5/27
در ضمن نقش مادر شوهرت هم این وسط دست کم نگیر. از اون هم استفاده کن برای پیشبرد اهدافت...
توجیهشون کن که نفرینی که اونها بکنن اگه دامن شما رو زبونم لال بگیره صد درصد روی زندگی پسرشون هم تاثیر داره و اینجوری زندگی پسرشون رو هم خراب میکنن.
توجیهشون کن که نفرینی که اونها بکنن اگه دامن شما رو زبونم لال بگیره صد درصد روی زندگی پسرشون هم تاثیر داره و اینجوری زندگی پسرشون رو هم خراب میکنن.
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
23:48 1394/5/27
دوست خوبم،همونطور ک دوستای گلم گفتند نمیشه نظر قطعی داد چون شناخت کاملی از شما و اونا نداریم
ولی عزیزم مثبت ب قضیه نگاه کن.خوشبحالت ک میان و پسرتو نگه میدارن.منم شاغلم و دقیقا برعکس قضیه ی شما،خونواده ی همسرم میگن بچه رو ببرم خونشون ولی من حاضر نیستم و میگم سرصبحی بچه رو از خواب بیدار کنم و دوهواییش کنم واسش بده.
شیوه ی من در برخورد با خونواده ی شوهرم ک خیلی هم جواب داده دوری و دوستی بوده.نه توی کاراشون دخالت میکنم و نه اجازه میدم دخالت کنن.خدارو شکر شوهرم با من هم عقیده س و اصلا از مسایل شخصیمون چیزی بروز نمیدیم
شما هم سعی کن حد و حدودتو مشخص تر از قبل کنی و اجازه ندی وارد حریم شخصیتون بشن.با توجه ب شناختی ک از شخصیت پدرشوهرت داری سعی کن کم کم متوجه ش کنی ک تمایلی ب دخالتشون نداری.یا بحثو عوض کن یا رو ترش کن و ...
ممکنه اولش ناراحت بشن ولی کم کم یاد میگیرن
اگه شوهرت باهات توی این زمینه هم عقیده س ازش کمک بگیر اما اگه میدونی ممکنه جبهه بگیره بهش چیزی نگو و خودت با سیاست مسایل شخصیتو حفظ کن
اما بی احترامی نکن و حداقل بخاطر کمکی ک واسه نگهداری پسرت میکنن رابطتتو حفظ کن
ولی عزیزم مثبت ب قضیه نگاه کن.خوشبحالت ک میان و پسرتو نگه میدارن.منم شاغلم و دقیقا برعکس قضیه ی شما،خونواده ی همسرم میگن بچه رو ببرم خونشون ولی من حاضر نیستم و میگم سرصبحی بچه رو از خواب بیدار کنم و دوهواییش کنم واسش بده.
شیوه ی من در برخورد با خونواده ی شوهرم ک خیلی هم جواب داده دوری و دوستی بوده.نه توی کاراشون دخالت میکنم و نه اجازه میدم دخالت کنن.خدارو شکر شوهرم با من هم عقیده س و اصلا از مسایل شخصیمون چیزی بروز نمیدیم
شما هم سعی کن حد و حدودتو مشخص تر از قبل کنی و اجازه ندی وارد حریم شخصیتون بشن.با توجه ب شناختی ک از شخصیت پدرشوهرت داری سعی کن کم کم متوجه ش کنی ک تمایلی ب دخالتشون نداری.یا بحثو عوض کن یا رو ترش کن و ...
ممکنه اولش ناراحت بشن ولی کم کم یاد میگیرن
اگه شوهرت باهات توی این زمینه هم عقیده س ازش کمک بگیر اما اگه میدونی ممکنه جبهه بگیره بهش چیزی نگو و خودت با سیاست مسایل شخصیتو حفظ کن
اما بی احترامی نکن و حداقل بخاطر کمکی ک واسه نگهداری پسرت میکنن رابطتتو حفظ کن
مامان کیانا و صدرا
18:32 1394/5/28
سلام زینب جون.اگه اشتباه نکنم شما قبلا هم در بخش پرسش و پاسخ در مورد مردسالاری صحبت کرده بودی!!!البته میگم اگه اشتباه نکنم.
در هر حال عزیزم این طور که مشخصه پدر شوهر گرامی شما مرد سالار هستند و این تو خون و رگشه و اگه قابل تغییر بود تا به حال مادر شوهرتون که شریک اصلی زندگیشه تغییرش میداد.پس حالا شما باید چیکار کنی؟؟؟؟
1-به قول دوستان کاملا محترمانه و به دور از کشمکش با همسر گرامی صحبت کن.
