سوال و 16 جواب
(آخرین جواب : 92/12/22)بين پدر و همسرتون كدومو انتخاب ميكنيد؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه قرار باشه بي طرفانه بين پدرتون و همسرتون يكي رو انتخاب كنيد اون يكي كدومه؟؟
1392/12/21
#بحث های آزاد
#گونـــاگون
barfdoone.ir
00:32 1392/12/22
آخه چرا باید انتخاب کنیم؟ آدم دو تاشو لازم داره خوب... ولی من پدرمو عاشقانه دوستش دارم.
مامان ناهید
00:35 1392/12/22
خیلی سوال سختیه ولی اگه آدم تو شرایطش قرار بگیره باید شرایط رو بسنجه ببینه کدم برا همه افراد ومخصوصآ خودش بهتره به نظر من تو این مورد اصلاح وحل مشکلات به یه طریقی خیلی بهتره انتخاب هست
مامان فائزه
00:37 1392/12/22
آخه چه کاریه؟؟؟؟راستش هر چی فکر میکنم جوابی ندارم خدا نکنه کسی براش این مشکل پیش بیاد
من هردوشون رو دوست دارم واگر خدایی نکرده مشکلی بینشون پیش بیاد کاملا اعلام بیطرفی نسبت به هر دوشون میکنم و خودم رو قاطی نمیکنم حتی اگر قرار باشه از درون عذاب بکشم اما تحمل میکنم و هیچوقت یکی رو بر دیگری ترجیح نمیدم
من هردوشون رو دوست دارم واگر خدایی نکرده مشکلی بینشون پیش بیاد کاملا اعلام بیطرفی نسبت به هر دوشون میکنم و خودم رو قاطی نمیکنم حتی اگر قرار باشه از درون عذاب بکشم اما تحمل میکنم و هیچوقت یکی رو بر دیگری ترجیح نمیدم
زهرا مامان ایلیا جون
01:12 1392/12/22
من خیلی پدر مو دوست دارم خیییییلی زیاد.. بازم تکرار میکنم خیلی .... اما اگه مجبور بشم و خدایی نکرده تو این دو راهی سخت گیر بیوفتم ..همسرمو انتخاب میکنم ):
مامان مانی
01:23 1392/12/22
یعنی چی بی طرفانه آخه؟اصلا جنس دوست داشتنشون خیلی باهم فرق می کنه.نباید پدر و همسر رو با هم مقایسه کرد .مگه اینکه مشکلی وجود داشته باشه و مجبور به اینکار بشید که اونم فقط باید تو اون شرایط بود و جوانب رو سنجیدو در موردش نظر داد.
ایشالا هیچکسی تو همچین شرایطی قرار نگیره
ایشالا هیچکسی تو همچین شرایطی قرار نگیره
مامان مونس
01:36 1392/12/22
خودمو میکشم تت راحت شم :-/
مامان الینا
08:08 1392/12/22
من اصلا نمی دونم چی بگم ....
مام
08:27 1392/12/22
علتش هم مهمه . مامی مینا میشه علت اینکه باید این انتخاب رو بکنیم هم بگید ... مثلا توی چه شرایطی ؟
مامان علی جونی
08:32 1392/12/22
به نظرمن ما باید طوری زنگیمونو بچرخونیم که هوای هردو رو داشته باشیم وهیچ وقت مجبوربه انتخاب یکیشوم نشیم اینم یکی از هنرهای زندگیمونه
الهه مامان سلما
09:57 1392/12/22
این دو مرد ِ دوست داشتنی ِ زندگیهامون، اصلا از یه جنس نیستند که بخوایم باهم مقایسشون کنیم.
من ب هردوشون بی نهایت عشق می ورزم و دوستشون دارم، وحاضرنیستم، یه لحظه ناراحتیشونو ببینم.
