سوال و 33 جواب
(آخرین جواب : 93/6/9)بردن نی نی ها به عروسی
دوستای گلم ایا شما نی نی هاتون رو به عروسی می برین؟با میوه هایی که نمی دونین شسته شده یا نه با غذاهایی که نمی دونین مطمئن هست یا نه ....کلا با چیزای اینجوری چطور کنار میاین؟ایا من زیاد وسواس دارم یا شما هم به این موارد حساسین؟
1393/6/5
#کودک
#سایر موارد
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
راستش من تاالان عروسی بزرگ نداشتیم جشن عقدی خواهرم بود که علی علاوه برکوفت کردنش بعدش یک هفته هم تب کرد!درحالیکه من عین غریبه ها 9.30 رفتم ووقتی خوب رسوا کرد ساعت 10 برگشتم
الانم خونه مادرهمسری ناهار اصلا واینمیستم وفقط دیداری. یک ساعته!که آی غرمیزنن!آخه من یکم وسواسیم و هندونه ومیوه های دیگه رو با مایع میشورم وعلی تو خونه خودمون تمام ظرفهاش جداست حتی قابلمش اصلا غذای بیرون ندادمش!ومن به شدت رعایت میکنم اما اونا مثلا خیار وهلو رو فقط گربه شورمیکنن ومیوه های جالیزی رواصلا نمیشورن و....وحالا من متهمم به حساس!نمیدونم الهه جان من خودم وقتی جایی دعوت میشم به شدت قبلش درعذابم وفکر!راستی من بعد بیماری گوارشی علی هندونه وخربزه و انگور وبستنی بهش ندادم وفقط آب جوشیده واین من و بیشتر معذب میکنه!
من تاحالاکه بچه هامو همیشه بردم اگه نبرم که بهم خوش نمیگذره . خداروشکرتاحالامشکلی نداشتم.
البته این دوره زمونه این قدرسم میزنند که بامایع که هیچ با وایتکسم بشوری فایده نداره
اما به نظرم* بهتره بچه ها باروز بزرگ بشن ویروسها ومیکروبای روز رابگیرن
هرچی بچه تاقبل بلوغ مریض بشه بعدازبلوغ مشکلی پیدا نمیکنه
به همین دلیله په پیامبرمیفرمودند بادست غذابخورید اما بادست تمیز بااینکه تمییزه ولی بازم میکروباکامل ازبین نمیره
اگه کودکتون کوچیکه باخودتون غذاببرید اما اگه حدود 2سالش هست میتوانید ازغذای تالاربهش بدین
واینکه تالارها میوه ها رانمیشویند تا اونجایی که من دیدو بن خود طرف میگن بخروبشور وبیار
ماکه خودمون میخریم وتمییز میشوریم بعدتحویل تالار میدیم فقط اونا میچیننش
البته حتما به میفیت تالارهم دقت کنیدتالارهای بی کیفیت زیاد به این مسایل توجه نمیکنند
ماهم همیشه خواهرمو میبردیم اما به این نکات خیلی توحه میکردیم
موفق باشید
من تا کیان خیلی کوچیک بود یه کم حساس بودم اما نه انقدر !!!!!!!!!!!!
منم بیشتر اوقات اگه تو مهمونیهای بزرگ غذا میبرم بخاطر اینکه معمولا غدا دیر سرو میشه و پر ادویه هست با خودم غذا میبرم اینطوری راحترم
اتفاقا پدر و مادرم روی ماه خیلی حساس بودند پدرم تو بیمارستان کار می کردند خیلی تو غذا و وبه خصوص تو عروسیها بایت غذا به ما سفارش میکردند غذا بیرون هر جا نمی خوردیم همچینم ناناز بار نیومدیم من که اینطوریم کم سرما میخورم و کمتر دچار مشکلات معده میشم شایدی بخاطر مراقبت پدر و مادرم بوده
البته بقیه دوستان هم درست میگن حساسیت زیاد هم خوب نیست
والبته وقتی بچه پیش مامانمه هم میتونم ارایشگاه برم وهم بهم بیشتر خوش میگذره.حالا نه تنها عروسی حتی مثلا ختم انعام!ادم یکم بی دغدغه تر به صحبت وحال واحوال وکمک میرسه
شایدم من اشتباه میکنم ولی واقعا زندگی به سبک بیخیالی رو شایدم بدوستم اما نتونستم!البته همسری من یکم تو بچه داری ضعیفه ونمرش زیر ده یعنی اگه مشغول حرف بشه بچش وببرنم متوجه نمیشه ومنم همش نمیتونم دنبال بچه بدووم که خانما با کفش پاشنه 10 سانتی لگدش نکنن !یا روی سکو بره وبیفته و....
در ضمن در هر دو صورت میسپارمش دست خدا
نی نی ها تو خونه راحتترن به نظر من موقع مهمونی اونا خیلی اسیر و کلافه میشن طفلی ها خیلی اذیت میشن گناه دارن خب 😄😉
دو تا مجلس هم تو هفته اینده داریم الانم همه باغ میگیرن دیشب اینقدر سرد شد که همه میلرزدیم صدبار خدا رو شکر کردم الینا رو نبردم اما هفته دیگه نمی دونم چکار کنم .....
البته حرفای من از سر تجربه شخصی نبود .. اون چیزی بود که همیشه تو عروسی ها میبینم
تا نظر خودتون چی باشه
اخرش چی؟بچه نباید تواین جمع ها قرار بگیره؟
درسته تا وقتی حدود 2سالشون میشه بهتره نبرینشون اما بعدازاون دیگه خیلی سخت گیری میشه
واینکه خوب به قول مامانا بهشون میوه موز بدین که پوست اون را بشه کند
ومنم مثل مامان گلیا بچمو بعدا میبرم
راستش خانومی من پسرمو عروسی تالار که مهمونا جدا هستن میبرم ...خصوصا اگه خانوادگی باشه و مامانم و خواهر و مادر شوهر و خواهر شوهر و ....باشن.....چون اولا دیگه کسی نیست آیدینو بهش بسپارم و دوما کمک زیاده و خودش هم عااااااشق عروسیه و دلم نمیاد نباشه....دربازه غذا اصلا حساس نیستم...
بابای من و دختر عمه ام و عمو و....معده های خیلی حساسی دارن....یعنی یه چیزی به دلشون نشیته و بخورن فرداش مریض شدن...یا غذای روز قبل بهشون نمیسازه....ولی من اینجوری نیستم....برای همین از اول نمیخواستم آیدین هم اینجور بشه و بعد از اینکه از سوپ در اومد و غذاخور شد غذای بیرون و روز قبل بهش دادم تا معدش مثل اونا حساس نباشه....چون خیلی سخته و همش مریض میشن و تهوع و بیرون روی و ....ادامشه...
تا چند ماه پیش من هم غذای آیدینو با خودم میبردم خونه مامان و عمم ولی الان دیگه نه....اولا تقریبا همه عذاهای مارو میخوره و بعدش هم چیزی دوست نداشته باشه نیمرو بهش میدم تا سر سفره خانواده نشستن رو یاد بگیره.....مثلا تو همین غذا نبردن هام فهمیدم آیدین خورش کرفس و بادمجون دوست داره....چون ما خونمون اینارو درست نمیکنیم اگه بیرون براش غذا میبردم نمیفهمیدم....
و اما مهمونی های باغ یا این عروسی ها که فقط زوج دعوت میشه نمیبرمش چون هم فضا تاریکه و بچه هم نیست و حوصله اش سر میره و هم مارو اذیت میکنه و هم خودش اذیت میشه....
ولی در کل ما خیلی خیلی کم عروسی میریم و تو این 3 سال آیدین 3 تا عروسی رفته
و اولیش 1 سالگیش بود.....و برای همین چون خیلی هم دوست داره دلم نمیاد نبرمش
راستش خانومی من پسرمو عروسی تالار که مهمونا جدا هستن میبرم ...خصوصا اگه خانوادگی باشه و مامانم و خواهر و مادر شوهر و خواهر شوهر و ....باشن.....چون اولا دیگه کسی نیست آیدینو بهش بسپارم و دوما کمک زیاده و خودش هم عااااااشق عروسیه و دلم نمیاد نباشه....دربازه غذا اصلا حساس نیستم...
بابای من و دختر عمه ام و عمو و....معده های خیلی حساسی دارن....یعنی یه چیزی به دلشون نشیته و بخورن فرداش مریض شدن...یا غذای روز قبل بهشون نمیسازه....ولی من اینجوری نیستم....برای همین از اول نمیخواستم آیدین هم اینجور بشه و بعد از اینکه از سوپ در اومد و غذاخور شد غذای بیرون و روز قبل بهش دادم تا معدش مثل اونا حساس نباشه....چون خیلی سخته و همش مریض میشن و تهوع و بیرون روی و ....ادامشه...
تا چند ماه پیش من هم غذای آیدینو با خودم میبردم خونه مامان و عمم ولی الان دیگه نه....اولا تقریبا همه عذاهای مارو میخوره و بعدش هم چیزی دوست نداشته باشه نیمرو بهش میدم تا سر سفره خانواده نشستن رو یاد بگیره.....مثلا تو همین غذا نبردن هام فهمیدم آیدین خورش کرفس و بادمجون دوست داره....چون ما خونمون اینارو درست نمیکنیم اگه بیرون براش غذا میبردم نمیفهمیدم....
و اما مهمونی های باغ یا این عروسی ها که فقط زوج دعوت میشه نمیبرمش چون هم فضا تاریکه و بچه هم نیست و حوصله اش سر میره و هم مارو اذیت میکنه و هم خودش اذیت میشه....
ولی در کل ما خیلی خیلی کم عروسی میریم و تو این 3 سال آیدین 3 تا عروسی رفته
و اولیش 1 سالگیش بود.....و برای همین چون خیلی هم دوست داره دلم نمیاد نبرم%
عروسي برادر همسرم در حد حضور و غياب بوديم
ولي اذيتي كه خودتون ميشين يه قضيه است و غذاي بچه ها مسئله ديگه!!
فكر ميكنم صرفا به خاطر اجتناب از ميوه و غذا ي ميهماني ،نبردن بچه هاكار درستي نباشه بالاخره بايد از يه جايي شروع شه
اما الهه جان شما كه دخمليت معده ش حساسه و احتمال ميدي خداي ناكرده دوباره مريض شه واقعا تا يه مدتي نبرش
ولی باز هم دوست دارم ببرمش و راضی ام چون دوست دارم به محیط شلوغ عادت کنه و خودش هم دوست داره........
پسر من تو عروسی اصلا به میوه نگاه هم نمیکنه و بیشتر شیرینی میخوره....و غذا هم اصولا با شیرینی سیر شده و فقط پلو خالی محبوبش رو میخوره
از لحاظ میوه و غذا خدا را شکر اصلا مشکلی پیش نیومده
کلی هم ذوق کرده
فقط مشکلش برای خودم بود که اصلا مزه عروسی نفهمیدم
و مرتب تو سالن دنبالش بودم
مثلا وقتی کیانا کوچیک بود و می بردمش دکتر بچه ها رو می دیدم که دست می زنن به در و دیوار و صندلی و هی از صندلیها بالا و پایین می رن پیش خودم می گفتم چه مامانهای بی خیالی دارن و من اصلا کیانا رو از بغلم پایین نمی ذاشتم تا دست به چیزی نزنه . بزرگتر که شد یه روز تو مطب دلش می خواست بره دنبال بچه ها و هی به صندلی ها دست می زد ، من هم هی دعواش می کردم و بهش تذکر می دادم ، همه یه جوری بهم نگاه می کردن خلاصه اون روز انقدر سر بچه داد زدم که بعدش وقتی به رفتار خودم فکر کردم خیلی ناراحت شدم و غصه خوردم . پیش خودم گفتم اگه بچه بازی نکنه و شیطونی نکنه که پخمه بار می یاد بنابراین وقتی می ریم جایی اصلا بکن نکن نمیگم ولی بعدش دستهاش و حسابی با مایع دستشویی می شورم . این طوری هم بچه بازیش رو کرده و هم بعدش حسابی پاکیزه شده . در مورد غذا هم از بس که از کوچیکی رو غذاش حساس شدم که ادویه نخوره ، این و نخوره اون و نخوره و حتی تا یک سالگی برنج چلو ساده خودمون رو هم دهنش نذاشتم چون می گفتم نمک داره و بچه تا یکسالگی نباید نمک و ادویه بخوره و حالا نتجه اش این شده که این قدر بد غذاست که جونمو بالا می یاره تا یک قاشق غذا بخوره و تازه هر چیزی رو هم نمی خوره .
نهایتا حرفم اینه رو بچه نباید خیلی حساس شد و بذارید بچه به روال طبیعیش بزرگ بشه .
منم با مامانی موافقم.خیلی نباید روی این چیزا حساس بود.الان میتونیم کنترلشون کنیم ولی وقتی برن مدرسه اونوقت عذاب اصلی شروع میشه.چون خیلی همکلاسیهای پسرم و بچه های فامیل رو دیدم دارم میگم.بدنشون ضعیف میشه و قدرت دفاعشون در مقابل بیماریها خیلی پایین میاد...
من که برای علی خیلی حساس نبودم.مثل مامانی بعد از هر کاری یادش دادم دستشو با صابون خوب بشوره،یا جاهایی که دیگه خیلی آلودگی هست مثل دستشویی و دکتر و ...بهش تذکر میدم رعایت کنه...الانم ماشاالله اشتهاش زیادی زیادهو از نظر بنیه و ظاهرشم دو سه سال بزرگتر از سنش میزنه
شما چون نوشتید الینا جون مشکل گوارشی داشته یهو همه چی بهش نده...مثلا میتونی میوه از خونه ببری ولی غذاهای عروسیا دیگه اکثرا تمیزن.میتونی بیشتر غذاهایی رو بهش بدی که میدونی چی توش هست مثل جوجه و مرغ و ...غذاهایی هم که آلرژی زا هستن مثل کشک بادمجون فعلا بهش نده تا مطمئن بشی آلرژی نداره.
ولی تا میتونی دخترتو از مراسم های شاد و حضور توی جامعه محروم نکن.من خیلی جشن ها و عروسی ها و حتی روضه و ...هم که حوصله نداشته باشم برم به خاطر علی میرم.فوق العاده توی ارتباطات اجتماعیش و حضورش توی جمع و حتی فعالیتهای جمعیش تاثیر داره.فقط چون الان بزرگ شده توی مهمانیهای زنانه نمیبرمش و بیشتر سمت مردونه همراه باباشه و خوشبختانه همسرم در این زمینه خیلی همکاری میکنه
اینم بگم چون بچم پسره و مسلما شیطنتاشون بیشتره با اینکه الان 8 سالشه بازم براش 2 دست لباس و حتی یه جفت کفشمیبرم که تا میتونه بازی کنه ولی محرومش نمیکنم(مگر در مواقع خیلی خاص که توضیحش از حوصله این جمع خارجه)