سوال و 4 جواب
(آخرین جواب : 94/1/26)
با لجبازی کودکان چه عکس العملی نشون میدید؟
سلام دوستان پسرم چند وقتیه خیلی لجباز شده،یک نمونه اش به این صورت که الان که سرماخورده بهش میگم حیاط نرو باد میاد،یا چیزهایی که براش خوب نیست را میگم نخوره با گریه برعکسش را انجام میده .خیلی کلافه شدم نمیدونم چکار کنم لطفا راهنماییم کنید.
1394/1/25
#کودک
#تربیت و آموزش كودک
نی نی وبلاگی ام (ورود)
نی نی وبلاگی نیستم (ثبت نام)
مامان مریم
14:04 1394/1/26
سلام عزیزم
راستش سن امیر حسین جون رو من هنوز تجربه نکردم
همین الان دارم میبینم که سن پارسال پسرم با امسالش عکس العمل متفاوتی رو میطلبه
تو سن دو سالگی قاطعیت جوتب میداد و سه سالگی محبت
البته در امتداد همون قاطعیت بود که خودش متوجه شد اون راه دیگه فایده نداره
برای همین چون عکس العمل قبلیتون رو برای این مورد تو سن قبلی نمیدونم...نمیشه قاطع گفت چه باید کرد
اما برای ایدین سه و نیم ساله من با منطق توضیح دادن توی این سن خیلی جواب میده
مثلا بهش به زبان خودش بگین که تو الان سرما خوردی
بدنت ضعیف شده...وقتی بری حیاط باد میاد و از تو گوشت وارد بدنت میشه و دوباره تورو مریض میکنه
اما اگه پسر خوبی باشی و به حرفام گوش کنی هروقت هوا خوب و افتابی بود لباس گرم میپوشیم و میریم پارک
این الان شیوه منه...با منطقی در حد فهمش باهاش صحبت میکنم...اون هم قبول میکنه
راستش سن امیر حسین جون رو من هنوز تجربه نکردم
همین الان دارم میبینم که سن پارسال پسرم با امسالش عکس العمل متفاوتی رو میطلبه
تو سن دو سالگی قاطعیت جوتب میداد و سه سالگی محبت
البته در امتداد همون قاطعیت بود که خودش متوجه شد اون راه دیگه فایده نداره
برای همین چون عکس العمل قبلیتون رو برای این مورد تو سن قبلی نمیدونم...نمیشه قاطع گفت چه باید کرد
اما برای ایدین سه و نیم ساله من با منطق توضیح دادن توی این سن خیلی جواب میده
مثلا بهش به زبان خودش بگین که تو الان سرما خوردی
بدنت ضعیف شده...وقتی بری حیاط باد میاد و از تو گوشت وارد بدنت میشه و دوباره تورو مریض میکنه
اما اگه پسر خوبی باشی و به حرفام گوش کنی هروقت هوا خوب و افتابی بود لباس گرم میپوشیم و میریم پارک
این الان شیوه منه...با منطقی در حد فهمش باهاش صحبت میکنم...اون هم قبول میکنه
مامان امیرحسین
14:51 1394/1/26
ممنونم از شما دو دوست عزیز که پاسخم را دادید.مریم جون من با قاطعیت ودلیل وبرهان آوردن میتونم توی خونه ی خودمون قانعش کنم وتا حد زیادی جلوی لجبازیش را بگیرم.ولی مشکل اینجاست که ما یک روز در میان خونه ی پدر شوهرم میریم و هر وقت که پسر عموی امیرحسین که یک سال از پسرمن بزرگتره اونجا باشه ،دیگه لجبازیهای پسر منم شروع میشه وبا هم مثلا حیاط میرن یا کارهای دیگه ای که براش خوب نیست را انجام میده ،یا اسباب بازی که پسر عموش آورده (هرچند عین همون را تو خونه داره واصلا نگاهش نمیکنه )را بهونه میکنه که منم میخوام چرا برام نیاوردید و هرچی هم با دلیل یا نصیحت باهاش حرف بزنیم فایده نداره وشروع میکنه به گریه .