بارها شده دوستان ازین شاکی هستن که شوهرشون دیر میاد خونه، یا کمتر بهشون توجه میکنه و این عذابشون میده، این یعنی ما طاقت یه روز دوری ازهمو نداریم وخیلی برای هم مهمیم.
اما ممکنه کیلومترها از پدرمون دور باشیم، ودر حالیکه قلبمون براش میتپه، جایی عنوان نکنیم که خیلی وقته بابامو ندیدم..
نمیگم بی طرفانه، نمیگم اگه مجبورشم، نمیگم .....
من با اعتماد کامل میگم که این دوعشق از یه جنس نیستن، چون عشق پدر خیلی بالاتر ازاین حرفاست.
من پدرم روبیشتردوست دارم،زحماتی رو که برام کشیده با هیچ چیز پاسخگونیستم.
من و همسرم توی فامیل و آشناها بحدی به عاشقی معروفیم، ک مطمئنم هیچکی فکر نمیکنه که دراین سوال من پدرمو انتخاب بکنم.
و من که الآن دارم میبینم همسرم همه ی عمروجوونی و زندگیشو ب پای سلما میریزه و جونش ب جون دخترش بسته است....مسلما پدرمنم ، بیشتر ازینها عمرشو به پام گذاشته.
نمیگم که اگه مجبورشم یه روزی بینشون انتخاب کنم، پدرم رو انتخاب میکنم.
میگم پدرمو بیشتر دوست دارم، تا همیشه.
درحالیکه ما خونه ی همین پدرهامون بودیم، و همسرانمون رو انتخاب کردیم.
من ب هردوشون بی نهایت عشق می ورزم و دوستشون دارم، وحاضرنیستم، یه لحظه ناراحتیشونو ببینم.
بارها شده دوستان ازین شاکی هستن که شوهرشون دیر میاد خونه، یا کمتر بهشون توجه میکنه و این عذابشون میده، این یعنی ما طاقت یه روز دوری ازهمو نداریم وخیلی برای هم مهمیم.
اما ممکنه کیلومترها از پدرمون دور باشیم، ودر حالیکه قلبمون براش میتپه، جایی عنوان نکنیم که خیلی وقته بابامو ندیدم..
نمیگم بی طرفانه، نمیگم اگه مجبورشم، نمیگم .....
من با اعتماد کامل میگم که این دوعشق از یه جنس نیستن، چون عشق پدر خیلی بالاتر ازاین حرفاست.
من پدرم روبیشتردوست دارم،زحماتی رو که برام کشیده با هیچ چیز پاسخگونیستم.
من و همسرم توی فامیل و آشناها بحدی به عاشقی معروفیم، ک مطمئنم هیچکی فکر نمیکنه که دراین سوال من پدرمو انتخاب بکنم.
و من که الآن دارم میبینم همسرم همه ی عمروجوونی و زندگیشو ب پای سلما میریزه و جونش ب جون دخترش بسته است....مسلما پدرمنم ، بیشتر ازینها عمرشو به پام گذاشته.
نمیگم که اگه مجبورشم یه روزی بینشون انتخاب کنم، پدرم رو انتخاب میکنم.
میگم پدرمو بیشتر دوست دارم، تا همیشه.
درحالیکه ما خونه ی همین پدرهامون بودیم، و همسرانمون رو انتخاب کردیم.
مامان نازی
10:21 1392/12/22
من همیشه انتخابم همسرم بوده ولی وقتی دیدم همسرم همیشه پدر مادرش رو انتخاب میکنه ازون به بعد من هم انتخاب اولم پدر و مادرم هستند.
پس من پدرم رو انتخاب میکنم.
پس من پدرم رو انتخاب میکنم.
مامي مينا
10:51 1392/12/22
ممنونم دوستان عزيزم بابت همه حرفهاي خوبتون.