2-در ظاهر به پدر جان بگو چشم ولی کار خودتو بکن.
3-سعی کن رابطه تون خیلی زیاد و پشت سرهم نباشه.
4-پسریو با هماهنگ شدن با جناب همسر از مهرماه بسپار به مهد و خیلی محترمانه توضیح بده که دوست دارید بچه معاشرت با هم سن و سالش بیشتر بشه.
5-سعی کن از زندگی لذت ببری و یه گوشتو در کن یکیو دروازه.
6-شاد و موفق و پیروز و سلامت باشی.
در هر حال عزیزم این طور که مشخصه پدر شوهر گرامی شما مرد سالار هستند و این تو خون و رگشه و اگه قابل تغییر بود تا به حال مادر شوهرتون که شریک اصلی زندگیشه تغییرش میداد.پس حالا شما باید چیکار کنی؟؟؟؟
1-به قول دوستان کاملا محترمانه و به دور از کشمکش با همسر گرامی صحبت کن.
2-در ظاهر به پدر جان بگو چشم ولی کار خودتو بکن.
3-سعی کن رابطه تون خیلی زیاد و پشت سرهم نباشه.
4-پسریو با هماهنگ شدن با جناب همسر از مهرماه بسپار به مهد و خیلی محترمانه توضیح بده که دوست دارید بچه معاشرت با هم سن و سالش بیشتر بشه.
5-سعی کن از زندگی لذت ببری و یه گوشتو در کن یکیو دروازه.
6-شاد و موفق و پیروز و سلامت باشی.
barfdoone.ir
08:33 1394/5/29
سلام.به نظر من شما از مخالفت کردن با اونها کاری از پیش نمیبری. برعکس جلوی شوهر تا میتونی احترامشون بزار/ این باعث میشه اعتماد شوهرتون جلب بشه و در تصمیم گیریها و خرید خونه و غیره نظر شما رو ارجح بدونه و غیر مستقیم کار شما پیش میره.بعد که همون خونه ای که دوس داشتید خریدید و پسرتون هم بزرگتر شد خود به خود مشکلات کمتر میشن و میتونید آروم آروم رابطتون رو در حد دوری و دوستی محترمانه حفظ کنید که دیگه دخالتی هم نباشه
الهام
14:04 1394/5/29
زینب جان من مدت هاست به این نتیجه رسیدم که وقتی از چیزی گلایه نمی کنیم و حجب و حیا در برخورد با دیگران اختیار می کنیم اونا تصور می کنند ما از شرایط مون راضی هستیم. در این موردی که شما نوشتید فقط و فقط خودتون هستید که باید محکم بایستید و به مرور زمان خودتون رو از دخالت های خانوادۀ همسر رها کنید.
سعی کنید به هیچ عنوان در مورد کارهایی که قصد دارید انجام بدید باهاشون صحبت نکنید چون وقتی در مورد هر مسأله ای صحبت بشه قطعا اونا هم نظر خواهند داد و وقتی نظرشون رو اعمال نکنید ناراحت خواهند شد.
خیلی از مسائل رو به جبر زمانه ارتباط بدید! مثلا پسربچه تون رو بدون این که حرفی بزنید به مهد بسپرید و اگر جویای علتش شدند، بگید که مشاور این و به شما گفته و یا حتی بگید که همسرتون تمایل به این کار داشته و حتی می تونید از این که بچه رو به مهد سپردید جلوی اون ها خودتون را ناراضی نشون بدید که مثلا دست شما نبوده
در مورد همۀ مسائل همین طوره! خونه تون رو ازشون دور کنید و یک علت مصلحتی براش پیدا کنید! مثلا بخاطر تغییر محل کارتون و خیلی دلایل دیگه!
در واقع منظورم اینه که نیازی به جبهه گیری نیست و حتی نوشته هاتون میگه که شما اهلش نیستید وگرنه تا به حال این کار و کرده بودید! پس فقط و فقط سیاست! سعی کنید تو مسائل کوچیک و پیش پا افتاده هواشون رو داشته باشید و احترام بگذارید ولی تو مسائل مهم زندگی تون خودتون تصمیم بگیرید.
این روند رو مدت ها ادامه بدید! هر روز با خودتون تکرار کنید که قراره رفتارتون محترمانه و عاقلانه باشه و در عوض برای دل خودتون زندگی کنید و راحت باشید تا کم کم روند زندگیتون به این صورت شکل بگیره.
سعی کنید تا می تونید شاد باشید! آخه مگه ما آدم ها چند سال عمر می کنیم که بخوایم بخاطر دیگران خودمون رو معذب کنیم.
موفق باشی دوستم
سعی کنید به هیچ عنوان در مورد کارهایی که قصد دارید انجام بدید باهاشون صحبت نکنید چون وقتی در مورد هر مسأله ای صحبت بشه قطعا اونا هم نظر خواهند داد و وقتی نظرشون رو اعمال نکنید ناراحت خواهند شد.
خیلی از مسائل رو به جبر زمانه ارتباط بدید! مثلا پسربچه تون رو بدون این که حرفی بزنید به مهد بسپرید و اگر جویای علتش شدند، بگید که مشاور این و به شما گفته و یا حتی بگید که همسرتون تمایل به این کار داشته و حتی می تونید از این که بچه رو به مهد سپردید جلوی اون ها خودتون را ناراضی نشون بدید که مثلا دست شما نبوده
در مورد همۀ مسائل همین طوره! خونه تون رو ازشون دور کنید و یک علت مصلحتی براش پیدا کنید! مثلا بخاطر تغییر محل کارتون و خیلی دلایل دیگه!
در واقع منظورم اینه که نیازی به جبهه گیری نیست و حتی نوشته هاتون میگه که شما اهلش نیستید وگرنه تا به حال این کار و کرده بودید! پس فقط و فقط سیاست! سعی کنید تو مسائل کوچیک و پیش پا افتاده هواشون رو داشته باشید و احترام بگذارید ولی تو مسائل مهم زندگی تون خودتون تصمیم بگیرید.
این روند رو مدت ها ادامه بدید! هر روز با خودتون تکرار کنید که قراره رفتارتون محترمانه و عاقلانه باشه و در عوض برای دل خودتون زندگی کنید و راحت باشید تا کم کم روند زندگیتون به این صورت شکل بگیره.
سعی کنید تا می تونید شاد باشید! آخه مگه ما آدم ها چند سال عمر می کنیم که بخوایم بخاطر دیگران خودمون رو معذب کنیم.
موفق باشی دوستم
مامان اعظم
09:15 1394/6/3
سلام
الهام جان جمله اول پاسخت واقعا عالی گفتی. منم به همین نتیجه رسیدم
الهام جان جمله اول پاسخت واقعا عالی گفتی. منم به همین نتیجه رسیدم
هدیه
23:33 1394/6/4
سلام من با حرف الهام خانم موافقم و یه جمله رو هم من اضافه کنم هیچ وقت دردودلاتون به خانواده همسرتون یا خانواده خودتون نگید چون گاهی وقتا می یان از دلسوزی یه حرفی می زنن که به جای اینکه بهتر شه بدتر خراب می کنن که دست خودشون هم نیست که با توجه به عنوانی که دارن برداشت های متفاوت میشه داشت
اگه مادرتون حرفی بزنن چون مادرتون هستن پس دلسوزن و خیرتون رو می خوان و اگه مادرشوهرتون حرفی بزنن چون مادرشوهرن پس دخالت محسوب میشه در مورد همسرتون هم برعکس صدق می کنه
درضمن برای دل خودتون زندگی کنید و نذارید رفتارای دیگران باعث خراب شدن زندگیتون بشه
اگه مادرتون حرفی بزنن چون مادرتون هستن پس دلسوزن و خیرتون رو می خوان و اگه مادرشوهرتون حرفی بزنن چون مادرشوهرن پس دخالت محسوب میشه در مورد همسرتون هم برعکس صدق می کنه
درضمن برای دل خودتون زندگی کنید و نذارید رفتارای دیگران باعث خراب شدن زندگیتون بشه
maman
23:23 1395/1/21
سلام
خدا کنه این داستان دخالت خانواده ها تموم بشه و ما جونا هم یک نفس راحت بکشیم کاش دنیا ی ما هم مثل کشورهای پیشرفته باشه که اینهمه مادر شوهر سرک تو زندگی عروس بدبخت نکشه به امید روزی که ما مادر شوهر های خوبی باشیم و سرک نکشیم
خدا کنه این داستان دخالت خانواده ها تموم بشه و ما جونا هم یک نفس راحت بکشیم کاش دنیا ی ما هم مثل کشورهای پیشرفته باشه که اینهمه مادر شوهر سرک تو زندگی عروس بدبخت نکشه به امید روزی که ما مادر شوهر های خوبی باشیم و سرک نکشیم
فکر نکنم کسی بهتر از یک مشاور با تجربه بتونه بهت کمک کنه
بهتره یه سر بری پیش مشاور و مشکلت رو باهاش درمیون بذاری
موفق باشی دوست عزیز