ایراد گرفتن بیجای بقیه از بچه

mahtab 14:16 1392/9/13 عزیزم از این دسته افراد همه جا هست و تعدادشون زیاده
اصلا نباید اهمیت بدی، گرچه میدونم برای یک مادر شنیدن این حرفها خیلی سخته
شما باید با اعتماد به نفس کامل برخورد کنی و با برخورد قاطعانه ات به اونها اجازه ندی بیشتر از این ادامه بدن و یا بهشون بفهمونی که هر چی هم اونها حرف بزنن روی شما و رفتارت و زندگیت و حست به بچه ات تاثیری ندارن تا خسته شن
انرژی منفی این افراد رو با بالا بردن قدرت تحمل خودن و داشتن انرژی مثبت باید خنثی کنی
موفق باشی عزیزم

مامان نی نی 15:04 1392/9/13 اصلا اهمیت نده عزیزم
یه چیزی برات بگم تعجب کنی رفته بودیم مهمونی یکی از فامیلای خیلی دور تا ترلان رو دید گفت اه چه دختر زشتی یه بارم نه ها.. چند دفعه... میگفت وای...وای این چقدر زشته به کی رفته

عالمه 15:19 1392/9/13 اهمیت نده گلم منم خیلی با این جور ادما بر خورد داشتم یکی دو بار جواب دادم ولی بدتر خودم عصبانی شدم نمونش بردیا هنوز راه نمیره همه میگن تنبله ادم حرصش میگیره ولی خوب ادم بچه دار که میشه اینا هست صبرتو زیاد کن

وبلاگ کودک من 17:05 1392/9/13 با سلام. چند وقت پیش یکی از خانم های مجتمع بهم گفت چقدر ساجده جیغ می کشه خیلی ماها اذیتیم. منم در جواب بهش گفتم : بچه یعنی جیغ کشیدن. بچه یعنی گریه . بچه یعنی بازی. (چون ساجده وقتی باهاش بازی می کنم از هیجان جیغ می کشه)
تنها راهش به نظر من اهمیت ندادن و خونسرد بودنه. اینا اینجور می گن که اذیتت کنن . مسلما رفتار مادر هم با این حرفها نسبت به بچه خودش ممکنه بد بشه. خودتو خونسرد بگیر و بگو اگه اینکارها رو نکنه غیر طبیعیه.

مامان سوده 20:17 1392/9/13 خانمی منم با مامانها موافقم همونطور که نسرین جون گفت باید ایرادهارو به خودشون محترمانه برگردونی
یکی تو فامیل ما هست که همش دوست داشت ایراد بگیره به بازیگوشی های پسرم و هر وقت یه چیزی میگفت منم میگفتم بچه همینه اما از رو نمیرفت
بلاخره منم چند بار شروع کردم ایرادهای اونو و بچه شو در جواب حرفش گفتم مثلا وقتی می گفت وای مهیار خیلی شیطونه باید اینو تربیت کنی میگفتم منظورت این نیست که بزنم تو سر بچه آخه من احساس میکنم بچه شما واسه همین حساسیتاتون خیلی گوشه گیره و رفتارش شبیه پسر بچه ها نیست
بلاخره فهمید که منم می تونم مثل خودش رفتار کنم و حالا خیلی کمتر دخالت میکنه

مامان منصوره 11:04 1392/9/14 نسبت به بعضیا واقعا باید بی تفاوت بود، یه نفر اطراف من همینجوری بود و هزار و یک ایراد می گرفت به حدی محال بود من بخوام به زهره شیر بدم نگه چقدر بهش شیر می دی نده، بد عادت میشه....حالا چه یک ساعت بود که نخورده بود چه چندین ساعت!!!!!!!!!!!!!!! فقط کافیه زهره لقمه ی اول رو پس بزنه صبحانه ناهار یا شام فرق نمی کنه فوری میگه سیره بهش نده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اصلا توجه نکردم که فکر نکنه حرفش برام مهمه و روم تاثیر داره، الان خیلی کمتر میگه یا اگرم بگه چون خودم رو زدم به بی خیالی متوجه نمیشم یا برام اهمیت نداره!
به قول مامانم بعضیا یادشون رفته که چه جوری بچه بزرگ کردن...
بعضیا هم با مقابله به مثل سکوت می کنن!
بعضیا هم با ابراز ناراحتی!
دیگه هنره خودته که بدونی چه جوری طرف مقابل رو کنترل کنی!

محیا 22:36 1392/9/15 چرا واقعا بعضیا اینطورین؟انگار خودشون بچه ندارن یا نداشتن.که انقدر ایراد میگیرن.