سوال و 7 جواب
(آخرین جواب : 94/3/3)
خواسته های بیش اندازه پسرم در بیرون از خانه
سلام هر وقت با پسرم میریم بیرون تا یه چیزی میبینه که خوشش میاد اون رو میخواد به گریه و جیغ و داد من الان یه مدتی میشه که اصلا قبول نمیکنم خواسته اش رو موتوری که پشت ویترین هست رو میخواد بهش میگم الان نه پول ندارم یا هنوز زوده یا برا تولدت میتونم بخرم
امروز داشتیم از کنار کارخانه ریسندگی میگذشتیم که که تراکتور دید که کوچیک بود حدود یکمتر و نیم حالا گیر داده بود که اون رو میخواد تا خود خونه جیغ و داد و گریه دیگه نفس نداشت برا گریه کردن از خجالت داشتم آب میشدم هر چی بهش گفتم اون برا کارخونست برا آدم بزرگهاست ما رو راه نمیدن اونجا خودت خونه کوچیکش رو داری قبول نمیکرد
حدود یک ساعتی گریه کرد و جیغ زد آخرش هم داشت دستش رو گاز میگرفت ترو خدا کمکم کنید ببینم چه کار کنم . تشکر
امروز داشتیم از کنار کارخانه ریسندگی میگذشتیم که که تراکتور دید که کوچیک بود حدود یکمتر و نیم حالا گیر داده بود که اون رو میخواد تا خود خونه جیغ و داد و گریه دیگه نفس نداشت برا گریه کردن از خجالت داشتم آب میشدم هر چی بهش گفتم اون برا کارخونست برا آدم بزرگهاست ما رو راه نمیدن اونجا خودت خونه کوچیکش رو داری قبول نمیکرد
حدود یک ساعتی گریه کرد و جیغ زد آخرش هم داشت دستش رو گاز میگرفت ترو خدا کمکم کنید ببینم چه کار کنم . تشکر
1394/2/29
#کودک
#تربیت و آموزش كودک
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
بابا و مامان محمد طاها
12:33 1394/2/30
ممنون از یگانه جون و مدرسه مامانها در مورد قصه گفتن تو اون لحظه اصلا به فکرم نرسید ولی توی خونه همیشه براش قصه تعریف میکنم در مورد اتفاقات اطرافمون
مامان مریم
13:33 1394/2/30
سلام دوست خوبم
در وهله اول با یه مامان عزیز کاملا موافقم
ولی گاهی فقط چیز غیر قابل خریداری نیست
مثلا تو مسیرتون یه اسباب بازی فروشی هست که هرروز از اونجا رد میشید و هرروز تقاضای خرید اسباب بازی دارید
یا هربار میرید سوپری باید چندین خوراکی و غیر خوراکی انتخاب کنه
و در کل عادت کرده برای خواسته هاش فریاد بزنه و گریه کنه...میدونید چرا؟؟چون شما تو خیابون از این کارش خجالت کشیدین
اول از همه....وقتی میریم خرید یا حتی پیاده روی ساده جلوی مغازه شال و مانتو و لوازم تزیینی و دکوری و طلافروشی حتما دقایقی وایمیستیم و نگاه میکنیم به دکور....خودمون میدونیم اون لحظه قصد خرید نداریم ولی باز لذت نگاه کردن رو از دست نمیدیم....ولی وقتی بچه هامون جلوی مغازه اسباب بازی فروشی...جرثقیل و موتور و ماشین بزرگ خاک برداری تو خیابون خیره میشن به تماشا دستشونو میکیشم که بیا بریم دیگه!!!
اولا...درک کنیم که جذابیت های اونا با ما فرق داره...چرا اونها باید برای علایق ما صبر کنن و ما نه؟؟
جلوی اسباب بازی فروشی و هرچیز جذابی که تو خیابون بهتون نشون میده صبر کنین...بزارید خودش دربارش خیال پردازی کنه و شما هم دامن بزنین به اون خیال پردازی ها...باهاش غرق رویا بشین و گوش کنین به آرزوهاش که دوست داره اونو داشته باشه و باهاش چه کارها کنه....و بعد وقتی ازتون خواست همین الان اونو بخرین بهش بگین که در قبال کار خوبی میتونه اونو جایزه بگیره...مثلا به همه در بدو ورود سلام کردن...به تنهایی مهد رفتن....جمع کردن هر شب اسباب بازی هاش به تنهایی...خوردن میوه هرروزه و هر کاری که خوبه ولی انجام نمیدن...
