سوال و 4 جواب
(آخرین جواب : 92/11/9)
ترس نی نی
سلام پسر من 21ماهشه خیلی میترسه تو خونه از کنار من دور نمیشه هر وقت صدای کلاغ یا یاکریم میاد بدو بدو با ترس میاد بغلم قایم میشه میگه هاپو.
به نظر شما برای از بین بردن ترسش چکار کنم؟خیلی هم به من وابسته است هر جا میریم میاد بغل من میشینه.ممنون میشم راهنماییم کنید.
به نظر شما برای از بین بردن ترسش چکار کنم؟خیلی هم به من وابسته است هر جا میریم میاد بغل من میشینه.ممنون میشم راهنماییم کنید.
1392/11/8
#کودک
#سلامت روانی، مشكلات رفتاری و خواب
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
الهه مامان سلما
14:40 1392/11/8
سلمای منم ۱۱ ماهشه ، کلا از چیزی نمیترسید تا اینکه ۱-۲ ماهه از صدای جاروبرقی، سشوار، ومخلوط کن و... یکجا میخکوب میشه و با ترس نگاه میکنه، طوری که گریه نمیکنه اما دستاشو میاره بالا میگه بغلم کن
احساس من اینه که بچه ها و یا حتی ما بزرگترها از عدم شناخت نسبت به موضوع مورد ترسه که میترسیم
بنابراین وقتایی که اون وسایل برقی خاموش بودند، سلما رو بهش نزدیک میکردم، و مینشستم کنارش ، تا براش عادی باشه، سلما هم کم کم دستشو میاورد جلو ، با احتیاط بهش دست میزد، و بعد چند دقیقه باهاش ارتباط برقرار میکرد..ووقتی روشنش میکردم دیگه ازش نمیترسید، به بازیش ادامه میداد.
این روش در مورد ترس از اشخاص و حیوانات سخت تره، اما بازم میشه راهی براش ساخت
مثلا وقتی قراره سلماتو اتاق بازی کنه و من آشپزخونه، من از راه دور باهاش حرف میزنم، ویا تا بیست رو چند بار میشمرم تا برگردم پیشش،
یا اینکه در برخورد با حیوانات ، اونا رو نازشون میدم، تا سلما از هیچ حیوونی نترسه
مثلا میگم: هاپو کوچولو با من دوست میشی، بیا پیش من...
بیشتر با هم بیرون برید و در مورد افراد ، مشاغل و یا حیوانات که بیرون میبینید بازبان مهربان کودکی، و البته کمی منطقی براش مرتباً صحبت بکنید، اینطوری براش سوال پیش میاد، ازتون میپرسه و اطلاعات نداشته اش رو جوابای شماست که میسازه و بهش ذهنیت میده!!!
احساس من اینه که بچه ها و یا حتی ما بزرگترها از عدم شناخت نسبت به موضوع مورد ترسه که میترسیم
بنابراین وقتایی که اون وسایل برقی خاموش بودند، سلما رو بهش نزدیک میکردم، و مینشستم کنارش ، تا براش عادی باشه، سلما هم کم کم دستشو میاورد جلو ، با احتیاط بهش دست میزد، و بعد چند دقیقه باهاش ارتباط برقرار میکرد..ووقتی روشنش میکردم دیگه ازش نمیترسید، به بازیش ادامه میداد.
این روش در مورد ترس از اشخاص و حیوانات سخت تره، اما بازم میشه راهی براش ساخت
مثلا وقتی قراره سلماتو اتاق بازی کنه و من آشپزخونه، من از راه دور باهاش حرف میزنم، ویا تا بیست رو چند بار میشمرم تا برگردم پیشش،
یا اینکه در برخورد با حیوانات ، اونا رو نازشون میدم، تا سلما از هیچ حیوونی نترسه
مثلا میگم: هاپو کوچولو با من دوست میشی، بیا پیش من...
بیشتر با هم بیرون برید و در مورد افراد ، مشاغل و یا حیوانات که بیرون میبینید بازبان مهربان کودکی، و البته کمی منطقی براش مرتباً صحبت بکنید، اینطوری براش سوال پیش میاد، ازتون میپرسه و اطلاعات نداشته اش رو جوابای شماست که میسازه و بهش ذهنیت میده!!!
مامان الینا
08:19 1392/11/9
به نظرم احتمالا شما یا یکی از اطرافیان در حضور نی نی به حیوانات مثلا همون هاپو واکنش بدی نشون دادین و این تو ذهن بچه مونده بهترین راهکار اینه که وقتی این صداها اومد بغلش کنین و برین با هم کلاغه یا یاکریم رو ببینین و بهش بگین ببین مامان این جوجو هست مهربونه کاری با ما نداره و اینجور چیزا تا اروم شه بعد می تونین براش کتاب قصه که توش عکس پرنده ها رو داره بگیرن و با هم صداهاشون رو تمرین کنین تا ترسش کمتر بشه و در نهایت از بین بره
maman
15:45 1392/11/9
از راهنمایی های دوستان عزیز ممنونم
بچه های این زمونه چون تنها بزرگ میشن و فقط مادرشون رو تو خونه زیاد میبینن تقریبا همه اینطوری هستن، یکی شدیدتر یکی خفیف تر،شما هم باید ببینی شرایط خونتون چطوریه که نی نی نازت این قدر حساس شده
به نظر من سعی کن خودت کم کم این صداهارو از طریق بازی براش عادی کنی، حتی براش تقلید کن، سعی کن تو اجتماع زیاد ببریش حتی اگه از کنارت نره باز تاثیر داره
چون وابستگی تا 2 سال اشکالی نداره ولی بعد از دوسال باید استقلال بچه تقویت بشه