مامان مریم
17:22 1394/1/26
خوب همونجور که اول هم گفتم من هنوز به اون سن نرسیدم و تجربه اش رو هم ندارم
ولی درباره بهانه برای اینکه چرا فلان اسباب بازیمو برام نیاوردی
همیشه جایی میخوایم بریم به ایدین میگم هرچیزی که لازم داری با خودت ببر و رفتی اونجا نگو من فلان ماشینمو میخوام
اینجوری به خودش مسئولیت دادم و اون هم باید پای مسئولیتش بمونه
و تا حالا نگفته تو مهمونی من فلان ماشینمو تو خونه میخوام چون همون اول بهش گفتم خودت باید میاوردی
ولی اینکه بچه ها جاهای خاصی رفتارشون فرق میکنه این طبیعیه
من اصولا تو بازی بچه ها دخالت نمیکنم و عقیدم به اینه که خودشون باید مشکلشونو حل کنن
چون اگه خودمو درگیرشون کنم همش دنبال حمایت من میمونه و حتی اگه تو بازی صدمه ببینه جدی جلوه نمیدمش
و اگه تو مهمونی بخواد از من تقاضای غیر معقول کنه توجه نمیکنم تا حس کنه تقاضاش خیلی غیر معقول بوده که مامانش حتی لازم ندیده جوابش رو بده
همون بار اول میگم مثلا اسباب بازی خودت بود و خودت باید میاوردیش و با بهانه گیری هاش اصلا دیگه نگاهش نمیکنم
این اتفاق شاید یک بار افتاده و با برخوردم همون یک بار تموم شده
ولی اینجا اگه زیاد بهشون توضیح بدیم فکر میکنن حق دارن بهانه بگیرن
باز هم میگم دوستم....واااقعا هر سن بچه ها با سن قبلیشون فرق داره و شاید من هنوز اون دوره پسر شمارو ندیدم...
ولی درباره بهانه برای اینکه چرا فلان اسباب بازیمو برام نیاوردی
همیشه جایی میخوایم بریم به ایدین میگم هرچیزی که لازم داری با خودت ببر و رفتی اونجا نگو من فلان ماشینمو میخوام
اینجوری به خودش مسئولیت دادم و اون هم باید پای مسئولیتش بمونه
و تا حالا نگفته تو مهمونی من فلان ماشینمو تو خونه میخوام چون همون اول بهش گفتم خودت باید میاوردی
ولی اینکه بچه ها جاهای خاصی رفتارشون فرق میکنه این طبیعیه
من اصولا تو بازی بچه ها دخالت نمیکنم و عقیدم به اینه که خودشون باید مشکلشونو حل کنن
چون اگه خودمو درگیرشون کنم همش دنبال حمایت من میمونه و حتی اگه تو بازی صدمه ببینه جدی جلوه نمیدمش
و اگه تو مهمونی بخواد از من تقاضای غیر معقول کنه توجه نمیکنم تا حس کنه تقاضاش خیلی غیر معقول بوده که مامانش حتی لازم ندیده جوابش رو بده
همون بار اول میگم مثلا اسباب بازی خودت بود و خودت باید میاوردیش و با بهانه گیری هاش اصلا دیگه نگاهش نمیکنم
این اتفاق شاید یک بار افتاده و با برخوردم همون یک بار تموم شده
ولی اینجا اگه زیاد بهشون توضیح بدیم فکر میکنن حق دارن بهانه بگیرن
باز هم میگم دوستم....واااقعا هر سن بچه ها با سن قبلیشون فرق داره و شاید من هنوز اون دوره پسر شمارو ندیدم...
همه ي بچه ها همينن
غصه نخور دوستم.. مثلا براي داخل حياط نرفتنش بايد شرايطي رو توخونه ايجاد کنيد که اصلا نخواد بره
سرش رو گرم.کنين و خلاصه بايد جلوي لجبازي رو گرفت و پيشگيري کرد