تا اینجا رو با صبر و حوصله جلو رفتین و خیلی خوبه ولی...اگه دیدین از اینجا به بعد رو اصلا به حرفاتون مبنی بر خرید بعدهای اون اسباب بازی یا وسیله گوش نداده و قصد داره با گریه کردن به خواسته اش برسه باید بی تفاوت باشین
چرا تو خیابون خجالت کشیدین؟
شما دارین پسرتون رو تربیت میکنین و این جای افتخار داره نه خجالت
من یک بار وسط فریاد های پسرم شاهد توبیخ یه خانوم بودم که بچه تا هفت سال پادشاهه و امیره و ...!!!
و خیلی رک بهش گفتم تربیت پسرم به خودم مربوطه و ترجیح میدم سبک خودم رو داشته باشم
مطمئن باشین این جیغ و داد و گریه مدتی ادامه خواهد داشت و وقتی ببینه مامانش اصلا براش مهم نیست که گریه میکنه و جیغ میزنه اون هم شیوه اش رو عوض میکنه
فقط....وقتی گریه میکنه اصلا بهش توضیح اضافی ندین....فقط بهش بگین گریه کردن فایده نداره و با گریه اصلا اون کار رو براش نمیکنین...
برای آروم کردنش تلاشی نکنین...به راهتون ادامه بدین و اون هم خواهد اومد
صد در صد مطمئن باشین اون گریه فقط یه شیوه ست برای جواب گرفتن و وقتی ببینه جواب نمیده دیگه ادامه نمیده به این همه انرزی گذاشتن!
و صد البته تو خونه هم حواستون به این موضوع باشه که اگه با گریه کاری رو خواست از پیش ببره اصلا اون کار رو براش نکنین تا کلا این عادت ترک بشه زمان میبره ولی برای سالهای بعد که سالهای لجبازیه خیلی جلو خواهید بود و پسرتون میدونه من مامان محکمی دارم که با گریه من متزلزل نمیشه
در وهله اول با یه مامان عزیز کاملا موافقم
ولی گاهی فقط چیز غیر قابل خریداری نیست
مثلا تو مسیرتون یه اسباب بازی فروشی هست که هرروز از اونجا رد میشید و هرروز تقاضای خرید اسباب بازی دارید
یا هربار میرید سوپری باید چندین خوراکی و غیر خوراکی انتخاب کنه
و در کل عادت کرده برای خواسته هاش فریاد بزنه و گریه کنه...میدونید چرا؟؟چون شما تو خیابون از این کارش خجالت کشیدین
اول از همه....وقتی میریم خرید یا حتی پیاده روی ساده جلوی مغازه شال و مانتو و لوازم تزیینی و دکوری و طلافروشی حتما دقایقی وایمیستیم و نگاه میکنیم به دکور....خودمون میدونیم اون لحظه قصد خرید نداریم ولی باز لذت نگاه کردن رو از دست نمیدیم....ولی وقتی بچه هامون جلوی مغازه اسباب بازی فروشی...جرثقیل و موتور و ماشین بزرگ خاک برداری تو خیابون خیره میشن به تماشا دستشونو میکیشم که بیا بریم دیگه!!!
اولا...درک کنیم که جذابیت های اونا با ما فرق داره...چرا اونها باید برای علایق ما صبر کنن و ما نه؟؟
جلوی اسباب بازی فروشی و هرچیز جذابی که تو خیابون بهتون نشون میده صبر کنین...بزارید خودش دربارش خیال پردازی کنه و شما هم دامن بزنین به اون خیال پردازی ها...باهاش غرق رویا بشین و گوش کنین به آرزوهاش که دوست داره اونو داشته باشه و باهاش چه کارها کنه....و بعد وقتی ازتون خواست همین الان اونو بخرین بهش بگین که در قبال کار خوبی میتونه اونو جایزه بگیره...مثلا به همه در بدو ورود سلام کردن...به تنهایی مهد رفتن....جمع کردن هر شب اسباب بازی هاش به تنهایی...خوردن میوه هرروزه و هر کاری که خوبه ولی انجام نمیدن...