من تو اين پنج سال زندگي مشتركم عاشق همسرم بودم و همه چيزاشو تحمل كردم. نميگم بي پولي چون از اول هم ذره ايي معناي بي پولي رو تو زندگي مشتركم نفهميدم. اما بي احساسي رو چرا. من هنرمندم. خيلي خيلي احساساتي هستم. پدرم هم مثل منه يا بهتر بگم من شبيه اونم. اما همسرم از يه خانواده كم احساس و جديه. اونم رفتارش خيلي جدي و سرده. اين منو ازار ميده. البته من تحمل ميكنم و خيلي سعي كردم با مهربوني رفتارشو عوض كنم تا حدودي هم موفق بودم اما خيلي كار سختيه و الان با يه بچه خيلي وقت تمركز كردن روشو ندارم.
وقتي ميبينم همسرم تو مريضيش خانوادشو بيشتر از من دخالت ميده و اونارو محرم اسرار خودش ميدونه تا من خيلي دلسرد شدم. نا اميد شدم از اينكه تمام زحماتم تو اين سالها ناديده گرفته شده. ميدونيد يه جورايي دلم شكست.
من تو اين پنج سال زندگي مشتركم عاشق همسرم بودم و همه چيزاشو تحمل كردم. نميگم بي پولي چون از اول هم ذره ايي معناي بي پولي رو تو زندگي مشتركم نفهميدم. اما بي احساسي رو چرا. من هنرمندم. خيلي خيلي احساساتي هستم. پدرم هم مثل منه يا بهتر بگم من شبيه اونم. اما همسرم از يه خانواده كم احساس و جديه. اونم رفتارش خيلي جدي و سرده. اين منو ازار ميده. البته من تحمل ميكنم و خيلي سعي كردم با مهربوني رفتارشو عوض كنم تا حدودي هم موفق بودم اما خيلي كار سختيه و الان با يه بچه خيلي وقت تمركز كردن روشو ندارم.
وقتي ميبينم همسرم تو مريضيش خانوادشو بيشتر از من دخالت ميده و اونارو محرم اسرار خودش ميدونه تا من خيلي دلسرد شدم. نا اميد شدم از اينكه تمام زحماتم تو اين سالها ناديده گرفته شده. ميدونيد يه جورايي دلم شكست.
مادر گل دخترون
10:57 1392/12/22
صددرصد عشقم همسرمه.با اینکه عاشق پدرمم هستم.
چون این منو همسرم هستیم ک باید سالهای سال با خوشی وناخوشی باهم باشیم.
خداحافظ همه پدرای مهربون باشه.
وهمه همسرای مهربون
چون این منو همسرم هستیم ک باید سالهای سال با خوشی وناخوشی باهم باشیم.
خداحافظ همه پدرای مهربون باشه.
وهمه همسرای مهربون
الهام
11:09 1392/12/22
سلام میناجون.
به نظر من چون همسرتون مدت ها تو اون خانواده بزرگ شده این که ظرف مدت پنج سال تغییر کنه و تبدیل به یه آدم احساسی بشه خیلی سخته و مطمئنا زمان زیادی می بره بهتره باز هم بهشون فرصت بدید.
شک نکنید که همسرتون بی نهایت شما رو دوست داره که اینقدر به فکر کار هست و زحمت می کشه و من فکر می کنم مسائلی در مورد بیماریش و به شما نگفته تا شما رو ناراحت نکنه. همسر من هم گاهی یه مسائل ناراحت کننده رو به مادرش میگه و من بی خبرم. چند بار ناراحت شدم ولی وقتی باهاش صحبت کردم دیدم علتش اینه که می خواسته من ناراحت نشم و به هم نریزم.
پیشنهادم اینه که بشینی باهاش صحبت کنی و مهربانانه و تو یک فضای صمیمی علت رو ازش جویا بشی.
مقایسۀ همسر و پدرت به نظرم درست نمیاد شاید شما هم اگه از بچگی با خانوادۀ همسرت زندگی می کردی الان اخلاقت درست شبیه همسرت بود و بالعکس اگه همسرتون در کنار پدرتون بزرگ می شد احساسی تر بود ضمن این که تفاوت رفتارهای احساسی زن و مرد هم باید در نظر گرفته بشه. شاید برادر شما هم که از بچگی با پدرتون بزرگ شده از نظر احساسی شبیه پدرتون نباشه!
نگاه کردن به نیمۀ پر لیوان و خصلت های زیبای همسرتون قطعاً روحیه تون و عوض می کنه و به بهبود بیماری همسرتون هم کمک بزرگی می کنه.
موفق باشید دوستم.برای همسرتون هم آرزوی سلامتی می کنم.
به نظر من چون همسرتون مدت ها تو اون خانواده بزرگ شده این که ظرف مدت پنج سال تغییر کنه و تبدیل به یه آدم احساسی بشه خیلی سخته و مطمئنا زمان زیادی می بره بهتره باز هم بهشون فرصت بدید.
شک نکنید که همسرتون بی نهایت شما رو دوست داره که اینقدر به فکر کار هست و زحمت می کشه و من فکر می کنم مسائلی در مورد بیماریش و به شما نگفته تا شما رو ناراحت نکنه. همسر من هم گاهی یه مسائل ناراحت کننده رو به مادرش میگه و من بی خبرم. چند بار ناراحت شدم ولی وقتی باهاش صحبت کردم دیدم علتش اینه که می خواسته من ناراحت نشم و به هم نریزم.
پیشنهادم اینه که بشینی باهاش صحبت کنی و مهربانانه و تو یک فضای صمیمی علت رو ازش جویا بشی.
مقایسۀ همسر و پدرت به نظرم درست نمیاد شاید شما هم اگه از بچگی با خانوادۀ همسرت زندگی می کردی الان اخلاقت درست شبیه همسرت بود و بالعکس اگه همسرتون در کنار پدرتون بزرگ می شد احساسی تر بود ضمن این که تفاوت رفتارهای احساسی زن و مرد هم باید در نظر گرفته بشه. شاید برادر شما هم که از بچگی با پدرتون بزرگ شده از نظر احساسی شبیه پدرتون نباشه!
نگاه کردن به نیمۀ پر لیوان و خصلت های زیبای همسرتون قطعاً روحیه تون و عوض می کنه و به بهبود بیماری همسرتون هم کمک بزرگی می کنه.
موفق باشید دوستم.برای همسرتون هم آرزوی سلامتی می کنم.
مامي مينا
11:13 1392/12/22
ممنونم مامي سپهر و سهند. حرفات خيلي ارومم كرد.
یه روزی شما دو نفر میمونید فقط برای هم .
به فکر اون روزها باش.
خدا عمر به همه پدرهای مهربونمون بده که سایه شون هم برامون دلگرمیه.
پدره که تحت هر شرایطی بدون هیچ چشمداشتی حامیه بچشه.
ولی همسر طبعا توقعات و چشمداشتهایی از ما داره و اگر ما نتونیم برآورده کنیم میتونه ما رو کنار بذاره
ولی پدر و مادرهامون بی چشمداشتی ما رو بزرگ کردن و باز هم تا زمانی که هستن حامی واقعی ما هستن و هر چی هم بشه ما رو فراموش نمی کنن.
ولی به این فکر کن که روزی شما می مونید و همسرتون و پسرگلتون... خب بنابراین با این فکرها خودتو درگیر نکن.
همسرت رو عاشقانه دوست داشته باش که تنها همدمت باقی میمونه
زمانی که امید به خدا سام عزیز بزرگ شد و رفت سر خونه و زندگیش شما دو نفر به جز هم یار و همدمی ندارید.
پس باز هم مثل همیشه تلاشت رو بکن تا با مهر و محبت زیاد خودت خونواده سه نفره تونو محکم نگهداری.
هر کسی هم در جایگاه خودش عزیز باشه برات.