تا اینجا رو با صبر و حوصله جلو رفتین و خیلی خوبه ولی...اگه دیدین از اینجا به بعد رو اصلا به حرفاتون مبنی بر خرید بعدهای اون اسباب بازی یا وسیله گوش نداده و قصد داره با گریه کردن به خواسته اش برسه باید بی تفاوت باشین
چرا تو خیابون خجالت کشیدین؟
شما دارین پسرتون رو تربیت میکنین و این جای افتخار داره نه خجالت
من یک بار وسط فریاد های پسرم شاهد توبیخ یه خانوم بودم که بچه تا هفت سال پادشاهه و امیره و ...!!!
و خیلی رک بهش گفتم تربیت پسرم به خودم مربوطه و ترجیح میدم سبک خودم رو داشته باشم
مطمئن باشین این جیغ و داد و گریه مدتی ادامه خواهد داشت و وقتی ببینه مامانش اصلا براش مهم نیست که گریه میکنه و جیغ میزنه اون هم شیوه اش رو عوض میکنه
فقط....وقتی گریه میکنه اصلا بهش توضیح اضافی ندین....فقط بهش بگین گریه کردن فایده نداره و با گریه اصلا اون کار رو براش نمیکنین...
برای آروم کردنش تلاشی نکنین...به راهتون ادامه بدین و اون هم خواهد اومد
صد در صد مطمئن باشین اون گریه فقط یه شیوه ست برای جواب گرفتن و وقتی ببینه جواب نمیده دیگه ادامه نمیده به این همه انرزی گذاشتن!
و صد البته تو خونه هم حواستون به این موضوع باشه که اگه با گریه کاری رو خواست از پیش ببره اصلا اون کار رو براش نکنین تا کلا این عادت ترک بشه زمان میبره ولی برای سالهای بعد که سالهای لجبازیه خیلی جلو خواهید بود و پسرتون میدونه من مامان محکمی دارم که با گریه من متزلزل نمیشه
مامان مریم
13:40 1394/2/30
راستی
خودزنی
دست گاز گرفتن
دست رو تو حلق کردن و ادای حالت تهوع رو دراوردن
خود رو روی زمین انداختن
در کوبیدن و جیغ زدن و گریه های شدید
اینا همه مال سن پسرتونه...درباره اون تراکتور تو مسیر باید باهاش جلو میرفتین و بهش دست میزدین و حتی سوارش میکردین و بعد بهش میگفتین که با اون تراکتور چه کارهایی میکنن و مال کار بزرگترهاست و بعد یادش مینداختین که خودش اسباب بازیش رو داره و ...
مطمئنن اگه اون لحظه براش وقت میزاشتین انقدر عکس العمل نشون نمیداد و بیشتر اون گریه ها برای این بوده که شما حتما زود از محل دورش کردین
ولی اگه اون حرکت هارو که بالا گفتم کلا زیاد انجام میده وارد یه دوره تربیتی شدین
تو همین پرسش و پاسخ و تو آرشیو های تربیتی قبلا زیاد در این باره صحبت شده و وب مهتاب جون هم همینطور
میتونین از این مطالب هم استفاده کنین
خودزنی
دست گاز گرفتن
دست رو تو حلق کردن و ادای حالت تهوع رو دراوردن
خود رو روی زمین انداختن
در کوبیدن و جیغ زدن و گریه های شدید
اینا همه مال سن پسرتونه...درباره اون تراکتور تو مسیر باید باهاش جلو میرفتین و بهش دست میزدین و حتی سوارش میکردین و بعد بهش میگفتین که با اون تراکتور چه کارهایی میکنن و مال کار بزرگترهاست و بعد یادش مینداختین که خودش اسباب بازیش رو داره و ...
مطمئنن اگه اون لحظه براش وقت میزاشتین انقدر عکس العمل نشون نمیداد و بیشتر اون گریه ها برای این بوده که شما حتما زود از محل دورش کردین
ولی اگه اون حرکت هارو که بالا گفتم کلا زیاد انجام میده وارد یه دوره تربیتی شدین
تو همین پرسش و پاسخ و تو آرشیو های تربیتی قبلا زیاد در این باره صحبت شده و وب مهتاب جون هم همینطور
میتونین از این مطالب هم استفاده کنین
خواهری
16:57 1394/2/30
عزیزم شما خیلی راحت به قول مریم جون ویه مامان عزیز میتوانستین با بچتون همزاد پنداری کنید
بعد که درخواست خریدش را کرد میگفتین بیا باهم بریم از اون اقا که مسئولشه سوال کنیم
مطمئنا اون اقا یا هر مرد دیگه ای که اونجا بود و شما ازش سوال میکردین به پسر گلتون جواب میداد نه عزیزم این فروشی نیست مال اینجاست و شما باید بزرگ بشی تا یه دونه از اون را بهت بدن
و پسرتون با رویای بزرگ شدن برای به خریدن یه دونه تراکتور اونجارا ترک میکرد
بعد که درخواست خریدش را کرد میگفتین بیا باهم بریم از اون اقا که مسئولشه سوال کنیم
مطمئنا اون اقا یا هر مرد دیگه ای که اونجا بود و شما ازش سوال میکردین به پسر گلتون جواب میداد نه عزیزم این فروشی نیست مال اینجاست و شما باید بزرگ بشی تا یه دونه از اون را بهت بدن
و پسرتون با رویای بزرگ شدن برای به خریدن یه دونه تراکتور اونجارا ترک میکرد
ماناز
09:29 1394/3/2
دوست عزیز این واکنش برای بچه ها طبیعی است وخاص بچه شما نیست .اما نکته مهم نوع برخورد با ان است .برخورد شما با او مناسب سن او نمیباشد یک بچه چه درکی از نداشتن پول یا عدم ضرورت ان برای نخریدن چیز مورد علاقه اش دارد که شما ان را برایش دلیل می اورید؟
دوستان توضیحات خوبی داده اند بهتر است در این موارد به جای جدال ومخالفت با او دلایل مناسب سن اش بیاورید .نکته مهم این که بچه را طوری قانع کنید که وقتی بزرگتر شد همزمان که خواسته هایش هم بزرگتر میشود به این عادت که هر چه دید باید خریده شود،نرسد این هم اصلا خوب نیست خوب است که از الان نمیخواهید تسلیم محض خواسته هایش شوید ولی با برخورد درست ان را مدیریت کنید.
دوستان توضیحات خوبی داده اند بهتر است در این موارد به جای جدال ومخالفت با او دلایل مناسب سن اش بیاورید .نکته مهم این که بچه را طوری قانع کنید که وقتی بزرگتر شد همزمان که خواسته هایش هم بزرگتر میشود به این عادت که هر چه دید باید خریده شود،نرسد این هم اصلا خوب نیست خوب است که از الان نمیخواهید تسلیم محض خواسته هایش شوید ولی با برخورد درست ان را مدیریت کنید.
بابا و مامان محمد طاها
20:31 1394/3/3
مامان های مهربون دوستان مهربون به خاطر وقتی که گذاشتین ممنون
گاهی بچه ها فقط میخوان با یک جمله از طرف شما درک بشن. مثلا در مورد تراکتوره که گفتید میتونستید شما هم باهاش همراه بشید و بگید وای خیلی قشنگه تراکتورش بله شبیه تراکتور خودته وظیفه اش فلانه دوسش داری؟ منم دوسش دارم بعد هم میگفتید دوست داری داستان تراکتور رو برات بگم؟ باشه بیا بریم تو راه برات بگم یکی بود یکی نبود و بعد یه داستان میگفتید و از محل دور میشدید این یعنی پرت کردن حواسش بعد هم میتونستید بگید یادمون باشه شب برای بابا تعریف کنیم که یه تراکتور واقعی شبیه مال شما دیدیم.
وقتی بچه احساس کنه که شما با خواسته اش مخالفت میکنید اونم برای ابراز وجود داد و بیداد و جیغ و گریه راه میندازه چون میدونه زورش به شما نمیرسه و تنها سلاحی که داره و شما رو عصبانی میکنه همون گریه و سر و صدا کردنه . شما باید با این همراهی و درک احساس کودک مانع از ایجاد اون حس بد در کودکتون بشید
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید